الأنفال ٧٢
ترجمه
الأنفال ٧١ | آیه ٧٢ | الأنفال ٧٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آوَوْا»: منزل و مأوی دادند. پناه دادند. «وَلایَة»: نصرت. مدد و یاری (نگا: کهف / ). «إِسْتَنصَرُوکُمْ فِی الدِّینِ»: از شما کمک و یاری خواستند تا دین خود را حفظ کنند و خویشتن را از شکنجه و آزاری برهانند که به سبب داشتن دین و ایمان، متوجّه آنان میگردد. «میثاق»: مراد پیمان ترک مخاصمه است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ... (۶) لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى... (۶) لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ... (۷) وَ الَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَ... (۶)
تفسیر
نکات آیه
۱- خداوند هر یک از مؤمنان مهاجر و انصار را ولىّ دیگرى قرار داد و به پشتیبانى همه جانبه از یکدیگر فراخواند. (إن الذین ءامنوا و هاجروا ... أولیاء بعض) جمله «أولئک بعضهم أولیاء بعض» جمله اى خبرى است و مراد از آن انشاء و جعل ولایت است.
۲- شرکت در جهاد با مال و جان از سوى مجاهدان و یارى مهاجران از سوى انصار، شرط برخوردارى هر یک از ولایت مقرر شده از جانب خدا (إن الذین ءامنوا و هاجروا ... أولیاء بعض) مشارالیه «أولئک» و مرجع ضمیر در «بعضهم»، «الذین» اول و دوم، با تمام صفاتى که براى آنان ذکر شد، است. یعنى مؤمنان مهاجر مثلا اگر جهاد نکنند و یا مؤمنان ساکن در مدینه اگر مهاجران را یارى ندهند از حقوق ولایت برخوردار نیستند.
۳- یارى رسانى و پناه دادن به مهاجران راه خدا، وظیفه اى بر عهده اهل ایمان (و الذین ءاووا و نصروا)
۴- تصمیم گیرى درباره جهاد، مسؤولیت مهاجران و یارى رسانى به مهاجران، وظیفه و مسؤولیت گروه انصار در صدر اسلام (و الذین ءاووا و نصروا) توصیف مهاجران به اینکه در راه خدا جهاد کنند، در مقابل انصار که به این امر توصیف نشده اند، با اینکه جهاد در راه خدا یک وظیفه ایمانى است، مى تواند به این نکته اشاره داشته باشد که در صدر اسلام جهاد و تصمیم گیرى درباره آن بر عهده مهاجران بود و انصار باید آنان را در این امر یارى دهند، ولى تصمیم گیرنده نباشند.
۵- مؤمنان عصر بعثت متشکل از سه گروه: مهاجران (مؤمنانى که از مکه و یا اطراف آن به مدینه هجرت کردند)، انصار (مؤمنانى که مهاجران را پناه دادند) و مؤمنان غیر مهاجر (إن الذین ءامنوا و هاجروا ... و الذین ءاووا و نصروا ... و الذین ءامنوا) «ایواء» (مصدر آووا) به معناى منزل دادن و پناه دادن است و مفعول آن ضمیرى است محذوف که به «الذین ءامنوا ... » برمى گردد.
۶- در راه خدا بودن، ملاک ارزش هجرت و جهاد در پیشگاه خداوند (هاجروا و جهدوا بأمولهم و أنفسهم فى سبیل اللّه) برداشت فوق با توجه به کلمه «فى سبیل اللّه» استفاده شده است.
۷- خداوند بین مهاجران و انصار با مؤمنان غیر مهاجر، ولایتى مقرر نداشته و پشتیبانى از ایشان را بر مهاجران و انصار واجب نکرد. (و الذین ءامنوا و لم یهاجروا ما لکم من ولیتهم من شىء) «ولایت» به معناى حمایت کردن و یارى رساندن است. کلمه «شىء» مبتدا و «من» در آن زایده مى باشد. «من» در «من ولایتهم» بیانیه و بیانگر معناى شىء است. کلمه لکم خبر براى «من شىء» مى باشد. گفتنى است در برداشت فوق ضمیر در «ولایتهم» مفعول گرفته شده و فاعل آن ضمیرى است خطاب به مهاجران انصار. بنابراین معناى جمله چنین مى شود: هیچ حق ولایتى براى شما نسبت به ایشان جعل نشده است. یعنى نباید ایشان را یارى کنید.
۸- مهاجران و انصار نباید از مؤمنان غیر مهاجر یارى طلبند و از آنان انتظار حمایت داشته باشند.* (ما لکم من ولیتهم من شىء) برداشت فوق مبتنى بر این است که ضمیر در «ولیتهم» فاعل باشد. بنابراین جمله «ما لکم ... » به این معناست که براى شما نیست که از پشتیبانى آنان برخوردار شوید. یعنى نباید آنان را به نصرت خویش بخوانید و حمایت آنان را طلب کنید.
۹- هجرت مسلمانان در صدر اسلام داراى اهمیتى ویژه (و الذین ءامنوا و لم یهاجروا ما لکم من ولیتهم من شىء) نهى از یارى رسانى به مؤمنان غیر مهاجر و حکم به قطع ولایت با آنان مى تواند اشاره به اهمیت هجرت در صدر اسلام داشته باشد.
۱۰- هجرت در صدر اسلام داراى اهمیتى برتر نسبت به جهاد در راه خدا (ما لکم من ولیتهم من شىء حتى یهاجروا) با توجه به صدر آیه که برخوردارى از حق ولایت را مشروط به جهاد دانست، معلوم مى شود هجرت در جعل ولایت بین مؤمنان کافى نیست. بنابراین ذکر کردن هجرت در این فراز (حتى یهاجروا) و مقید نساختن آن به جهاد این معنا را القا مى کند که هجرت در راه خدا در صدر اسلام اهمیتى برتر از جهاد داشته است.
۱۱- مؤمنان غیر مهاجر در صورت هجرت، همسان با دیگر مهاجران در برخوردارى از حقوق ولایت و حمایت مقرر شده در میان مؤمنان (ما لکم من ولیتهم من شىء حتى یهاجروا)
۱۲- وجود درگیرى بین مؤمنان غیر مهاجر با کافران، به خاطر دین و دیندارى، تنها موردى است که مهاجران و انصار موظف به یارى غیر مهاجران هستند. (و إن استنصروکم فى الدین فعلیکم النصر) قید «فى الدین» بیانگر این است که اگر کافران به انگیزه مبارزه با اسلام و دیندارى غیر مهاجران به آنان هجوم بردند، باید سایر مسلمانان از آنان حمایت کنند و اگر درگیرى بدین انگیزه نباشد، حمایت از آنان ضرورت ندارد. قابل ذکر است که «ال» در «النصر» جانشین مضاف إلیه است ; یعنى «فعلیکم نصرهم».
۱۳- وجوب یارى رسانى مهاجران و انصار به غیر مهاجران مشروط به درخواست یارى از سوى غیر مهاجران است. (و إن استنصروکم فى الدین فعلیکم النصر) برداشت فوق با توجه به شرط «إن استنصروکم ... » (اگر از شما یارى خواستند ... ) استفاده شده است.
۱۴- کافرانى که با مسلمانان پیمان عدم تعرض دارند، هر چند به انگیزه مبارزه با اسلام به غیر مهاجران هجوم برند، مهاجران و انصار موظف به یارى آنان نیستند. (فعلیکم النصر إلا على قوم بینکم و بینهم میثق) مراد از میثاق به قرینه مقام، پیمان عدم تعرض و متارکه جنگ است.
۱۵- مسلمانان نباید حتى به خاطر دفاع از مؤمنانى که مورد هجوم کافران قرار گرفتند پیمان خویش را با آن کافران نادیده انگارند و آن را نقض کنند. (فعلیکم النصر إلا على قوم بینکم و بینهم میثق)
۱۶- مسلمانان عصر بعثت با گروههایى از کافران پیمان عدم تعرض داشته و به آن وفادار بودند. (إلا على قوم بینکم و بینهم میثق)
۱۷- اهمیت ویژه پایبندى به پیمان، حتى در صورت کافر بودن طرف مقابل (فعلیکم النصر إلا على قوم بینکم و بینهم میثق) هر چند مراد از «میثق» در آیه شریفه پیمان متارکه جنگ است، ولى روشن است که پیمان متارکه جنگ خصوصیتى ندارد. بنابراین مى توان آیه شریفه را در همه پیمانهاى مجاز، سارى و جارى دانست.
۱۸- پیمان بستن با کافران (پیمان عدم تعرض و ... ) امرى جایز و پایبندى به آن واجب است. (إلا على قوم بینکم و بینهم میثق)
۱۹- اعمال انسانها تحت نظارت کامل خداوند است. (و اللّه بما تعملون بصیر)
۲۰- هشدار خداوند به مؤمنان نسبت به چگونگى اعمالشان در قبال فرمانهاى خداوند (و اللّه بما تعملون بصیر)
روایات و احادیث
۲۱- عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم عن أبى جعفر و أبى عبداللّه (علیهما السلام) قالوا: سألناهما عن قوله: «الذین آمنوا و لم یهاجروا ما لکم من ولایتهم من شىء حتى یهاجروا» قالا: إن اهل مکة لایرثون اهل المدینة.[۱] زراره و حمران و محمد بن مسلم گویند از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) پرسیدیم: معناى سخن خدا که مى فرماید: «آنها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند هیچگونه ولایت با آنها ندارید تا اینکه هجرت کنند، چیست؟ فرمودند: (قطع ولایت) به این است که اهل مکه از اهل مدینه ارث نبرند.
موضوعات مرتبط
- ارزشها:۶
- ارزش: ملاکهاى ارزش ۶
- استمداد: از انصار ۱۳ ; استمداد از مؤمنان غیر مهاجر ۸ ; استمداد از مهاجران ۱۳
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۴، ۵، ۷، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۶ ; مبارزه با اسلام ۱۴
- انتظارات: بیجا ۸
- انسان: عمل انسان ۱۹
- انصار: امداد انصار ۲ ; انصار و مؤمنان غیر مهاجر ۸ ; محدوده مسؤولیت انصار ۱۴ ; مسؤولیت انصار ۴، ۱۲، ۱۳ ; مؤمنان انصار ۵ ; ولایت در انصار ۱، ۷
- جنگ: با مسلمانان ۱۴
- جهاد: ارزش جهاد ۶ ; اهمیت جهاد ۱۰ ; جهاد با جان ۲ ; جهاد با کافران ۱۲ ; جهاد با مال ۲ ; مسؤول جهاد ۴
- خدا: اوامر خدا ۱ ; عمل به اوامر خدا ۲۰ ; نظارت خدا ۱۹ ; هشدارهاى خدا ۲۰
- سبیل اللّه: ارزش سبیل اللّه ۶
- عهد: احکام عهد ۱۸ ; اهمیت وفاى به عهد ۱۵، ۱۷ ; وجوب وفاى به عهد ۱۸ ; وفاى به عهد ۱۶
- مؤمنان: امداد به مؤمنان ۱ ; امداد به مؤمنان غیر مهاجر ۱۲، ۱۳ ; دفاع از مؤمنان ۱۵ ; شرایط ولایت مؤمنان ۲ ; عمل مؤمنان ۲۰ ; مسؤولیت مؤمنان ۳ ; مؤمنان انصار ۵ ; مؤمنان صدر اسلام ۵ ; مؤمنان غیر مهاجر ۷، ۱۱ ; مؤمنان مهاجر ۵ ; مؤمنان و کافران ۱۲ ; ولایت در مؤمنان ۱، ۷، ۱۱ ; هشدار به مؤمنان ۲۰
- مجاهدان: پناه به مجاهدان ۳
- مدینه: مؤمنان مدینه ۵
- مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۱۵ ; معاهده مسلمانان صدر اسلام ۱۶ ; هجرت مسلمانان صدر اسلام ۹
- معاهده: با کافران ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸ ; معاهده عدم تعرض ۱۴، ۱۶، ۱۸
- مهاجران: امداد به مهاجران ۲، ۳، ۴ ; محدوده مسؤولیت مهاجران ۱۴ ; مسؤولیت مهاجران ۴، ۱۲، ۱۳ ; مقامات مهاجران ۱۱ ; مهاجران و مؤمنان غیر مهاجر ۸ ; ولایت در مهاجران ۱، ۲، ۷
- واجبات:۱۸
- هجرت: ارزش هجرت ۶ ; اهمیت هجرت ۹، ۱۰، ۱۱ ; هجرت در صدر اسلام ۱۰
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۷۰، ح ۸۱ ; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۹۸، ح ۳.