مُغْتَسَل
«مُغْتَسَل» از مادّه «إِغتسال ـ غَسْل» به معناى آبى است که با آن شستشو مى کنند، و بعضى آن را به معناى محل شستشو دانسته اند، ولى معناى اول صحیح تر به نظر مى رسد، و به هر حال توصیف آن آب، به خنک بودن شاید اشاره اى به تأثیر مخصوص شستشو با آب سرد براى بهبود و سلامت تن باشد، همان گونه که در طب امروز، نیز ثابت شده است. و نیز اشاره لطیفى است بر این که: کمال آب شستشو در آن است که از نظر پاکى و نظافت همچون آب نوشیدنى باشد!
ریشه کلمه
- غسل (۴ بار)
قاموس قرآن
(بر وزن فلس) شستن. در قاموس گويد: آن به فتح اول مصدر و به ضم آن اسم است (از اغتسال) در اقرب الموارد هر دو را مصدر خوانده و قول قاموس را به لفظ «قيل» آورده ايضاً در قاموس گفته گاهى مصدر آن به ضم اول آيد. [مائده:6]. روىها و دستهايتان را تا مرفقها بشوئيد. اغتسال: شستن بدن «اغتسل الرجل: غسل بدنه» [نساء:43]. و نه جنب تا غسل كنيد مگر به صورت عبوركنندگان رجوع شود به «عبر». مغتسل: به صيغه مفعول محل شستشو ايضاً آبى كه با آن شستشو كنند. [ص:42]. راه برو با پايت اين آب شستشو است، خنك و خوردنى است مىشود مغتسل را محل شستشو نيز گرفت رجوع شود به «ايوّب». غسلين: [حاقة:35-36]. در مجمع گفته: غسلين چركى است كه به وسيله سيلان از ابدان اهل آتش شسته و ريخته مىشود. در اقرب الموارد گويد: ياء و نون برآن اضافه شده چنانكه در «عفرين» بقيه سخن در «ضريع». ناگفته نماند: ظاهراً غسلين عبارت اخراى غساله است كه به معنى آب ريخته شده از محل شوئيده مىباشد و آن يكبار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است.