گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴: خط ۴:


<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۸ </center>
دوم اينكه براى فهم آن مسئله ، و تشخيص مقصود آن آيه ، از نظائر آن آيه كمك گرفته ، منظور از آيه مورد نظر را بدست آوريم ، (آنگاه اگر بگوئيم علم هم همين را مى گويد عيبى ندارد)، و اين روشى است كه ميتوان آنرا تفسير خواند، خود قرآن آن را مى پسندد، چون قرآن خود را تبيان كل شى ء ميداند، آنوقت چگونه ممكن است كه بيان خودش نباشد، قرآن خود را هدايت مردم و بيناتى از هدى ، و جدا سازنده حق از باطل معرفى نموده ، مى فرمايد: «'''هدى للناس ، و بينات من الهدى ، و الفرقان '''»، آنوقت چطور ممكن است هدايت ، و بينه ، و فرقان ، و نور مردم در تمامى حوائج زندگيشان باشد، ولى در ضرورى ترين حاجتشان كه فهم خود قرآن است ، نه هدايت باشد، و نه تبيان ، و نه فرمان ، و نه نور؟.
دوم اين كه: براى فهم آن مسئله و تشخيص مقصود آن آيه، از نظایر آن آيه كمك گرفته، منظور از آيه مورد نظر را به دست آوريم. (آنگاه اگر بگویيم علم هم همين را مى گويد، عيبى ندارد). و اين روشى است كه می توان آن را «تفسير» خواند. خود قرآن آن را مى پسندد، چون قرآن خود را تبيان كلّ شىء می داند. آن وقت چگونه ممكن است كه بيان خودش نباشد. قرآن، خود را هدايت مردم و بيّناتى از هُدى، و جدا سازنده حق از باطل معرفى نموده، مى فرمايد: «'''هُدى للنّاس و بيّنات من الهُدى و الفرقان'''»؛ آن وقت چطور ممكن است هدايت و بيّنه و فرقان، و نور مردم در تمامى حوائج زندگي شان باشد؛ ولى در ضرورى ترين حاجتشان كه فهم خود قرآن است، نه هدايت باشد، و نه تبيان، و نه فرمان، و نه نور؟
قرآن بتمامى افرادى كه در راه خدا مجاهدت مى كنند مژده داده ، كه ايشان را به راه هاى خود هدايت مى كند، و فرموده : «'''و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا'''»، آنوقت در مهم ترين جهادشان كه همانا فهم كلام پروردگارشان است ، ايشان را هدايت نكند؟ (و به فرضيات علمى احاله كند)، و چه جهادى اعظم از مجاهدت در فهم كتاب خدا، و چه سبيلى بهتر از سبيل قرآن بشر را بسوى او هدايت ميكند؟! و آياتى كه قرآنرا چنين معرفى مى كند بسيار است ، كه انشاءالله در بحث محكم و متشابه ، در اوائل سوره آل عمران به همه آنها اشاره نموده ، در اطرافش بحث مفصل مى كنيم .
 
قرآن به تمامى افرادى كه در راه خدا مجاهدت مى كنند، مژده داده كه ايشان را به راه هاى خود هدايت مى كند، و فرموده: «'''و الّذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا'''»؛ آن وقت در مهمترين جهادشان - كه همانا فهم كلام پروردگارشان است - ايشان را هدايت نكند؟ (و به فرضيّات علمى احاله كند). و چه جهادى اعظم از مجاهدت در فهم كتاب خدا، و چه سبيلى بهتر از سبيل قرآن، بشر را به سوى او هدايت می كند؟! و آياتى كه قرآن را چنين معرفى مى كند، بسيار است كه إن شاء الله در بحث محكم و متشابه، در اوائل سوره آل عمران، به همه آن ها اشاره نموده، در اطرافش بحث مفصّل مى كنيم.
<span id='link15'><span>
<span id='link15'><span>
==طريقه رسول خدا (ص ) و ائمه اهل البيت (ع ) در تفسير قرآن ==
==طريقه رسول خدا(ص) و ائمه اهل البيت (ع) در تفسير قرآن ==
باقى ميماند طريقه ايكه رسولخدا (ص ) و امامان اهل بيت او در تفسير سلوك نموده اند، رسولى كه خدا قرآنرا نخست به او تعليم كرده ، و او را معلم سايرين قرار داده ، و فرموده : «'''نزل به الروح الامين ، على قلبك '''»، (روح الامين آنرا بر قلب تو نازل كرده )، و نيز فرموده : «'''و انزلنا اليك الذكر، لتبين للناس ما نزل اليهم '''»، (ما كتاب را بر تو نازل كرديم ، تا براى مردم بيان كنى ، كه چه چيز براى آنان نازل شده )...، و نيز فرموده : «'''يتلوا عليهم آياته ، و يزكيهم ، و يعلمهم الكتاب و الحكمه '''»، (آيات آنرا بر شما ميخواند و شما را تزكيه نموده ، كتاب و حكمت را تعليمتان مى دهد)....
باقى می ماند طريقه ای كه رسول خدا(ص) و امامان اهل بيت او در تفسير سلوك نموده اند. رسولى كه خدا، قرآن را نخست به او تعليم كرده، و او را معلّم سايرين قرار داده و فرموده: «'''نزل به الرّوح الأمين على قلبك'''»: (روح الأمين آن را بر قلب تو نازل كرده)؛ و نيز فرموده: «'''و أنزلنا إليك الذّكر، لتبيّن للنّاس ما نُزّل إليهم'''»: (ما كتاب را بر تو نازل كرديم، تا براى مردم بيان كنى كه چه چيز براى آنان نازل شده)...؛ و نيز فرموده: «'''يتلوا عليهم آياته و يزكّيهم، و يعلّمهم الكتاب و الحكمة'''»: (آيات آن را بر شما می خواند و شما را تزكيه نموده، كتاب و حكمت را تعليمتان مى دهد)....
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۹ </center>
و امامان اهل بيت كه رسولخدا (ص ) ايشانرا در حديث مورد اتفاق بين شيعه و سنى «'''انى تارك فيكم الثقلين ، ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدى ابدا، كتاب الله و عترتى ، اهل بيتى ، و انهما لن يفترقا، حتى يردا على الحوض '''»، من دو چيز گران در شما جانشين مى گذارم ، كه مادام به آن دو تمسك جوئيد، ابدا بعد از من گمراه نمى شويد، يكى كتاب خدا، و يكى عترتم اهل بيتم را، و اين دو حتى چشم بر هم زدنى از يكديگر جدا نمى شوند، تا كنار حوض بر من درآيند)، منصوب براى چنين مقامى كرده ، و خدا هم تصديقش كرده ، كه فرموده : «'''انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهر كم تطهيرا'''»، و نيز علم به قرآن را از غير ايشان كه مطهرين اند نفى كرده ، و فرموده : «'''انه لقرآن كريم ، فى كتاب مكنون ، لا يمسه الا المطهرون '''»، (به درستى كه اين قرآن كتابى است كريم و خواندنى در كتابى مكنون كه احدى جز مطهرين با آن تماس ندارد).
و امامان اهل بيت كه رسول خدا(ص)، ايشان را در حديث مورد اتّفاق بين شيعه و سنّى «'''إنّى تارك فيكم الثّقلين، ما إن تمسّكتم بهما لن تضلّوا بعدى أبدا، كتاب الله و عترتى، أهل بيتى، و إنّهما لن يفترقا حتّى يردا عَلَىّ الحوض'''»: (من دو چيز گران در شما جانشين مى گذارم، كه مادام به آن دو تمسك جویيد، ابدا بعد از من گمراه نمى شويد. يكى كتاب خدا، و يكى عترتم اهل بيتم را، و اين دو حتّى چشم بر هم زدنى از يكديگر جدا نمى شوند، تا كنار حوض بر من درآيند)؛ براى چنين مقامى منصوب كرده، و خدا هم تصديقش كرده كه فرموده: «'''إنّما يريد الله ليذهب عنكم الرّجس أهل البيت و يطهّركم تطهيرا'''»؛ و نيز علم به قرآن را از غير ايشان كه مطهرين اند، نفى كرده و فرموده: «'''إنّه لقرآن كريم، فى كتاب مكنون، لا يمسّه إلّا المطهّرون'''»: (به درستى كه اين قرآن كتابى است كريم و خواندنى در كتابى مكنون كه احدى جز مطهرين با آن تماس ندارد).
اين پيغمبر و اين امامان اهل بيت عليهم السلام ، طريقه شان در تعليم و تفسير قرآن كريم ، بطوريكه از احاديث تفسيرى آنان بر مى آيد، همين طريقه اى است كه ما بيان كرديم ، و ما بزودى آن احاديث را در ضمن بحث هاى روايتى اين كتاب از نظر خواننده عزيز مى گذرانيم ، آنوقت خواهيد ديد كه هيچ اهل بحثى در آن همه روايت حتى به يك حديث برنميخورد، كه رسولخدا و يا ائمه اهل بيت عليهم السلام در تفسير آيه اى از حجت و برهانى علمى و نظرى و يا فرضيه اى علمى كمك گرفته باشند.
 
اين پيغمبر و اين امامان اهل بيت عليهم السلام، طريقه شان در تعليم و تفسير قرآن كريم - به طوری كه از احاديث تفسيرى آنان بر مى آيد- همين طريقه اى است كه ما بيان كرديم. و ما به زودى آن احاديث را در ضمن بحث هاى روايتى اين كتاب از نظر خواننده عزيز مى گذرانيم. آن وقت خواهيد ديد كه هيچ اهل بحثى در آن همه روايت حتى به يك حديث بر نمی خورد، كه رسول خدا و يا ائمّه اهل بيت عليهم السلام، در تفسير آيه اى از حجت و برهانى علمى و نظرى و يا فرضيه اى علمى كمك گرفته باشند.
<span id='link16'><span>
<span id='link16'><span>
==فرمايشات پيامبر(ص ) درباره قرآن كريم ==
==فرمايشات پيامبر(ص) درباره قرآن كريم ==
و چطور ممكن است چنين كارى كرده باشند؟ با اينكه رسول خدا (ص ) درباره قرآن كريم فرمود: (وقتى فتنه ها چون پاره هاى شبى ديجور راه خدا و راه نجات را بر شما مشتبه كردند، در آن هنگام بر شما باد بقرآن ، كه او شافعى است ، كه شفاعت و وساطتش امضاء شده ، و شكوه گرى از نقائص بشر است كه خدا او را تصديق كرده ، هر كس آن را به عنوان كارنامه پيش روى خود بگذارد، تا به آن عمل كند، او وى را به سوى بهشت مى كشاند، و هر كس آن را پشت سر اندازد، و به برنامه هائى ديگر عمل كند، همان قرآن او را از پشت سر به سوى آتش مى راند.
و چطور ممكن است چنين كارى كرده باشند؟ با اين كه رسول خدا(ص) درباره قرآن كريم فرمود: وقتى فتنه ها چون پاره هاى شبى ديجور راه خدا و راه نجات را بر شما مشتبه كردند، در آن هنگام بر شما باد به قرآن كه او شافعى است كه شفاعت و وساطتش امضاء شده، و شكوه گرى از نقائص بشر است كه خدا او را تصديق كرده، هر كس آن را به عنوان كارنامه پيش روى خود بگذارد، تا به آن عمل كند، او وى را به سوى بهشت مى كشاند، و هر كس آن را پشت سر اندازد، و به برنامه هایى ديگر عمل كند، همان قرآن او را از پشت سر به سوى آتش مى راند.
قرآن دليلى است كه بسوى بهترين سبيل راه مى نمايد، و آن كتاب تفصيل ، و جدا سازى حق از باطل است ، و كتاب بيان است ، كه هر لحظه به تو سعادتى ميدهد، كتاب فصل است ، نه شوخى ، كتابى است كه ظاهرى و باطنى دارد، ظاهرش ‍ همه حكمت است ، و باطنش همه علم ، ظاهرش ظريف و لطيف ، و باطنش بسيار ژرف و عميق است ، قرآن داراى دلالتها و علامتها است ، و تازه دلالتهايش هم دلاتى دارد عجائب قرآن را نمى توان شمرد، غرائب آن هرگز كهنه نمى شود، در آن چراغهاى هدايت ، و مناره هاى حكمت است ، قرآن دليل بر هر پسنديده است نزد كسى كه انصاف داشته باشد.
 
قرآن دليلى است كه به سوى بهترين سبيل راه مى نمايد و آن كتاب تفصيل و جدا سازى حق از باطل است، و كتاب بيان است، كه هر لحظه به تو سعادتى می دهد. كتاب فصل است، نه شوخى. كتابى است كه ظاهرى و باطنى دارد. ظاهرش ‍ همه حكمت است، و باطنش همه علم. ظاهرش ظريف و لطيف، و باطنش بسيار ژرف و عميق است. قرآن داراى دلالت ها و علامت هاست، و تازه دلالت هايش هم دلالاتى دارد. عجایب قرآن را نمى توان شمرد، غرائب آن هرگز كهنه نمى شود. در آن چراغ هاى هدايت و مناره هاى حكمت است. قرآن دليل بر هر پسنديده است نزد كسى كه انصاف داشته باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۰ </center>
بنابراين بر هر كسى لازم است كه ديدگان خود را در آن بچراند، و نظر خود را به اين صفات برساند (و با اين صفات به قرآن نظر كند) تا دچار هلاكت نشود، و از خليدن خار به پاى چشمش رهائى يابد، چه تفكر مايه حيات قلب شخص ‍ بصير است ، چنين كسى مانند چراغ بدستى ميماند كه در تاريكيهاى شب نور دارد، او به سهولت و بخوبى ميتواند از خطرهائى كه تاريكى مى آفريند رهائى يابد، علاوه بر اينكه در مسير خود توقفى ندارد، على عليه السلام هم (به طوريكه در نهج البلاغه آمده ) مى فرمايد: (قرآن چنين است كه پاره اى از آن پاره اى ديگر را بيان ميكند، و بعضى از آن شاهد بعضى ديگراست )....
بنابراين، بر هر كسى لازم است كه ديدگان خود را در آن بچراند، و نظر خود را به اين صفات برساند (و با اين صفات به قرآن نظر كند) تا دچار هلاكت نشود، و از خليدن خار به پاى چشمش رهایى يابد. چه، تفكّر مايه حيات قلب شخص ‍ بصير است. چنين كسى مانند چراغ به دستى می ماند كه در تاريكی هاى شب نور دارد. او به سهولت و به خوبى می تواند از خطرهایى كه تاريكى مى آفريند، رهایى يابد. علاوه بر اين كه در مسير خود توقفى ندارد.
و اين يگانه راه مستقيم و روش بى نقصى است كه معلمين قرآن و هاديان آن ، ائمه عليهم السلام پيموده اند.
 
و ما نيز بيارى خداى سبحان روش تفسيرى خود را به همين طرز قرار مى دهيم ، و از آيات قرآن در ضمن بياناتى بحث مى كنيم ، و بهيچ وجه بحثى نظرى ، و فلسفى ، و يا به فرضيه اى علمى ، يا مكاشفه اى عرفانى ، تكيه نمى كنيم .
على عليه السلام هم - به طوری كه در نهج البلاغه آمده - مى فرمايد: «قرآن، چنين است كه پاره اى از آن، پاره اى ديگر را بيان می كند و بعضى از آن شاهد بعضى ديگراست...».
و نيز در اين تفسير در جهات ادبى قرآن بيش از آن مقدارى كه در فهم معنا از اسلوب عربى محتاج به آن هستيم ، و تا آن نكته را بيان نكنيم از اسلوب عربى كلام آن معنا را نمى فهميم ، و يا مقدمه اى بديهى ، و يا مقدمه اى علمى كه فهم اشخاص در آن اختلاف ندارد، ذكر نمى كنيم .
 
بنابراين از آنچه تاكنون بيان كرديم به دست آمد، كه ما در اين تفسير به منظور اينكه به طريقه اهل بيت عليهم السلام تفسير كرده باشيم تنها در جهات زير بحث مى كنيم :
و اين يگانه راه مستقيم و روش بى نقصى است كه معلّمين قرآن و هاديان آن، ائمه عليهم السلام پيموده اند.
۱ معارفى كه مربوط است به اسماء خداى سبحان و صفات او، از حيات ، و علم ، و قدرت ، و سمع ، و بصر، و يكتائى ، و امثال آن ، و اما ذات خداى عز و جل ، بزودى خواهى ديد كه قرآن كريم آن ذات مقدس را غنى از بيان مى داند.
و ما نیز، به يارى خداى سبحان، روش تفسيرى خود را به همين طرز قرار مى دهيم، و از آيات قرآن در ضمن بياناتى بحث مى كنيم، و به هيچ وجه بحثى نظرى و فلسفى، و يا به فرضيه اى علمى، يا مكاشفه اى عرفانى، تكيه نمى كنيم.
۲ معارف مربوط به افعال خدايتعالى ، چون خلق ، و امر، و اراده ، و مشيت ، و هدايت ، و اضلال ، و قضاء، و قدر، و جبر، و تفويض ، و رضا، و غضب ، و امثال آن ، از كارهاى متفرق .
 
۳ معارفى كه مربوط است بواسطه هائى كه بين او و انسان هستند، مانند حجابها، و لوح ، و قلم ، و عرش ، و كرسى ، و بيت المعمور، و آسمان ، و زمين ، و ملائكه ، و شيطانها، و جن ، و غير ذلك .
و نيز، در اين تفسير در جهات ادبى قرآن، بيش از آن مقدارى كه در فهم معنا از اسلوب عربى محتاج به آن هستيم و تا آن نكته را بيان نكنيم، از اسلوب عربى كلام آن معنا را نمى فهميم، و يا مقدمه اى بديهى، و يا مقدمه اى علمى كه فهم اشخاص در آن اختلاف ندارد، ذكر نمى كنيم.
 
بنابراين، از آنچه تاكنون بيان كرديم، به دست آمد كه ما در اين تفسير به منظور اين كه به طريقه اهل بيت عليهم السلام تفسير كرده باشيم، تنها در جهات زير بحث مى كنيم:
۱ معارفى كه مربوط است به اسماء خداى سبحان و صفات او، از حيات و علم و قدرت، و سمع و بصر، و يكتایى و امثال آن، و امّا ذات خداى عزّوجّل، به زودى خواهى ديد كه قرآن كريم، آن ذات مقدّس را غنى از بيان مى داند.
۲ معارف مربوط به افعال خدای تعالى، چون خلق و امر، و اراده و مشيّت، و هدايت و إضلال، و قضا و قدر، و جبر و تفويض، و رضا و غضب و امثال آن، از كارهاى متفرق.
۳ معارفى كه مربوط است به واسطه هایى كه بين او و انسان هستند. مانند حجاب ها، و لوح و قلم، و عرش و كرسى، و بيت المعمور، و آسمان و زمين، و ملائكه، و شيطان ها و جنّ، و غير ذلك.
۴ معارفى كه مربوط است به خود انسان در زندگى قبل از دنيا.
۴ معارفى كه مربوط است به خود انسان در زندگى قبل از دنيا.
۵ معارفى كه مربوط است بانسان در دنيا، چون تاريخ پيدايش نوع او، و خودشناسيش ، و شناسائى اصول اجتماعى ، و مسئله نبوت ، و رسالت ، و وحى ، و الهام ، و كتاب ، و دين ، و شريعت ، كه از اين باب است مقامات انبياء، كه از داستانهاى آنان استفاده مى شود، همان داستانهائى كه قرآن كريم از آن حضرات حكايت كرده است .
۵ معارفى كه مربوط است به انسان در دنيا. چون تاريخ پيدايش نوع او، و خودشناسی اش، و شناسایى اصول اجتماعى، و مسئله نبوّت و رسالت، و وحى و الهام، و كتاب و دين و شريعت، كه از اين باب است مقامات انبيا، كه از داستان هاى آنان استفاده مى شود. همان داستان هایى كه قرآن كريم از آن حضرات حكايت كرده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۱ </center>
۶ معارف مربوط به انسان در عوالم بعد از دنيا، يعنى عالم برزخ و معاد.
۶ معارف مربوط به انسان در عوالم بعد از دنيا، يعنى عالم برزخ و معاد.
۷ معارف مربوط به اخلاق نيك و بد انسان ، كه مقامات اولياء در صراط بندگى يعنى اسلام و ايمان و احسان و اخبات و اخلاص و غير ذلك مربوط به اين معارف است .
۷ معارف مربوط به اخلاق نيك و بد انسان، كه مقامات اولياء در صراط بندگى يعنى: اسلام و ايمان و احسان و إخبات و اخلاص و غير ذلك مربوط به اين معارف است.
و اما آياتى كه مربوط است به احكام دينى ، در اين تفسير پيرامون آنها بحث نشده ، چونكه بحث پيرامون آنها مربوط به كتاب فقه است نه تفسير.
و اما آياتى كه مربوط است به احكام دينى، در اين تفسير پيرامون آن ها بحث نشده، چون كه بحث پيرامون آن ها، مربوط به كتاب فقه است نه تفسير.
<span id='link17'><span>
<span id='link17'><span>
==ويژگى تفسير الميزان ==
==ويژگى تفسير الميزان ==
نتيجه اين طريقه از تفسير اين شده كه در تمامى اين كتاب و در تفسير همه آيات قرآنى يك بار هم نمى بينى كه آيه اى را بر معنائى خلاف ظاهر حمل كرده باشيم ، پس در اين كتاب تاءويلى كه ديگران بسيار دارند نمى بينى ، بله تاءويل به آن معنائى كه قرآن در چند جا اثباتش مى كند، به زودى خواهى ديد كه آن تاءويل اصلا از قبيل معانى نيست .
نتيجه اين طريقه از تفسير اين شده كه: در تمامى اين كتاب و در تفسير همه آيات قرآنى، يك بار هم نمى بينى كه آيه اى را بر معنایى خلاف ظاهر حمل كرده باشيم. پس در اين كتاب تأويلى كه ديگران بسيار دارند، نمى بينى. بله تأويل به آن معنایى كه قرآن در چند جا اثباتش مى كند، به زودى خواهى ديد كه آن تأويل اصلا از قبيل معانى نيست.
سپس در هر چند آيه بعد از تمام شدن بحثها و بيانات تفسيرى ، بحث هائى متفرق از روايات قرار داده ايم ، و در آن به آن مقدار كه بر ايمان امكان داشت ، از روايات منقوله از رسول خدا (ص ) و ائمه اهل بيت سلام الله عليهم اجمعين هم از طرق عامه و هم خاصه ايراد نموده ايم ، و اما آن رواياتى كه از مفسرين صحابه و تابعين چيزى نقل مى كند، در اين كتاب نقل نكرديم ، براى اين كه صرف نظر از اينكه رواياتى است در هم و بر هم ، كلام صحابه و تابعين حجيتى براى مسلمانان ندارد، (مگر رواياتى كه بعنوان موقوفه نقل شده است ).
 
و بزودى اهل بحث اگر در روايات منقوله از ائمه عليهم السلام دقت بفرمايند مطلع خواهد شد كه اين طريقه نوينى كه بيانات اين كتاب بر آن اساس نهاده شده ، طريقه اى جديد نيست ، بلكه قديمى ترين طريقه اى است كه در فن تفسير سلوك شده ، و طريقه معلمين تفسير سلام الله عليهم است .
سپس در هر چند آيه، بعد از تمام شدن بحث ها و بيانات تفسيرى، بحث هایى متفرق از روايات قرار داده ايم، و در آن به آن مقدار كه بر ايمان امكان داشت، از روايات منقوله از رسول خدا(ص) و ائمّه اهل بيت سلام الله عليهم اجمعين، هم از طرق عامّه و هم خاصّه ايراد نموده ايم. و امّا آن رواياتى كه از مفسّرين صحابه و تابعين چيزى نقل مى كند، در اين كتاب نقل نكرديم، براى اين كه صرف نظر از اين كه رواياتى است در هم و بر هم، كلام صحابه و تابعين حجيتى براى مسلمانان ندارد، (مگر رواياتى كه به عنوان موقوفه نقل شده است).
البته در خلال اين كتاب بحث هاى مختلف فلسفى ، و علمى ، و تاريخى ، و اجتماعى ، و اخلاقى ، هست ، كه در آنها نيز به مقدار وسعمان بحث كرده ايم ، و در همه اين بحث ها به ذكر آن مقدماتى كه سنخيت با بحث داشته اكتفاء نموده ، و از ذكر مقدماتى كه مقدميت ندارد، و خارج از طور بحث است خوددارى نموديم .
 
و سداد و رشاد را از خدايتعالى مسئلت مى نمائيم كه بهترين ياور و راهنمااست .
و به زودى اهل بحث، اگر در روايات منقوله از ائمه عليهم السلام دقت بفرمايند، مطلع خواهد شد كه اين طريقه نوينى كه بيانات اين كتاب بر آن اساس نهاده شده، طريقه اى جديد نيست، بلكه قديمى ترين طريقه اى است كه در فنّ تفسير سلوك شده، و طريقه معلّمين تفسير سلام الله عليهم است.
فقير الى الله محمد حسين طباطبائى
 
البته در خلال اين كتاب، بحث هاى مختلف فلسفى و علمى، و تاريخى و اجتماعى و اخلاقى هست، كه در آن ها نيز به مقدار وسعمان بحث كرده ايم؛ و در همه اين بحث ها به ذكر آن مقدّماتى كه سنخيّت با بحث داشته، اكتفا نموده و از ذكر مقدّماتى كه مقدّميت ندارد، و خارج از طور بحث است، خوددارى نموديم.
و سداد و رشاد را از خدای تعالى مسئلت مى نمایيم كه بهترين ياور و راهنمااست.
فقير الى الله محمّدحسين طباطبایى
سوره حمد  
سوره حمد  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۲۴ </center>
۱۶٬۸۸۹

ویرایش