خَاوِيَة
«خاویه» از مادّه «خواء» (بر وزن هواء) گاه، به معناى ساقط گشتن و ویران شدن است، و گاه به معناى خالى شدن; این تعبیر در مورد ستارگان (شهب) که سقوط مى کند نیز آمده، مى گویند: «خوى النجم» یعنى ستاره سقوط کرد. «راغب» در «مفردات» مى گوید: معناى اصلى «خوى» خالى شدن است، این تعبیر در مورد شکم هاى گرسنه، گردوى پوک و ستارگان خالى از باران گفته شده است (عرب جاهلى معتقد بود که هر ستاره اى در افق ظاهر مى شود بارانى همراه دارد).
ریشه کلمه
- خوى (۵ بار)
قاموس قرآن
سقوط. خالى شدن در مجمع و مفردات مىگويد: اصل خواء خالى شدن است گويند «خوى بطنه من الطعام» شكمش از طعام خالى شد. ولى ديگران سقوط و انهدام نيز گفتهاند در قاموس گفته «خوت الدار: تهدّمت و خوت و خويت: خلت من اهلها و ارض خاوية اى خالية» همچنين است قول صحاح و اقرب. [بقره:259] فكر مىكنم كه خاويه در آيه به معنى ساقط باشد گر چه در مجمع خاليه گفته است يعنى: يا مانند آن كه بر دهكدهاى گذر كرد و آن بر سقفها افتاده و بعد ديوارها بر روى سقفها افتاده بود. در نهج البلاغه خطبه 98 هست: [نمل:52] خاويه به معنى خاليه و يا ساقط است ولى خالى بودن بهتر به نظر مىرسد زيرا ستم خانه را خالى و بىصاحب مىگذارد. [حاقة:7] قوم را در آن محل مىبينى كه افتادهاند گوئى تنههاى نخل سقوط كردهاند. ناگفته نماند خاويه در قرآن مجيد پنج بار آمده است و مادّه آن واوى و يائى هر دو بكار رفته و مصدر واوى آن خوّ مصدريائىاش خوى و خواه است (اقرب).