گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۹۱: خط ۹۱:
==معنى عبادت ==
==معنى عبادت ==
كلمه عبادت از كلمه «عبد» گرفته شده و على القاعده بايد همان معنا را افاده كند، ولكن چه اشتقاق هاى گوناگونى از آن شده، و يا معانى گوناگونى بر حسب اختلاف موارد پيدا كرده، و اين كه جوهرى در كتاب «صحاح» خود گفته كه: اصل عبوديت به معناى خضوع است، معناى لغوى كلمه را بيان نكرده، بلكه لازمه معنى را معناى كلمه گرفته، و گرنه خضوع هميشه با لام متعدى مى شود، و مى گويند: «فلان خضع لفلان»: (فلانى براى فلان كس كُرنش و خضوع كرد)، ولى كلمه «عبادت»، به خودى خود متعدى مى شود و مى گویيم: «إياك نعبد: تو را مى پرستيم». از اين جا معلوم مى شود كه معناى كلمه عبادت خضوع نيست.
كلمه عبادت از كلمه «عبد» گرفته شده و على القاعده بايد همان معنا را افاده كند، ولكن چه اشتقاق هاى گوناگونى از آن شده، و يا معانى گوناگونى بر حسب اختلاف موارد پيدا كرده، و اين كه جوهرى در كتاب «صحاح» خود گفته كه: اصل عبوديت به معناى خضوع است، معناى لغوى كلمه را بيان نكرده، بلكه لازمه معنى را معناى كلمه گرفته، و گرنه خضوع هميشه با لام متعدى مى شود، و مى گويند: «فلان خضع لفلان»: (فلانى براى فلان كس كُرنش و خضوع كرد)، ولى كلمه «عبادت»، به خودى خود متعدى مى شود و مى گویيم: «إياك نعبد: تو را مى پرستيم». از اين جا معلوم مى شود كه معناى كلمه عبادت خضوع نيست.
و كوتاه سخن اين كه: عبادت و پرستش از آن جایي كه عبارت است از: نشان دادن مملوكيت خويش براى پروردگار، با استكبار نمى سازد، ولى با شرك مى سازد. چون ممكن است دو نفر در مالكيت من و يا اطاعت من شريك باشند. لذا خداى تعالى از استكبار از عبادت نهى نكرده، ولى از شرك ورزيدن به او نهى كرده. چون اولى ممكن نبوده، ولى دومى ممكن بوده است. لذا درباره استكبار به اين عبارت فرموده: «إن الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين»: (آن هایي كه از عبادت من سر مى پيچند و تكبر مى كنند، به زودى با خوارى و ذلت داخل جهنم خواهند شد). و درباره شرك فرموده: «'''و لا يشرك بعبادة ربه أحدا'''»: (و احدى را شريك در عبادت پروردگارش نگيرد). پس معلوم مى شود: شرك را امرى ممكن دانسته، از آن نهى فرموده. چون اگر چيزى ممكن و مقدور نباشد، نهى از آن هم لغو و بيهوده است، به خلاف استكبار از عبوديت كه با عبوديت جمع نمي شود.
 
و كوتاه سخن اين كه: عبادت و پرستش از آن جایی كه عبارت است از: نشان دادن مملوكيت خويش براى پروردگار، با استكبار نمى سازد، ولى با شرك مى سازد. چون ممكن است دو نفر در مالكيت من و يا اطاعت من شريك باشند. لذا خداى تعالى از استكبار از عبادت نهى نكرده، ولى از شرك ورزيدن به او نهى كرده. چون اولى ممكن نبوده، ولى دومى ممكن بوده است. لذا درباره استكبار به اين عبارت فرموده: «إن الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين»: (آن هایي كه از عبادت من سر مى پيچند و تكبر مى كنند، به زودى با خوارى و ذلت داخل جهنم خواهند شد). و درباره شرك فرموده: «'''و لا يشرك بعبادة ربه أحدا'''»: (و احدى را شريك در عبادت پروردگارش نگيرد). پس معلوم مى شود: شرك را امرى ممكن دانسته، از آن نهى فرموده. چون اگر چيزى ممكن و مقدور نباشد، نهى از آن هم لغو و بيهوده است، به خلاف استكبار از عبوديت كه با عبوديت جمع نمی شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۴۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۴۰ </center>
<span id='link40'><span>
<span id='link40'><span>
۱۷٬۰۰۸

ویرایش