طه ٢٥
کپی متن آیه |
---|
قَالَ رَبِ اشْرَحْ لِي صَدْرِي |
ترجمه
طه ٢٤ | آیه ٢٥ | طه ٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِشْرَحْ»: فراخ کن و گشاده دار (نگا: انعام / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹ - ۴۸ سوره طه
- بيان چگونگى برگزيدن موسى «ع» به رسالت در كوه طور
- توضيحى در مورد تكلم خدا با موسى «ع»
- شرح خطاب خداى تعالى به موسى «ع»
- وجوه گوناگون مفسران، در معنای آیه: «وَ أقِم الصَّلَوة لِذِكرِى»
- مقصود از اين كه درباره قيامت فرمود: «نزديك است پنهانش بدارم»
- آغاز وحى رسالت موسی «ع»، با استفهام: «مَا تِلكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى»
- وجه پرگویى موسى «ع» در پاسخ خداوند
- درخواست هاى موسى «ع»، در پاسخ خداوند، بعد از مأموريت به رسالت
- علت درخواست موسى از خداوند، كه برادرش را وزير قرار دهد
- مقصود از ذكر و تسبيح کثیر خداوند، در سخن حضرت موسی«ع»
- استجابت دعای موسى «ع» و یادآوری منت پيشين خدا بر او
- مراد از «فتنه»، در آیه: «وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً»
- مراد از جمله: «وَ اصطَنَعتُكَ لِنفَسِى»، در خطاب خداوند به موسى «ع»
- ردّ سخنى از فخر رازى، درباره سرّ ارسال موسى «ع» به سوى فرعون
- نكته های اوامر خداوند به موسى و هارون، درباره رفتن نزد فرعون و دعوت او
- بحث روايتى: (روایاتی پیرامون آیات رسالت موسی«ع»)
- شباهت دعاى پیامبر«ص» درباره اميرمؤمنان، با دعاى موسى «ع»
- روايات ديگرى در ذيل آيات مربوط به رسالت موسى «ع»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي «25»
(موسى) گفت: پروردگارا! (اكنون كه مرا به اين كار بزرگ مأمور فرمودى) سينهام را برايم گشاده گردان (و بر صبر و حوصلهام بيفزا).
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي «25»
خلاصه پس از خطاب الهى به رفتن براى دعوت فرعون:
قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي: 1- گفت موسى عليه السلام: پروردگارا روشن گردان و توسعه فرما براى من سينه مرا.
2- مراد آنست كه موسى درخواست نمود خدايا مرا شجاعت عطا فرما تا به آن جرئت حاصل كنم بر مخاطبه فرعون.
جلد 8 - صفحه 261
3- آنكه موسى عليه السلام از شياطين انس و جن ترسيد، پس دعا كرد تا بدان سبب به مقام قرب رسد و مأمون شود از غوائل جن و انس.
4- آنكه قصد نمود كه بالكليه طمع خلق از نفس خود قطع نمايد و مىدانست كسى كه دعا كند با توجه حقيقى، هر آينه قرب حاصل، و در اين صورت اطماع بالكليه از او منقطع شود، لذا در مقام دعا برآمده.
5- فخر رازى نقل نموده كه حضور اقدس نبوى صلّى اللّه عليه و آله از معنى شرح صدر پرسيده شد، فرمود: نور يقذف فى القلب يعنى مراد نورى است كه در قلب انداخته شود. پس سؤال نمودند علامت آن چيست؟ فرمود: التّجافى عن دار الغرور و الانابة الى دار الخلود و الاستعداد للموت قبل النّزول يعنى پهلو تهى كند از علايق دنيا فريبنده و رجوع به سعادت باقى آخرت و مهيا شود از براى مردن پيش از آمدن «1». و دليل بر اينكه شرح صدر عبارت از نور است، آيه شريفه: (أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ). «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى «17» قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى «18» قالَ أَلْقِها يا مُوسى «19» فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى «20» قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى «21»
وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى «22» لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْرى «23» اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى «24» قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي «25» وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي «26»
وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي «27» يَفْقَهُوا قَوْلِي «28» وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي «29» هارُونَ أَخِي (30) اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي (31)
وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (32) كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً (33) وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً (34) إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً (35) قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى (36)
ترجمه
- و چيست اينكه در دست راست تو است اى موسى
گفت آن عصاى من است تكيه ميكنم بر آن و فرو ميريزم برگ درخت را به آن براى گوسفندم و مرا در آن حوائج ديگرى است
گفت بيندازش اى موسى
پس انداخت آنرا پس آنگاه آن مارى بود كه ميشتافت
گفت بگير آنرا و نترس زود باشد كه برگردانيم آنرا بحال اوّلش
و متّصل كن دستت را بزير بازويت بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون عيب كه معجزه ديگرى است
تا بنمايانيم بتو از معجزات ما كه بزرگ است
برو بسوى فرعون همانا او طغيان نموده
گفت پروردگار من گشاده گردان براى من سينهام را
و آسان كن براى من كارم را
و بگشاى گره را از زبان من
كه بفهمند گفتار مرا
و قرار ده براى من معاونى از كسانم
هارون برادرم را
قوى ساز باو پشتم را
و شريك كن او را در كار من
تا تسبيح گوئيم تو را بسيار
و ياد كنيم تو را بسيار
همانا تو باشى باحوال ما بينا
گفت بتحقيق داده شدى خواستهات را اى موسى.
تفسير
- خداوند پس از بيان اصول شرائع حقّه در آيات سابقه كه آشنا نمودن خلق است بتوحيد و معاد و ياد خدا در تمام احوال براى حضرت موسى خواست معجزه او را باو ارائه دهد لذا سؤال فرمود كه چيست اينكه در دست تو است و او چون مشتاق بمكالمه با محبوب حقيقى بود و احتمال ميداد مقصود بيان
جلد 3 صفحه 503
فوائد و آثار باشد بمجرد ذكر اسم اكتفا ننمود و عرضه داشت آن عصاى من است تكيه ميكنم بآن در وقت راه رفتن و خسته شدن يا ايستادن بر سر گله گوسفند و ميريزم برگ درختان سبز را بر سر گوسفندانم با آن و حوائج ديگرى هم از من بوسيله آن رفع ميشود مانند آنكه بدوش ميگذارم و خرجينم را بآن مىآويزم و اگر بخواهم از چاهى آب بيرون آورم و ريسمان كوتاه باشد بآن متصل ميكنم و اگر درندهئى بخواهد بگوسفندانم حمله كند با آن دفاع ميكنم و از اين قبيل فوائد بسيار دارد خداوند فرمود بينداز آنرا و آنحضرت اطاعت نمود و انداخت ناگاه مار قوى هيكلى شد كه بسرعت حركت ميكرد لذا ترسيد و فرار كرد خدا فرمود بگير آنرا و نترس بزودى بر ميگردانيم آنرا بصورت و سيرت اوّليه خودش و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و بحال اوّل برگشت گفتهاند آن عصا بقدر قامت آنحضرت بود و از شعيب عليه السّلام باو رسيده بود بعد خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد بدون علّت است و آنكه حضرت موسى گندم گون شديدى بود و چون دستش را از زير بغلش در آورد دنيا برايش روشن شد و گفتهاند چون بار ديگر دستش را زير بغلش ميبرد بحال اوّل بر ميگشت و ارائه اين قبيل معجزات بآنحضرت در بدو امر بعثت براى آن بود كه بعضى از آيات بزرگ قدرت و عظمت الهى را مشاهده نمايد و از فرعون و فرعونيان نترسد و در امر دعوت قوى دل و مستظهر بالطاف الهيّه گردد لذا بعدا فرمود با اين دو معجزه برو بجانب فرعون كه او از حدّ خود تجاوز نموده و سركشى و تمرّد و طغيان كرده موسى عليه السّلام عرضه داشت حال كه چنين مأموريت بزرگى بمن عطا فرمودى پروردگارا وسعت صدر و گشايش قلب و سرعت فهم و سهولت امر بمن عنايت فرما تا بتوانم با مشكلات و ناملائماتى كه در اين مقصد مواجه ميشوم سازگار شوم و حلّ و هموار نمايم و در شدائد صبور و بردبار باشم و گره از زبان من بگشاى تا بسهولت بتوانم با فرعون و فرعونيان سخن بگويم و آنها سخن مرا بفهمند و بپذيرند و قمّى ره از امام
جلد 3 صفحه 504
صادق عليه السّلام نقل نموده كه موسى عليه السّلام اوقاتيكه در تحت تربيت فرعون بود يكروز عطسه كرد و گفت الحمد للّه رب العالمين فرعون بدش آمد و لطمهاى بصورت آنحضرت زد و گفت اين چه حرفى بود زدى موسى عليه السّلام از جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند زنش گفت يك مقدار خرما و قدرى آتش در مقابل خود بگذار اگر آن دو را از يكديگر تميز داد حقّ با شما است فرعون بهمان دستور عمل كرد و بموسى گفت بخور موسى دستش بطرف خرما دراز شد پس جبرئيل دستش را برگرداند بطرف آتش و آنرا در دهان گذارد و زبانش سوخت و فرياد زد و گريه كرد پس آسيه بفرعون گفت نگفتم اين عقل ندارد پس فرعون عفو كرد او را و گفتهاند لكنت يا كندى زبانش در اثر آن سوختن بود و نيز آنحضرت از خداوند خواست كه هارون برادرش را معاون و وزير و كمك او قرار دهد كه موجب قوّت پشت او باشد و شريك در امر رسالت او گردد تا بيشتر راغب بكمك او شود و گفتهاند هارون سه سال بزرگتر از حضرت موسى عليه السّلام بود و هيكلش درشتتر و رنگش سفيدتر و زبانش گوياتر بود و سه سال زودتر از آنحضرت از دنيا رحلت نمود و در خاتمه حوائج خود عرضه داشت كه هارون در تسبيح و تقديس و دعا و ثناى توهم با من كمك و معاونت خواهد نمود ولى باز اختيار در قبول اين ملتمسات با تو است چون تو از حال ما كاملا آگاهى و بهتر ميدانى كه من محتاج بكمك هستم و هارون كفايت اين مهمّ را مينمايد و خداوند فرمود حوائج تو بر آورده شد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ رَبِّ اشرَح لِي صَدرِي «25» وَ يَسِّر لِي أَمرِي «26» وَ احلُل عُقدَةً مِن لِسانِي «27» يَفقَهُوا قَولِي «28»
گفت موسي پروردگار من شرح صدر بمن عطا فرما و امر رسالت و تبليغ بر من آسان فرما و گره از زبان من باز فرما تا اينكه بفهمند آنچه که بآنها ميگويم و دعوت ميكنم.
(قالَ رَبِّ اشرَح لِي صَدرِي) شرح بمعني توسعه در بيان است که بتواند ما في الضمير خود را بيان نمايد و صدر اطلاق بر سينه و قلب ميشود لكن در اينجا مراد آن روح عقلا نيست که مركز توجّه او قلب است يعني قلب قابليّت افاضه علم و درك پيدا كند که گفتند
(العلم نور يقذفه اللّه في قلب من يشاء)
و در حق رسول محترم ميفرمايد (أَ لَم نَشرَح لَكَ صَدرَكَ) شرح آيه 1 و ميفرمايد (فَمَن يُرِدِ اللّهُ أَن يَهدِيَهُ يَشرَح صَدرَهُ لِلإِسلامِ) انعام آيه 125 و شرح مقابل ضيق است چنانچه در همين آيه ميفرمايد (وَ مَن يُرِد أَن يُضِلَّهُ يَجعَل صَدرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ).
(وَ يَسِّر لِي أَمرِي) امر رسالت و تبليغ مثل فرعون متكبر و متجبّر بسيار مشكل است که گفتند قصر فرعون هفت در بند داشت حضرت موسي بهر دري ميرسيد
جلد 13 - صفحه 24
باز ميشد و پاسبانهاي آنها در خواب بودند تا رسيد مقابل تخت فرعون و با كمال قوّت و شجاعت او را دعوت نمود.
(وَ احلُل عُقدَةً مِن لِسانِي) گفتند موقعي که موسي در دامن او بود خواست فرعون امتحان كند يك دانه جواهر و يك قطعه آتش مقابل او گذاشت موسي خواست دانه جواهر را بر دارد جبرئيل دست او را برد آتش را برداشت در دهان گذاشت زبانش لكنت پيدا كرد در خواست كرد که اينکه عقده از زبانش برداشته شود تا اينكه.
(يَفقَهُوا قَولِي) كاملا بيان واضح و روشن نمايد تا آنها بفهمند و درك كنند و راه عذري نباشد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- موسی (ع) نه تنها از چنین مأموریت سنگینی وحشت نکرد، و حتی کمترین تخفیفی از خداوند نخواست، بلکه با آغوش باز از آن استقبال نمود، منتهی وسایل پیروزی در این مأموریت را از خدا خواست.
و از آنجا که نخستین وسیله پیروزی روح بزرگ، فکر بلند و عقل توانا و به عبارت دیگر گشادگی سینه است «عرض کرد: پروردگار من! سینه مرا گشاده بدار» (قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی).
نکات آیه
۱ - موسى(ع) جهت انجام رسالت خویش و بازداشتن فرعون از طغیان گرى، با دعابه درگاه خداوند، خواهان شرح صدر خویش شد. (اذهب ... قال ربّ اشرح لى صدرى) فراخى سینه، کنایه از خویشتن دارى و کنترل خود و اختیار از کف ندادن است.
۲ - موسى(ع) متوجه سنگینى بار مسؤولیت رسالت و دشوارى هاى ارشاد و هدایت فرعون بود. (اذهب ... قال ربّ اشرح لى صدرى) درخواست شرح صدر موسى(ع) از خداوند، پس از نصب به رسالت و فرمان حرکت به سوى فرعون، نشان از توجه کامل آن حضرت به مشکلات و موانع و نیازهاى روحى لازم براى طى این راه است.
۳ - راهنمایى و ارشاد طغیان گران و تبلیغ پیام الهى، نیازمند شرح صدر وتحمل فراوان است. (اذهب ... قال ربّ اشرح لى صدرى)
۴ - شرح صدر از مهم ترین ویژگى هاى لازم براى رسولان الهى و رهبران و مبلغان دین است. (قال ربّ اشرح لى صدرى ) این که موسى(ع) شرح صدر را بر خواسته هاى دیگر خود مقدم داشته است، نشانِ جایگاه مهم و نقش آن در انجام یافتن مسؤولیت الهى است.
۵ - شرح صدر، بخشش خداوند و برخاسته از مقام ربوبیت او است. (قال ربّ اشرح لى صدرى)
۶ - یاد کرد ربوبیت الهى و به زبان آوردن نام مقدس «ربّ»، از آداب دعاى به درگاه او است. (قال ربّ اشرح لى)
۷ - موسى(ع) در وادى طوى از خداوند خواست او را پذیراى حقیقت قرار دهدو توان مندى هاى او را براى دریافت پیام هاى الهى افزایش دهد. (ربّ اشرح لى صدرى) شرح صدر، گنجایش دادن آن براى قبول حق است (لسان العرب). صدر و قلب، کنایه از نفس انسان است که داراى وصف فهم و درک است و گفته شده است که صدر اعم از قلب است، زیرا علاوه بر عقل و علم، شامل قواى شهوت و غضب و هوس و غیر آن نیز مى شود (مفردات راغب).
۸ - نبوت و دریافت وحى، نیازمند سینه اى فراخ و ظرفیتى گسترده است. (قال ربّ اشرح لى صدرى)
۹ - دعا در رشد و تربیت پیامبران، داراى نقش اساسى است. (ربّ اشرح لى صدرى)
موضوعات مرتبط
- انبیا: ویژگیهاى انبیا ۴
- تبلیغ: روش تبلیغ ۳; شرح صدر در تبلیغ ۳
- تربیت: عوامل مؤثر در تربیت ۹
- تکامل: عوامل تکامل ۹
- حق: درخواست حق طلبى ۷
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۵; درخواست فهم تعالیم خدا ۷; عطایاى خدا ۵
- دعا: آثار دعا ۹; آداب دعا ۶
- ذکر: ذکر ربوبیت خدا ۶
- رهبران دینى: ویژگیهاى رهبران دینى ۴
- شرح صدر: آثار شرح صدر ۸; اهمیت شرح صدر ۴; درخواست شرح صدر ۱; منشأ شرح صدر ۵
- طغیانگران: هدایت طغیانگران ۳
- فرعون: سختى هدایت فرعون ۲; طغیانگر فرعون ۱
- مبلغان: ویژگیهاى مبلغان ۴
- موسى(ع): دعاى موسى(ع) ۱، ۷; سنگینى رسالت موسى(ع) ۲; قصه موسى(ع) ۱، ۷
- نبوت: زمینه نبوت ۸
- وحى: زمینه وحى ۸
- هدایت: روش هدایت ۳
منابع