۱۷٬۰۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
و معناى عبارت اين است كه: آن كسى كه انسان را از آبى به چنين صفت آفريده، قادر بر اعادۀ او و زنده كردنش بعد از مرگ، و اعاده بدنى مثل بدن دنيائيش هست. چون قدرت بر هر چيز، قدرت بر مثل آن نيز هست، و اين قاعده، معروف و مسلّم است كه: «حكم امثال در آنچه شده و آنچه نشده، يكسان است». | و معناى عبارت اين است كه: آن كسى كه انسان را از آبى به چنين صفت آفريده، قادر بر اعادۀ او و زنده كردنش بعد از مرگ، و اعاده بدنى مثل بدن دنيائيش هست. چون قدرت بر هر چيز، قدرت بر مثل آن نيز هست، و اين قاعده، معروف و مسلّم است كه: «حكم امثال در آنچه شده و آنچه نشده، يكسان است». | ||
* وجه نامگذاری قيامت به «يَومَ تُبلَى السّرائِر» | * '''وجه نامگذاری قيامت به «يَومَ تُبلَى السّرائِر» | ||
«'''يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ'''»: | «'''يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ'''»: | ||
كلمۀ «يَوم» ظرف است براى رجع، و «سريره» عبارت است از: هر چيزى كه انسان در دل خود پنهان مى كند. و كلمۀ «بلاء» كه فعل «تُبلى»، مشتق از آن است به معناى آزمايش و نيز شناسايى و كشف نهانى هاست. | |||
در | |||
فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَ لا نَاصِرٍ | در نتيجه، معناى آيه اين است كه: «رجع» در روزى است كه آنچه از عقايد و آثار اعمال كه انسان ها پنهان كرده بودند، چه خيرش و چه شرّش، به مورد آزمايش و شناسايى قرار مى گيرد، و زرگر، اعمال و عقايد آن ها را در بوتۀ زرگرى خود مى آزمايد، تا معلوم شود كدام صالح و كدام فاسد بوده؛ و كدام خالص و كدام داراى ناخالصى و عيار است و بر طبق آن، صاحبش را جزا مى دهد. پس آيه مورد بحث، در معناى آيه زير است: «إن تُبدُوا مَا فِى أنفُسِكُم أو تُخفُوه يُحَاسِبكُم بِهِ الله». | ||
يعنى نه خودش نيرويى دارد تا عذاب خدا را از خود دفع كند، و نه ياورى دارد كه او از وى دفاع | |||
وَ | «'''فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَ لا نَاصِرٍ'''»: | ||
اين دو | |||
يعنى نه خودش نيرويى دارد تا عذاب خدا را از خود دفع كند، و نه ياورى دارد كه او از وى دفاع كند. و خلاصه در روز «رجع»، براى هيچ كس هيچ قدرتى نيست. نه از ناحيه خودش، و نه از ناحيه ديگران. | |||
«'''وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْع وَ الاَرْضِ ذَاتِ الصّدْع'''»: | |||
اين دو جمله، دو سوگند است بعد از سوگندهاى اول سوره، تا امر قيامت و بازگشت به سوى خداى تعالى را تأكيد كند. و مراد از «آسمان صاحب رجع»، همين تحولاتى است كه در آسمان براى ما محسوس است، ستارگان و اجرامى در يك طرف آن غروب و از طرف ديگر، دوباره طلوع مى كنند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۳۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۳۳ </center> | ||
بعضى گفته اند: منظور از رجع | بعضى گفته اند: منظور از رجع آسمان، باريدن آن است. و مراد از «زمين صاحب صَدع»، شكافتن زمين و روييدن گياهان از آن است، و مناسبت اين دو سوگند با مسأله معاد، بر كسى پوشيده نيست. | ||
وصف قرآن به | |||
إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصلٌ وَ مَا هُوَ بِالهَْزْلِ | '''وصف قرآن به اين كه «قَولٌ فَصلٌ» است و «هَزل» نيست''' | ||
و اين دو | «'''إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصلٌ وَ مَا هُوَ بِالهَْزْلِ'''»: | ||
ولى بعضى گفته اند: ضمير | |||
كلمۀ «فصل» به معناى جدا كردن دو چيز از هم است، به طورى كه بين آن دو فاصله اى پيدا شود؛ و با اين كه قرآن، قول فاصل و جدا سازنده است، اگر آن را «قول فصل» خوانده، از باب «زيدٌ عَدلٌ» است، و «هزل» به معناى شوخى است، در مقابل جدّى. | |||
يعنى كفار با كفرشان و انكار | |||
و اين دو آيه، جواب قسم است و ضمير «إنّهُ» به قرآن بر مى گردد، و معنايش اين است كه: به آسمانى چنان و زمينى چنين سوگند، كه قرآن سخنى جدا سازندۀ بين حق و باطل است، و كلامى خالى از جد، و صرف شوخى نيست. آنچه را قرآن ثابت مى كند، حق محض اس ، كه شكى در آن نيست. و چون حق است، هيچ باطلى نمى تواند آن را باطل سازد، و هر باطلى در صدد ابطال آن بر آيد، باطل بدون ترديد است. پس خبرى هم كه از قيامت و بازگشت داده، حق است و در آن شكى نيست. | |||
ولى بعضى گفته اند: ضمير نامبرده، به مطلب قبلى، يعنى خبر رجوع و معاد بر مى گردد. ولى وجه سابق وجيه تر است. | |||
«'''إِنّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً وَ أَكِيدُ كَيْداً'''»: | |||
يعنى كفار با كفرشان و انكار معادشان، همه در اين فكرند كه با حيله هايى، نور خدا را خاموش و دعوت تو را باطل سازند، و من هم، عليه ايشان حيله مى كنم. و حيله خداى تعالى همين است كه ايشان را به دشمنى با سعادت خود وا مى دارد، استدراج مى كند مى فرمايد: مال و اولاد بيشترى مى دهم، بر دل هايشان مُهر مى زنم، و گمراهشان مى كنم، و بر گوش و چشمشان پرده مى افكنم، اين چنين حيله مى كنم، تا در آخر، به سوى عذاب روز قيامتش بكشانم. | |||
«'''فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدَا'''»: | |||
كلمۀ «تمهيل»، مصدر باب تفعيل است كه فعل امر «مهل»، مشتق از آن است، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۳۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۳۴ </center> | ||
به معناى | به معناى امهال، يعنى مهلت دادن، و خلاصه هر دو لفظ به يك معناست. اما اولى - كه باب تفعيل است - تدريج را مى رساند و دومى، كه از باب افعال است، يكبارگى را. و كلمۀ «رويد»، به معناى اندك است. | ||
و معناى آيه اين است كه : وقتى مى بينى | |||
و معناى آيه اين است كه: وقتى مى بينى آن ها كيد و حيله گری هايى دارند، و من نيز حيله هايى دارم به عين آنچه آن ها حيله اش مى خوانند، و با در نظر داشتن اين كه «خداى تعالى بر كار خود غالب و مسلط است»، پس تو منتظر عذاب آنان باش، و در باره آنان عجله مكن، كمى مهلتشان بده كه به زودى آنچه در تهديدشان وعده دادم، خواهد آمد. چون هر آينده اى نزديك است. و در اين كه اول تعبير فرمود به «مَهِّل = مهلت بده» - كه چون باب تفعيل است - تدريج را مى رساند، و در نوبت دوم، تعبير كرد به «أمهِل» كه گفتيم يكبارگى را مى رساند، و «أمهل» را به قيد «رُوَيداً» مقیّد كرد، لطافتى است كه بر كسى پوشيده نيست. | |||
<span id='link298'><span> | <span id='link298'><span> | ||
<center> «'''بحث روایى'''» </center> | |||
==رواياتى در ذيل برخى آيات سوره طارق== | ==رواياتى در ذيل برخى آيات سوره طارق== |
ویرایش