الأنبياء ٤٦
کپی متن آیه |
---|
وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذَابِ رَبِّکَ لَيَقُولُنَ يَا وَيْلَنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِينَ |
ترجمه
الأنبياء ٤٥ | آیه ٤٦ | الأنبياء ٤٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَسَّتْهُمْ»: بدیشان رسید. دامنگیرشان شد. «نَفْحَةٌ»: وزشی. بوئی. مراد کمی و اندکی است.
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۴۷ سوره انبياء
- پاسخ خداى تعالى به اميد بستن مشركين به مرگ پيامبر(صلى الله عليه و آله )، بابيان عموميت مرگ
- معانى و موارد استعمال ((نفس (( در لغت و در آيات قرآن كريم
- معنى و موارد استعمال كلمه ((موت -مرگ ((
- اشكالاتى جنه به كلام فخر رازى كه قائل به تخصيص آيه(كل نفس دائقه الموت ) شده است
- تهديد كافران استهزاء كننده به آتشى كه ناگهانى مى آيد و...
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ «46»
در حالى كه اگر دمى از عذاب پروردگارت به آنان برسد، قطعاً خواهند گفت: اى واى بر ما، همانا ما ستمكار بوديم.
پیام ها
1- كسانى كه با انذار و هشدار انبيا بيدار نمىشوند با شلاق عذاب بيدار خواهند شد. با پيش آمدن سادهترين خطرها، همهى غرورهاى ادّعايى، درهم مىشكند و وجدانهاى خفته بيدار مىشود. «لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ»
2- ستمگران، روزى به ظلم و ستم خويش اعتراف خواهند كرد. «لَيَقُولُنَّ» 3- كسانى كه نسبت به هشدار انبيا بىتفاوتند ظالمند. لا يَسْمَعُ الصُّمُ ... إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ (46)
چون مقدم داشت ترسانيدن به عذاب را، در عقب آن بيان فرمايد:
وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ: و اگر هر آينه برسد كفار و مخالفين را. نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَ: بوئى از عذاب پروردگار تو، هر آينه به فرياد آيند و گويند: يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ: اى واى بر ما بدرستى كه بوديم ما ستمكار بر نفس خود به شرك و كفر و مخالفت.
نكته: در ذكر مس و نفحه، سه مبالغه است؛ زيرا نفح در معنى قلت و بناى آن هم بر مره و مقارنه با مس كه دال است با كمى ملابسه. حاصل آنكه اگر بوئى از عذاب قهر سبحانى به آنها رسد، صدا به ويل بلند نموده، به ظلم خود اقرار كنند و به فرياد آيند؛ چه برسد خود را در عذاب ببينند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ (46) وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبِينَ (47) وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً لِلْمُتَّقِينَ (48) الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ (49) وَ هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (50)
ترجمه
- و هر آينه اگر برسد آنها را رشحهئى از عذاب پروردگارت ميگويند البتّهاى واى بر ما همانا ما بوديم ستمكاران
و نصب مينمائيم ترازوهاى
جلد 3 صفحه 556
عدل را براى روز قيامت پس ستم كرده نشود نفسى چيزيرا و اگر باشد بمقدار دانهاى از خردل بياوريم آنرا و كافى هستيم ما در حاليكه حساب كنندگانيم
و بتحقيق داديم بموسى و هارون جدا كننده حقّ از باطل را و روشنى و موجب تذكّرى را براى پرهيزكاران
آنانكه ميترسند از پروردگارشان در نهانى و آنان باشند از روز قيامت بيمداران
و اين موجب تذكّرى است با بركت كه فرو فرستاديم آنرا آيا پس شما مرآنرا انكار كنندگانيد.
تفسير
- نفحه اثر مختصرى است كه از امرى واصل بشخص شود و بيشتر در بوى خوش استعمال ميشود و اينجا مراد ترشّح عذاب است و تعيير كفار بآنكه در وقت دعوت بحق استنكاف و استكبار مينمايند و در موقع نزول عذاب تذلّل و انكسار و اين حال اشخاص ضعيف النفس و خفيف العقل است و ترازوهاى عدالت الهى كه روز قيامت براى سنجيدن اعمال خوب و بد بندگان نصب ميشود اختصاص باهل ايمان دارد و براى كفّار نيست چون آنها فوج فوج داخل جهنّم ميشوند چنانچه از روايت امام سجاد عليه السّلام در كافى مستفاد ميشود و مراد از آن ترازوها بمقتضاى روايات متعدده انبياء و اوصياء آنها عليهم السلامند كه در اوائل سوره اعراف ذيل آيه و الوزن يومئذ الحقّ بيان شد و در آنروز باحدى بمقدار ذرهئى ظلم نخواهد شد كه از حقّ او كاسته يا بر مجازاتش افزوده شود و خداوند پاداش مقدار حبّه خردل را از عمل بندگان كه آن از كوچكترين حبوبات است بصاحبش ميدهد و مثقال برفع و آتينا بمدّ نيز قرائت شده و قرائت بمدّ را در جوامع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در مجمع و از قمّى ره تأييد شده و بر حسب معنى احسن است چون أتينا بمعناى آوردن در مقام حساب است و آتينا بمعناى دادن پاداش است كه صراحت در مقصود دارد و لفظا و معنا مطابق با جازينا است و خداوند كفايت حساب بندگانرا بهتر از هر محاسبى مينمايد چون اعلم و اعدل از او كسى نيست و ميزان عدلى بهتر از وجود مبارك علوى تصوّر نميشود و در آيات اخيره براى رفع تعجّب كفّار از نبوّت پيغمبر اكرم و آنكه مواعيد او بوحى الهى است شروع بذكر احوال انبياء فرموده باين تقريب كه ما قبلا بموسى و برادرش هرون فرقان كه كتاب جامع فارق بين حق و باطل بود داديم و آن روشنائى و نورى
جلد 3 صفحه 557
بود كه مردم را از تاريكى جهل و نادانى بيرون ميآورد و موعظه و پند و اندرز بود براى اهل تقوى و پرهيزكارى كه آنها كسانى هستند كه ميترسند در خلوت و وقت غيبت از خلق يا در باطن و ضمير خودشان از خدا و روز جزا و فرق ميان خشيت و اشفاق در آيات سابقه گذشت كه اوّل ترس ناشى از تعظيم است لذا نسبت بعلماء داده ميشود و دوم ترس ناشى از اعتنا است كه موجب هراس و ارتعاد اعضاء ميگردد و اين قرآن هم مانند آن مشتمل بر موعظه و پنداست بعلاوه مبارك و باقى و برقرار است تا روز قيامت و فائده و نفع و خير آن تمامى ندارند و نازل نموديم ما آنرا بر پيغمبر آخر الزمان كه معجزه باقيه او باشد و شما هم ميدانيد و ميفهميد اعجاز و بيرون بودن آن را از قدرت بشر با اين وصف چگونه منكر نزول آن از جانب خداوند ميشويد و چون هارون شريك و معاون حضرت موسى در نبوّت و دعوت بحق بوده خداوند نسبت دادن فرقان را بآن دو داده و الا الواح تورية در طور بحضرت موسى عطا شد و محتمل است مراد از فرقان برهان حقّ و ميزان عدل الهى باشد كه عبارت از عقائد حقّه و اخلاق حسنه است و آن روشنى و ضياء و موجب تذكّر و اتّقاء خلق است و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَئِن مَسَّتهُم نَفحَةٌ مِن عَذابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يا وَيلَنا إِنّا كُنّا ظالِمِينَ (46)
و هر آينه اگر تماس بگيرد آنها را بويي از عذاب پروردگار تو هر آينه ميگويند واي بر ما محقّقا ما بوديم ظلم كنندگان.
(وَ لَئِن مَسَّتهُم نَفحَةٌ مِن عَذابِ رَبِّكَ): آثار عذاب را مشاهده كردند ممكن است مراد عذابهاي دنيوي باشد که بر أمم سابقه نازل ميشد که ديگر فائده نداشت که ميفرمايد: «فَلَو لا كانَت قَريَةٌ آمَنَت فَنَفَعَها إِيمانُها إِلّا قَومَ يُونُسَ لَمّا آمَنُوا كَشَفنا عَنهُم عَذابَ الخِزيِ فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ مَتَّعناهُم إِلي حِينٍ»: يونس آيه 98. و در مورد فرعون ميفرمايد: «حَتّي إِذا أَدرَكَهُ الغَرَقُ قالَ آمَنتُ (الي قوله تعالي) آلآنَ وَ قَد عَصَيتَ قَبلُ ... الاية) يونس آيه 90. و ممكن است آثار عذاب اخروي باشد در حال احتضار که ميفرمايد: «وَ لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِينَ يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ إِنِّي تُبتُ الآنَ ... الآية» نساء آيه 22. و دارد در أخبار که در حال احتضار جاي خود را در بهشت يا جهنّم ميبيند، ملائكه رحمت و ملائكه عذاب را مشاهده ميكند، ملك الموت با صورت خوبي يا مهيبي ميآيد أهل سعادت را براحتي قبض روح ميكند مثل گلي که بدست او دهد بو كند و أهل عذاب را سختتر از آنكه ميخ آهني در چشمش بكوبند و با مقراض گوشت بدنش را قطعه قطعه كنند.
(لَيَقُولُنَّ يا وَيلَنا إِنّا كُنّا ظالِمِينَ) چون آثار عذاب را مشاهده ميكنند و راه فرار ندارند و دست آنها از همه جا كوتاه است و فرياد رس ندارند ميگويند: اي واي بر ما که عذاب ظلمهاي ما که به ما ميگفتند و باور نميكرديم به ما متوجّه شد، و ما بوديم که ظلم ميكرديم هم ظلم به نفس که ايمان نياورديم و دست از اعمال زشت خود بر نداشتيم و هم ظلم به غير به انبياء و أولياء و مقرّبان درگاه خداوند و مؤمنين نموديم، و هم ظلم به دين که شريك بر خداوند قرار داديم و پشت پا به كتابهاي او و أحكام او زديم که ظلم به دين است.: «إِنَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظِيمٌ» لقمان
جلد 13 - صفحه 186
آيه 12. و از براي ويل دو معني است اسمي و وصفي اسمي چاه ويل است در قعر جهنّم، و وصفي شامل همه گونه عذاب ميشود دنيوي و اخروي.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 46)- به دنبال آیات گذشته که حالت غرور و بیخبری افراد بیایمان را منعکس میکرد در این آیه، میگوید: این بیخبران مغرور که در حالت نعمت
ج3، ص172
و آرامش هرگز خدا را بنده نیستند «اگر گوشه کوچک و از نسیمی عذاب پروردگارت دامنشان را بگیرد (چنان متوحش میشوند که) فریاد میزنند ای وای بر ما! ما همگی ظالم و ستمگر بودیم»! (وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ یا وَیْلَنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ). ولی چه سود که این بیداری اضطراری هم به حال آنها سودی ندارد.
نکات آیه
۱- حسرت و ندامت کافران از ستم کارى خویش، به هنگام احساس و لمس اندکى از عذاب الهى (ولئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّک لیقولنّ یویلنا إنّا کنّا ظلمین) «نفحة» در لغت به معناى وزیدنى و یا یک وزیدن است که نوعاً در امور خیر به کار مى رود و گاهى هم در امور شرّ استعمال مى شود. از نظر مفسران این کلمه در آیه شریفه، به سه دلیل دلالت تقلیل را مى رساند: ۱- ماده «نفحة» دال بر تقلیل است; ۲- بر وزن و بناء «مرّة» مى باشد; ۳- به صورت نکره آمده است. گفتنى است کسى واژه «ویل» را مى گوید که دچار بدبختى و هلاکت شده و از روى تأسف و تحسّر این لفظ را ادا کرده باشد.
۲- اعتراف و اقرار کافران به ستم کارى خویش پس از گرفتارى به اندک عذاب الهى (و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّک لیقولنّ یویلنا إنّا کنّا ظلمین)
۳- گرفتارى ها و شداید، عامل تنبّه و اعتراف انسان ها به حق (و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّک لیقولنّ یویلنا )
۴- عذاب الهى بسیار سخت و انسان در برابر آن، بسیار ناتوان است. (و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّک لیقولنّ یویلنا ) این که کافران لجوج، با لمس و احساس اندک عذاب الهى، اعتراف به حق مى کنند، بیانگر شدت عذاب الهى و ضعف انسان در برابر آن است.
۵- عذاب کافران، از شؤون ربوبیت الهى است. (و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّک )
۶- کفر، شرک و استهزاى پیامبران، ظلم و ستمى آشکار است. (یویلنا إنّا کنّا ظلمین ) اعتراف مشرکان و کافران استهزاگر به ستم کار بودن خود، حکایت از این دارد که کفر و شرک و استهزاى پیامبران، ظلم است.
۷- کافران و انسان هاى لجوج، از قدرت و عذاب الهى تأثیر پذیرفته و متنبّه مى شوند; نه از منطق و برهان. (و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّک لیقولنّ یویلنا إنّا کنّا ظلمین)
موضوعات مرتبط
- اقرار: اقرار به ظلم ۲; عوامل اقرار به حق ۳
- انبیا: ظلم استهزاى انبیا ۶
- انسان: صفات انسان ۷; عجز انسان ۴
- تنبه: عوامل تنبه ۳
- خدا: آثار عذابهاى خدا ۷; شدت عذابهاى خدا ۴; شؤون ربوبیت خدا ۵
- سختى: آثار سختى ۳
- شرک: ظلم شرک ۶
- ظلم: پشیمانى از ظلم ۱; موارد ظلم ۶
- عذاب: مراتب عذاب ۴
- کافران: اقرار کافران ۲; پشیمانى کافران ۱; حسرت کافران ۱; صفات کافران ۷; عذاب کافران ۵; عوامل تنبه کافران ۷; کافران هنگام عذاب ۱، ۲
- کفر: ظلم کفر ۶
- محمد(ص): حمایت از محمد(ص) ۵
منابع