الرحمن ٩
کپی متن آیه |
---|
وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لاَ تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ |
ترجمه
الرحمن ٨ | آیه ٩ | الرحمن ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمِیزَانَ»: ترازو. در اینجا میزان و سنجش، به معنی خاص خود مورد نظر است. یعنی در معامله چیزی کم و کسر نگذارند. بعضیها، میزان را در آیه اسم آلت و به معنی وسیله سنجش، و در آیه به معنی مصدری، یعنی وزن کردن، و در آیه به معنی مفعولی، یعنی جنس موزون میدانند (نگا: قاسمی، کبیر).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْکِتَابَ... (۱) وَ زِنُوا بِالْقِسْطَاسِ... (۳) الَّذِينَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى... (۰)
تفسیر
- آيات ۱ - ۳۰ سوره الرحمان
- غرض و مفاد سوره مباركه الرحمان
- مقصود از اين كه خداوند به انسان «بيان» آموخت، چیست؟
- مراد از سجده گياه و درخت براى خداوند
- منظور از برافراشتن آسمان و وضع ميزان
- مقصود از دو مشرق و دو مغرب در آيه
- مراد از فانی شدن هر كه بر روی زمين است
- مقصود از وجه خدا و بقاى آن
- بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9»
و وزن را بر اساس عدل بر پا داريد و در ترازو كم نگذاريد.
نکته ها
بعد از بيانِ رحمت الهى و نعمت تعليم و بيان و حساب خورشيد و ماه و سجده موجودات كه نوعى توجّه به رابطه خدا با انسان و طبيعت است، اين آيات نحوهى رابطه انسان با جامعه را مطرح مىكند.
قسط در ميزان، آن است كه نه زياده خواهى شود نه خسارت و زيان.
كتاب و ميزان متلازماند. خداوند در سوره حديد مىفرمايد: «وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» «1» در اين آيات نيز، هم به قرآن اشاره شده، هم به ميزان:
عَلَّمَ الْقُرْآنَ ... أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ
تكرار، نشانهى اهميّت است. در آيات پىدرپى، سه بار كلمه ميزان تكرار شده است كه نشان دهنده ضرورت توجّه به معيار و وسيله سنجش درست و مطمئن در امور مختلف است. وَضَعَ الْمِيزانَ ...، أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ ... و «لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ»
بىتوجّهى به ميزان و عدم رعايت انصاف و عدالت در حقوق مردم، انسان را به فسق و فجور مىكشاند و فسق و فجور انسان را به تكذيب وامىدارد. در سوره مطفّفين مىخوانيم:
«وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ» واى بر كمفروشان! سپس مىفرمايد: إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ ... وآنگاه: «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» گويا لقمهى حرام، مقدّمه فجور، و فجور مقدّمه كفر و تكذيب مىشود.
براى برقرارى عدل و ميزان، اسلام دستورات دقيق و مهمى دارد تا آنجا كه در روايات آمده
«1». حديد، 25.
جلد 9 - صفحه 381
است: اگر كفش قاضى تنگ است، نبايد در آن هنگام قضاوت كند تا مبادا فشارى كه به پاى او وارد مىشود در قضاوتش اثر بگذارد و او را به عجله و بدخلقى وادارد و از قضاوت بر حق منحرف كند!
آداب تجارت
در حديث مىخوانيم: تجارتى ارزشمند است كه برپايه حقّ و راستى باشد. «التاجر فاجر و الفاجر فى النار الا من أخذ الحق و اعطى الحق» «1»
حضرت على عليه السلام دستور داد دينارهاى غير خالص را در چاه بريزند تا به وسيله آن معاملهاى صورت نگيرد. «القه فى البالوعه حتى لا يباع شىء فيه غش» «2»
آن حضرت همه روزه در بازار كوفه قدم مىزد و گاهى در وسط بازار مىايستاد و مىفرمود:
اى گروه تجّار!
«قدموا الاستخارة»، از خدا خير بخواهيد.
«تبركوا بالسهولة»، بركت را در سايه آسان گرفتن بر مردم بخواهيد.
«جانبوا الكذب»، از دروغ در معامله دورى كنيد.
«و تجانبوا عن الظلم»، از ظلم و بىعدالتى پرهيز كنيد.
«و لا تقربوا الربا» «3» و به ربا نزديك نشويد.
پیام ها
1- جايگاه آسمان و زمين تصادفى نيست. برافراشتگى آسمان و حجم و اندازه و فاصله ستارگان، حكيمانه و جلوهاى از رحمت الهى است الرَّحْمنُ ... وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ
2- عدالت مثل نماز است و بايد آن را در جامعه به پاداشت. «وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ»
3- ميزان و وسيله سنجش بايد عادلانه باشد، مورد وزن هرچه مىخواهد باشد.
«1». كافى، ج 5، آداب تجارت.
«2». كافى، ج 5، ص 160.
«3». تفسير نمونه.
جلد 9 - صفحه 382
«وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ»
4- نظام هستى برپايه ميزان است. زندگى ما نيز بايد بر مدار ميزان باشد. «وَضَعَ الْمِيزانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ»
5- عدل و ميزان، هم در آسمان عامل ثبات و پايدارى است، هم در زمين و هم در جامعه. «وَضَعَ الْمِيزانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ»
6- جامعه براى رسيدن به رستگارى دو بال مىخواهد: علم و عدالت. (در دنياى امروز علم هست ولى عدالت نيست.) عَلَّمَ الْقُرْآنَ ... أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ
7- راه رسيدن به عدالت، عمل به قرآن است. عَلَّمَ الْقُرْآنَ ... أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ
8- در كارها، نه افراط «أَلَّا تَطْغَوْا» و نه تفريط. «لا تُخْسِرُوا»
9- كم كارى در خدمات از جانب كارمندان و كارگران و فرهنگيان و مسئولان و مبلّغان دينى نيز كم فروشى است. «لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9»
وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ: و بپاى داريد سنجيدن را به عدل، يعنى زبان ترازو را راست داريد در وقت گرفتن و دادن اشياء، وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ: و كم نكنيد ترازو را، يعنى كم منمائيد حق را تا بوقت ميزان قيامت شرمنده نشويد، زيرا علت وضع ميزان تسويه است.
تنبيه: حق تعالى در اين امر فرموده به اقامه قسط و عدل در تمام امورات و نهى فرموده از خسران و طغيان از حد اعتدال، چنانچه وضع احكام شريعت به عدل است، روز قيامت هم به ميزان عدل ميان بندگان حكم فرمايد. در كتب
«1» به اين مضمون در مفاتيح الجنان، زيارت مخصوصه امير المؤمنين عليه السّلام ص 378 (چ علمى):
السّلام عليك يا ميزان يوم الحساب.
جلد 12 - صفحه 404
اوايل است: اى فرزند آدم عدل كن اگر خواهى كه با تو عدل نمايند، و وفا كن به مردمان اگر خواهى كه با تو وفا كنند. بنابراين مؤمن بايد در همه امور به عدالت و سويت قيام نمايد و در تمام اقوال و افعال و احوال ميزان عدل را منظور دارد، و لذا بعضى گفتهاند اقامه وزن به دست، و قسط آن به قلب است، و ظهور عدل و تسويه در اعضا و جوارح منوط است به تحقق و تثبت آن در قلب كه منشأ جسمى و روحى و دنيائى و آخرتى است.
تبصره: در اين سوره مباركه تذكر به نعم فرمايد به جهت سپاسدارى و شكرگزارى منعم حقيقى: 1- آفرينش انسان، 2- تعليم بيان، 3- ايجاد شمس به حسبان، 4- رفع آسمان، 5- وضع ميزان، 6- امر به اقامه قسط و عدل.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2» خَلَقَ الْإِنْسانَ «3» عَلَّمَهُ الْبَيانَ «4»
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6» وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8» وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9»
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»
ترجمه
خداوند بخشنده
تعليم داد قرآن را
آفريد انسان را
آموخت باو بيان را
خورشيد و ماه بحساب معيّنى سير ميكنند
و گياه و درخت سجده مينمايند
و آسمان را برافراشت و قرار داد ميزان عدل را
تا تجاوز ننمائيد در آن ميزان
و بر پا داريد سنجيدن را بعدل و كم مكنيد ميزان را
و زمين را گسترانيد براى مردمان
در آن است ميوه و درخت خرماى داراى غلافها
و حبوبات داراى برگ خشك و رستنى خوشبوى
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.
تفسير
خداوندى كه بخشش بيمنتهاى او شامل حال دوست و دشمن شده چون در اين سوره مباركه بيان نعم و آلاء خود را فرموده افتتاح نموده است آنرا باين نام نامى خود و آنكه تعليم فرموده قرآن را كه سرمايه سعادت بشر است به پيغمبر خود و خلق فرموده انسان را كه اشرف مخلوقات است و تعليم فرموده باو اخبار از ما في الضمير را به بيان و نطق گويا كه مميّز آن از ساير- حيوانات است و آنكه آفتاب و ماه را بحساب معيّن مقدّرى در مسير خودشان سير داده و ميدهد و از آن فصول چهارگانه و سال شمسى و قمرى و ماههاى هلالى كه ميزان براى حساب ايّام معدود و بدو و ختم آن در افق مشهود است بعمل ميآيد و امور كائنات بآن منظّم ميگردد و فوائد و منافع و خواص و آثار اين دو نيّر در عالم بقدرى است كه كسى از عهده بيان آن بر نميآيد و كلمه حسبان مصدر يا جمع
جلد 5 صفحه 111
حساب است و هر چه از زمين برويد خواه بىساق باشد كه آنرا نجم گويند و خواه با ساق كه آنرا شجر خوانند ذاتا و طبعا مطيع و منقاد و خافض و رافع و راكع و ساجد در پيشگاه الهى ميباشد و در اين جمله لطف بيان عجيبى بكار رفته چون نجم معناى معروف آن كه ستاره است مناسب با شمس و قمر است و معناى غير معروف آن كه گياه است مناسب با شجر و تمام روئيدنيها علاوه بر انقياد طبعى كه از امر خدا دارند خفض و رفع و ركوع و سجودى بفرمان باد كه يكى از گماشتگان الهى بر آنها است دارند كه اين محسوس و آن معقول است چنانچه تناسب نجم با شمس و قمر آشكار و با شجر مخفى است و آسمان را رفيع فرمود براى آنكه محلّ ملائكه و منشأ صدور احكام و مقام اولياء عظام و خيمه سبز پرنقش و نگار مرتفعى بر سر بندگان افراشته باشد و ميزان عدل را كه قانون شرع مطهّر است جعل و وضع فرمود و نازل كرد بتوسط جبرئيل بر خاتم انبياء صلى اللّه عليه و آله و سلّم تا مردم تجاوز از انصاف و عدل با يكديگر ننمايند و براى تأكيد اين معنى فرموده و برپا داريد اى بندگان من و اى اولياء امور سنجيدن بعدل را و بهيچ وجه تا ميتوانيد نگذاريد خللى در اركان آن روى دهد و كم و كاست نكنيد از آن ميزان در معامله با احدى و تكرار لفظ ميزان و اكتفا ننمودن بضمير و نهى از زياده اوّلا و نقيصه اخيرا و تصريح به نگاهدارى آن در حدّ اعتدال بين آن دو جمله براى اهتمام بشأن قانون و لزوم رعايت آن در هر حال است علاوه بر آنكه ممكن است گفته شود مراد از ميزان اوّل عدل است كه بآن آسمان و زمين برپا است و مراد از ميزان دوم انصاف است و هر چه بآن چيزى سنجيده شود و مراد از ميزان سوّم ترازو است و زمين را وضع و پهن فرمود براى خلق از جنّ و انس تا در آن سكونت و سير نمايند و خدا را عبادت و اطاعت كنند و در آن انواع و اقسام ميوه تابستانى و زمستانى مناسب با حال و مزاج اهل هر بلدى موجود است و در مدينه طيّبه كه محل نزول اين سوره است و جزيرة العرب كه قرآن بلسان اهالى آن نازل شده درخت خرما بيشتر است و خرما در بدو ظهورش در غلافها و جلدهائى است كه براى حفظ آن و سهولت چيدنش مفيد است و نيز در آن جنس حبوبات كه
جلد 5 صفحه 112
مشتمل بر انواع و اصناف بيشمار است از قبيل گندم و جو و برنج و عدس و لوبيا و غيرها كه بر همه حب اطلاق ميشود وجود دارد و هر يك از آنها داراى برگهائى هستند كه براى حفظ آنها نافع است و بعد از خشك شدن مانند كاه بمصارف لازمى ميرسد و نيز در زمين انواع گياههاى مأكول خوشبو است كه بآنها ريحان اطلاق ميشود و بعد از ذكر اين نعم بىپايان براى اهل زمين از جن و انس خداوند خطاب بآن دو فرموده ميفرمايد پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكر ميشويد و تكذيب ميكنيد نعمت بودن آن را و وجه تكرار اين آيه شريفه در اين سوره علاوه بر آنچه در سوره سابقه در چند موضع ذكر شد آنستكه بعد از ذكر نعمتهاى متعدّده تقرير آن در اذهان كسانيكه مشمول آن نعمند براى تأكيد در اداء شكرگزارى و اجتناب از كفران لازم و مناسب و اين طرز كلام در بين خطبا و بلغا و شعرا معمول و متعارف است و احتياج بتكلّفى كه مفسّرين براى اختلاف معنوى آلاء در موارد مكرّره فرمودهاند ندارد و بعد از شنيدن اين آيه مناسب است گفته شود لا بشىء من نعمك ربّنا نكذّب و الحمد للّه رب العالمين و آلاء جمع الى بكسر و فتح بمعناى نعمت است و در بعضى از روايات بمحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام كه اعظم نعمند تفسير شده.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَقِيمُوا الوَزنَ بِالقِسطِ وَ لا تُخسِرُوا المِيزانَ «9»
و بر پا داريد ميزان را به عدل و خسران نكنيد ميزان را خداوند براي انسان حدودي مقرر فرمود چه راجع به امور قلبيّه از عقائد و معارف و علوم و حب و بغض و نحو اينها و چه امور نفسيّه از اخلاق و صفات و ملكات و چه از امور جوارحيّه از اقوال و افعال و اعمال نبايد از حدّ تجاوز كرد نه به طرف زياده و نه نقيصه که ميفرمايد: وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُم عَن سَبِيلِهِ انعام آيه 154 و دارد حضرت رسالت روزي خطي روي زمين كشيد و فرمود: اينکه صراط مستقيم است و پس از آن خطوطي در طرف راست و چپ او كشيد و فرمود: هذه سبل الشيطان و در اخبار داريم که هر که در اينکه صراط لغزش پيدا نكند در صراط قيامت هم لغزش پيدا نميكند و بالعكس بالعكس.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 9)- بار دیگر روی مسأله عدالت و وزن تکیه کرده، میگوید: «و وزن را بر اساس عدالت برپا دارید و میزان را کم نکنید» (وَ أَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِیزانَ).
این آیه روی مسأله وزن به معنی خاص آن تکیه کرده، و دستور میدهد که در سنجش و وزن اشیا به هنگام معامله چیزی کم و کسر نگذارند.
اهمیت میزان به هر معنی در زندگی و حیات انسان چنان است که هر گاه همین مصداق محدود و کوچکش یعنی «ترازو» را یک روز از زندگی حذف کنیم برای مبادله اشیاء گرفتار چه دردسرها و هرج و مرجها، دعوا و نزاعها خواهیم شد.
از آنچه گفتیم روشن میشود این که در بعضی از روایات «میزان» به وجود «امام» علیه السّلام تفسیر شده به خاطر آن است که وجود مبارک امام معصوم وسیلهای است برای سنجش حق از باطل و معیاری است برای تشخیص حقایق، و عامل مؤثری است برای هدایت.
همچنین تفسیر میزان به «قرآن مجید» نیز ناظر به همین معنی است.
نکات آیه
۱ - فرمان الهى به رعایت کامل عدل در سنجش اشیا به هنگام داد و ستد (و أقیموا الوزن بالقسط) تعبیر «أقیموا الوزن بالقسط» دلالت بر لزوم رعایت کامل و همه جانبه عدل در داد و ستد اشیا دارد.
۲ - حرمت کم فروشى، مغبون ساختن دیگران و کم نهادن سهم طرف مقابل در مبادلات اقتصادى (و أقیموا الوزن بالقسط و لاتخسروا المیزان)
۳ - اهتمام اسلام به تصحیح روابط اقتصادى جامعه و رعایت عدل (و أقیموا الوزن بالقسط و لاتخسروا المیزان) برداشت بالا با توجه به این نکته است که خداوند در این آیه و آیه قبل، براى فراخواندن انسان ها به عدل، با سه تعبیر تأکید کرده است.
۴ - اهمیت عدالت اقتصادى، در قوام جامعه و برخوردارى از رحمت الهى * (الرحمن ... و أقیموا الوزن بالقسط و لاتخسروا المیزان) برداشت یاد شده بدین احتمال است که ارتباط این آیه با آیات پیشین - که در زمینه قانون مندى نظام جهان و نیز رحمانیت خداوند بود - بیانگر مطلب بالا باشد; یعنى، اگر قانون مندى شرط قوام هستى است و در پرتو این قوانین، رحمت الهى شامل بشر شده، رعایت قوانین اقتصادى نیز شرط استوارى جامعه است و آنان در پرتو همین اصل از رحمت عام الهى (شکوفایى اقتصادى و رابطه صحیح اجتماعى) برخوردار خواهند شد.
۵ - مبادلات اقتصادى، از لغزش گاه هاى مهم و زمینه ساز ابتلاى انسان به بى عدالتى (ألاّتطغوا فى المیزان . و أقیموا الوزن بالقسط و لاتخسروا المیزان) تذکرهاى مکرر خداوند، مى نمایاند که آدمى از این ناحیه در معرض لغزش جدى است.
موضوعات مرتبط
- احکام :۲
- توزین: عدالت در توزین ۱
- جامعه: عوامل مؤثر در قوام جامعه ۴
- خدا: اوامر خدا ۱; زمینه رحمت خدا ۴
- ظلم: زمینه ظلم ۵
- عدالت: اهمیت عدالت اقتصادى ۳، ۴
- کم فروشى: احکام کم فروشى ۲
- محرمات :۲
- معامله: احکام معامله ۲; عدالت در معامله ۱; نقش معامله ۵
منابع