الحجر ٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۰۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

کافران (هنگامی که آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو می‌کنند که ای کاش مسلمان بودند!

چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو مى‌كنند كه اى كاش مسلمان بودند
چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند.
کافران (چون چشم حقیقت بین بگشایند) ای بسا آرزو کنند که کاش مسلم و خداپرست بودند.
کافران [هنگام روبرو شدن با عذاب] چه بسا آرزو می کنند که کاش تسلیم [فرمان های خدا] بودند.
بسا كه كافران آرزو كنند كه اى‌كاش مسلمان مى‌بودند.
چه بسا کافران آرزو کنند که کاش مسلمان بودند
چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند.
بارها و بارها کافران (در دنیای دیگر) آرزو می‌کنند که کاش! (در این جهان) مسلمان می‌بودند (و فرموده‌های خدا و رهنمودهای انبیاء را گردن می‌نهادند).
چه بسا کسانی که کافر شدند آرزو کنند کاش مسلمان بودند.
بسا دوست دارند آنان که کفر ورزیدند کاش می‌بودند مسلمانان‌


الحجر ١ آیه ٢ الحجر ٣
سوره : سوره الحجر
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رُبَمَا»: چه بسا. این واژه برای تقلیل و تکثیر به کار می‌رود و در اینجا معنی تکثیر دارد. «یَوَدُّ»: دوست می‌دارند. آرزو می‌کنند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- آرزو و علاقه فراوان کافران به مسلمان بودن، آن گاه که فرصتِ اسلام آوردن را از دست بدهند. (ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین) مراد از «یودّ» به قرینه فعل ماضى «کانوا» مطلق دوست داشتن نیست، بلکه به معناى تمنا و آرزوست. و «ربما» در آیه به معناى تکثیر استعمال شده است.

۲- آرزوى عمیق کافران به تسلیم شدن در برابر قرآن، به هنگام مواجهه با عذاب الهى یا مرگ (تلک ءایت الکتب و قرءان مبین . ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین) محتمل است که متعلق «کفروا» قرآن باشد که در آیه قبل آمده است و آرزوى کفار به تسلیم بودن، بنابر قاعده، باید پس از مواجهه با حادثه اى باشد که رهایى از آن ممکن نیست و آن همانا عذاب مى باشد.

۳- آرزوى کافران براى پذیرش اسلام، بسیار کم است.* (ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین) برداشت فوق، مبتنى بر این است که «ربما» - همان گونه که رایج است - در قلّت و «یودّ» در همان معناى خودش (یحبّ) استعمال شود. آیه بعد (ذرهم یأکلوا و یتمتعوا ...) قرینه و تأییدى است بر برداشت فوق.

۴- مسلمان و تسلیم خدا بودن، فرجامى نیک و پسندیده دارد. (ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین)

۵- اسلام آوردن، تنها پیش از نزول عذاب و مواجه شدن با مرگ پذیرفتنى است. (ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین)

۶- کفرپیشگى، در پى دارنده پشیمانى و ندامت است. (ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین)

روایات و احادیث

۷- «عن عبدالله بن عطاء المکى قال: سألت أباجعفر(ع) عن قول الله: «ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین» قال: ینادى مناد یوم القیامة یسمع الخلائق: انه لایدخل الجنة إلاّ مسلم ثمَّ یودّ سائر الخلق أنهم کانوا مسلمین;[۱] عبدالله عطاء مکى گوید: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «ربمایودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین» سؤال کردم، حضرت فرمود: منادى در روز قیامت به گونه اى که همه خلایق بشنوند ندا مى کند: همانا داخل بهشت نمى شود مگر مسلمان، آن جاست که سایر خلق آرزو مى کنند که اى کاش مسلمان مى بودند».

۸- «عن جابربن عبدالله قال: قال رسول الله(ص): إن ناساً من أمتى یعذبون بذنوبهم فیکونون فى النار ما شاء الله أن یکونوا، ثم یعیرهم أهل الشرک فیقولون: ما نرى ما کنتم فیه من تصدیقکم نفعکم. فلایبقى موحّد إلاّ أخرجه الله تعالى من النار ثم قرأ رسول الله(ص): «ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلمین»;[۲] جابربن عبدالله روایت کرده است که رسول خدا(ص)فرمود: همانا گروهى از امت من به سبب گناهانشان عذاب مى شوند. پس مدتى که خدا مى خواهد در آتش هستند; سپس اهل شرک آنان را سرزنش مى کنند و مى گویند: نمى بینیم که ایمان شما برایتان سودى داشته است. پس هیچ موحدى نمى ماند مگر اینکه خدا او را از آتش بیرون مى آورد; سپس رسول خدا(ص) این آیه را قراءت فرمود: «ربما یود الذین کفروا لو کانوا مسلمین».

موضوعات مرتبط

  • آرزو: آرزوى مسلمانى ۱، ۲، ۷، ۸
  • اسلام: شرایط قبول اسلام ۵
  • پشیمانى: عوامل پشیمانى ۶
  • تسلیم: فرجام تسلیم به خدا ۴
  • کافران: آرزوى اخروى کافران ۷; آرزوى کافران ۱، ۲، ۳; علایق کافران ۱; کافران و اسلام ۱، ۳; کافران و قرآن ۲; کافران هنگام عذاب ۲; کافران هنگام مرگ ۲
  • کفر: آثار کفر ۶; پشیمانى از کفر ۶
  • مسلمانان: حُسن فرجام مسلمانان ۴; نجات اخروى مسلمانان ۸
  • مشرکان: طعن مشرکان در قیامت ۸

منابع

  1. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۲۳۹، ح ۱- ;نورالثقلین، ج ۳، ص ۲، ح ۳.
  2. الدرالمنثور، ج ۵، ص ۶۲.