البقرة ٥٤
کپی متن آیه |
---|
وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذٰلِکُمْ خَيْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بَارِئِکُمْ فَتَابَ عَلَيْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ |
ترجمه
البقرة ٥٣ | آیه ٥٤ | البقرة ٥٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَارِئ»: آفریننده. هستیبخش. «أُقْتُلُوا أَنفُسَکُمْ»: نفسهای خود را با زدودن شهوات مهار کنید و آنها را پاکیزه دارید. بیگناهان شما، گناهکاران شما را بکشند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَ... (۲)
وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَکُمْ لاَ... (۲) إِنَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ... (۲)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«54» وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
و (بخاطر بياوريد) زمانى كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! شما با (به پرستش) گرفتن گوساله، به خود ستم كرديد. پس به سوى خالق خود توبه كرده و باز گرديد و يكديگر را به قتل برسانيد، اين كار براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است، پس خداوند توبهى شما را پذيرفت، زيرا او توبهپذير مهربان است.
نکته ها
مراد از فرمان «قتل نفس» در جمله: «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» خودكشى نيست، بلكه يكديگر را كشتن است. نظير آيهى شريفه: «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ» «1» همديگر را طعنه نزنيد. و يا نظير آيهى «فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ» «2»، يعنى همديگر را سلام دهيد.
پذيرفتن اين نحو توبهى سخت، براى يهوديان فضليت است. زيرا خداوند در انتقاد از مسلمانان منافق مىفرمايد: «وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ ما فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ» «3» اگر بر آنان فرمان كشتن همديگر را واجب مىنموديم و يا فرمان خروج از سرزمين خودشان را صادر مىكرديم، آنرا جز افراد اندكى انجام نمىدادند.
«1». حجرات، 11.
«2». نور، 61.
«3». نساء، 66.
جلد 1 - صفحه 119
پیام ها
1- مردم را با محبّت براى پذيرش حدود الهى آماده كنيد. «يا قَوْمِ ... فَاقْتُلُوا»
2- شرك، ظلم به خويشتن است. «ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ»
3- هر چه برهان و معجزه و دليل بيشتر عرضه شود، تكليف سنگينتر و تخلّف از آن خطرناكتر خواهد بود. گوسالهپرستى، بعد از ديدن آن همه معجزه، توبهاى جز اعدام ندارد. «فَتُوبُوا ... فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ»
4- حكم مرتدّ، مرگ است. «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ»
5- مرگ در رحمت الهى، بهتر از زندگى در لعنت الهى است. «ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ»
6- اجراى حدود الهى، گرچه به قيمت قتل انسان باشد، به نفع اوست. «فَاقْتُلُوا ... ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ»
7- اساس دستورات الهى، خير رسانى به انسان است. «ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ»
8- براى جريمههاى سنگين، بايد بركات زيادى گفته شود تا مردم آماده پرداخت آن شوند. «فَاقْتُلُوا ... ذلِكُمْ خَيْرٌ، فَتابَ عَلَيْكُمْ،* إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (54)
بعد از آن در بيان توبه بنى اسرائيل فرمايد:
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ: و ياد بياوريد اى بنى اسرائيل زمانى را كه فرمود موسى عليه السّلام مرقوم خود را، يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ:
اى قوم من به درستى كه شما ستم نموديد نفسهاى خود را، بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ: به سبب فرا گرفتن گوساله را به پرستش و ستايش. فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ: پس توبه كنيد و برگرديد به تضرع و زارى به درگاه پروردگار خود، كه منزه باشد از صفات امكانيّه؛ يا ممّيز مخلوقات است از يكديگر به صورت و هيئت مختلفه متفاوته؛ يا ذاتى كه آفريد مخلوقات را از غير مثال.
فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ: پس بكشيد نفسهاى يكديگر را، يعنى توبه شما محقّق
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 150
يابد كه اقدام كنند بعضى به كشتن بعضى ديگر كه خويشان باشند، از پسران و پدران و برادران و عموها و پسر عموها و غير ايشان. ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ: اين كشته شدن بهتر است براى شما از زنده بودن شما، نزد آفريدگار شما؛ زيرا موجب پاك شدن شما است از شرك و كفر و سبب رسيدن به سعادت و رستگارى است.
پس از اين حكم الهى، گوساله پرستان غسل ميّت نموده كفن پوشيده به زانو درآمده، سرها در پيش افكندند. حضرت هارون عليه السّلام با دوازده هزار نفر كه در دين حضرت موسى عليه السّلام ثابت بودند، شمشيرها كشيده به كشتن آنان مشغول شدند. خداوند ابرى تاريك بر سر ايشان بداشت تا ظلماتى شده محبت و رأفت قرابت و مصاحبت، آنها را از كشتن خويشان بازندارد. خلاصه يكديگر را كشتند، به حدّى كه از اول روز تا ظهر يا از صبح تا مغرب هفتاد هزار نفر كشتند. بعد حضرت موسى عليه السّلام و هارون عليه السّلام را ترحّم و رقّت آمده، به درگاه حضرت بارى تعالى ناليدند كه: خدايا بنى اسرائيل تمام شدند، بقيه را به ما ببخش. حق تعالى اجابت فرمود. تاريكى بر طرف شد، شمردند، هفتاد هزار بودند. حضرت غمگين شد. خطاب رسيد: اى موسى كشنده آنها مجاهد، و كشته شده آنان شهيد؛ و همه را به بهشت داخل سازم. حضرت خوشحال شده فرمود:
اى بنى اسرائيل چون فرمان الهى بجا آورديد، فَتابَ عَلَيْكُمْ: پس بازگشت فرمود خدا بر شما، به آمرزش، و توبه شما را قبول فرمود. إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ: به درستى كه ذات الهى بسيار بسيار رجوع نماينده است به آمرزش، و مهربان است بر توبه كنندگان.
تبصره: اين كشتن، امتحان و لطفى بود از جانب حق تعالى بر آنان و بر غير ايشان. اما نسبت به آنها لطف بود، زيرا چون مكلف شدند كه يكديگر را بكشند، هر يك قصد كشتن غير خود از خويشان و دوستان نمودند، و بر اين مشقت عظيمه صبر كردند، مستوجب ثواب عظيم گرديدند. و اما نسبت به غير آنها موجب انزجار او شود از شرك، و اين هر دو، عين لطف
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 151
است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (54)
ترجمه
و هنگاميكه گفت موسى بقومش اى قوم من همانا شما ستم كرديد بر خودتان بسبب گرفتنتان گوساله را پس بازگشت كنيد بسوى خالقتان پس بكشيد خودهاتان را اين بهتر است براى شما نزد پروردگارتان پس پذيرفت توبه شما را بدرستيكه او همانا توبه پذير مهربان است..
تفسير
يعنى ياد بياوريد اى بنى اسرائيل وقتى را كه گفت موسى (ع) بقومش كه عبادت گوساله را نموده بودند اى قوم من همانا شما ضرر وارد نموديد بخودتان پس رجوع نمائيد بخداوندى كه آفريد و مصور فرمود شما را و بكشيد بعضى از شما كه پرستش گوساله را ننموديد بعضى ديگر را كه پرستش گوساله كردند چون اين كار كفاره عمل شما است و بهتر است از آنكه بمانيد در دنيا و در آخرت بعذاب ابدى گرفتار شويد پس خداوند پذيرفت توبه ايشانرا قبل از امتثال آنها و مهلت توبه بآنها كرامت فرمود و تفصيل اين واقعه از اينقرار است كه چون خداوند بدست حضرت موسى باطل فرمود امر گوساله را و گويا شد بآنچه در ذيل آيه و واعدنا ذكر شد حضرت موسى امر نمود كه بكشند مؤمنان مرتد آنرا پس هر كس انكار از عمل خود نمود و بديگرى تهمت زد خداوند بموسى فرمود گوساله را سوهان كن و ذرات آنرا در دريا بريز پس هر كس گناهكار باشد و بياشامد از آن آب دو لب و بينى آن سياه ميشود اگر سفيد پوست باشد و سفيد ميشود اگر سياه پوست باشد و حضرت موسى بدستور الهى عمل فرمود و نتيجه ظاهر گرديد و امتياز عاصى از مطيع آشكار شد پس امر شد بدوازده هزار نفر از آنها كه عبادت گوساله
جلد 1 صفحه 84
را ننموده بودند شمشير بكشند و بقيه را بكشند و منادى ندا نمود كه خداوند لعنت نموده است كسى را كه حفظ نمايد مرتدانرا از قتل و معاونت با آنها كند و كسى را كه كوتاهى كند در قتل و نظر كند در مستحق آن و چون ببيند از اقارب او است آنرا باجانب تسليم نمايد پس آنانكه مستحق قتل بودند تسليم شدند و آنانكه مأمور بكشتن بودند عرض كردند حال ما كه از پرستش كنندگان گوساله بدتر شد چگونه ما بكشيم پدران و پسران و برادران و كسان خودمان را با آنكه ما با آنها مخالفت نموديم و عبادت گوساله را نكرديم ما معلوم ميشود در بلا و عذاب با گوساله پرستان يكسانيم پس خداوند وحى فرمود بموسى (ع) كه همانا امتحان شدند باين امر براى آنكه كنارهگيرى نكردند از كسان خودشان كه پرستش گوساله را نمودند و اجتناب از آنها ننمودند و دشمنى با آنها نكردند براى اين عمل منكرشان بگو بايشان كسيكه بخواند خداوند را بمحمد و آل اطهار او آسان ميشود براى او كشتن كسانيرا كه مستحق قتل شدند براى گناه و آنها عمل نمودند و آسان فرمود خداوند براى آنها بطوريكه هيچ انديشه و المى از قتل كسان خود نداشتند و چون گرم كشتار شدند و ايشان پانصد و هشتاد و هشت هزار نفر بودند خداوند واقف فرمود عبادت كنندگان گوساله را بتوسل مرقوم و ايشان متوسل شدند و توبه نمودند و خداوند عفو فرمود و از ايشان حكم قتل برداشته شد و قمى فرموده وقتى حضرت موسى از ميقات مراجعت نمود و ديد قومش گوساله پرست شدند بعد از غضب و خطاب و عتاب فرمود توبه كنيد و بكشيد يكديگر را گفتند چگونه بكشيم خودمان را فرمود برويد در بيت المقدس و هر كدام با خودتان شمشير يا كاردى ببريد پس چون من بر منبر برآمدم شما با نقاب باشيد كه يكديگر را نشناسيد و بعضى بعض ديگر را بكشد پس كسانى كه گوساله را پرستش نموده بودند جمع شدند و هفتاد هزار نفر بودند چون حضرت موسى نماز گذارد و بمنبر رفت شروع بكشتن يكديگر نمودند تا خداوند وحى فرستاد كه بگو دست از كشتار بردارند كه خداوند بخشيد شما را و اين وحى بعد از آن رسيد كه ده هزار نفر از آنها كشته شده بودند بنظر حقير ظاهر آيه شريفه كه فرموده است فاقتلوا انفسكم آنستكه هر كس خودش را بكشد چون اگر غير از اين معنى مراد باشد بايد گفته شود بعضى بعضى را بكشند يا مطيعان عاصيان را بكشند چنانچه در بيان امام (ع) و قمى باين نحو تعبير شده بود و چون اينمعنى بعيد است كه آنها مأمور بخود كشى و انتحار شده باشند
جلد 1 صفحه 85
شايد مراد نفس كشى يعنى ترك هوا و شهوات نفسانى باشد و اشاره بركن دوم توبه شده باشد كه عزم بر ترك معصيت است و بركن اول كه ندامت از معصيت است و حقيقت توبه آنست كه آنصورت نفس را تغيير ميدهد اشاره فرموده است قبل از آن كه فرمود فتوبوا الى بارئكم ولى چون اين معنى از معصوم نرسيده البته آنچه از خاندان وحى رسيده بر فرض صدور مطابق با واقع است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذ قالَ مُوسي لِقَومِهِ يا قَومِ إِنَّكُم ظَلَمتُم أَنفُسَكُم بِاتِّخاذِكُمُ العِجلَ فَتُوبُوا إِلي بارِئِكُم فَاقتُلُوا أَنفُسَكُم ذلِكُم خَيرٌ لَكُم عِندَ بارِئِكُم فَتابَ عَلَيكُم إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ (54)
چنانچه گذشت مراد از اتخاذ عجل، گوساله را معبود خود قرار دادن است چنانچه سامري بآنها گفت هذا إِلهُكُم وَ إِلهُ مُوسي«2» و اينکه بزرگترين ظلمي بود که بخود نمودند چنانچه در آيه شريفه ميفرمايد إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظِيمٌ«3»
1- صفحه 262- 274
2- سوره طه آيه 90
3- سوره لقمان آيه 12
جلد 2 - صفحه 34
و قوم موسي بواسطه اينکه شرك مرتد شدند و براي مرتد بعد از ثبوت ارتداد نزد حاكم، مجرد توبه كافي نيست و بايد براي قتل حاضر و تمكين گردد تا در قيامت رستگار و به بهشت نائل شود، چنانچه قتل بدون توبه هم براي نجات او كافي نيست، بنا بر اينکه توبه قوم موسي که گوساله پرستيدند اينکه بود که اولا بخدا بازگشت كنند و ثانيا براي كشته شدن حاضر شوند، چنانچه مفاد آيه شريفه است و مراد از: فَاقتُلُوا أَنفُسَكُم خود كشي نيست بلكه كشتن بعضي است بعض ديگر را و اينکه نوع تعبير در قرآن (که برادران ديني و همكيشان را بكلمه انفسكم تعبير كند) بسيار است مانند آيه شريفه لَو لا إِذ سَمِعتُمُوهُ ظَنَّ المُؤمِنُونَ وَ المُؤمِناتُ بِأَنفُسِهِم خَيراً«1» (چرا وقتي شنيديد آن حكايت را مردان مؤمن و زنان مؤمنه نسبت بيكديگر گمان خوب نبردند) و مانند آيه شريفه:
وَ لا تَلمِزُوا أَنفُسَكُم وَ لا تَنابَزُوا بِالأَلقابِ«2» (عيب جويي نكنيد بعضي از بعض ديگر، و بنامهاي زشت يكديگر را نخوانيد) بنا بر اينکه بني اسرائيل مأمور شدند که عده، عده ديگر را بقتل برسانند تا توبه آنها قبول شود و البته كساني که گوساله نپرستيدند محكوم بقتل نبودند بلكه مأمور بقتل گوساله پرستان بودند و اينکه هم اگر چه بسيار مشكل بود زيرا بسا مأمور بقتل فرزند يا پدر و برادر و ساير بستگان خود ميشدند ولي اينکه ملاحظات در امر دين نيست چنانچه در جهاد مسلمانان با كفار و مشركين بسا اينکه اتفاقات رخ ميداده.
و ممكن است اينکه عقوبت آنهايي باشد که گوساله نپرستيدند زيرا با گوساله پرستان مداهنه نمودند و آنان را از اينکه منكر عظيم نهي ننمودند.
بنا بر اينکه حكم بر خلاف قواعد ديني و عقلي و خلاف حكمت نبوده و احتياج بتاويلات بارده بعضي از مفسرين نيست.
1- سوره نور آيه 12
2- سوره حجرات آيه 11
جلد 2 - صفحه 35
و در كيفيت اينکه قضيه و نحوه قتل و مقدار مقتولين و تعداد باقي ماندگان در كلمات مفسرين و بعض اخبار ضعيفه وارد شده ولي چون مدرك معتبري در دست نيست بآنها نميتوان اعتماد نمود و بارء كسي را گويند که شيئي را از عدم بوجود و از نقص بكمال آورد مثل اينكه خاك را بتطورات گوناگون بصورت بشر درآورد و دانه را بصورت درخت مثمر سازد.
و تعبير باين اسم در آيه بلكه تكرار آن اشعار باينست که آن خداوندي که شما را در تطورات خلقت از نقص بكمال آورد و در تحولات زندگي از شكنجه و ظلم و اسارت فرعونيان بدولت و عزت و رياست و سلطنت رسانيد، شايسته و سزاوار است که بسوي او بازگشت نموده و دستور او را براي قبولي توبه خودتان اجراء كنيد، تا شما را از نقص و رجس و قذارت كفر و شرك پاك نموده و بكمال و طهارت ايمان برساند.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
(آیه 54)- سپس در زمینه تعلیم توبه از این گناه میگوید: «به خاطر بیاورید هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: ای جمعیّت شما با انتخاب گوساله به خود ستم کردید» (وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ).
«اکنون که چنین است توبه کنید و به سوی آفریدگارتان باز گردید» (فَتُوبُوا إِلی بارِئِکُمْ). «توبه شما باید به این گونه که یکدیگر را به قتل برسانید»! (فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ). «این کار برای شما در پیشگاه خالقتان بهتر است» (ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ). «و به دنبال این ماجرا خداوند توبه شما را پذیرفت که او توّاب رحیم است» (فَتابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ).
گناه عظیم و توبه بیسابقه
شک نیست که پرستش گوساله سامری، کار کوچکی نبود، ملّتی که بعد از مشاهده آن همه آیات خدا و معجزات پیامبر بزرگشان موسی (ع) همه را فراموش کنند و با یک غیبت کوتاه پیامبرشان بکلی اصل اساسی توحید و آیین خدا را زیر پا گذارده بتپرست شوند. اگر این موضوع برای همیشه از مغز آنها ریشه کن نشود وضع خطرناکی بوجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتی مخصوصا بعد از مرگ موسی (ع) ممکن است تمام آیات دعوت او از میان برود، و سرنوشت آیین او بکلی به خطر افتد لذا فرمان شدیدی از طرف خداوند، صادر شد، و آن این که ضمن دستور توبه و بازگشت به توحید، فرمان اعدام دستجمعی گروه کثیری از گنهکاران به دست خودشان صادر شد.
این فرمان به نحو خاصی میبایست اجرا شود، یعنی خود آنها باید شمشیر به دست گیرند و اقدام به قتل یکدیگر کنند که هم کشته شدنش عذاب است و هم کشتن دوستان و آشنایان.
طبق نقل بعضی از روایات موسی (ع) دستور داد در یک شب تاریک تمام کسانی که گوساله پرستی کرده بودند غسل کنند و کفن بپوشند و صف کشیده
ج1، ص77
شمشیر در میان یکدیگر نهند! ممکن است چنین تصور شود که این توبه چرا با این خشونت انجام گیرد؟ آیا ممکن نبود خداوند توبه آنها را بدون این خونریزی قبول فرماید؟
پاسخ به این سؤال از سخنان بالا روشن میشود، زیرا مسأله انحراف از اصل توحید و گرایش به بتپرستی مسأله سادهای نبود.
در حقیقت همه اصول ادیان آسمانی را میتوان در توحید و یگانه پرستی خلاصه کرد، تزلزل این اصل معادل است با از میان رفتن تمام مبانی دین، اگر مسأله گوساله پرستی ساده تلقی میشد، شاید سنتی برای آیندگان میگشت، لذا باید چنان گوشمالی به آنها داد که خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقی بماند و کسی هرگز بعد از آن به فکر بت پرستی نیفتد!
نکات آیه
۱ - قوم موسى با گوساله پرستى، بر خویشتن ستم کرده و مستحق کیفر شدند. (یقوم إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل)
۲ - موسى (ع) با بیان ستمکارى قومش، به آنان فرمان داد تا روى به درگاه خدا آورده، توبه کنند. (و إذ قال موسى لقومه ... فتوبوا إلى بارئکم)
۳ - آدمى، با شرک ورزى و پرستش غیر خدا به خود ستم مى کند. (إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل)
۴ - شرک ورزى و پرستش غیر خدا، ضرر و زیانى را متوجّه خداوند نخواهد کرد. (إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل)
۵ - گناه، مایه دور شدن آدمى از خداوند است. (فتوبوا إلى بارئکم) «توب» و «توبه» (مصدر توبوا) به معناى رجوع کردن و بازگشتن است. این معنا مى رساند که: انسان با ارتکاب گناه از خداوند فاصله گرفته، از او دور مى شود.
۶ - بازگشت به خدا با توبه به درگاه او، وظیفه اى ضرورى بر عهده گنهکاران (إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا إلى بارئکم)
۷ - کشتن یکدیگر، توبه تعیین شده اى براى گوساله پرستان بنى اسرائیل (فتوبوا إلى بارئکم فاقتلوا أنفسکم) حرف «فاء» در «فاقتلوا» تفسیریه است; یعنى، بیانگر این است که جمله «أقتلوا أنفسکم» تفسیر و توضیح جمله قبل (توبوا ...) مى باشد. در معناى جمله «فاقتلوا أنفسکم» دو نظر ایراد شده است. ۱- فاقتلوا بعضکم بعضاً (یکدیگر را بکشید); ۲- هر کسى خود را بکشد.
۸ - طریقه توبه از گناهان بسته به نوع آن گناه، متفاوت است. (إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا إلى بارئکم فاقتلوا أنفسکم)
۹ - حضرت موسى(ع) با زمینه سازى فکرى و روانى براى مرتدان بنى اسرائیل، آنان را براى پذیرش و اجراى امر خدا (کشتن یکدیگر) آماده کرد. (یقوم إنکم ظلمتم أنفسکم) موسى(ع) از انتساب بنى اسرائیل به خویش با گفتن «یا قوم» (اى مردم من) در صدد تفهیم این حقیقت است که: او از روى دلسوزى آنان را به توبه دعوت مى کند و از آنان مى خواهد که به حکم خدا گردن نهند. تصریح به اینکه بنى اسرائیل با گوساله پرستى به خود ستم کردند نیز در راستاى این معناست.
۱۰ - زمینه سازى روحى و فکرى در گنهکاران براى پذیرش حدود، امرى شایسته و نیکوست. (یقوم إنکم ظلمتم أنفسکم ... فتوبوا إلى بارئکم)
۱۱ - اظهار مهربانى و عطوفت، پیش از انتقاد و نصیحت، امرى شایسته و نیکوست. (یقوم إنکم ظلمتم أنفسکم)
۱۲ - شایستگى إله بودن و معبود شدن، تنها در خور خالق و آفریدگار انسان است. (إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا إلى بارئکم) «بارء» از اسما و صفتهاى الهى و به معناى آفریننده است. موسى(ع) با انتخاب این اسم و صفت در جمله «توبوا إلى بارئکم» - با توجّه به اینکه مخاطبانش کسانى هستند که به پرستش غیر خدا روى آورده بودند - اشاره به این دارد که: خالق آدمى سزاوار معبود شدن است; چرا به غیر او گرایش پیدا کردید؟ باید توبه کنید.
۱۳ - کشتن مرتدان، از قوانین کیفرى در آیین حضرت موسى(ع)* (فتوبوا إلى بارئکم فاقتلوا أنفسکم)
۱۴ - موسى(ع) خیر و سعادت مرتدان قومش را در توبه و کشتن یکدیگر دانست. (فاقتلوا أنفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم)
۱۵ - موسى(ع) با توجّه دادن مرتدان به خالقیت خدا، کیفر قتل را براى آنان امرى سازنده دانست. (ذلکم خیر لکم عند بارئکم) انتخاب «بارء» در بیان ضرورت اجراى حکم قتل، به این معنا اشاره دارد که: هر چند کشته شدن به ظاهر از میان رفتن و نابود شدن است، ولى در حقیقت زندگى یافتن و دوباره آفریده شدن است. گفتنى است که تکرار «بارئکم» در دو جمله «توبوا إلى بارئکم» و «ذلکم خیر لکم عند بارئکم» رساى به این است که هر کدام به هدفى خاص آورده شده است.
۱۶ - خداوند، آفریننده انسانهاست. (فتوبوا إلى بارئکم ... ذلکم خیر لکم عند بارئکم)
۱۷ - اجراى قوانین و مقررات کیفرى ادیان الهى - هر چند کیفرى همانند کشته شدن باشد - تضمین کننده خیر و سعادت خطاکاران است. (فاقتلوا أنفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم)
۱۸ - مصلحت انسانها، اساس احکام و فرمانهاى ادیان الهى است. (ذلکم خیر لکم)
۱۹ - مرتد شدگان بنى اسرائیل (گوساله پرستان) پس از فرمان موسى (ع) به کشتن یکدیگر پرداختند. (فاقتلوا أنفسکم ... فتاب علیکم) جمله «تاب علیکم» عطف بر جمله اى مقدر است; یعنى: «ففعلتم ما أمرتم به فتاب علیکم; پس آنچه را بدان موظف شدید انجام دادید و خداوند توبه شما را پذیرفت». قابل ذکر است که ضمیر در «تاب» به قرینه جمله بعد به «بارئکم» (خالق شما) بر مى گردد.
۲۰ - پذیرش توبه گوساله پرستان بنى اسرائیل، از نعمتهاى خداوند به آنان (و إذ قال موسى ... فتاب علیکم) آیه هاى این بخش از سوره چنانچه از مطلع آن (یا بنى اسرائیل اذکروا نعمتى ...) به دست مى آید، در صدد بیان نعمتهایى است که خداوند به بنى اسرائیل ارزانى داشته است.
۲۱ - داستان توبه مرتدان بنى اسرائیل و اجراى فرمان خدا مبنى بر کشتن یکدیگر، داستانى آموزنده و درخور به خاطر داشتن (و إذ قال موسى ... فتاب علیکم) «إذ قال ...» عطف بر «نعمتى» در آیه ۴۷ است; یعنى: «اذکروا إذ قال ...».
۲۲ - تنها خداوند، تواب (بسیار توبه پذیر) و رحیم (مهربان) است. (إنه هو التواب الرحیم)
موضوعات مرتبط
- احکام: خیریت احکام کیفرى ۱۷; فلسفه احکام ۱۸
- ادیان: تعالیم ادیان ۱۳
- اسماء و صفات: توّاب ۲۲; رحیم ۲۲
- الوهیت: ملاکهاى الوهیت ۱۲
- انسان: خالق انسان ۱۶; مصالح انسان ۱۸
- بازگشت به خدا: ۶
- بنى اسرائیل: بنى اسرائیل و قتل یکدیگر ۷، ۹، ۱۴، ۱۹، ۲۱; تاریخ بنى اسرائیل ۲، ۷، ۹، ۱۹، ۲۱; توبه بنى اسرائیل ۲، ۷، ۱۴; توبه گوساله پرستان بنى اسرائیل ۷، ۲۰; خودکشى بنى اسرائیل ۷، ۹، ۱۴، ۱۹، ۲۱; شرایط سعادت بنى اسرائیل ۱۴; ظلم بنى اسرائیل ۱، ۲; قبول توبه بنى اسرائیل ۲۰; کیفر بنى اسرائیل ۱; کیفر گوساله پرستان بنى اسرائیل ۱۵; گوساله پرستان بنى اسرائیل ۱۹; گوساله پرستى بنى اسرائیل ۱، ۷; مرتدان بنى اسرائیل ۹، ۱۹، ۲۱; نعمتهاى بنى اسرائیل ۲۰
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۲۱
- تقرب: موانع تقرب ۵
- تکلیف: زمینه سازى اجراى تکلیف ۹
- توبه: اهمیّت توبه ۶، ۱۴; تناسب توبه با گناه ۸; توبه از گناه ۶; کیفیت توبه ۸
- حدود خدا: زمینه سازى قبول حدود خدا ۱۰
- خدا: خالقیت خدا ۱۶; خدا و زیان ۴; سازندگى کیفرهاى خدا ۱۵; عوامل دورى از خدا ۵; نعمتهاى خدا ۲۰
- خود: ظلم به خود ۱، ۳
- دین: فلسفه دین ۱۸
- ذکر: اهمیّت ذکر تاریخ ۲۱; ذکر خالقیت خدا ۱۵
- سعادت: عوامل سعادت ۱۴، ۱۷
- شرک: زیان شرک ۴; ظلم شرک ۳
- ظلم: موارد ظلم ۱، ۳
- عبادت: عبادت غیر خدا ۳، ۴
- عبرت: عوامل عبرت ۲۱
- عمل: عمل پسندیده ۱۰، ۱۱
- کیفر: آثار اجراى قوانین کیفرى ۱۷; فلسفه قوانین کیفرى ۱۷; موجبات کیفر ۱
- گناه: آثار گناه ۵
- گناهکاران: شرایط سعادت گناهکاران ۱۷; مسؤولیت گناهکاران ۶
- مرتد: قتل مرتد در ادیان ۱۳
- معبود راستین: خالقیت معبود راستین ۱۲
- معبودیت: ملاکهاى معبودیت ۱۲
- موسى(ع): اوامر موسى(ع) ۲; تعالیم شریعت موسى(ع) ۱۳; خیر خواهى موسى(ع) ۱۴; قصه موسى(ع) ۲، ۹، ۱۵
- موعظه: شرایط موعظه ۱۱; مهربانى در موعظه ۱۱
- یهودیت: مجازات ارتداد در یهودیت ۱۳
منابع