شَمَائِلِهِم
ریشه کلمه
قاموس قرآن
چپ. ضدّ يمين. [كهف:18] جمع آن اشمل و شمل و شمائل مىآيد، در قرآن فقط شمائل به كار رفته مثل [نحل:48]. سايههاى آن از راست و چپ سجده كنان بر مىگردد. نا گفته نماند: شمال و يمين در قرآن اكثراً در معنى چپ و راست معمولى به كار رفته چنانكه نقل شد ولى چرا به اهل بهشت اصحاب يمين و به اهل جهنّم اصحاب شمال گفته شده؟ [واقعة:27-41]. و مراد از [حاقة:25 ]چيست؟ آيا چپ واقعاً منحوس است كه به اهل جهنم سمت چپىها اطلاق شده است؟ هكذا دادن كتاب بدست چپ؟ به نظر مىآيد: تقسيم به اصحاب يمين و شمال به جهت آن است كه نامه عدهاى بدست راست و نامه عدهاى بدست چپ آنها داده مىشود. چنانكه فرموده [حاقة:19-25]. و درباره مؤمنان فرموده كه نور آنها در پيش رو و سمت راست روان است [حديد:12]. ايضاًآيه 8 تحريم از اين بدست مىآوريم كه در شمال نور نيست و آن طرف جهنم است و انكه نامه او بدست چپش داده شده نور نخواهد داشت و چون طرف راست نورانى است و طرف چپ بى نور، اولى مبارك و ديگرى شوم خوانده شده [واقعة:8-9]. در قاموس و اقرب شوم را يكى از معانى شمال گفته است ولى «اُوتىَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ» روشن مىكند كه مراد دست چپ يا سمت راست است. اما شومى در شمالىها است . * [اعراف:17]. آيه دربارهاغواء شيطان است. به نظر مىآيد مراد از «بَيْنَ اَيْديهِمْ» مال دنيا است و از «مِنْ خَلْفِهِمْ» اولاد و از «اَيْمانِهِمْ» وسوسه در امور دينى و افراط در آنهاو عقائد مختلف و از «شَمائِلِهِمْ» گناهان است كه اموال دنيا در پيش رو و اولاد در پشت سر او بعد از مرگ اند و كارهاى ايمانى در سمت راست و گناهان سمت چپى اند. يعنى مردم را از جهت دينى و عقيدهاى فريب داده و اضلال مىكنم (الميزان). نا گفته نماند: شمال يكى از جهات اربع و مقابل جنوب است ولى در قرآن كريم در آن به كار نرفته و در نهج البلاغه خطبه 117 فرموده «فَلا اَطْلُبُكُمْ مَا اخْتَلَفَ جَنُوبٌ وَ شَمالٌ» كه مراد باد جنوب و شمال است. ايضاً شمال بادى است كه از شمال كعبه مىوزد (راغب) در آقرب آمده: آن بادى است كه از طرف حجر اسماعيل ما بين مشرق و بنات نعش مىوزد.