المائدة ٣٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۳۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

به همین جهت، بر بنی اسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است. و رسولان ما، دلایل روشن برای بنی اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آنها، پس از آن در روی زمین، تعدّی و اسراف کردند.

به همين جهت بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كسى ديگرى را جز به انتقام قتل يا فساد در روى زمين بكشد، مانند آن است كه همه مردم را كشته باشد، و هر كه شخصى را از مرگ نجات دهد گويى همه مردم را زنده كرده است. و البته فرستادگان ما حجت‌هاى روشن براى آنه
از اين روى بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كسى را -جز به قصاص قتل، يا [به كيفر] فسادى در زمين- بكشد، چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد. و هر كس كسى را زنده بدارد، چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است. و قطعاً پيامبران ما دلايل آشكار براى آنان آوردند، [با اين همه‌] پس از آن بسيارى از ايشان در زمين زياده‌روى مى‌كنند.
بدین سبب بر بنی اسرائیل حکم نمودیم که هر کس نفسی را بدون حق و یا بی‌آنکه فساد و فتنه‌ای در زمین کرده، بکشد مثل آن باشد که همه مردم را کشته، و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده. و هر آینه رسولان ما به سوی آنان با معجزات روشن آمدند سپس بسیاری از مردم بعد از آمدن رسولان باز روی زمین بنای فساد و سرکشی را گذاشتند.
به این سبب بر بنی اسرائیل لازم و مقرّر کردیم که هر کس انسانی را جز برای حق، [قصاص] یا بدون آنکه فسادی در زمین کرده باشد، بکشد، چنان است که همه انسان ها را کشته، و هر کس انسانی را از مرگ برهاند و زنده بدارد، گویی همه انسان ها را زنده داشته است. و یقیناً پیامبران دلایل روشنی برای بنی اسرائیل آوردند، سپس بسیاری از آنان بعد از آن در روی زمین به [تجاوز از حدود حقّ و فساد و] زیاده روی برخاستند.
از اين رو بر بنى اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس كس ديگر را نه به قصاص قتل كسى يا ارتكاب فسادى بر روى زمين بكشد، چنان است كه همه مردم را كشته باشد. و هر كس كه به او حيات بخشد چون كسى است كه همه مردم را حيات بخشيده باشد. و به تحقيق پيامبران ما همراه با دلايل روشن بر آنها مبعوث شدند، باز هم بسيارى از آنها همچنان بر روى زمين از حد خويش تجاوز مى‌كردند.
به این جهت بر بنی‌اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس کسی را جز به قصاص قتل، یا به جزای فساد در روی زمین، بکشد مانند این است که همه مردم را کشته باشد، و هرکس کسی را زنده بدارد مانند این است که همه مردم را زنده داشته باشد، و پیامبران ما معجزاتی برای آنان آوردند آنگاه بسیاری از آنان در سرزمین خویش زیاده‌روی پیشه کردند
از اين رو بر فرزندان اسرائيل نوشتيم كه هر كه كسى را بكشد بى‌آنكه كسى را كشته يا تباهى در زمين كرده باشد چنان است كه همه مردم را كشته باشد. و هر كه كسى را زنده كند- از مرگ برهاند يا به حق راه نمايد- چنان است كه همه مردم را زنده كرده است. و هر آينه فرستادگان ما با نشانه‌هاى روشن سوى آنان آمدند، سپس بسيارى از آنان پس از آن در زمين گزافكار و زياده‌رو شدند.
به همین جهت بر بنی‌اسرائیل مقرّر داشتیم که (متجاوز کشته شود. چرا که) هرکس انسانی را بدون ارتکاب قتل، یا فساد در زمین بکشد، چنان است که گوئی همه‌ی انسانها را کشته است، و هرکس انسانی را از مرگ رهائی بخشد، چنان است که گوئی همه‌ی مردم را زنده کرده است؛ (زیرا فرد نماینده‌ی جمع و عضوی از اعضاء جامعه است). و پیغمبران ما همراه با معجزات آشکار و آیات روشن به پیش ایشان آمدند و امّا بسیاری از آنان (احکام خدا را نادیده گرفتند و) پس از آن در روی زمین راه اسراف (در قتل و جنایت) پیش گرفتند.
برای همین (هم) بر فرزندان اسرائیل نبشتیم که هر کس کسی را- جز به (جزای کشتن) کسی، یا فسادی در زمین - بکشد، چنان است که گویی همه‌ی مردم را کشته و هر کس کسی را زنده بدارد، چنان است که گویی تمامی مردمان را زنده کرده. و همواره پیامبران ما تمامی روشنایی‌ها را برایشان آوردند، سپس بسیاری از ایشان همواره در زمین بی‌گمان زیاده‌رو می‌باشند.
برای این نوشتیم بر بنی‌اسرائیل که هر کس بکشد تنی را نه در برابر تنی یا تبهکاریی در زمین مانند آن است که بکُشد مردم را همگی و آن کس که زنده سازدش گوئیا زنده ساخته است مردم را همگی و همانا بیامدشان فرستادگان ما به نشانیها سپس بسیاری از ایشانند پس از این در زمین اسراف‌کنندگان‌


المائدة ٣١ آیه ٣٢ المائدة ٣٣
سوره : سوره المائدة
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مِنْ أَجْلِ ذلِکَ»: بدان خاطر. به خاطر حادثه هابیل و قابیل. «مَن قَتَلَ نَفْساً ... وَ مَنْ أَحْیَاهَا»: مراد این است که بدی در حق کسی، بدی در حق جامعه است. و نیکی در حق کسی، نیکی در حق جامعه است.و ...

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- کشتن نابحق یک انسان، گناهى بزرگ و داراى کیفر و مجازاتى بسیار سنگین (انه من قتل نفساً ... فکانما قتل الناس جمیعاً) همسنگى کشتن یک انسان با کشتن تمامى مردم، مى تواند کنایه از شدت مجازات باشد.

۲- کشتن نابحق یک انسان در نزد خداوند به منزله کشتن همه مردم است. (من قتل نفساً بغیر نفس ... فکانما قتل الناس جمیعاً)

۳- حرمت کشتن نابحق بر بنى اسرائیل (کتبنا على بنى اسرءیل انه من قتل نفساً بغیر نفس ... فکانما قتل الناس جمیعاً)

۴- وجود زمینه هاى فراوان قتل و خونریزى نابحق در بنى اسرائیل (و من اجل ذلک کتبنا على بنى اسرءیل) نام بردن بنى اسرائیل با اینکه حکم یاد شده اختصاص به آنان ندارد، حاکى از این است که بنى اسرائیل بیش از دیگران در خطر ارتکاب قتل و جنایت بوده اند.

۵- جنایت و برادرکشى قابیل، موجب سختگیرى خداوند در مجازات قتل بر بنى اسرائیل (فقتله ... من اجل ذلک کتبنا على بنى اسرءیل انه من قتل نفساً بغیر نفس) «ذلک» اشاره است به داستان هابیل و قابیل.

۶- جلوگیرى از پیامد سنگدلیهاى افسار گسیخته، فلسفه وضع مجازات سنگین براى قتل و آدمکشى (من اجل ذلک کتبنا على بنى اسرءیل انه من قتل ... فکانما قتل الناس جمیعاً)

۷- کیفر سنگین براى قتل و آدمکشى، زمینه پرهیز انسانها از ارتکاب آن (و من اجل ذلک کتبنا على بنى اسرءیل انه من قتل ... فکانما قتل الناس جمیعاً) «من اجل ذلک ...» به این معناست که خداوندبا توجه به آدمکشى قابیل و پیامدهاى شوم آن، بنى اسرائیل را به مجازاتى سنگین تهدید کرد تا از تکرار چنین جنایتهایى باز دارد.

۸- احکام و قوانین الهى، حکیمانه و داراى مصلحت (من اجل ذلک کتبنا على بنى اسرءیل) تصریح به علت حرمت قتل و کیفر شدید آن، حاکى از آن است که احکام الهى گزاف و بى دلیل نیست.

۹- کشتن نابحق یک فرد، هتک حرمت انسانیت و سلب امنیت از همگان* (من قتل ... فکانما قتل الناس جمیعاً) برابرى قتل یک انسان با قتل همگان، مى تواند به این معنا باشد که قاتل، حرمت انسانى را هتک کرده و در حقیقت امنیت جانى را از همگان سلب کرده است.

۱۰- خون و جان قاتلان نابحق و مفسدان در زمین، فاقد ارزش و احترام (من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فى الارض) «باء» در «بغیر نفس» براى مقابله است. بنابراین مفهوم جمله شرطیه «من قتل نفساً ...» این است که قتل نفس آنگاه که در مقابل کشتن کسى (قصاص) و یا در مقابل فسادانگیزى باشد، کیفر ندارد.

۱۱- حکم قصاص نفس و قانون اعدام مفسدان، از احکام الهى در آیین بنى اسرائیل (انه من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فى الارض)

۱۲- فسادانگیزى در زمین، موجب مجازات اعدام (من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فى الارض)

۱۳- تضمین پاداش عظیم در برابر حفظ جان هر انسان، نویدى از جانب خداوند بر بنى اسرائیل (کتبنا على بنى اسرءیل ... من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً) همسنگى حفظ حیات یک انسان با تمامى انسانها، مى تواند کنایه از پاداش عظیم باشد.

۱۴- اهمیت و ارزش والاى حفظ حیات انسانها (و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً)

روایات و احادیث

۱۵- حفظ حیات یک انسان و جلوگیرى از نابودى وى در پیشگاه خداوند به منزله حفظ حیات همه انسانهاست. (و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً) مراد از «احیاء» نمى تواند زنده کردن مردگان باشد ; بلکه به معناى حفظ حیات انسانها و جلوگیرى از هلاکت آنان است. برداشت فوق را فرمایش منقول از امام صادق (ع) تأیید مى کند که در پاسخ سؤال از معناى «من احیاها» در آیه فوق فرمود: نجاها من غرق او حرق او سبع او عدو ... .[۱]

۱۶- جلوگیرى از تکرار رخدادى همچون کشته شدن هابیل، فلسفه تعلق پاداشهاى عظیم خداوند بر پاسدارى از جان انسانها (من اجل ذلک کتبنا ... و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً)

۱۷- انسانها، اعضاى یک پیکره و به منزله یک مجموعه

۱- . تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۱۳، ح ۸۴; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۶۴، ح ۱۱. (من قتل نفساً ... فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً) از اینکه خداوند کشتن و زنده کردن یک فرد را به منزله کشتن و زنده کردن همه مى داند، پیوستگى فرد و جامعه، مانند اعضاى یک مجموعه، به دست مى آید.

۱۸- انسانها، داراى منزلتى برابر در برخوردارى از حق حیات (من قتل نفساً ... فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً) جزاى یکسان براى کشتن هر فرد و پاداش مساوى براى احیاى وى، حاکى از برابرى تمامى انسانها در حق حیات است.

۱۹- ارزش والاى انسان در پیشگاه خداوند (من قتل نفساً ... فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً)

۲۰- خداوند برانگیزنده پیامبرانى بسیار براى هدایت بنى اسرائیل (و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت)

۲۱- تمامى پیامبران مبعوث شده به سوى بنى اسرائیل، داراى دلایل روشن (معجزه برهان) بر حقانیت رسالت خویش (و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت)

۲۲- انبیاى بنى اسرائیل، داراى بیاناتى روشن و بدون ابهام در توجیه احکام و قوانین کیفرى* (و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت) «بینات»، به قرینه صدر آیه، مى تواند اشاره به شرح و تبیین کیفرهاى الهى در موارد قتل و جنایت باشد.

۲۳- اتمام حجت خداوند بر بنى اسرائیل با فرستادن پیامبرانى به همراه دلایل روشن (و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت) توبیخ بنى اسرائیل به جهت اسرافکارى و قانونشکنى پس از ارسال پیامبران، گویاى این است که دعوت پیامبران کافى براى هدایت و رفع عذر بوده که از آن به اتمام حجت تعبیر شده است.

۲۴- ایجاد صلح و امنیت و جلوگیرى از فساد و ریختن خون بى گناهان، از اهداف رسالت انبیا (من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فى الارض ... و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت) اشاره به رسالت انبیا با دلایل روشن پس از بیان عقوبت قتل و پاداش حفظ حیات انسانها، بیانگر جایگاه این تعالیم در رسالت انبیاى الهى است.

۲۵- بسیارى از بنى اسرائیل، على رغم دعوت پیامبرانشان، مردمى اسرافکار و قانونشکن بودند. (و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فى الارض لمسرفون) اسراف به معناى خروج از حد اعتدال است و کلمه «فى الارض» مى رساند که منظور از اسراف، خروج از حد اعتدال در مسائل اجتماعى است که از آن به قانونشکنى تعبیر شده است.

۲۶- بسیارى از بنى اسرائیل، مردمى خونریز و آدمکش (ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فى الارض لمسرفون) مراد از اسراف، به قرینه فرازهاى قبلى، مى تواند خروج بنى اسرائیل از حد اعتدال در قتل نفس، یعنى آدمکشیهاى نابحق و خونریزیهاى مکرر، باشد.

۲۷- قتل و خونریزى نابحق، از مصادیق بارز اسراف (من قتل نفساً ... ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فى الارض لمسرفون)

۲۸- اسراف و قانونشکنى، با وجود تعالیم انبیا، بسى ناروا و ناپسند (ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فى الارض لمسرفون)

۲۹- گروهى از بنى اسرائیل پیرو انبیاى خویش و متعهد به قوانین الهى (ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فى الارض لمسرفون)

۳۰- شدیدترین عذاب جهنم، کیفر قتل به ناحق انسان (انه من قتل نفساً بغیر نفس ... فکانما قتل الناس جمیعاً) امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: یوضع فى موضع من جهنم الیه ینتهى شدة عذاب اهلها ... .[۲]

۳۱- جایگاه قاتل یک انسان در جهنم، همان جایگاه قاتل همه انسانهاست، اگر چه عذابشان متفاوت است. (من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فى الارض فکانما قتل الناس جمیعاً) امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از معناى آیه فوق فرمود: یوضع فى موضع من جهنم ... لو قتل الناس جمیعا انما کان یدخل ذلک المکان قلت: فانه قتل آخر؟ قال: یضاعف علیه.[۳]

۳۲- گمراه نبودن انسان هدایت یافته، به منزله کشتن وى و هدایت انسان گمراه، به منزله زنده کردنش مى باشد. (من قتل نفساً ... فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً) امام صادق (ع) در توضیح آیه فوق فرمود: من اخرجها من ضلال الى هدى فکانما احیاها و من اخرجها من هدى الى ضلال فقد قتلها.[۴]

۳۳- سیراب نمودن تشنه اى که به آب دسترسى ندارد، به منزله احیاى اوست. (و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً) امام صادق (ع): ... و من سقى الماء فى موضع لایوجد فیه الماء کان کمن احیا نفساً و «من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً».[۵]

۳۴- خوددارى از اطعام مؤمن گرسنه، به منزله کشتن وى و غذا دادن به او به منزله احیاى اوست. (و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً) از امام صادق (ع) روایت شده که درباره اطعام مؤمن فرمود: ... من احیى مؤمن فکانما احیا الناس جمیعاً، فان لم تطعموه فقد امتموه و ان اطعمتموه فقد احییتموه.[۶]

۳۵- بسیارى از بنى اسرائیل مرتکب خونریزى شده و حرامهاى خدا را حلال مى شمردند. (ثم ان کثیراً منهم بعد ذلک فى الارض لمسرفون) از امام باقر (ع) روایت شده: المسرفون هم الذین یستحلون المحارم و یسفکون الدماء.[۷]

موضوعات مرتبط

  • آبرو: هتک آبرو ۹
  • اتمام حجت:۲۳
  • احکام:۳، ۱۱ قضایى ۲۲ ; تبیین احکام ۳، ۱۱ ۲۲ ; فلسفه احکام ۳، ۱۱ ۶، ۸ ; مصالح احکام ۳، ۱۱ ۸
  • اسراف: سرزنش اسراف ۲۸ ; موارد اسراف ۲۷
  • اصلاح: اهمّیّت اصلاح ۲۴
  • افساد: کیفر افساد ۱۲
  • امنیّت: اهمیّت امنیّت ۲۴ ; عوامل سلب امنیّت ۹
  • انبیا: اهداف انبیا ۲۴ ; تعالیم انبیا ۲۸ ; فلسفه بعثت انبیا ۲۰، ۲۴ ; نقش انبیا ۲۰، ۲۲، ۲۳
  • انسان: احیاى انسان ۳۲، ۳۳ ; ارزش انسان ۱۹ ; اضلال انسان ۳۲ ; پیوند انسان ها ۱۷ ; تساوى انسان ها ۱۸ ; حفظ حیات انسان ها ۱۵ ; حقوق انسان ۱۸ ; حیات انسان ۱۸ ; فضایل انسان ۱۹ ; قتل انسان ۳۲
  • بنى اسرائیل: اسراف بنى اسرائیل ۲۵ ; اقلیّت بنى اسرائیل ۲۹ ; اکثریتبنى اسرائیل ۲۶، ۳۵ ; انبیاى بنى اسرائیل ۲۰، ۲۲، ۲۳ ; بشارت به بنى اسرائیل ۱۳ ; بعثت انبیاى بنى اسرائیل ۲۱ ; تاریخ بنى اسرائیل ۲۶، ۲۹ ; تحریفگرى بنى اسرائیل ۳۵ ; حقّانیت انبیاى بنى اسرائیل ۲۱ ; دعوت انبیاى بنى اسرائیل ۲۵ ; قانونخشکنى بنى اسرائیل ۲۵ ; قتل در بنى اسرائیل ۴، ۵، ۲۶، ۳۵ ; قصاص در بنى اسرائیل ۱۱ ; متعهّدان بنى اسرائیل ۲۹ ; محرّمات بنى اسرائیل ۳ ; معجزه انبیاى بنى اسرائیل ۲۱
  • پاداش: تضمین پاداش ۱۳ ; مراتب پاداش ۱۳، ۱۶
  • جان: اهمیّت حفظ جان ۱۳، ۱۴، ۱۶ ; حفظ جان ۱۵
  • جهنّم: عذاب جهنّم ۳۰، ۳۱
  • جهنّمیان:۳۱
  • خدا: فلسفه پاداش خدا ۱۶ ; کیفرهاى خدا ۵
  • سقایت: اهمیت سقایت ۳۳
  • عذاب: مراتب عذاب ۳۰، ۳۱
  • عمل: ناپسند ۲۸
  • فساد: ممانعت از فساد ۲۴
  • قابیل: ظلم قابیل ۵
  • قاتل: ارزش جان قاتل ۱۰ ; فرجام قاتل ۳۱ ; کیفر قاتل ۳۱
  • قانون شکنان:۲۵
  • قانون شکنى: سرزنش قانون شکنى ۲۸
  • قتل: آثار قتل ۹ ; حرمت قتل ناحق ۳ ; فلسفه کیفر قتل ۶ ; قتل ناحق ۲، ۲۷ ; کیفر قتل ۵، ۷، ۳۰ ; کیفر قتل ناحق ۱ ; گناه قتل ۱، ۲ ; ممانعت از قتل ۱۶، ۲۴ ; موانع قتل ۷
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۲، ۳۲، ۳۳، ۳۴
  • قلب: موانع قساوت قلب ۶
  • کیفر: مراتب کیفر ۱، ۷ ; موجبات کیفر ۱۲
  • گمراهان: هدایت گمراهان ۳۲
  • گناه: کبیره ۱، ۲
  • محرمات:۳ تحلیل محرمات ۳ ۳۵
  • مسرفان:۲۵
  • مفسدان: ارزش جان مفسدان ۱۰ ; اعدام مفسدان ۱۱، ۱۲ ; قصاص مفسدان ۱۱
  • مؤمنان: احیاى مؤمنان ۳۴ ; اطعام به مؤمنان ۳۴ ; قتل مؤمنان ۳۴
  • نظام جزایى:۱۲
  • هابیل: قتل هابیل ۵
  • هدایت: عوامل هدایت ۲۰

منابع

  1. کافى، ج ۷، ص ۲۷۱، ح ۱; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۱۹- ، ح ۱۵۰.
  2. کافى، ج ۷، ص ۲۷۱، ح ۱; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۱۹- ، ح ۱۵۰.
  3. کافى، ج ۷، ص ۲۷۱، ح ۱; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۱۹- ، ح ۱۵۰.
  4. کافى، ج ۲، ص ۲۱۰، ح ۱; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۱۹- ، ح ۱۵۳.
  5. کافى، ج ۴، ص ۵۷، ح ۳; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۶۴- ، ح ۹.
  6. کافى، ج ۲، ص ۲۰، ح ۲۰; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۱۹- ، ح ۱۵۲.
  7. تفسیر تبیان، ج ۳، ص ۵۰۴; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۶۲۰، ح ۱۵۸.