۱۷٬۰۰۸
ویرایش
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
<span id='link76'><span> | <span id='link76'><span> | ||
==ضعف | ==ضعف پاسخ هاى داده شده به اشكال فوق == | ||
ولى خواننده محترم به خوبى نسبت به سقوط و بى اعتبارى اين | ولى خواننده محترم به خوبى نسبت به سقوط و بى اعتبارى اين پاسخ ها واقف است. اما پاسخ اول و دوم براى اين كه خلاف ظاهر لفظ آيه است. چون كلمه «'''بنى'''»، همه فرزندان را شامل است. و اما وجه سوم آن نيز باطل است، زيرا اشكال در اين نبود كه چرا دعاى يك پيغمبر و يا بعضى از آن مستجاب نشده، چون ممكن است دعايى بر خلاف حكمت باشد. بلكه اشكال در اين بود كه حكايت و نقل گفتارهاى لغو و رد نكردن آن، دور از شأن قرآن كريم است. | ||
بقيه وجوهى هم كه نقل | |||
همه اين وجوه باطل است :اما اولى براى | بقيه وجوهى هم كه نقل كرديم، اشكالش اين است كه: ملاك گمراهى در عبادت اصنام، مسأله شركت در عبادت است، و اين عمل در همه فرض هايى كه نقل شد، موجود است. يعنى هم پرستش صنم شرك است، و هم پرستش وثن و هم طواف به دور سنگ. بعضى ديگر از اين اشكال كه چطور ابراهيم با داشتن مقام عصمت، درخواست دورى از شرك كرده، چنين جواب داده اند كه: مقصود ثبات در عصمت و دوام در آن است. بعضى ديگر گفته اند: اين سؤال را از باب هضم نفس (و به اصطلاح فارسى شكسته نفسى) گفته است و خواسته است احتياج خود به فضل او را اظهار بدارد. بعضى ديگر گفته اند: منظور اين بوده كه از شرك خفى محفوظ باشد، نه شرك جلى، كه با مصونيت انبياء منافات دارد. | ||
همه اين وجوه باطل است: اما اولى براى اين كه عصمت همان طور كه حدوثا در انبياء لازم است، بقاى آن نيز لازم است، و همان طور كه درخواست حدوث آن از انبياء صحيح نيست - چون تحصيل حاصل است - همچنين درخواست بقاى آن نيز صحيح نيست. | |||
منشأ اشتباهى كه اين آقايان كرده اند، اين است كه پنداشته اند فيضى كه از ناحيه خداى مفيض به انبياى مستفيض مى رسد، از ملك خدا بيرون مى رود، و انبياء مالك مستقل آن مى شوند و چون مالك مى شوند، ديگر درخواست آن هم از كسى كه سابقا مالك بود، ولى فعلا مالك نيست، معنا ندارد. و به عبارتى ديگر: وقتى خداى تعالى حدوث و يا بقاى چيزى را اراده كرد، آن چيز ديگر از آنچه كه هست، تغيير نمى پذيرد (و خلاصه از تحت سلطه خدا بيرون رفته) و خود او هم قادر بر تغيير آن نيست، و يا مشيتش بر تغيير آن تعلق نمى گيرد، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۰۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۰۷ </center> | ||
(و العياذ بالله خدا در باره | (و العياذ بالله خدا در باره آن، دستبند به دست خود زده است) و اين خطاى بزرگى است. بلكه هر گيرنده فيضى بعد از گرفتن فيض، باز هم به خداى مفيض محتاج است و احتياجش بعد از فيض، عين آن احتياجى است كه قبل از فيض داشت. همچنان كه ملك نسبت به آن فيض بعد از افاضه هم باقى است، و مالكيتش نسبت به آن بعد از دادن آن، عين آن مالكيتى است كه قبل از دادن و افاضه داشت، بدون اين كه ذره اى فرق كرده باشد، و قدرت و خواست خداى تعالى در باره آن هميشه على السويه است، هرچند كه بعد از افاضه و قضاء حتم، داده خود را پس نگيرد. بنا براين، درخواست بنده مستفيض و سؤال او، اثر و خاصيت احتياج ذاتى او است، نه اثر نداشتن، تا بگويى با داشتن، ديگر سؤال معنا ندارد - دقت فرمائيد - ما در اين معنا مكرر پيرامون اين مسأله بحث هاى مفصلى كرده ايم. | ||
و اما | |||
و اما پاسخ سوم و | و اما اين كه بعضى از ايشان در پاسخ از اشكال گفته اند: ابراهيم شكسته نفسى كرده، در جوابشان مى گوييم: شكسته نفسى در غير ضروريات عيبى ندارد، و اما در مسائل ضرورى درست نيست، و مثل اين می ماند كه كسى از باب شكسته نفسى بگويد: من انسان نيستم، و مقصودش هم اين نباشد كه من انسان كامل نيستم، بلكه اين باشد كه من اصلا از افراد اين نوع و اين ماهيت نيستم، و اين دروغ است. و به نظر آقايان كه عصمت را براى انبياء از امور ضرورى مى دانند، درخواستش همين حكم را دارد. | ||
و مقصود از عبادت | |||
و اما پاسخ سوم و اين كه: منظور از درخواست مزبور مصونيت از شرك خفى بوده، در جوابش مى گوييم: شرك خفى به معناى ركون و توجه به غير خداست كه خود داراى مراتبى است، و شديدترين مراتب آن، شرك جلى كه ضلالت است، نه بقيه مراتب آن. و ما مى بينيم ابراهيم (عليه السلام) درخواست خود را چنين تعليل نموده كه: «''' انهن اضللن... : اين بت ها، بسيارى از مردم را گمراه كرده اند...'''». از اين جا مى فهميم كه در خواستش مصونيت از شرك جلى و همان شركى بوده كه بسيارى از مردم به خاطر آن گمراه شده اند، نه شرك خفى و صرف ركون و توجه به غير خدا. مگر اين كه كسى ادعا كند كه مقصود از اصنام تنها بتها نيست، بلكه هر چيزی است كه جز خدا مورد توجه انسان قرار گيرد و مقصود از عبادت هم، پرستش نيست، بلكه صرف توجه و التفات است، كه اين هم ادعايى است بى دليل. | |||
ویرایش