فَوَسْوَس
«وسوسه» در اصل، به معناى صداى بسیار آهسته است، سپس به خطور مطالب بد و افکار بى اساس به ذهن، گفته شده، اعم از این که از درون خود انسان بجوشد و یا کسى از بیرون، عامل آن شود.
ریشه کلمه
قاموس قرآن
وسوسه شدن به معنى حديث نفس است يعنى كلامى كه در باطن انسان مىشود خواه از شيطان باشد يا ازخود انسان در مجمع فرموده: وسوسه با صداى آهسته به سوى چيزى خواندن است [اعراف:20]. «وَسْوَسَ لَهُ» يعنى نصيحت و خيرخواهى بنظر او آوردولى «وَسْوَسَاِلَيْهِ» يعنى معنا را با صوت خفى به او القاء كرد(مجمع). شيطان به آن دو وسوسه كرد تا آنچه از عورتشان پنهان بود بر آنها آشكار كند. [ق:16]. ما انسان را خلق كردهايم و مىدانيم آنچه را كه باطنش با او سخن مىگويد(از افكارش اطلاع داريم) * [ناس:1 تا 6]. وسواس افكار بىفايده و مضرى است كه به ذهن خطور مىكند (افكارباطل) در جوامع الجامع فرموده:«اَلْوَسْوَسَةُ وَ الْوَسْواسُ: اَلصَّوْتُ الْخَفِّىِ». يعنى بگو پناه مىبرم به پروردگار مردم، معبود مردم، حكمران مردم، (آرى پروردگار خداست معبود خداست، پادشاه خداست) از ضرر فكر باطل و مخفى كه در سينههاى مردم سخن مىگويد. و آن گاهى از طرف جن و شياطين است كه در دل پيدا مىشود و گاهى از جانب مردم. افكار باطله كه منشأ كارهاى باطل وحرام اند گاهى از جانب شياطين به قلب القاء مىشود و گاهى از مردمان ناپاك درهر صورت فقط پناه بردن به خدا از شر آنها مصون ميدارد.