النساء ١٠٤

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ لاَ تَهِنُوا فِي‌ ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ‌ إِنْ‌ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ‌ فَإِنَّهُمْ‌ يَأْلَمُونَ‌ کَمَا تَأْلَمُونَ‌ وَ تَرْجُونَ‌ مِنَ‌ اللَّهِ‌ مَا لاَ يَرْجُونَ‌ وَ کَانَ‌ اللَّهُ‌ عَلِيماً حَکِيماً

ترجمه

و در راه تعقیب دشمن، (هرگز) سست نشوید! (زیرا) اگر شما درد و رنج می‌بینید، آنها نیز همانند شما درد و رنج می‌بینند؛ ولی شما امیدی از خدا دارید که آنها ندارند؛ و خداوند، دانا و حکیم است.

ترتیل:
ترجمه:
النساء ١٠٣ آیه ١٠٤ النساء ١٠٥
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا تَهِنُوا»: سست و ضعیف مشوید. از ماده (وهْن).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و عكرمة گويند: اين آيه درباره اهل احد نازل گرديده، هنگامى كه بر سر مسلمين آنچه نبايد برسد، رسيده بود. پيامبر بالاى كوه رفت و ابوسفيان آمد و گفت: يا محمّد، يوم لنا و يوم لكم يعنى يك روز نوبت ما بوده و يك روز هم نوبت شما است.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: جواب او را بدهند، مسلمين گفتند: اى ابوسفيان، كشته هاى ما در بهشت هستند و كشته هاى شما در دوزخ مى باشند و با هم برابر نيستند. ابوسفيان گفت: ما بت عزّى داريم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بگوئيد خداوند مولاى ما و مولاى شما است، ابوسفيان گفت: بت ما بنام هبل خيلى بزرگ است. پيامبر فرمود: بگوئيد كه خداوند اعلى و اجل از همه است. ابوسفيان گفت: وعده ما و شما در بدرالصغرى است.[۳][۴]

تفسیر

نکات آیه

۱- مجاهدان نباید در رویارویى و تعقیب دشمنان، سستى نشان دهند. (و لاتهنوا فى ابتغاء القوم)

۲- ترغیب مجاهدان صدر اسلام به تعقیب لشکریان دشمن، پس از نبرد احد (و لاتهنوا فى ابتغاء القوم) گفته شده که آیه پس از نبرد احد نازل شد تا مسلمانان را به تعقیب لشکریان ابوسفیان ترغیب کند (مجمع البیان، ذیل آیه).

۳- آسیبها و صدمات متقابل مجاهدان و کافران در نبرد احد (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون) بنابر آنچه در شأن نزول آیه آمده، مراد از آسیبهاى متقابل، مسائلى است که در جنگ احد پیش آمد.

۴- سختیها و رنجهاى ناشى از رویارویى با دشمنان دین، نباید موجب سستى در پیکار با آنان شود. (و لاتهنوا ... ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون)

۵- بیان خسارتهاى دشمن در جنگ، زمینه اى براى تقویت روحیه مجاهدان در رویارویى با آنان (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون)

۶- ضرورت آماده سازى مجاهدان براى تحمل رنجها و خسارتهاى ناشى از نبرد با دشمنان (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من اللّه ما لایرجون) هدف از بیان امتیازات نیروهاى مجاهد (ترجون من اللّه) و نیز تبیین رنجهاى دشمنان به هنگامه نبرد، این است که اهل ایمان را براى نبرد آماده سازد و به آنان روحیه رویارویى با دشمنان را القا کند.

۷- توجه به نقاط ضعف دشمن و نقاط قوت و امتیاز خویش، از عوامل تقویت روحیه (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من اللّه ما لایرجون) آیه شریفه در صدد روحیه دادن به مسلمانان براى رویارویى با دشمنان است.

۸- امید مجاهدان به پاداش و نصرت الهى، زمینه تقویت روحیه و سستى نکردن آنان در رویارویى با دشمنان دین (و لاتهنوا ... و ترجون من اللّه ما لایرجون)

۹- نقش و اهمیت امید، در نیرومندى و حفظ روحیه (و ترجون من اللّه ما لایرجون)

۱۰- امید به پاداش و نصرت الهى، پشتوانه و امتیازى براى مجاهدان، در برابر دشمنان (و ترجون من اللّه ما لایرجون)

۱۱- ضرورت امیدوارى و اتکال مجاهدان به خداوند در رویارویى با دشمان (و ترجون من اللّه ما لایرجون) جمله خبریه «ترجون من اللّه» مى تواند ارشاد و توصیه به مجاهدان باشد که باید همواره به یارى و کمک خداوند دل بندند.

۱۲- خداوند، علیم (بسیار دانا) و حکیم (کاردان) است. (و کان اللّه علیماً حکیماً)

۱۳- خداوند، دانایى کاردان است. (کان اللّه علیماً حکیماً)

۱۴- فرمان خداوند به مسلمانان در مورد تعقیب دشمنان، فرمانى حکیمانه و با آگاهى کامل به مصالح آنان است. (و لاتهنوا فى ابتغاء القوم ... و کان اللّه علیماً حکیماً)

۱۵- خداوند، داناى به رنجها و مشقتهاى مجاهدان پیکارگر (ان تکونوا تألمون ... و کان اللّه علیماً حکیماً)

۱۶- دشواریها و سختیهاى پیش آمده براى اهل ایمان به هنگام نبرد با دشمنان، داراى حکمت و مصلحت (ان تکونوا تألمون ... و کان اللّه علیماً حکیماً) توصیف خداوند به «حکیماً»، پس از بیان علم خداوند به دردها و مصیبتهاى اهل ایمان، براى رساندن این معناست که این رنجها و گرفتاریها داراى حکمت و مصلحت است و لذا از آن جلوگیرى نمى کند، نه اینکه از دید خداوند مخفى باشد.

موضوعات مرتبط

  • استقامت:
  • اسلام:
  • اسماء و صفات:
  • امیدوارى:
  • انگیزش:
  • تقویت روحیه:
  • توکل:
  • جنگ:
  • جهاد:
  • خدا:
  • دشمنان:
  • سختى:
  • سستى:
  • علم:
  • غزوه احد:
  • کافران:
  • مجاهدان:
  • مسلمانان:
  • مؤمنان:

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۴..
  3. مقاتل حيان گويد: اين آية بعد از واقعه احد آمد، آنگاه كه حمزه و جماعتى از مسلمين كشته شده و ابوسفيان و قوم او رفته بودند. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به ياران خود فرمود: بعد از چند روز آنان را تعقيب كنيد و جنگ را دوباره شروع نمائيد. مؤمنين از جراحات خويش مى ناليدند و از درد آن در رنج و زحمت بودند سپس اين آية نازل گرديد.
  4. در تفسير برهان از على بن ابراهيم روايت شده كه قريش بعد از غزوه احد در فكر افتادند كه برگردند و مسلمين را تعقيب نمايند و مدينه را غارت كنند. پيامبر متوجه شد و به اصحاب فرمود كيست كه ما را از وضع لشكر دشمن خبر داده و مطلع سازد كسى پاسخ نداد در اين ميان على از جا برخاست و گفت يا رسول الله من خبر آن‌ها را براى شما مى آورم. پيامبر فرمود: يا على برو، اگر آن‌ها را ديدى كه بر اسب‌هاى خود سوار شده و شترها را رها كرده اند، بدان كه قصد ما را نموده و به طرف مدينه خواهند آمد و اگر بر شتران خود سوار شده و اسب‌ها را رها كرده اند، بدان كه قصد مكه را دارند و به سوى مدينه نخواهند آمد. على با وجود بر جراحات و زخم‌هائى كه بر بدن داشت به صوب مأموريت رهسپار گرديد و نزديك لشكر دشمن كه رسيد، آنها را ديد كه بر شتران سوار شده اند و اسب‌ها را كنار گذاشته اند. لذا مراجعت كرد و خبر آن‌ها را براى رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد. معلوم شد كه لشكريان قريش مرعوب گرديده و از آمدن به مدينه جهت غارت منصرف شده اند و قصد مراجعت بسوى مكه را دارند در اين هنگام جبرئيل به رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: يا محمد خداوند فرمان مي‌دهد كه لشكر دشمن را دنبال كنى و كسانى كه بايد با تو در اين تعقيب شركت نمايند. بايد از افرادى باشند كه در جنگ احد به آن‌ها جراحتى وارد آمده باشد و اگر كسانى كه به آن‌ها جراحتى وارد نيامده در اين تعقيب شركت ننمايند. لذا بعد از اين فرمان اصحابى كه در جنگ احد جراحت و زخم ديده بودند، در صدد مداواى زخم‌هاى خود برآمدند تا در فرمان مزبور شركت نمايند سپس اين آية نازل گرديد چنان كه شرح مفصل آن در شأن و نزول آيه ۱۷۲ سوره آل عمران نيز آمده است.