گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جزبدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۹۴: خط ۹۴:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۷۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۷۹ </center>
<span id='link471'><span>
<span id='link471'><span>
==آيات ۱ - ۵، سوره فلق ==
==آيات ۱ - ۵  سوره فلق ==
سوره فلق مكى است و پنج آيه دارد
 
سوره «فلق» مكّى است و پنج آيه دارد:
 
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَب الْفَلَقِ(۱)
قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ الْفَلَقِ(۱)
مِن شرِّ مَا خَلَقَ(۲)
مِن شرِّ مَا خَلَقَ(۲)
وَ مِن شرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَب (۳)
وَ مِن شرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَب (۳)
وَ مِن شرِّ النَّفَّثَتِ فى الْعُقَدِ(۴)
وَ مِن شرِّ النَّفَّاثَاتِ فى الْعُقَدِ(۴)
وَ مِن شرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسدَ(۵)
وَ مِن شرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسدَ(۵)
ترجمه آيات  
 
به نام الله كه بخشنده به همه و مهربان به خواص از بندگان است .
ترجمه آيات:
بگو پناه مى برم به پروردگار صبحدم (۱).
از شر هر چه كه او خلق كرده و داراى شر است (۲).
به نام «الله» كه بخشنده به همه و مهربان به خواص از بندگان است.
و از شر شب وقتى كه با ظلمتش فرا مى رسد (۳).
 
و از شر زنان جادوگر كه به گره ها مى دمند و افسون مى كنند (۴).
بگو پناه مى برم به پروردگار صبحدم. (۱)
و از شر حسودى كه بخواهد زهر حسد خود را بريزد (و عليه من دست به كار توطئه شود) (۵).
 
بيان آيات  
از شرّ هرچه كه او خلق كرده و داراى شرّ است. (۲)
در اين سوره به رسول گرامى خود دستور مى دهد كه از هر شر و از خصوص بعضى شرور به او پناه ببرد، و اين سوره به طورى كه از روايات وارده در شان نزولش بر مى آيد در مدينه نازل شده است .
 
و از شرّ شب، وقتى كه با ظلمتش فرا مى رسد. (۳)
 
و از شرّ زنان جادوگر كه به گره ها مى دمند و افسون مى كنند. (۴)
 
و از شرّ حسودى كه بخواهد زهر حسد خود را بريزد (و عليه من دست به كار توطئه شود). (۵)
 
بيان آيات:
در اين سوره به رسول گرامى خود دستور مى دهد كه از هر شرّ و از خصوص بعضى شرور به او پناه ببرد. و اين سوره - به طورى كه از روايات وارده در شأن نزولش بر مى آيد - در مدينه نازل شده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸۰ </center>
معنى «'''فلق '''» در «'''قل اعوذ برب الفلق '''» و مفاد «'''و من شر ما خلق '''»
معنى «'''فلق '''» در «'''قل أعوذ بربّ الفلق '''» و مفاد «'''و من شرّ ما خلق '''»:
قُلْ أَعُوذُ بِرَب الْفَلَقِ
 
مصدر «'''عوذ'''» كه كلمه «'''اعوذ'''» متكلم وحده از مضارع آن است ، به معناى حفظ كردن خويش و پرهيز دادن از شر از راه پناه بردن به كسى است كه مى تواند آن شر را دفع كند، و كلمه «'''فلق '''» - به فتحه اول و سكون دوم - به معناى شكافتن و جدا كردن است ، و اين كلمه در صورتى كه با دو فتحه باشد صفت مشبهه اى به معناى مفعول خواهد بود، نظير «'''قصص '''» به دو فتحه (چون قصص به كسره اول و فتحه دوم جمع قصه است )، كه به معناى مقصوص يعنى حكايت شده ، و يا نقل شده است ، و غالبا اين كلمه بر هنگام صبح اطلاق مى شود، و فلق يعنى آن لحظه اى كه نور گريبان ظلمت را مى شكافد و سر بر مى آورد.
قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ الْفَلَقِ:
و بنا بر اين ، معناى آيه چنين مى شود: بگو من پناه مى برم به پروردگار صبح ، پروردگارى كه آن را فلق مى كند و مى شكافد، و مناسب اين تعبير با مساله پناه بردن از شر، كه خود ساتر خير و مانع آن است ، بر كسى پوشيده نيست .
 
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از كلمه «'''فلق '''» هر چيزى است كه از كتم عدم به وسيله خلقت سر بر آورد، براى اينكه خلقت و ايجاد در حقيقت شكافتن عدم ، و بيرون آوردن موجود به عالم وجود است ، در نتيجه رب فلق مساوى با رب مخلوق است .
مصدر «'''عوذ'''» كه كلمه «'''أعوذ'''» متكلّم وحده از مضارع آن است، به معناى حفظ كردن خويش و پرهيز دادن از شرّ از راه پناه بردن به كسى است كه مى تواند آن شرّ را دفع كند، و كلمه «'''فلق'''» - به فتحه اول و سكون دوم - به معناى شكافتن و جدا كردن است. و اين كلمه در صورتى كه با دو فتحه باشد، صفت مشبّهه اى به معناى مفعول خواهد بود. نظير «'''قصص'''» به دو فتحه (چون قصص به كسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، كه به معناى مقصوص يعنى حكايت شده، و يا نقل شده است، و غالبا اين كلمه بر هنگام صبح اطلاق مى شود، و «فلق» يعنى آن لحظه اى كه نور گريبان ظلمت را مى شكافد و سر بر مى آورد.
بعضى ديگر گفته اند: كلمه «'''فلق '''» نام چاهى است در جهنم .
 
مؤ يد اين قول بعضى از رواياتى است كه در تفسير اين سوره وارد شده .
بنا براين، معناى آيه چنين مى شود: بگو من پناه مى برم به پروردگار صبح، پروردگارى كه آن را فلق مى كند و مى شكافد، و مناسب اين تعبير با مسأله پناه بردن از شرّ - كه خود ساتر خير و مانع آن است - بر كسى پوشيده نيست.
مِن شرِّ مَا خَلَقَ
 
يعنى از شر هر مخلوقى ، چه انسان و چه جن و چه حيوانات و چه هر مخلوق ديگرى كه شرى همراه خود دارد، پس ، از عبارت «'''ما خلق '''» نبايد تو هم كرد كه تمامى مخلوقات شرند و يا شرى با خود دارند، زيرا مطلق آمدن اين عبارت دليل بر استغراق و كليت نيست .
ولى بعضى از مفسّرين گفته اند: مراد از كلمۀ «'''فلق '''» هر چيزى است كه از كتم عدم به وسيله خلقت سر بر آورد. براى اين كه خلقت و ايجاد در حقيقت شكافتن عدم، و بيرون آوردن موجود به عالم وجود است. در نتيجه، «ربّ فلق»، مساوى با «ربّ مخلوق» است.
وَ مِن شرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَب
 
در صحاح مى گويد: كلمه «'''غسق '''» به معناى اولين مرحله از ظلمت شب است ، وقتى گفته مى شود «'''قد غسق الليل '''» معنايش اين است كه تاريكى شب فرا رسيد، و عاسق شب ، آن ساعتى است كه شفق سمت مغرب ناپديد شود.
بعضى ديگر گفته اند: كلمه «'''فلق '''» نام چاهى است در جهنّم.
و كلمه «'''وقوب '''» كه مصدر فعل ماضى «'''وقب '''» است ، به معناى داخل شدن است .
مؤيّد اين قول، بعضى از رواياتى است كه در تفسير اين سوره وارد شده.
 
مِن شرِّ مَا خَلَقَ:
 
يعنى از شرّ هر مخلوقى، چه انسان و چه جنّ و چه حيوانات و چه هر مخلوق ديگرى كه شرّى همراه خود دارد. پس از عبارت «'''ما خلق'''» نبايد توهّم كرد كه تمامى مخلوقات شرّند و يا شرّى با خود دارند، زيرا مطلق آمدن اين عبارت دليل بر استغراق و كليّت نيست.
 
وَ مِن شرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَب:
 
در صحاح مى گويد: كلمه «'''غسق'''» به معناى اولين مرحله از ظلمت شب است. وقتى گفته مى شود: «'''قد غسق اللّيل'''»، معنايش اين است كه تاريكى شب فرا رسيد، و غاسق شب، آن ساعتى است كه شفق سمت مغرب ناپديد شود.
 
و كلمۀ «'''وقوب '''» كه مصدر فعل ماضى «'''وقب '''» است، به معناى داخل شدن است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸۱ </center>
در نتيجه معناى آيه اين مى شود: و از شر شب وقتى كه با ظلمتش داخل مى شود. و اگر در آيه شريفه شر را به شب نسبت داده ، به خاطر اين بوده كه شب با تاريكيش شرير را در رساندن شر كمك مى كند، و به همين جهت مى بينيم شرورى كه در شب واقع مى شود بيشتر از شرور واقع در روز است . علاوه بر اين ، انسان كه مورد حمله شرور است ، در شب ناتوان تر از روز است .
در نتيجه معناى آيه اين مى شود: و از شر شب وقتى كه با ظلمتش داخل مى شود. و اگر در آيه شريفه شر را به شب نسبت داده ، به خاطر اين بوده كه شب با تاريكيش شرير را در رساندن شر كمك مى كند، و به همين جهت مى بينيم شرورى كه در شب واقع مى شود بيشتر از شرور واقع در روز است . علاوه بر اين ، انسان كه مورد حمله شرور است ، در شب ناتوان تر از روز است .
۱۶٬۸۸۰

ویرایش