۱۶٬۹۹۹
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
<span id='link42'><span> | <span id='link42'><span> | ||
==وجه التفات و تغيير سياق آيه | ==وجه التفات و تغيير سياق آيه «إيّاك نعبد» از سياق غيبت به سياق حضور == | ||
اما از جانب پروردگار عزوجل، به اين كه بنده او وقتى او را عبادت مى كند، او را به عنوان معبودى حاضر و روبرو عبادت كند، و همين باعث شده كه در سوره مورد بحث در جمله | اما از جانب پروردگار عزوجل، به اين كه بنده او وقتى او را عبادت مى كند، او را به عنوان معبودى حاضر و روبرو عبادت كند، و همين باعث شده كه در سوره مورد بحث در جمله «إيّاك نعبد»، ناگهان از سياق غيبت به سياق حضور و خطاب التفات شود. با اين كه تاكنون مى گفت: حمد خدایى را كه چنين و چنان است، ناگهان بگويد: «تو را مى پرستيم». چون گفتيم: حق پرستش او اين است كه او را حاضر و روبرو بدانيم. | ||
و اما از ناحيه بنده: حق عبادت اين است كه خود را حاضر و روبروى خدا بداند و آنى از اين كه دارد عبادت مى كند. غايب و غافل نشود و عبادتش، تنها صورت عبادت و جسدى بى روح نباشد. و نيز: عبادت خود را قسمت نكند كه در يك قسمت آن، مشغول پروردگارش شود و در قسمت ديگر آن، مشغول و به ياد غير او باشد. | و اما از ناحيه بنده: حق عبادت اين است كه خود را حاضر و روبروى خدا بداند و آنى از اين كه دارد عبادت مى كند. غايب و غافل نشود و عبادتش، تنها صورت عبادت و جسدى بى روح نباشد. و نيز: عبادت خود را قسمت نكند كه در يك قسمت آن، مشغول پروردگارش شود و در قسمت ديگر آن، مشغول و به ياد غير او باشد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۴۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۴۲ </center> | ||
حال يا اين كه: اين شرك را، هم در ظاهر داشته باشد و هم در باطن. مانند عبادت عوام بت پرستان، كه يك مقدار از عبادت را براى خدا مى كردند و يك مقدار را براى نماينده خدا، يعنى بت. و اين كه گفتيم: عوام بت پرستان، براى اين بود كه خواص از بت پرستان، اصلا خدا را عبادت نمى كردند. و يا آن كه اين شرك را تنها در باطن داشته باشد، مانند كسى كه مشغول عبادت خداست، اما منظورش از عبادت غير خدا است و يا طمع در بهشت و ترس از آتش است. چه تمام اين ها، «شرك در عبادت» است كه از آن نهى فرموده اند. از آن جمله فرموده اند: «'''فاعبد اللّه مخلصا له الدين '''»، (خداى را با ديندارى خالص عبادت كن)، و نيز فرموده: «'''ألا لله الدين الخالص و | حال يا اين كه: اين شرك را، هم در ظاهر داشته باشد و هم در باطن. مانند عبادت عوام بت پرستان، كه يك مقدار از عبادت را براى خدا مى كردند و يك مقدار را براى نماينده خدا، يعنى بت. و اين كه گفتيم: عوام بت پرستان، براى اين بود كه خواص از بت پرستان، اصلا خدا را عبادت نمى كردند. و يا آن كه اين شرك را تنها در باطن داشته باشد، مانند كسى كه مشغول عبادت خداست، اما منظورش از عبادت غير خدا است و يا طمع در بهشت و ترس از آتش است. چه تمام اين ها، «شرك در عبادت» است كه از آن نهى فرموده اند. | ||
از آن جمله فرموده اند: «'''فاعبد اللّه مخلصا له الدين '''»، (خداى را با ديندارى خالص عبادت كن)، و نيز فرموده: «'''ألا لله الدين الخالص و الّذين اتّخذوا من دونه أولياء ما نعبدهم إلّا ليقرّبونا إلى اللّه زلفى إن اللّه يحكم بينهم فيما هم فيه يختلفون '''»، (آگاه باش كه از آنِ خدا است دين خالص و كسانى كه از غير خدا اوليایى گرفتند، گفتند ما اين ها را نمى پرستيم، مگر براى اين كه قدمى به سوى خدا نزديكمان كنند، به درستی كه خدا در ميان آنان و اختلافى كه با هم داشتند، حكومت مى كند). | |||
<span id='link43'><span> | <span id='link43'><span> | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۲: | ||
و گويا براى تدارك و جبران همين نقص كه در بدو نظر به نظر مى رسد، اضافه كرد كه: «و إيّاك نستعين». يعنى همين عبادتمان نيز به استقلال خود ما نيست، بلكه از تو نيرو مى گيريم و استعانت می جویيم. | و گويا براى تدارك و جبران همين نقص كه در بدو نظر به نظر مى رسد، اضافه كرد كه: «و إيّاك نستعين». يعنى همين عبادتمان نيز به استقلال خود ما نيست، بلكه از تو نيرو مى گيريم و استعانت می جویيم. | ||
پس بر روی هم، دو جمله: «إيّاك نعبد و إيّاك نستعين»، يك معنا را مى رسانند و آن، عبادت خالصانه است كه هيچ گونه شائبه اى در آن نيست. | * پس بر روی هم، دو جمله: «إيّاك نعبد و إيّاك نستعين»، يك معنا را مى رسانند و آن، عبادت خالصانه است كه هيچ گونه شائبه اى در آن نيست. | ||
و ممكن است به همين جهت كه گفته شد، استعانت و عبادت هر دو را به يك سياق آورد، و نفرمود: «'''إيّاك نعبد اعنا و اهدنا'''» الخ: (تو را عبادت مى كنيم، ما را يارى فرما و هدايت فرما)، بلكه فرمود: (تو را عبادت مى كنيم و از تو يارى مى طلبيم). | و ممكن است به همين جهت كه گفته شد، استعانت و عبادت هر دو را به يك سياق آورد، و نفرمود: «'''إيّاك نعبد اعنا و اهدنا'''» الخ: (تو را عبادت مى كنيم، ما را يارى فرما و هدايت فرما)، بلكه فرمود: (تو را عبادت مى كنيم و از تو يارى مى طلبيم). | ||
خواهى گفت: پس چرا در جمله بعدى، يعنى: «إهدنا الصراط المستقيم»، اين وحدت سياق را رعايت نكرد و نفرمود: «'''إيّاك نعبد و إيّاك نستعين و إيّاك نستهدى | |||
خواهى گفت: پس چرا در جمله بعدى، يعنى: «إهدنا الصراط المستقيم»، اين وحدت سياق را رعايت نكرد و نفرمود: «'''إيّاك نعبد و إيّاك نستعين و إيّاك نستهدى إلى صراط مستقيم '''»؟ در جواب می گویيم: اين تغيير سياق در خصوص جمله سوم علتى دارد، كه به زودى إن شاء اللّه بيان مى كنيم. | |||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴}} | {{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴}} | ||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش