النساء ٩٧

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَ‌ الَّذِينَ‌ تَوَفَّاهُمُ‌ الْمَلاَئِکَةُ ظَالِمِي‌ أَنْفُسِهِمْ‌ قَالُوا فِيمَ‌ کُنْتُمْ‌ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ‌ فِي‌ الْأَرْضِ‌ قَالُوا أَ لَمْ‌ تَکُنْ‌ أَرْضُ‌ اللَّهِ‌ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولٰئِکَ‌ مَأْوَاهُمْ‌ جَهَنَّمُ‌ وَ سَاءَتْ‌ مَصِيراً

ترجمه

کسانی که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [= فرشتگان‌] گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذری نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدی دارند.

ترتیل:
ترجمه:
النساء ٩٦ آیه ٩٧ النساء ٩٨
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَوَفَّاهُمْ»: جان ایشان را می‌گیرند. به قبض روح آنان می‌پردازند. «ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ»: ستمکاران به خود. در اصل: ظَالِمِینَ أَنفُسِهِمْ است که نون به هنگام اضافه حذف شده است. «مَصِیراً»: جایگاه. سرانجام.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: اين آية درباره قومى نازل گرديد كه در مكه اسلام خود را بر رسول خدا صلى الله عليه و آله ظاهر كردند و مسلمان شدند وقتى كه پيامبر به مدينه مهاجرت فرمود و اصحاب نيز مهاجرت كردند، فتنه نمودند و از دين اسلام خارج شدند و با مشركين در جنگ بدر همكارى نمودند و كشته شدند. گويند: اينان پنج نفر بودند و بنا به نقل از عكرمة عبارتند از: قيس بن الفاكة بن المغيرة، حرث بن زمعة بن الاسود بن اسد، قيس بن الوليد بن مغيرة، ابوالعاص بن منبّه بن الحجّاج، على بن اميّة بن خلف، ابوالجارود نيز اين موضوع را از امام باقر|امام محمدباقر عليه‌السلام روايت كرده است.[۳][۴]

تفسیر

نکات آیه

۱- فرشتگان الهى، مأمور گرفتن جان انسانها (انّ الّذین توفّیهم الملئکة)

۲- چگونه سپرى کردن زندگانى دنیا، پرسش فرشتگان از گناهکاران مستضعف پس از مرگ (سؤال قبر) (انّ الّذین توفّیهم الملئکة ظالمى انفسهم قالوا فیم کنتم)

۳- بازخواست گنهکاران، پس از لحظه مرگ از سوى فرشتگان (انّ الّذین توفّیهم الملئکة ظالمى انفسهم قالوا فیم کنتم)

۴- ناتوانى از انجام تکالیف الهى، پاسخ ماندگاران در سیطره کفر و شرک به فرشتگان مأمورِ گرفتن جان (قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین)

۵- ماندن در سیطره مشرکان و کافران و ترک هجرت، ظلم به نفس است. (انّ الّذین توفّیهم الملئکة ظالمى انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فى الارض) بنابر اینکه توبیخ ملائکه بر اصل هجرت نکردن باشد، نه اینکه ترک هجرت باعث عمل نکردن به تکالیف الهى مى شده است.

۶- ناگوارى حال مستضعفان سر باز زده از هجرت، به هنگام مرگ* (قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فى الارض) استفهام توبیخى «فیم کنتم» حکایت از حالت سخت گنهکاران مستضعف دارد.

۷- توبیخ و سرزنش مستضعفان سر باز زده از هجرت، از سوى ملائکه به هنگام مرگ (قالوا کنّا مستضعفین فى الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها)

۸- گروهى از مسلمانان در صدر اسلام، از مکّه هجرت نکردند و همچنان تحت ستم کافران باقى ماندند. (انّ الّذین توفّیهم الملئکة ... قالوا کنّا مستضعفین فى الارض) ابن عباس گوید: گروهى از اهل مکّه ایمان آوردند، ولى به علت ترس، از هجرت سر باز زدند و این آیه درباره آنان نازل شد. (روح المعانى، ذیل آیه).

۹- سقوط ارزشهاى والاى انسان، پیامد ماندن در سیطره مستکبران (انّ الّذین توفّیهم الملئکة ظالمى انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فى الارض)

۱۰- هجرت، مایه احیاى ارزشهاى الهى (انّ الّذین ... ظالمى انفسهم ... قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها)

۱۱- مؤمنان تحت ستم، موظّف به هجرت براى رهایى از استضعاف (قالوا کنّا مستضعفین فى الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها)

۱۲- وسعت و گنجایش زمین براى هجرت و گریز از سرزمین فساد و کفر (و قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها)

۱۳- تمام زمین از آن خداوند است. (الم تکن ارض اللّه واسعة)

۱۴- عمل نکردن به تکالیف الهى، ستم به خویشتن است. (انّ الّذین توفّیهم الملئکة ظالمى انفسهم ... قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا) بنابر اینکه توبیخ ملائکه از ترک کنندگان هجرت، براى این باشد که چرا با ماندن در محیط کفر تکالیف الهى را ترک کرده اید، نه اینکه سرزنش آنان به جهت خصوص ترک هجرت باشد.

۱۵- ضرورت عمل به تکالیف الهى، هر چند لازمه آن ترک دیار و هجرت به سرزمین دیگر باشد. (قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها)

۱۶- جبر محیط با توان خروج از آن، عذرى غیر قابل قبول براى ترک تکالیف الهى (قالوا کنّا مستضعفین فى الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها)

۱۷- جهنّم، جایگاهى بد و سرانجامى شوم است. (مأویهم جهنّم و ساءت مصیرا)

۱۸- جهنّم، جایگاه مستضعفانى که با داشتن توانایى هجرت در محیط کفر بمانند. (فاولئک مأویهم جهنّم) بنابر اینکه سرزنش به جهت ترک هجرت باشد که خود از واجبات است، نه خصوص عمل نکردن به احکام دین.

۱۹- جهنّم، جایگاه گنهکارانى که به سبب ماندن در سلطه مشرکان و ترک عمدى هجرت، قادر بر اداى تکالیف الهى نباشند. (الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها فاولئک مأویهم جهنّم و ساءت مصیراً) بنابر اینکه توبیخ، به جهت عمل نکردن به تکالیف باشد، نه خصوص ترک هجرت.

موضوعات مرتبط

 ارزش  ملاک ارزش ۱۰ 
  • استضعاف: نجات از استضعاف ۱۱
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۸
  • انسان: عوامل انحطاط انسان ۹
  • تکلیف: اهمیّت عمل به تکلیف ۱۵ ; قدرت در تکلیف ۱۶ ; موانع عمل به تکلیف ۱۶
  • جهنّم: شومى جهنّم ۱۷
  • حیات: دنیوى ۲
  • خدا: مالکیّت خدا ۱۳
  • دارالکفر: اقامت در دارالکفر ۴، ۸، ۱۸، ۱۹ ; هجرت از دارالکفر ۱۲
  • زمین: مالکیت زمین ۱۳
  • شرک: آثار شرک ۵
  • عذر: غیر مقبول ۱۶
  • عصیان: آثار عصیان ۱۴ ; کیفر عصیان ۱۹
  • فساد: اعراض از فساد ۱۲
  • قابضان روح:۱
  • قبر: پرسش در قبر ۲
  • کافران: ظلم کافران ۸
  • کفر: آثار کفر ۵ ; اعراض از کفر ۱۲
  • گناهکار: پرسش از گناهکار ۲ ; گناهکار در جهنّم ۱۹ ; گناهکار مستضعف ۲ ; مؤاخذه گناهکار ۳
  • محیط: آثار محیط ۱۶
  • مستضعفان: سرزنش مستضعفان ۷ ; مرگ مستضعفان ۶، ۷ ; مستضعفان در جهنم ۱۸ ; مستضعفان و ملائکه ۴
  • مستکبران: آثار مستکبران ۹
  • مسلمانان: صدر اسلام ۸
  • مکه: هجرت از مکه ۸
  • ملائکه: پرسش از ملائکه ۲ ; مسؤولیت ملائکه ۱ ; ملائکه مرگ ۴ ; ملائکه و گناهکار ۳ ; ملائکه و مستضعفان ۷
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱۱
  • نفس: ظلم به نفس ۵، ۱۴
  • وطن: جلاى وطن ۱۵
  • هجرت: آثار ترک هجرت ۶ ; اهمیّت هجرت ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۵، ۱۸ ; ظلم ترک هجرت ۵ ; کیفر ترک هجرت ۱۹

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۳۵.
  3. در تفسير ابن مردويه با ذكر روايت مزبور نام دو نفر از اين اشخاص وليد بن عتبة بن ربيعة و عمرو بن امية بن سفيان ذكر شده ولى در تفسير ابن المنذر و تفسير طبرى و نيز طبرانى از ابن عباس روايت مزبور را بدون ذكر نام اين اشخاص به ميان آورده اند.
  4. در تفسير على بن ابراهيم چنين نقل شده كه آيه درباره كسانى نازل شده كه از دستور امیرالمومنین على عليه‌السلام درباره شركت در جنگ با سركشان گوشه گرفتند و با امام همكارى ننمودند. سپس فرشتگان در هنگام مرگ از آن‌ها سؤال كردند كه چرا چنين كردند در جواب گويند: كه ما از مستضعفين و بيچارگان بوديم و نمي‌دانستيم كه حق با چه كسى بوده است سپس فرشتگان گفتند، «ألم تكن ارض اللّه واسعة أي دين اللّه و كتاب اللّه واسع فتنظروا؛ آيا دين و كتاب خدا واسع نبود كه در آن نظر بيفكنيد و بينديشيد».