بَنَان
«بَنان» جمع «بَنَانَة» به معناى سر انگشت دست یا پا و یا خود انگشتان است، و در سوره «انفال» مى تواند کنایه از دست و پا بوده باشد و یا به معناى اصلیش که انگشتان است; زیرا قطع شدن انگشتان و از کار افتادن آنها اگر در دست باشد قدرت حمل سلاح را از انسان مى گیرد، و اگر در پا باشد، قدرت حرکت را. این احتمال نیز وجود دارد که اگر دشمن مهاجم پیاده باشد، هدف را سر او قرار دهید و اگر سواره باشد دست و پاى او را.
ریشه کلمه
- بنن (۲ بار)
قاموس قرآن
بنانة: طرف يا سر انگشت. [انفال:12] طبرسى در ذيل آيه فوق گويد: بنان به معنى اطراف (بدن) است مانند دستها و پاها، مفرد آن بنانه است، به انگشت نيز بنانه مىگويند. صحاح آن را سر انگشتان، قاموس و اقرب الموارد به طور ترديد انگشتان، راغب و بيضاوى انگشتان معنى كردهاند بايد دانست كه اين كلمه بار ديگر در [قيامة:40]. به نظر مىآيد مراد از آيه اوّل اطراف بدن نظير دستها و پاها و در آيه دوّم انگشتان يا سر انگشتان باشد. و اگر معنى جامع، طرف باشد در تمام موارد آن صدق مىكند، زيرا دستها و پاها اطراف بدن و انگشتان اطراف دست و سر انگشتان اطراف انگشتان است. معناى آيه اوّل (بنا بر آنكه مراد از «فوق الاعناق» سرها باشد زيرا كه سر انسان بالاى گردن اوست) اين مىشود: بزنيد و ببريد اطراف (دست و پاى) آنها را. و معنى آيه دوّم با ما قبل آن چنين است: آيا انسان گمان مىبرد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نمىكنيم؟ آرى قادريم كه انگشتان يا سر انگشتان او را بسازيم. علم انگشت نگارى روشن مىكند كه خطوط انگشتان انسانها يكسان نيستند و با هم فرق دارند. بعضىها احتمال دادهاند كه علّت تخصيص «بنان» در آيه، آنست كه خدا مىفرمايد: نه تنها به جمع عظام، بلكه به ساختن انگشتان آدمى و خطوط معيّن و دقيق آنها نيز توانائيم. بعيد نيست كه اين احتمال مراد باشد.