الشورى ٣٦
کپی متن آیه |
---|
فَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَکَّلُونَ |
ترجمه
الشورى ٣٥ | آیه ٣٦ | الشورى ٣٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَآ أُوتِیتُمْ»: چیزهائی که به شما عطا شده است. «مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا»: کالا و توشه زندگی دنیا است نه زاد آخرت «خَیْرٌ وَ أَبْقی»: (نگا: طه / و قصص / ).
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۵۰ سوره شورى
- سنت الهى در روزى دادن، بر طبق حال مردم
- شباهت رزق مادى با معارف حقه و شرايع آسمانى
- توضيحى راجع به «قدير» بودن خداى تعالى
- فلسفه مصائب و ناملایماتی که جامعه را در بر می گیرد
- بیان برخی از صفات نيك مؤمنان: اجتناب از كبائر و فواحش و...
- مؤمنان در کارهای خود، با یکدیگر مشورت می کنند
- چرا در آیه شریفه، عمل متقابل مظلوم در برابر ظالم را، «سیّئه» نامیده؟
- مظلوم، حق مقابله به مثل دارد، هرچند صبر و گذشت، فضيلتى برتر است
- وصف حال غيرمؤمنان، در روبرو شدن با عذاب الهى
- زیانکاران در قیامت، چه کسانی هستند؟
- توبيخ انسان متنعّم سرگرم به دنيا
- بحث روايتی
- بيان سه اشكال در رابطه با آیه: «مَا أصَابَكُم من مصیبة...»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ «36»
آنچه به شما داده شده بهره زندگى دنياست و آنچه نزد خداست براى كسانى كه ايمان آورده و به پروردگارشان توكّل مىكنند، بهتر و باقىتر است.
نکته ها
در آيه قبل سخن از جدال بود، گويا اين آيه مىفرمايد: سرچشمهى جدال دلبستگى به زندگى دنياست كه متاع زودگذرى بيش نيست.
پیام ها
1- آنچه داريم هنر ما نيست بلكه لطف اوست كه به ما داده است. «أُوتِيتُمْ»
2- آنچه در اختيار ماست چيزى نيست كه به آن دل خوش كنيم. همه هستى
جلد 8 - صفحه 409
ناچيز است. فَما أُوتِيتُمْ ... فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا
3- خدايى كه دنيا و آخرت براى اوست، تنها آخرت را از آنِ خود دانسته است.
«ما عِنْدَ اللَّهِ»
4- آنچه را مؤمن در دنيا از دست مىدهد، خداوند بهترش را به او در قيامت مىدهد. «ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى»
5- دنيا به همه داده مىشود. «أُوتِيتُمْ»
6- آخرت مخصوص مؤمنان متوكّل است. «لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»
7- دنيا زودگذر است و آخرت پايدار. ما عِنْدَ اللَّهِ ... أَبْقى
8- توكّل، پيشه دائمى مؤمن است. «يَتَوَكَّلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (36)
فَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ: پس آنچه داده شدهايد از چيزى كه تعلق به دنيا دارد از اموال و اولاد، فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا: پس بهرهاى و نصيبى و برخوردارى زندگانى دنياست، يعنى تا زندهايد از آن بهرهور مىشويد و بعد از موت آن را گذاريد براى ديگران، چنانچه از اول خلق دنيا و اهل آن به اين ترتيب بوده. وَ ما عِنْدَ اللَّهِ: و آنچه در پيشگاه الهى است از ثواب آخرت و نعيم جنت، خَيْرٌ وَ أَبْقى: بهتر است و باقىتر از روى خلوص و نفع و دوام آن، لِلَّذِينَ آمَنُوا: براى آنانكه ايمان آوردهاند، وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ: و بر پروردگار خود توكل كنند و امور خود را بدو تفويض مىكنند.
علامه مجلسى (رحمه اللّه)- در حديثى روايت نمايد كه حضرت از جبرئيل سؤال نمود: چيست توكّل بر خداى عزّ و جلّ؟ گفت: علم به آنكه مخلوق ضرر نرسانند و نفع ندهند و عطا ننمايند و منع نكنند و استعمال نااميدى از خلق، پس زمانى كه بنده چنين شد عمل ننمايد براى هيچكس مگر خدا و اميد ندارد و نترسد سواى خدا و طمع ندارد به هيچكس سواى خدا، پس اين است معنى توكل. «1»
«1» سفينة البحار، ج 2، ص 683.
جلد 11 - صفحه 433
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (36) وَ الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ (37) وَ الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (38) وَ الَّذِينَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ (39) وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (40)
ترجمه
پس آنچه داده شديد از چيزى پس مايه تعيّش زندگانى دنيا است و آنچه نزد خدا است بهتر و پايندهتر است براى آنانكه گرويدند و بر پروردگارشان توكّل ميكنند
و آنانكه اجتناب ميكنند از گناههاى بزرگ و كارهاى زشت و چون خشمناك شوند ايشان درميگذرند
و آنانكه اجابت نمودند پروردگارشان را و بر پاى داشتند نماز را و كارشان مبنى بر مشورت است ميانشان و از آنچه روزى داديمشان انفاق ميكنند
و آنانكه چون رسيد ايشانرا ستمى آنها انتقام مىكشند
و پاداش بدى بدىء مانند آنست پس هر كه درگذشت از آن و صلح و سازش نمود پس مزدش بر خدا است همانا او دوست ندارد ستمكاران را.
تفسير
خداوند متعال براى آنكه از اقبال مردم بمال و جاه و ساير امتعه دنيوى كه منشأ معاصى است كاسته و بر توجه آنها بآخرت بيفزايد ميفرمايد كه آنچه بشما داده شده است از رياست و مال و اولاد و غيرها بهره چند روزه دنيوى است و بالاخره نابود ميشود ولى آنچه نزد خدا است از نعيم آخرت و اجر اعمال و ثواب انفاق در راه خدا بهتر و برتر و بالاتر و باقى و برقرار است و اختصاص دارد بكسانيكه ايمان بخدا و پيغمبر و امام دارند و بر پروردگارشان در امور توكّل مينمايند و ميدانند كه او امور ايشانرا بر طبق حكمت و مصلحت منظّم ميفرمايد و چشم اميد بغير او ندارند و كسانيكه از معاصى كبيره كه خداوند وعده عذاب بر آنها داده و در سوره نساء ذكر شد و كارهاى بسيار زشتى كه قبح آنها ظاهر باشد اجتناب مينمايند و وقتى بر كسى غضب نمايند خوددارى از اعمال آن ميكنند و از او
جلد 4 صفحه 585
ميگذرند اگر تعدّى بحق خودشان كرده باشد نه بحق خدا و ساير خلق و اخبار در ثواب كظم غيظ و فرو نشاندن خشم و عفو از خطايا زياد وارد شده خصوصا در صورت قدرت بر اعمال و تلافى كه آتش جهنّم بر چنين كسى حرام ميشود و با قلب مملوّ از امن و ايمان در محشر حاضر ميگردد و كسانيكه اجابت نمودند دعوت حق را در كليّه امور دينى مخصوصا نماز كه سعى كردند در اقامه و بر پا داشتن آن بخواندن خود و وادار نمودن مردم را بآن و عمران مساجد و رواج معابد و هر چه مدخليّت در اقامه آن داشته باشد و آنانكه با مشورت از امام عليه السّلام در امور دينشان اقدام مينمايند چنانچه قمّى ره فرموده يا با مشورت يكديگر بكارهاى خودشان اقدام ميكنند چنانچه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه هيچ مردى نيست كه مشورت نمايد با كسى مگر آنكه هدايت شود به رشد و صلاحش و ظاهرا مراد كسى است كه بايد با او مشورت نمود و آن مرد عاقل خير خواه خير گو است و از آنچه خداوند روزى آنها نموده در راه خير صرف ميكنند بتفصيلى كه در اوّل سوره بقره ذكر شد و آنكسانيكه وقتى تعدّى بحقوق و حدود آنها شود آرام نمىنشينند و داد خود را از ظالم ميستانند و اين از لوازم شهامت و شجاعت است و منافى با عفو نيست كه از صفات اهل ايمان است و ذكر شد چون اين در برابر غالب قاهر متجاهر است كه اگر دادخواهى نشود متجرّى ميشود و بر تعدّى خود مىافزايد و آن در مقابل عاجز نادم معتذر است كه بزرگى و بزرگوارى نسبت باو عفو است و بعبارت ديگر عفو و انتقام هر دو از صفات حسنه ممدوحه است و شرعا مظلوم مختار است در اختيار هر يك ولى هر كدام محلّى دارد كه بملاحظه آن راجح ميشود و بعضى ينتصرون را بمعناى يتناصرون گرفتهاند يعنى با يكديگر در دفع ظلم كمك ميكنند و در هر حال چون پاى انتقام بميان آيد بايد از حدّ تعدّى و كار بدى كه در باره او نمودهاند تجاوز ببدى ننمايد و اينكه از انتقام در اين مقام تعبير ببدى شده با آنكه بد نيست براى تناسب لفظى با صدر كلام است كه بدى طرف باشد علاوه بر آنكه بدى بخودى خود بد است نهايت آنكه اينجا بملاحظه مصالحى خوب شده است و مراعات اين تناسب لفظى و ازدواج كلام را در علم بديع صنعت مشاكله ناميدهاند و از محسّنات كلام شمرده شده است و اگر كسى
جلد 4 صفحه 586
عفو كند در جائيكه مقتضى براى عفو باشد و اصلاح نمايد با طرف اجرا و بقدرى زياد است كه نميشود تعيين نمود و بايد گفت با خدا است چون خدا اصلا ظلم و ظالم را دوست ندارد اين مقدار هم كه تجويز فرموده در مقام انتقام براى تشفّى قلب مظلوم و تأديب ظالم است ولى بايد از مثل تجاوز نشود و ابتداء بظلم ننمايند و تفصيل اين مقام در سوره بقره ذيل آيه الشّهر الحرام بالشّهر الحرام گذشت و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت نموده كه كسانيكه اجرشان با خدا است و آنها عفو كنندگان از مردمند بيحساب وارد بهشت ميشوند و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه عفو كنيد عفو موجب عزّت است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَما أُوتِيتُم مِن شَيءٍ فَمَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا وَ ما عِندَ اللّهِ خَيرٌ وَ أَبقي لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلي رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ (36)
پس آنچه بشما داده شده از هر شيئي پس او متاع زندگاني دنيا است و آنچه نزد خدا ذخيره شده از مثوبات و فيوضات اخروي بهتر است از اينکه امتعه دنيوي و بقاء دارد و فاني نميشود اما براي كساني است که ايمان آوردند و بر پروردگار خود توكل كردند.
فَما أُوتِيتُم مِن شَيءٍ از دولت و مكنت و رياست و عزّت و شوكت صحة، سلامتي، عمر، روزي، ساير نعم الهيه.
فَمَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا که در حديث داريم اگر دنيا در پيشگاه الهي بقدر بال بعوضه قيمت و ارزش داشت يك لقمه بدشمنان خود نميداد دنيايي که
(دار بالبلاء محفوفة و بالغدر موصوفة)
و هيچ بقاء
جلد 15 - صفحه 495
و ثباتي ندارد و مقرون بزحمات بسيار و خون دلهاي زيادي هست دنيايي که هر روز بكام يكي است و هيچ اعتباري ندارد بلندي و پستي بسيار دارد و بعلاوه بر اهل فساد مثل ظلمه و كفار و مشركين و اهل ضلالت و لو خيلي دوست دارند و اقبال ميكنند ولي عين بلا است که بار خود را سنگين ميكنند و عذاب الهي را بر خود زياد مينمايند چنانچه ميفرمايد وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ- آل عمران آيه 172- بعلاوه موقع رفتن با هزار حسرت و ندامت ميگذارند و ميروند وَ ما عِندَ اللّهِ خَيرٌ وَ أَبقي نعم اخروي از جنات و روضات و حور و قصور و مقام قرب و حشر با اولياء و انهار و فواكه و البسه و سرر مرفوعه و نمارق مصفوفه و انهار جاريه و غير اينها که زوال و فناء ندارد و مقرون به هيچ گونه بلائي و زحمتي و خون دلي نيست البته بهتر و بالاتر بلكه طرف نسبت نيست با دنيا كوچكترين نعم اخروي بهتر است از تمام دنيا و ما فيها و بقاء و ثباتش هميشه هست که مخلد هستند در آنها سؤال: دنياء با اينکه همه عيب و مذمت براي چه خداوند خلق فرمود جواب: دنيا دار تكميل است که بايد در اينکه چهار روزه دنيا تحصيل سعادت و تكميل اخلاق و طلب ايمان و اتيان به اعمال صالحه نمود که گفتند
(الدنيا مزرعة الاخره)
و از شيخ بهايي است که فرمود (الانسان مسافر و منازله سته) انسان مسافر است و شش منزل را بايد طي كند، اصلاب آباء، ارحام امهات، دنيا، قبر، برزخ، قيامت، فقط تحصيل كمال در اينکه منزل سيّم است و اينكه نزد خدا است بهتر و باقي است.
جلد 15 - صفحه 496
لِلَّذِينَ آمَنُوا بتمام معني که بجميع وظائف ايماني رفتار كنند و پا از گليم ايمان بيرون نكشند.
وَ عَلي رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ در كليه پيشامدها هر رنگي که دنيا بخود ميگيرد و توكّل آنها به پروردگار خودشان باشد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 36)- در این آیه روی سخن را به همگان کرده، میگوید: «پس آنچه به شما عطا شده متاع زود گذر زندگی دنیای فانی است» (فَما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا).
مبادا شما را فریب دهد و غافل سازد، و تصور کنید همیشه در اختیار شما است، برقی است میجهد و به زودی خاموش میشود، شعلهای است در برابر باد و حبابی است بر سطح آب، و غباری است در مسیر طوفان.
«ولی پاداشها و مواهبی که نزد خداست بهتر و پایدارتر است برای کسانی که
ج4، ص347
ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکل میکنند» (وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ).
اگر بتوانید این متاع زود گذر را با آن سرمایه جاودان مبادله کنید تجارتی پرسود نصیب شما شده، و موفقیتی است بینظیر! لذا در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله میخوانیم: «به خدا سوگند دنیا در برابر آخرت مثل این است که یکی از شما انگشت خود را به دریا زند و سپس بیرون آورد، باید دید چه مقدار آب دریا را با آن برداشته است»؟!
نکات آیه
۱ - دارایى ها و امکانات دنیوى، محدود و ناپایدار است. (فما أُوتیتم من شىء فمتع الحیوة الدنیا و ما عند اللّه خیر و أبقى)
۲ - موهبت هاى اخروى، بهتر از بهره ورى هاى دنیایى و برتر از آن است. (فما أوتیتم ... و ما عند اللّه خیر)
۳ - نعمت ها و بهره ورى هاى جهان آخرت، جاویدان و زوال ناپذیر است. (و ما عند اللّه خیر و أبقى)
۴ - خداوند، سرچشمه تمامى مواهب و نعمت هاى دنیا و آخرت (فما أُوتیتم من شىء ... و ما عند اللّه) مجهول آمدن فعل «أُوتیتم» بیانگر این مطلب است که خداوند، سرچشمه موهبت ها و نعمت ها است - نه خود انسان - چنان که تعبیر «ما عند اللّه» نسبت به نعمت هاى اخروى ظهور در این معنا دارد.
۵ - دلبستگى به زندگى دنیایى، منشأ اصلى مجادله در آیات الهى و انکار آن است. (و یعلم الذین یجدلون ... فما أُوتیتم من شىء فمتع الحیوة الدنیا) با توجه به فاى تفریع در «فما أُوتیتم»، مى توان استفاده کرد که مجادله در آیات الهى و انکار آن، از دنیامحورى برخاسته است.
۶ - لزوم انتخاب و ترجیح ارزش هاى اخروى به هنگام تعارض با مزایا و بهره ورى هاى زندگى دنیوى (فما أُوتیتم من شىء فمتع الحیوة الدنیا و ما عند اللّه خیر و أبقى) رابطه دو قسمت آیه شریفه نشان مى دهد که خداوند با طرح جاودانگى موهبت هاى اخروى، درصدد بیان این مطلب است که نباید اعمال و ارزش هاى اخروى را فداى تمتعات محدود دنیوى کرد.
۷ - مجموعه بهره هاى دنیوى، پست و حقیر در مقایسه با موهبت هاى زندگى اخروى (فما أُوتیتم من شىء فمتع الحیوة الدنیا و ما عند اللّه خیر و أبقى) پستى و حقارت از دو نکته استفاده مى شود: الف) واژه دنیا که به شکلى حامل معناى حقارت است. ب) خداوند نعمت هاى اخروى را به خاطر ارجمندى و اهمیت آنها به خود نسبت داده است; ولى در مورد نعمت هاى دنیوى فعل را مجهول آورده، گویى که ارزش انتساب نداشته است.
۸ - اهل ایمان و توکل کنندگان به خداوند، برخوردار از نعمت هاى برتر و جاودان اخروى (خیر و أبقى للذین ءامنوا و على ربّهم یتوکّلون)
۹ - رهایى از جلوه هاى فانى دنیا و تلاش در راه نعمت هاى پایدار اخروى، تنها در سایه ایمان و توکّل بر خدا ممکن است. (فما أُوتیتم من شىء ... و ما عند اللّه ... للذین ءامنوا و على ربّهم یتوکّلون)
۱۰ - تنها خداوند، شایسته توکل و اعتماد است و نه دنیا و مظاهر آن (فما أُوتیتم من شىء ... و على ربّهم یتوکّلون)
۱۱ - توکل بر خداوند، از نمودهاى بارز و مهم ایمان و از فروع و لوازم آن (للذین ءامنوا و على ربّهم یتوکّلون) توکل بر خداوند، یکى از فروع و لوازم اصل ایمان است و از این که اختصاص به ذکر یافته است، اهمیت آن قابل استفاده است.
۱۲ - ایمان به پروردگارى و مقام ربوبیت خداوند، مقتضى توکّل انسان بر او، در همه امور خویش (و على ربّهم یتوکّلون)
موضوعات مرتبط
- آخرت طلبى: اهمیت آخرت طلبى ۶
- آیات خدا: منشأ تکذیب آیات خدا ۵; منشأ مجادله در آیات خدا ۵
- ارزشها: اهمیت ارزشهاى اخروى ۶
- امکانات دنیوى: بى ارزشى امکانات دنیوى ۷; محدودیت امکانات دنیوى ۱; ناپایدارى امکانات دنیوى ۱; ویژگیهاى امکانات دنیوى ۱
- ایمان: آثار ایمان به خدا ۱۲; آثار ایمان به ربوبیت خدا ۱۲; اهمیت ایمان ۹; نشانه هاى ایمان ۱۱
- توکل: اهمیت توکل بر خدا ۹; توکل بر خدا ۱۰، ۱۱; زمینه توکل بر خدا ۱۲
- خدا: اختصاصات خدا ۱۰; نعمتهاى خدا ۴
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۵; نجات از دنیاطلبى ۹
- دین: آسیب شناسى دینى ۵
- مؤمنان: نعمتهاى اخروى مؤمنان ۸
- متوکلان: فضایل متوکلان ۸; نعمتهاى اخروى متوکلان ۸
- نعمت: ارزش نعمت هاى اخروى ۷; اهمیت نعمت هاى اخروى ۲; تلاش براى نعمت هاى اخروى ۹; جاودانگى نعمت هاى اخروى ۳، ۸; منشأ نعمت هاى اخروى ۴; منشأ نعمت هاى دنیوى ۴; ویژگیهاى نعمت هاى اخروى ۳
منابع