روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۱۷۲
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عنه عن معلي عن احمد بن غسان عن سماعه قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۱۷۱ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۱۷۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۲۵۹
از سماعه، گويد: نزد امام صادق (ع) رفتم و با من آغاز سخن كرد و فرمود: اى سماعه! اين چه جنجالى بود كه ميان تو و شتردارت پديدار گشته، مبادا دشنام گو و بد زبان و لعنت فرست باشى، در پاسخ گفتم: به خدا كه چنين بوده است، زيرا كه او به من ستم كرد، فرمود: اگر او به تو ستم كرد تو به او سرافتادى، راستش اين است كه اين كردار از كردارهاى من نيست و من به شيعيانِ خود نفرمايم كه بكنند، از پروردگارت آمرزش جو و بدان باز مگرد، من گفتم: از خدا آمرزش خواهم و بدان بازنگردم.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۱۷
سماعة گويد: وارد شدم بر حضرت صادق عليه السلام، حضرت آغاز بسخن كرد و بمن فرمود: اى سماعة اين چه جنجالى بود كه ميان تو و شتردارت پديدار گشته بود؟ مبادا دشنامگو و بد زبان و لعنتكننده باشى؟ عرضكردم: بخدا سوگند چنين بود (كه فرمودى ولى) او بمن ستم كرد؟ فرمود: اگر او بتو ستم كرده تو از او سر افتادى، هر آينه اين كردار از كردارهاى من نيست، و بشيعيانم چنين دستورى ندهم، از پروردگارت آمرزش بخواه، و بآن كردار باز مگرد، عرضكردم: از خدا آمرزش خواهم و ديگر باز نگردم.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۱۳
از او، از معلّى، از احمد بن غسّان، از سماعه روايت است كه گفت: بر امام جعفر صادق عليه السلام داخل شدم. در ابتدا به من فرمود: «اى سماعه! چه بود آنچه در ميان تو و شتردارت اتّفاق افتاد؟ بپرهيز از آنكه بسيار زشتگو يا فريادزننده يا لعنتكننده باشى». عرض كردم: به خدا سوگند كه آن شتردار بر من ستم كرده بود. فرمود كه: «اگر او بر تو ستم كرده بود، تو بر او افزودى. به درستى كه اين روش از كردار من نيست، و شيعيان خود را به اين امر نمىكنم. از پروردگار خويش آمرزش طلب كن و ديگر به سوى امثال اين برمگرد». عرض كردم كه: از خدا آمرزش مىطلبم و ديگر به سوى امثال اين بر نمىگردم.