گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۶: خط ۱۶:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۶۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۶۹ </center>
<span id='link467'><span>
<span id='link467'><span>
==آيات ۱ - ۴، سوره اخلاص ==
==آيات ۱ - ۴  سوره اخلاص ==
سوره اخلاص مكى است و چهار آيه دارد
 
سورۀ اخلاص، مكّى است و چهار آيه دارد:
 
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(۱)
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(۱)
خط ۲۳: خط ۲۵:
لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ(۳)
لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ(۳)
وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كفُواً أَحَدُ(۴)
وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كفُواً أَحَدُ(۴)
ترجمه آيات  
 
به نام الله كه رحمان و رحيم است
ترجمه آيات:
بگو او الله يگانه است (۱).
كه همه نيازمندان قصد او مى كنند (۲).
به نام «الله» كه رحمان و رحيم است.
نزاده و زاييده نشده (۳).
 
و هيچ كس همتاى او نيست (۴).
بگو او، الله يگانه است. (۱)
بيان آيات  
 
اين سوره خداى تعالى را به احديت ذات و بازگشت ما سوى الله در تمامى حوائج وجوديش به سوى او و نيز به اينكه احدى نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال شريك او نيست مى ستايد، و اين توحيد قرآنى ، توحيدى است كه مختص به خود قرآن كريم است ، و تمامى معارف (اصولى و فروعى و اخلاقى ) اسلام بر اين اساس پى ريزى شده است .
كه همه نيازمندان قصد او مى كنند. (۲)
و روايات وارده از طرق شيعه و سنى در فضيلت اين سوره بسيار زياد است ، حتى از هر دو طريق رسيده كه اين سوره معادل با يك ثلث قرآن است ، كه ان شاء الله رواياتش به زودى از نظر خواننده مى گذرد.
 
نزاده و زاييده نشده. (۳)
 
و هيچ كس همتاى او نيست. (۴)
 
بيان آيات:
اين سوره، خداى تعالى را به احديّت ذات و بازگشت ماسوى الله در تمامى حوائج وجوديش به سوى او، و نيز به اين كه احدى نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال، شريك او نيست؛ مى ستايد. و اين توحيد قرآنى، توحيدى است كه مختص به خود قرآن كريم است، و تمامى معارف (اصولى و فروعى و اخلاقى) اسلام، بر اين اساس پى ريزى شده است.
 
و روايات وارده از طرق شيعه و سنّى در فضيلت اين سوره، بسيار زياد است. حتى از هر دو طريق رسيده كه اين سوره، معادل با يك ثلث قرآن است، كه إن شاء الله رواياتش، به زودى از نظر خواننده مى گذرد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۷۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۷۰ </center>
و اين سوره هم مى تواند در مكه نازل شده باشد و هم در مدينه ، و آنچه از بعضى از روايات وارده در سبب نزول آن ظاهر است اين است كه در مكه نازل شده .
و اين سوره، هم مى تواند در مكّه نازل شده باشد و هم در مدينه، و آنچه از بعضى از روايات وارده در سبب نزول آن ظاهر است، اين است كه در مكّه نازل شده.
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
 
كلمه «'''هو'''» ضمير شاءن و ضمير قصه است ، و معمولا در جايى بكار مى رود كه گوينده اهتمام زيادى به مضمون جمله بعد از آن داشته باشد، و اما كلمه «'''الله '''» مورد اختلاف واقع شده ، حق آن است كه «'''علم به غلبه '''» براى خداى تعالى است ، يعنى قبلا در زبان عرب اسم خاص ‍ براى حق تعالى نبود، ولى از آنجايى كه استعمالش در اين مورد بيش از ساير موارد شد، به خاطر همين غلبه استعمال ، تدريجا اسم خاص خدا گرديد، همچنان كه اهل هر زبانى ديگر براى خداى تعالى نام خاصى دارند، و ما در تفسير سوره فاتحه (اولين سوره قرآن ) در باره اين كلمه بحث كرديم .
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ:
فرق بين «'''احد'''» و «'''واحد'''» و معناى احد بودن خداى تعالى
 
و كلمه «'''احد'''» صفتى است كه از ماده «'''وحدت '''» گرفته شده ، همچنان كه كلمه «'''واحد'''» نيز وصفى از اين ماده است ، چيزى كه هست ، بين احد و واحد فرق است ، كلمه احد در مورد چيزى و كسى بكار مى رود كه قابل كثرت و تعدد نباشد، نه در خارج و نه در ذهن ، و اصولا داخل اعداد نشود، به خلاف كلمه واحد كه هر واحدى يك ثانى و ثالثى دارد يا در خارج و يا در توهم و يا به فرض عقل ، كه با انضمام به ثانى و ثالث و رابع كثير مى شود، و اما احد اگر هم برايش دومى فرض ‍ شود، باز خود همان است و چيزى بر او اضافه نشده .
كلمۀ «'''هو'''»، ضمير شأن و ضمير قصّه است، و معمولا در جايى به كار مى رود كه گوينده، اهتمام زيادى به مضمون جملۀ بعد از آن داشته باشد. و امّا كلمۀ «'''الله '''»، مورد اختلاف واقع شده. حق آن است كه «'''عَلَم به غلبه '''» براى خداى تعالى است. يعنى قبلا در زبان عرب، اسم خاص ‍ براى حق تعالى نبود؛ ولى از آن جايى كه استعمالش در اين مورد بيش از ساير موارد شد، به خاطر همين غلبۀ استعمال، تدريجا اسم خاص خدا گرديد. همچنان كه اهل هر زبانى ديگر، براى خداى تعالى نام خاصى دارند، و ما در تفسير سورۀ فاتحه (اولين سوره قرآن)، در باره اين كلمه بحث كرديم.
مثالى كه بتواند تا اندازه اى اين فرق را روشن سازد اين است كه : وقتى مى گويى «'''احدى از قوم نزد من نيامده '''»، در حقيقت هم آمدن يك نفر را نفى كرده اى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را، اما اگر بگويى : «'''واحدى از قوم نزد من نيامده '''» تنها و تنها آمدن يك نفر را نفى كرده اى ، و منافات ندارد كه چند نفرشان نزدت آمده باشند، و به خاطر همين تفاوت كه بين دو كلمه هست ، و به خاطر همين معنا و خاصيتى كه در كلمه «'''احد'''» هست ، مى بينيم اين كلمه در هيچ كلام ايجابى به جز در باره خداى تعالى استعمال نمى شود، (و هيچ وقت گفته نمى شود: جاءنى احد من القوم - احدى از قوم نزد من آمد) بلكه هر جا كه استعمال شده است كلامى است منفى ، تنها در مورد خداى تعالى است كه در كلام ايجابى استعمال مى شود.
 
فرق بين «'''أحد'''» و «'''واحد'''» و معناى أحد بودن خداى تعالى:
 
و كلمۀ «'''أحد'''» صفتى است كه از مادۀ «'''وحدت '''» گرفته شده، همچنان كه كلمۀ «'''واحد'''» نيز، وصفى از اين ماده است. چيزى كه هست، بين «أحد» و «واحد» فرق است. كلمه «أحد» در مورد چيزى و كسى به كار مى رود كه قابل كثرت و تعدد نباشد. نه در خارج و نه در ذهن، و اصولا داخل اعداد نشود. به خلاف كلمۀ «واحد» كه هر واحدى، يك ثانى و ثالثى دارد؛ يا در خارج و يا در توهّم و يا به فرض عقل، كه با انضمام به ثانى و ثالث و رابع كثير مى شود. و اما «أحد» اگر هم برايش دوّمى فرض ‍ شود، باز خود همان است و چيزى بر او اضافه نشده.
 
مثالى كه بتواند تا اندازه اى اين فرق را روشن سازد، اين است كه: وقتى مى گويى «'''أحدى از قوم نزد من نيامده '''»، در حقيقت، هم آمدن يك نفر را نفى كرده اى و هم دو نفر و سه نفر به بالا را. اما اگر بگويى: «'''واحدى از قوم نزد من نيامده '''»، تنها و تنها، آمدن يك نفر را نفى كرده اى، و منافات ندارد كه چند نفرشان نزدت آمده باشند. و به خاطر همين تفاوت كه بين دو كلمه هست، و به خاطر همين معنا و خاصيتى كه در كلمۀ «'''أحد'''» هست، مى بينيم اين كلمه در هيچ كلام ايجابى، به جز در باره خداى تعالى استعمال نمى شود. (و هيچ وقت گفته نمى شود: جاءنى أحد من القوم: احدى از قوم نزد من آمد)؛ بلكه هر جا كه استعمال شده است، كلامى است منفى. تنها در مورد خداى تعالى است كه در كلام ايجابى استعمال مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۷۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۷۱ </center>
يكى از بيانات لطيف مولانا امير المومنين (عليه السلام ) در همين باب است كه در بعضى از خطبه هايش كه در باره توحيد خداى عزوجل ايراد فرموده چنين آمده : «'''كل مسمى بالوحده غيره قليل '''» يعنى - و خدا داناتر است - هر چيزى غير خداى تعالى ، وقتى به صفت وحدت توصيف شود، همين توصيف بر قلت و كمى آن دلالت دارد، به خلاف خداى تعالى كه يكى بودنش از كمى و اندكى نيست .
يكى از بيانات لطيف مولانا اميرالمومنين (عليه السلام) در همين باب است كه در بعضى از خطبه هايش - كه در باره توحيد خداى عزّوجلّ ايراد فرموده - چنين آمده: «'''كلّ مسمّى بالوحدة غيره قليل'''». يعنى - و خدا داناتر است - هر چيزى غير خداى تعالى، وقتى به صفت وحدت توصيف شود، همين توصيف بر قلّت و كمى آن دلالت دارد، به خلاف خداى تعالى كه يكى بودنش از كمى و اندكى نيست.
و ما در بحثى كه پيرامون توحيد قرآنى در جلد ششم اين كتاب داشتيم ، پاره اى از كلمات آن جناب را كه در باره توحيد صادر شده نقل نموديم .
 
و ما در بحثى كه پيرامون توحيد قرآنى در جلد ششم اين كتاب داشتيم، پاره اى از كلمات آن جناب را - كه در باره توحيد صادر شده - نقل نموديم.
<span id='link469'><span>
<span id='link469'><span>
==معناى اينكه خدا صمد است اينست كه هر چيزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و اومنتهى المقاصد است ==
==معناى اينكه خدا صمد است اينست كه هر چيزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و اومنتهى المقاصد است ==
اللَّهُ الصمَدُ
اللَّهُ الصمَدُ
۱۶٬۸۸۰

ویرایش