تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۴: خط ۵۴:
و معناى عبارت اين است كه: آن كسى كه انسان را از آبى به چنين صفت آفريده، قادر بر اعادۀ او و زنده كردنش بعد از مرگ، و اعاده بدنى مثل بدن دنيائيش هست. چون قدرت بر هر چيز، قدرت بر مثل آن نيز هست، و اين قاعده، معروف و مسلّم است كه: «حكم امثال در آنچه شده و آنچه نشده، يكسان است».
و معناى عبارت اين است كه: آن كسى كه انسان را از آبى به چنين صفت آفريده، قادر بر اعادۀ او و زنده كردنش بعد از مرگ، و اعاده بدنى مثل بدن دنيائيش هست. چون قدرت بر هر چيز، قدرت بر مثل آن نيز هست، و اين قاعده، معروف و مسلّم است كه: «حكم امثال در آنچه شده و آنچه نشده، يكسان است».


* وجه نامگذاری قيامت به «يَومَ تُبلَى السّرائِر»
* '''وجه نامگذاری قيامت به «يَومَ تُبلَى السّرائِر»


«'''يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ'''»:
«'''يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ'''»:


كلمه «'''يوم '''» ظرف است براى رجع ، و «'''سريره '''» عبارت است از هر چيزى كه انسان در دل خود پنهان مى كند، و كلمه «'''بلاء'''» كه فعل «'''تبلى '''» مشتق از آن است به معناى آزمايش و نيز شناسايى و كشف نهانى ها است .
كلمۀ «يَوم» ظرف است براى رجع، و «سريره» عبارت است از: هر چيزى كه انسان در دل خود پنهان مى كند. و كلمۀ «بلاء» كه فعل «تُبلى»، مشتق از آن است به معناى آزمايش و نيز شناسايى و كشف نهانى هاست.
در نتيجه معناى آيه اين است كه : رجع در روزى است كه آنچه از عقايد و آثار اعمال كه انسانها پنهان كرده بودند، چه خيرش و چه شرش به مورد آزمايش و شناسايى قرار مى گيرد، و زرگر اعمال و عقايد آنها را در بوته زرگرى خود مى آزمايد، تا معلوم شود كدام صالح و كدام فاسد بوده و كدام خالص و كدام داراى ناخالصى و عيار است و بر طبق آن صاحبش ‍ را جزا مى دهد، پس آيه مورد بحث در معناى آيه زير است : «'''ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به الله '''».
 
فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَ لا نَاصِرٍ
در نتيجه، معناى آيه اين است كه: «رجع» در روزى است كه آنچه از عقايد و آثار اعمال كه انسان ها پنهان كرده بودند، چه خيرش و چه شرّش، به مورد آزمايش و شناسايى قرار مى گيرد، و زرگر، اعمال و عقايد آن ها را در بوتۀ زرگرى خود مى آزمايد، تا معلوم شود كدام صالح و كدام فاسد بوده؛ و كدام خالص و كدام داراى ناخالصى و عيار است و بر طبق آن، صاحبش ‍ را جزا مى دهد. پس آيه مورد بحث، در معناى آيه زير است: «إن تُبدُوا مَا فِى أنفُسِكُم أو تُخفُوه يُحَاسِبكُم بِهِ الله».
يعنى نه خودش نيرويى دارد تا عذاب خدا را از خود دفع كند، و نه ياورى دارد كه او از وى دفاع كند، و خلاصه در روز رجع براى هيچ كس ‍ هيچ قدرتى نيست ، نه از ناحيه خودش ، و نه از ناحيه ديگران .
 
وَ السمَاءِ ذَاتِ الرَّجْع وَ الاَرْضِ ذَاتِ الصدْع
«'''فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَ لا نَاصِرٍ'''»:
اين دو جمله دو سوگند است بعد از سوگندهاى اول سوره ، تا امر قيامت و بازگشت به سوى خداى تعالى را تاءكيد كند، و مراد از «'''آسمان صاحب رجع '''»، همين تحولاتى است كه در آسمان براى ما محسوس ‍ است ، ستارگان و اجرامى در يك طرف آن غروب و از طرف ديگر دوباره طلوع مى كنند.
 
يعنى نه خودش نيرويى دارد تا عذاب خدا را از خود دفع كند، و نه ياورى دارد كه او از وى دفاع كند. و خلاصه در روز «رجع»، براى هيچ كس ‍ هيچ قدرتى نيست. نه از ناحيه خودش، و نه از ناحيه ديگران.
 
«'''وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْع وَ الاَرْضِ ذَاتِ الصّدْع'''»:
 
اين دو جمله، دو سوگند است بعد از سوگندهاى اول سوره، تا امر قيامت و بازگشت به سوى خداى تعالى را تأكيد كند. و مراد از «آسمان صاحب رجع»، همين تحولاتى است كه در آسمان براى ما محسوس ‍ است، ستارگان و اجرامى در يك طرف آن غروب و از طرف ديگر، دوباره طلوع مى كنند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۳۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۳۳ </center>
بعضى گفته اند: منظور از رجع آسمان ، باريدن آن است ، و مراد از «'''زمين صاحب صدع '''» شكافتن زمين و روييدن گياهان از آن است ، و مناسبت اين دو سوگند با مساءله معاد بر كسى پوشيده نيست .
بعضى گفته اند: منظور از رجع آسمان، باريدن آن است. و مراد از «زمين صاحب صَدع»، شكافتن زمين و روييدن گياهان از آن است، و مناسبت اين دو سوگند با مسأله معاد، بر كسى پوشيده نيست.
وصف قرآن به اينكه «'''قول فصل '''» است و «'''هزل نيست '''»
 
إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصلٌ وَ مَا هُوَ بِالهَْزْلِ
'''وصف قرآن به اين كه «قَولٌ فَصلٌ» است و «هَزل» نيست'''
كلمه «'''فصل '''» به معناى جدا كردن دو چيز از هم است ، به طورى كه بين آن دو فاصله اى پيدا شود، و با اينكه قرآن قول فاصل و جدا سازنده است ، اگر آن را قول فصل خوانده ، از باب «'''زيد عدل '''» است ، و «'''هزل '''» به معناى شوخى است ، در مقابل جدى .
 
و اين دو آيه جواب قسم است و ضمير «'''انه '''» به قرآن بر مى گردد، و معنايش اين است كه : به آسمانى چنان و زمينى چنين سوگند، كه قرآن سخنى جدا سازنده بين حق و باطل است ، و كلامى خالى از جد، و صرف شوخى نيست ، آنچه را قرآن ثابت مى كند حق محض است ، كه شكى در آن نيست ، و چون حق است هيچ باطلى نمى تواند آن را باطل سازد، و هر باطلى در صدد ابطال آن بر آيد باطل بدون ترديد است ، پس ‍ خبرى هم كه از قيامت و بازگشت داده حق است و در آن شكى نيست .
«'''إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصلٌ وَ مَا هُوَ بِالهَْزْلِ'''»:
ولى بعضى گفته اند: ضمير نامبرده به مطلب قبلى يعنى خبر رجوع و معاد بر مى گردد. ولى وجه سابق وجيه تر است .
 
إِنهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً وَ أَكِيدُ كَيْداً
كلمۀ «فصل» به معناى جدا كردن دو چيز از هم است، به طورى كه بين آن دو فاصله اى پيدا شود؛ و با اين كه قرآن، قول فاصل و جدا سازنده است، اگر آن را «قول فصل» خوانده، از باب «زيدٌ عَدلٌ» است، و «هزل» به معناى شوخى است، در مقابل جدّى.
يعنى كفار با كفرشان و انكار معادشان همه در اين فكرند كه با حيله هايى نور خدا را خاموش و دعوت تو را باطل سازند، و من هم عليه ايشان حيله مى كنم ، و حيله خداى تعالى همين است كه ايشان را به دشمنى با سعادت خود وا مى دارد، استدراج مى كند مى فرمايد: مال و اولاد بيشترى مى دهم ، بر دلهايشان مهر مى زنم ، و گمراهشان مى كنم ، و بر گوش و چشمشان پرده مى افكنم ، اين چنين حيله مى كنم ، تا در آخر به سوى عذاب روز قيامتش بكشانم .
 
فَمَهِّلِ الْكَفِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدَا
و اين دو آيه، جواب قسم است و ضمير «إنّهُ» به قرآن بر مى گردد، و معنايش اين است كه: به آسمانى چنان و زمينى چنين سوگند، كه قرآن سخنى جدا سازندۀ بين حق و باطل است، و كلامى خالى از جد، و صرف شوخى نيست. آنچه را قرآن ثابت مى كند، حق محض اس ، كه شكى در آن نيست. و چون حق است، هيچ باطلى نمى تواند آن را باطل سازد، و هر باطلى در صدد ابطال آن بر آيد، باطل بدون ترديد است. پس ‍ خبرى هم كه از قيامت و بازگشت داده، حق است و در آن شكى نيست.
كلمه «'''تمهيل '''» مصدر باب تفعيل است كه فعل امر «'''مهل '''» مشتق از آن است ،
 
ولى بعضى گفته اند: ضمير نامبرده، به مطلب قبلى، يعنى خبر رجوع و معاد بر مى گردد. ولى وجه سابق وجيه تر است.
 
«'''إِنّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً وَ أَكِيدُ كَيْداً'''»:
 
يعنى كفار با كفرشان و انكار معادشان، همه در اين فكرند كه با حيله هايى، نور خدا را خاموش و دعوت تو را باطل سازند، و من هم، عليه ايشان حيله مى كنم. و حيله خداى تعالى همين است كه ايشان را به دشمنى با سعادت خود وا مى دارد، استدراج مى كند مى فرمايد: مال و اولاد بيشترى مى دهم، بر دل هايشان مُهر مى زنم، و گمراهشان مى كنم، و بر گوش و چشمشان پرده مى افكنم، اين چنين حيله مى كنم، تا در آخر، به سوى عذاب روز قيامتش بكشانم.
 
«'''فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدَا'''»:
 
كلمۀ «تمهيل»، مصدر باب تفعيل است كه فعل امر «مهل»، مشتق از آن است،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۳۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۳۴ </center>
به معناى امهال ، يعنى مهلت دادن ، و خلاصه هر دو لفظ به يك معنا است ، اما اولى كه باب تفعيل است تدريج را مى رساند، و دومى كه از باب افعال است يكبارگى را. و كلمه «'''رويد'''» به معناى اندك است .
به معناى امهال، يعنى مهلت دادن، و خلاصه هر دو لفظ به يك معناست. اما اولى - كه باب تفعيل است - تدريج را مى رساند و دومى، كه از باب افعال است، يكبارگى را. و كلمۀ «رويد»، به معناى اندك است.
و معناى آيه اين است كه : وقتى مى بينى آنها كيد و حيله گريهايى دارند، و من نيز حيله هايى دارم به عين آنچه آنها حيله اش مى خوانند، و با در نظر داشتن اينكه «'''خداى تعالى بر كار خود غالب و مسلط است '''»، پس ‍ تو منتظر عذاب آنان باش ، و در باره آنان عجله مكن ، كمى مهلتشان بده كه به زودى آنچه در تهديدشان وعده دادم خواهد آمد، چون هر آينده اى نزديك است . و در اينكه اول تعبير فرمود به «'''مهل - مهلت بده '''» كه چون باب تفعيل است تدريج را مى رساند، و در نوبت دوم تعبير كرد به «'''امهل '''» كه گفتيم يك بارگى را مى رساند، و «'''امهل '''» را مقيد به قيد «'''رويدا'''» كرد، لطافتى است كه بر كسى پوشيده نيست .
 
بحث روائى
و معناى آيه اين است كه: وقتى مى بينى آن ها كيد و حيله گری هايى دارند، و من نيز حيله هايى دارم به عين آنچه آن ها حيله اش مى خوانند، و با در نظر داشتن اين كه «خداى تعالى بر كار خود غالب و مسلط است»، پس ‍ تو منتظر عذاب آنان باش، و در باره آنان عجله مكن، كمى مهلتشان بده كه به زودى آنچه در تهديدشان وعده دادم، خواهد آمد. چون هر آينده اى نزديك است. و در اين كه اول تعبير فرمود به «مَهِّل = مهلت بده» - كه چون باب تفعيل است - تدريج را مى رساند، و در نوبت دوم، تعبير كرد به «أمهِل» كه گفتيم يكبارگى را مى رساند، و «أمهل» را به قيد «رُوَيداً» مقیّد كرد، لطافتى است كه بر كسى پوشيده نيست.
<span id='link298'><span>
<span id='link298'><span>
<center> «'''بحث روایى'''» </center>


==رواياتى در ذيل برخى آيات سوره طارق==
==رواياتى در ذيل برخى آيات سوره طارق==
۱۷٬۰۶۹

ویرایش