۱۷٬۰۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
<span id='link89'><span> | <span id='link89'><span> | ||
==تعريف | ==تعريف رسول، نبى و محدث، از زبان امام باقر«ع» == | ||
و در كتاب | و در كتاب بصائر، از على بن حسان، از ابن بكير، از زراره روايت آمده كه گفت: من از امام باقر «عليه السلام»، از اين كه چه كسى «رسول» و چه كسى «نبى» و چه كسى «محدث» است، پرسيدم؟ | ||
فرمود: «رسول»، كسى است كه: جبرئيل نزدش مى آيد و با او، رو در رو سخن مى گويد و او جبرئيل را مى بيند، همان طور كه شما طرف صحبت خود را مى بينيد و با او حرف مى زنيد. چنين كسى را «رسول» مى گويند. | |||
و اما «نبى»، عبارت است از: كسى كه جبرئيل را در خواب مى بيند، مانند خوابى كه ابراهيم «عليه السلام» ديد (كه فرزند خود را قربانى مى كند)، و نظير رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» كه بسيار مى شد خواب سبكى او را مى گرفت، و در آن حالت، جبرئيل نزدش مى آمد. اين را «نبى» مى گويند، كه گاهى نبوت با رسالت هم جمع مى شود. مانند رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، كه هم «رسول» بود و جبرئيل را در بيدارى، رو در روى خود مى ديد و با او سخن مى گفت. و هم «نبى» بود و جبرئيل را در خواب مى ديد. | |||
و اما «محدث»، عبارت است از: كسى كه كلام فرشته را مى شنود و با او سخن مى گويد، ولى او را نمى بيند. نه در خواب و نه در بيدارى. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۱۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۱۸ </center> | ||
مؤلف: در معناى اين روايت، روايات ديگرى نيز هست. | |||
و در كتاب | |||
و در تفسير | و در كتاب توحيد، به سند خود، از محمد بن مسلم و محمد بن مروان، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، تشخيص نمى داد كه اين شخصى كه با او سخن مى گويد، جبرئيل و از طرفِ خدا است، مگر به توفيق. | ||
و در | و در تفسير عياشى، از زراره روايت آورده كه گفت: به امام صادق «عليه السلام» عرضه داشتم: چطور رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» هنگامى كه پيامى از ناحيه خدا به سويش مى آمد، از اين معنا نمى ترسيد كه اين پيام از طرف ابليس باشد، و اين شيطان است كه در قلب او مداخله مى كند؟ | ||
امام «عليه السلام» فرمود: خداى تعالى، وقتى بنده اى را رسول خود مى سازد، سكينت و وقار بر او نازل مى كند. در نتيجه، پيام آور خدا نزدش مى آيد و رسول او را به چشم مى بيند، همان طور كه اشخاص ديگر را به چشم مى بيند. | |||
و در كافى، به سند خود، از ابى بصير روايت كرده كه گفت: من از امام صادق «عليه السلام»، از كلام خداى تبارك و تعالى پرسيدم كه مى فرمايد: «وَ كَذَلِكَ أوحَينَا إلَيكَ رُوحاً مِن أمرِنَا مَا كُنتَ تَدرِى مَا الكِتَابُ وَ لَا الإيمَانُ». | |||
فرمود: «روح» عبارت است از خلقى كه در ميان خلایق از جبرئيل و ميكائيل هم بزرگتر است، و اين «روح»، همواره با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و ائمه بعد از آن جناب هست، و كارش تسديد و تأييد آن حضرات است. | |||
مؤلف: در معناى اين حديث، تعدادى روايت هست كه در بعضى از آن ها آمده كه آن «روح»، از ملكوت است. | |||
صاحب تفسير روح المعانى مى گويد: «طبرسى، از حضرت ابى جعفر و ابى عبداللّه روايت كرده كه مراد از اين «روح»، فرشته اى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل، كه همواره با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» بوده و هيچ گاه به آسمان صعود نمى كرده. و اين حرف، در نهايت غرابت و شگفتى است، و احتمال مى رود كه استنادش به اين دو امام درست نباشد». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۱۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۱۹ </center> | ||
و ما براى روشن شدن | و ما براى روشن شدن مطلب، عين كلام طبرسى، در مجمع البيان را نقل مى كنيم: «از ابى جعفر و ابى عبداللّه «عليهما السلام» روايت شده كه فرمودند: «روح»، هرگز به آسمان صعود نكرده، و همواره در ما هست». | ||
و اما | |||
و در نهج البلاغه آمده : | و اما اي نكه صاحب روح المعانى آن را غريب و شگفت خوانده، شگفتى در سخن خود او است، كه هيچ دليلى بر درست نبودن اين حديث نياورده. علاوه بر اين كه خود او، تسديد و تأييد كردن اين «روح» را در باره غير رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، يعنى بعضى از افراد امت قبول كرده، آن وقت چطور آن را در باره رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و ائمه اهل بيت انكار مى كند؟ | ||
و در الدر المنثور است كه | |||
و در | و خواننده اگر بخواهد به اعتراف وى در باره تسديد «روح» اطلاع يابد، بايد به تفسير روح المعانى، در قسم اشاراتش مراجعه نمايد. | ||
و در | |||
و در نهج البلاغه آمده: «و خداى تعالى، از روزى كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، از شير گرفته شد، بزرگترين فرشته خود را قرين او ساخت، تا آن جناب را، شب و روز، به طريق مكارم و به سوى محاسن اخلاق عالم سوق دهد». | |||
و در الدر المنثور است كه ابونعيم - در كتاب دلائل - و ابن عساكر، از على «عليه السلام» روايت كرده اند كه گفت: شخصى از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» پرسيد: آيا هيچ بتى را پرستيده اى؟ | |||
فرمود: نه. پرسيدند: هيچ شراب نوشيده اى؟ فرمود: هرگز. من از اولين روز زندگى ام، همين مقدار را مى دانستم كه اين عقايدى كه مردم دارند، كفر است، ولى نمى دانستم «كتاب» و «ايمان» چيست. در اين جا بود كه آيه شريفه «مَا كُنتَ تَدرِى مَا الكِتَابُ وَ لَا الإيمَانُ» نازل شد. | |||
و در كافى، به سند خود، از ابى عمرو زبيرى، از امام صادق «عليه السلام» روايتى آورده كه در ضمن آن، در ضمير آيه «وَ إنّكَ لَتَهدِى إلَى صِرَاطٍ مُستَقِيم» فرمود: يعنى تو مردم را به سوى صراط مستقيم دعوت مى كنى. | |||
و در كافى، به سند خود، از جابر، از ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: از آن جناب شنيدم كه فرمود: قرآنى به دريا افتاد، ديدند كه تمامى آياتش سياه شده، جز اين آيه كه مى فرمايد: «ألا إلَى اللّه تَصِيرُ الأُمُور». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۲۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۱۲۰ </center> | ||
<span id='link91'><span> | <span id='link91'><span> | ||
<center> «'''سوره زخرف'''» </center> | |||
==آيات ۱ - ۱۴ سوره زخرف == | ==آيات ۱ - ۱۴ سوره زخرف == | ||
سوره «زخرف»، مكّى است و هشتاد و نه آيه دارد. | سوره «زخرف»، مكّى است و هشتاد و نه آيه دارد. |
ویرایش