عُصْبَة

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«عُصْبَه» (بر وزن لقمه) در اصل از مادّه «عصب» به معناى رشته هاى مخصوصى است که عضلات انسان را به هم پیوند داده و مجموعه آن سلسله اعصاب نام دارد، سپس به جمعیتى که با هم متحدند، پیوند، ارتباط، همکارى و همفکرى دارند «عصبه» گفته شده است. به کار رفتن این واژه، نشان مى دهد که توطئه گران در داستان «افک» ارتباط نزدیک و محکمى با هم داشته و شبکه منسجم و نیرومندى را براى توطئه تشکیل مى دادند. بعضى گفته اند: این تعبیر، معمولاً در مورد ده تا چهل نفر به کار مى رود.

اما مفهوم این واژه در سوره «قصص» با توجّه به این که «عُصْبَه»، به معناى جماعتى است که دست به دست هم داده اند و نیرومندند، و همچون اعصاب یکدیگر را گرفته اند، روشن مى سازد که حجم جواهرات و اموال گران قیمت «قارون» چقدر زیاد بوده است.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

(بروزن فرس) رگ. معصوب: بسته شده با رگ. آنگاه بهر بستن عصب (بر وزن فلس) گفته‏اند «يَوْمٌ عَصيبٌ» يعنى شديد (گوئى اطراف آن با مشكلات جمع و بسته شده است) عصبة: جماعت فشرده و كمك همديگر (مفردات). [يوسف:8]. يوسف و برادرش به پدرمان از ما محبوبتراست حال آن كه ما دسته نيرومنديم در جوامع‏الجامع فرموده: جماعت را از آن عصبه گفته‏اند كه كارها به وسيله آنها بسته و روبراه مى‏شود. [هود:77]. لوط به وسيله فرستادگان به تنگى افتاد و گفت امروز روز سختى است. عصيب يكبار و عصبة چهار بار در قرآن مجيد آمده است: [يوسف:8-14]، [نور:11]، [قصص:76].


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...