۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
در تفسير كشاف، در پاسخ اين كه چرا در مقابل كلمۀ «صافّات» نفرمود: «قَابِضَات»، و به جاى آن، فعل «يَقبِضنَ» را آورد؟ مى گويد: علتش اين است كه اصل در طيران و پرواز، گشودن بال ها است، نه جمع كردن آن ها. چون طيور در فضا مانند ماهيان در دريا شناورند، و اصل در شناورى، باز كردن و گشودن بال است. و اما جمع كردن و بستن آن، براى اين است كه به اين وسيله جلو برود، و از بالى كه زده بود، نتيجه بگيرد. پس اصل در پرواز و شنا، همان بال زدن است، و بدين جهت عمل اصلى را به صيغۀ اسم فاعل (صافّات) آورد، و عمل غير اصلى را به صيغۀ فعل مضارع (يَقبِضنَ)، تا بفهماند عمل طيور مانند ماهيان همان بال زدن است. و اما بال جمع كردن، براى نتيجه گيرى از بال زدن است، و خودش مقصود اصلى نيست. | در تفسير كشاف، در پاسخ اين كه چرا در مقابل كلمۀ «صافّات» نفرمود: «قَابِضَات»، و به جاى آن، فعل «يَقبِضنَ» را آورد؟ مى گويد: علتش اين است كه اصل در طيران و پرواز، گشودن بال ها است، نه جمع كردن آن ها. چون طيور در فضا مانند ماهيان در دريا شناورند، و اصل در شناورى، باز كردن و گشودن بال است. و اما جمع كردن و بستن آن، براى اين است كه به اين وسيله جلو برود، و از بالى كه زده بود، نتيجه بگيرد. پس اصل در پرواز و شنا، همان بال زدن است، و بدين جهت عمل اصلى را به صيغۀ اسم فاعل (صافّات) آورد، و عمل غير اصلى را به صيغۀ فعل مضارع (يَقبِضنَ)، تا بفهماند عمل طيور مانند ماهيان همان بال زدن است. و اما بال جمع كردن، براى نتيجه گيرى از بال زدن است، و خودش مقصود اصلى نيست. | ||
و اين سخن، وقتى درست است كه آيه شريفه بخواهد يكى از آيات الهى را خاطر نشان سازد. آيتى كه از مجموع جمله «صَافّات و يَقبِضنَ» استفاده مى شود، و آن مسأله طيران است. ولى احتمال دارد آيه شريفه بخواهد دو آيت را ارائه دهد. يكى نيفتادن مرغان در حال بال زدن، | و اين سخن، وقتى درست است كه آيه شريفه بخواهد يكى از آيات الهى را خاطر نشان سازد. آيتى كه از مجموع جمله «صَافّات و يَقبِضنَ» استفاده مى شود، و آن مسأله طيران است. ولى احتمال دارد آيه شريفه بخواهد دو آيت را ارائه دهد. يكى نيفتادن مرغان در حال بال زدن، و یکی نیفتادن شان در | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۰۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۶۰۳ </center> | ||
حال بال جمع كردن. | |||
و در اين كه بعد از يادآورى ذلول بودن زمين، و سوار بودن انسان بر منكب زمين، مسأله پرواز طيور در هوا را آورد، لطفى نهفته است كه بر كسى پوشيده نيست. | و در اين كه بعد از يادآورى ذلول بودن زمين، و سوار بودن انسان بر منكب زمين، مسأله پرواز طيور در هوا را آورد، لطفى نهفته است كه بر كسى پوشيده نيست. |
ویرایش