تَسُبّوا
ریشه کلمه
- سبب (۱۱ بار)
قاموس قرآن
دشنام: در صحاح آمده «السبّ: الشتم» راغب و اقرب آن را دشنام دردناك و سخت گفتهاند [انعام:108]. مراد از «الَّذينَ» معبودها و فاعل «يدعون» مشركان است يعنى معبودهاى مشركان را دشنام نگوئيد آنها هم از روى جهل خدا را كه معبود شماست دشنام گويند. در مجمع از قتاده نقل شده: مسلمانان بتهاى مشركان را دشنام مىدادند خدا از اين كار نهى كرد مبادا كه آنها خدا را از روى جهالت نا سزا گويند. رشنام در اثر نبودن منطق و در اثر زبونى است شخص تا مىتواند لازم است طرف را با منطق مجاب نمايد در «تبب» و «حمار» گذشت كه قرآن راجع به ابولهب قصد نا سزا گوئى و به حمار قصد تحقير ندارد. در اينجا هم از دشنام دادن به خدايان دروغين نهى كرده است . آيا مراد مطلق نهى از سب است خواه آشكارا و پيش چشم طرف باشد و يا در نهان؟ و يا مراد در پيش چشم طرف بودن است؟ قيد «فَيَسُبُّو اللّهَ» روشن مىكند كه غرض سبّ آشكار است و گرنه در صورت نهان بودن كه اطّلاع ندارند تا مقابله به مثل كنند در كافى بابى تحت عنوان (ساب) هست كه از سبّ مؤمنين و سبّ آشكار مؤمن و غير مؤمن نهى مىكند و درباره مشركان مقتول بدر نقل شده كه حضرت فرمود: به اين جنازهها دشنام نگوئيد چيزى از دشنام شما به اينها نمىرسد ولى زندگان را اذيّت مىكنيد. «لا تَسُبُّوا هؤُلاء فَاِنَّهُ لا يَخْلُصُ اِلَيْهِمْ شَىْءُ مَمّا تَقُولُونَ و تُؤْذُونَ الاَحْياءْ اَلا اِنَّ البَداءَ لُؤْمٌ» (المحجة ج 5 ص 215). به نظر مىآيد منظور دشنام آشكارا درباره مشركان و كفّار است و در پنهانى اشكالى نداشته باشد مگر آنكه بگوئيم چون فحش باعث پستى دشنام ده است براى حذر از پست بودن بايد مطلقاً فحش نگويد. سبّ فقط دو بار در قِان آمده كه نقل شد.