النساء ١٠٤
ترجمه
النساء ١٠٣ | آیه ١٠٤ | النساء ١٠٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَهِنُوا»: سست و ضعیف مشوید. از ماده (وهْن).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
نکات آیه
۱- مجاهدان نباید در رویارویى و تعقیب دشمنان، سستى نشان دهند. (و لاتهنوا فى ابتغاء القوم)
۲- ترغیب مجاهدان صدر اسلام به تعقیب لشکریان دشمن، پس از نبرد احد (و لاتهنوا فى ابتغاء القوم) گفته شده که آیه پس از نبرد احد نازل شد تا مسلمانان را به تعقیب لشکریان ابوسفیان ترغیب کند (مجمع البیان، ذیل آیه).
۳- آسیبها و صدمات متقابل مجاهدان و کافران در نبرد احد (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون) بنابر آنچه در شأن نزول آیه آمده، مراد از آسیبهاى متقابل، مسائلى است که در جنگ احد پیش آمد.
۴- سختیها و رنجهاى ناشى از رویارویى با دشمنان دین، نباید موجب سستى در پیکار با آنان شود. (و لاتهنوا ... ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون)
۵- بیان خسارتهاى دشمن در جنگ، زمینه اى براى تقویت روحیه مجاهدان در رویارویى با آنان (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون)
۶- ضرورت آماده سازى مجاهدان براى تحمل رنجها و خسارتهاى ناشى از نبرد با دشمنان (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من اللّه ما لایرجون) هدف از بیان امتیازات نیروهاى مجاهد (ترجون من اللّه) و نیز تبیین رنجهاى دشمنان به هنگامه نبرد، این است که اهل ایمان را براى نبرد آماده سازد و به آنان روحیه رویارویى با دشمنان را القا کند.
۷- توجه به نقاط ضعف دشمن و نقاط قوت و امتیاز خویش، از عوامل تقویت روحیه (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من اللّه ما لایرجون) آیه شریفه در صدد روحیه دادن به مسلمانان براى رویارویى با دشمنان است.
۸- امید مجاهدان به پاداش و نصرت الهى، زمینه تقویت روحیه و سستى نکردن آنان در رویارویى با دشمنان دین (و لاتهنوا ... و ترجون من اللّه ما لایرجون)
۹- نقش و اهمیت امید، در نیرومندى و حفظ روحیه (و ترجون من اللّه ما لایرجون)
۱۰- امید به پاداش و نصرت الهى، پشتوانه و امتیازى براى مجاهدان، در برابر دشمنان (و ترجون من اللّه ما لایرجون)
۱۱- ضرورت امیدوارى و اتکال مجاهدان به خداوند در رویارویى با دشمان (و ترجون من اللّه ما لایرجون) جمله خبریه «ترجون من اللّه» مى تواند ارشاد و توصیه به مجاهدان باشد که باید همواره به یارى و کمک خداوند دل بندند.
۱۲- خداوند، علیم (بسیار دانا) و حکیم (کاردان) است. (و کان اللّه علیماً حکیماً)
۱۳- خداوند، دانایى کاردان است. (کان اللّه علیماً حکیماً)
۱۴- فرمان خداوند به مسلمانان در مورد تعقیب دشمنان، فرمانى حکیمانه و با آگاهى کامل به مصالح آنان است. (و لاتهنوا فى ابتغاء القوم ... و کان اللّه علیماً حکیماً)
۱۵- خداوند، داناى به رنجها و مشقتهاى مجاهدان پیکارگر (ان تکونوا تألمون ... و کان اللّه علیماً حکیماً)
۱۶- دشواریها و سختیهاى پیش آمده براى اهل ایمان به هنگام نبرد با دشمنان، داراى حکمت و مصلحت (ان تکونوا تألمون ... و کان اللّه علیماً حکیماً) توصیف خداوند به «حکیماً»، پس از بیان علم خداوند به دردها و مصیبتهاى اهل ایمان، براى رساندن این معناست که این رنجها و گرفتاریها داراى حکمت و مصلحت است و لذا از آن جلوگیرى نمى کند، نه اینکه از دید خداوند مخفى باشد.
موضوعات مرتبط
- استقامت:
- اسلام:
- اسماء و صفات:
- امیدوارى:
- انگیزش:
- تقویت روحیه:
- توکل:
- جنگ:
- جهاد:
- خدا:
- دشمنان:
- سختى:
- سستى:
- علم:
- غزوه احد:
- کافران:
- مجاهدان:
- مسلمانان:
- مؤمنان: