آل عمران ١٥٩
ترجمه
آل عمران ١٥٨ | آیه ١٥٩ | آل عمران ١٦٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللهِ»: به سبب رحمتی که خدا آن را در دل تو به ودیعت نهاده است. (مَا) حرف زائدی است که برای تأکید ربط سبب یعنی (رحمت)، به مسبّب یعنی (لِنتَ) به کار رفته است. «لِنتَ»: نرم شدی. نرمش نمودی. «فَظّاً»: تندخو. «غَلِیظَ الْقَلْبِ»: سنگدل. نامهربان. «إنفَضُّوا»: پراکنده میشدند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَ... (۱) لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ... (۱) وَ الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ... (۲)
تفسیر
نکات آیه
۱- پیامبر (ص) داراى اخلاقى خوش و اهل مدارا با مردمان، به دور از هر گونه سنگدلى و خشونت (فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو کنت فظّا غلیظ القلب) کلمه «لنتَ» از مصدر «لین» به معناى مهربانى و خوشخویى است و «فظّا» به معناى جفاکار و بد خلق است و «غلیظ القلب» به معناى سنگدل و بى رحم است.
۲- رحمت الهى، تنها سرچشمه نرمى و مداراى پیامبر (ص) با مردم (فبما رحمة من اللّه لنت لهم) تقدیم «بما رحمة» بر متعلقش (لنتَ)، دلالت بر حصر دارد.
۳- نرمى و مداراى پیامبر (ص)، با مسلمانانى که از دستورات ایشان سرپیچى کردند و از جبهه احد گریختند. (فبما رحمة من اللّه لنت لهم) نرمى و مدارا غالباً در مورد مخالفت و عصیان است که از مصادیق مورد نظر به قرینه آیات قبل عصیانگران نبرد احد مى باشند.
۴- ضرورت خوش خلقى، نرمش و رأفت رهبران الهى با مردم (فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک)
۵- خُلق و خوى خوش و مداراى با مردم، برخاسته از رحمت الهى (فبما رحمة من اللّه لنت لهم)
۶- مدارا، خوش خُلقى و مهربانى پیامبر (ص) با مردم، از عوامل گرایش آنان به جانب آن حضرت (و لو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک)
۷- سنگدلى و خشونت رهبران، موجب پراکندگى مردم از پیرامون آنان (و لو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک) «انفضّوا» از «فضّ» به معناى تفرّق و پراکندگى است.
۸- ترغیب به خوش خُلقى و مدارا و نکوهش از سنگدلى و خشونت، در برخوردهاى اجتماعى (و لو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک)
۹- گرایش مردم به رهبران دینى، در گرو مهربانى آنان و پرهیز از خشونت و سنگدلى (فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک)
۱۰- نقش ویژه خوش خُلقى و مهربانى رهبران الهى با امت خویش، به هنگامه هاى دشوار (فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک) قرار گرفتن این آیه در ضمن آیات مربوط به نبرد احد و مشکلات ناشى از آن، اشاره به این حقیقت دارد که خوش خلقى و مهربانى رهبران به هنگام رخ نمودن سختیها و مشکلات براى مردم، از اهمیّت ویژه اى برخوردار است.
۱۱- شکستها و سختیها، زمینه ساز پراکندگى جامعه از پیرامون رهبران خود، و مداراى ایشان با آنان از میان برنده آن زمینه هاست.* (فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک) با توجّه به ارتباط این آیه با آیات پیشین، که شکست نبرد احد و مشکلات ناشى از آن را مطرح ساخت، مى توان نتیجه گرفت که شکست و مشکلات آن نبرد، زمینه پراکندگى مسلمانان را از پیرامون رسول خدا (ص) فراهم ساخت و آنچه در این میان مانع از گسیختن مردم از پیرامون پیامبر (ص) شد، خُلق خوش و مداراى آن حضرت با مردم بود.
۱۲- گذشت از خطاکاران، و طلب آمرزش براى ایشان و مشورت در امور اجتماعى، وظیفه پیامبر (ص) نسبت به مسلمانان (فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر)
۱۳- گذشت از خطاى مردم و طلب آمرزش براى آنان و نیز مشورت با مسلمانان در مسائل اجتماعى، نمودى از مهربانى و خُلق خوش پیامبر (ص) (و لو کنت فظّا غلیظ القلب ... فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر) تفریع جمله «فاعف عنهم و ... » بر جمله هاى پیشین، که بیانگر خُلق خوش پیامبر (ص) است، در حقیقت اشاره به مصادیق و نمونه هایى از خوى نیکوى پیامبر (ص) دارد. گفتنى است که امر به عفو و ... به معناى ادامه دادن آن است.
۱۴- پیامبر (ص) موظّف به گذشت از حقوق خویش بر مردم و طلب آمرزش براى آنان نسبت به حقوق الهى (فاعف عنهم و استغفر لهم) از اینکه پیامبر (ص) از یکسو مأمور به گذشت از مردم و از سوى دیگر مأمور به طلب مغفرت براى آنان از خدا مى شود، مى توان به دست آورد که مراد از «فاعف»، گذشت از حقوق خود پیامبر (ص) و مراد از «فاستغفر»، طلب مغفرت در مورد حقوق خداوند است.
۱۵- پیامبر (ص) داراى حقوقى بر مردم و آنان وظیفه دار رعایت آن حقوق هستند. (فاعف عنهم و استغفر لهم)
۱۶- عفو از خطاکاران پیکار احد، تکلیف الهى پیامبر (ص) (فاعف عنهم و استغفر لهم) به متقضاى ارتباط این آیه با آیات نبرد احد، از جمله افراد مورد نظر که پیامبر (ص) موظّف به نادیده گرفتن خطاى آنان است، خطاکاران نبرد احد مى باشند.
۱۷- نقش وساطت و شفاعت پیامبر (ص) در پیشگاه خداوند براى آمرزش خطاکاران (و استغفر لهم)
۱۸- لطف و عنایت خاصّ خداوند نسبت به پیکارگران نبرد احد (فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر)
۱۹- پیامبر (ص) پذیراى نقش مردم در تصمیم گیریهاى اجتماعى (و شاورهم فى الامر)
۲۰- مشورت با مردم و شرکت دادن آنان در تصمیم گیریهاى اجتماعى، از وظایف رهبران اسلام (و شاورهم فى الامر)
۲۱- خطاهاى گذشته مردم، نباید مانع از مشورت رهبران اسلامى با آنان باشد. (فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر) امر به مشورت با مؤمنان پس از تصریح به خطاکارى آنان، اشاره به این معناست که خطا و گناه پیشین مؤمنان نباید مانعى براى مشورت با آنان قلمداد شود.
۲۲- نظام اسلامى، نظامى مردمى و دور از استبداد رهبران است. (و شاورهم فى الامر)
۲۳- پاکى از گناهان، از شرایط گروه مورد مشورت رهبرى* (فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر) تقدیم «عفو و استغفار» (پاک شدن از گناهان) بر مشورت، دلالت بر این دارد که فرد و یا افرادى که مورد مشورت قرار مى گیرند، باید آلوده به گناه نباشند و یا از آلودگى پاک شده باشند.
۲۴- ارزش و اهمیّت والاى مشورت در اسلام (و شاورهم فى الامر) موظّف بودن پیامبر (ص)، یعنى برجسته ترین افراد بشر، به مشورت با مردم، دلیل ارزش و اهمیّت والاى مشورت است.
۲۵- تصمیم گیرى نهایى پس از مشورت، بر عهده رهبرى است. (و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکّل على اللّه) چون «عزم» و تصمیم پس از مشورت، بر عهده شخص پیامبر (ص) گذاشته شده است، (عزمَت) نه به عهده جمع مورد مشورت و یا اکثریت آنان.
۲۶- حاکمیّت رهبرى واحد، همراه با پذیرش اصل شورا، از ویژگیهاى نظام اسلامى (و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکّل على اللّه)
۲۷- لزوم توکّل و اتکاى رهبران بر خداوند، پس از تصمیم گیرى و عزم بر اِعمال مدیریت (فاذا عزمت فتوکّل على اللّه)
۲۸- لزوم قاطعیّت و صلابت رهبرى، پس از مشورت و تصمیم نهایى خویش، در مقام اجرا (و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکّل على اللّه) جلمه «فاذا عزمت فتوکّل على اللّه»، به این معناست که آنگاه که تصمیم بر کارى گرفتى، دیگر تردید و دو دلى به خود راه مده و احتمال عدم موفقیّت را با توکّل بر خدا جبران کن که خداوند محبوب خویش را وانخواهد گذاشت: «انّ اللّه یحبّ المتوکّلین».
۲۹- لزوم توجّه به نقش تعیین کننده خداوند براى موفقیّت در امور، حتّى پس از مشورت و تصمیم گیرى نهایى بر انجام کارها (و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکّل على اللّه)
۳۰- خداوند دوستدار آنانکه بر او توکّل کنند. (انّ اللّه یحبّ المتوکّلین)
۳۱- توکّل بر خداوند از عوامل جلب محبّت الهى (انّ اللّه یحبّ المتوکّلین)
موضوعات مرتبط
- آزادى: اجتماعى ۲۲
- اخلاق:۱۰ آثار خوش اخلاقى ۱۰ ; اهمیّت خوش اخلاقى ۴، ۸ ; خوش اخلاقى ۵، ۶، ۱۳
- استغفار:۱۲، ۱۳، ۱۴
- اسلام:۲۶ تاریخ صدر اسلام ۲۶ ۳، ۱۶، ۱۸، ۱۹ ; عوامل نشر اسلام ۲۶ ۶
- تندخویى: آثار تندخویى ۷ ; سرزنش تندخویى ۸
- توسل: به محمّد (ص) ۱۷
- توکل: آثار توکل ۳۰، ۳۱ ; توکل بر خدا ۲۷
- جامعه: تحولات در جامعه ۱۱ ; روابط اجتماعى ۸ ; ویژگى جامعه اسلامى ۲۶
- جهاد: فرار از جهاد ۳
- حقوق:۱۴، ۱۵ حق اللّه ۱۴
- حکومت:۲۲
- خدا:۲۷، ۲۹ رحمت خدا ۲۷، ۲۹ ۲، ۵ ; لطف خدا ۲۷، ۲۹ ۱۸ ; محبت خدا ۲۷، ۲۹ ۳۱ ; محبوبان خدا ۲۷، ۲۹ ۳۰، ۳۱
- دعا:۱۴
- دموکراسى:۱۹
- ذکر: اهمیّت ذکر خدا ۲۹
- روابط اجتماعى:۸
- رهبرى: اخلاق رهبرى ۱۰ ; تصمیمخگیرى رهبرى ۲۷، ۲۸ ; حاکمیّت رهبرى ۲۶ ; خشونت رهبرى ۷، ۹ ; قاطعیت رهبرى ۲۸ ; مسؤولیت رهبرى ۴، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۲۰، ۲۱، ۲۵، ۲۷، ۲۸ ; مهربانى رهبرى ۹، ۱۰
- سختى: آثار سختى ۱۱ ; روش تسهیل سختى ۱۱
- شفاعت:۱۷
- شکست: آثار شکست ۱۱
- شورا:۲۶ آداب شورا ۲۶ ۲۹ ; شرایط شورا ۲۶ ۲۳
- عفو: از خطا ۱۲، ۱۳، ۱۶
- غزوه احد:۳، ۱۶، ۱۸
- قلب: قساوت قلب ۹ ; آثار قساوت قلب ۷ ; سرزنش قساوت قلب ۸
- کار: آداب کار ۲۹
- گرایش: عوامل گرایش ۹
- معاشرت: آداب معاشرت ۵
- مجاهدان: فضایل مجاهدان ۱۸ ; مجاهدان احد ۱۶
- محمد (ص):۱۴ استغفار محمد (ص) ۱۴ ۱۲، ۱۳، ۱۴ ; حقوق محمد (ص) ۱۴ ۱۴، ۱۵ ; خوش اخلاقى محمد (ص) ۱۴ ۶، ۱۳ ; دعاى محمد (ص) ۱۴ ۱۴ ; سیره محمد (ص) ۱۴ ۱، ۲، ۳، ۶، ۱۲ ; شفاعت محمد (ص) ۱۴ ۱۷ ; صفات محمد (ص) ۱۴ ۱ ; مسؤولیّت محمد (ص) ۱۴ ۱۲، ۱۴، ۱۶ ; مشورت محمد (ص) ۱۴ ۱۲، ۱۳، ۱۹ ; مهربانى محمد (ص) ۱۴ ۶، ۱۳
- مدارا: با مردم ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۸، ۱۱ ; مدارا با مسلمانان ۳
- مردم:۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۱، ۱۴، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲
- مسلمانان:۳
- مشورت:۱۲، ۱۳، ۱۹، ۲۱، ۲۵، ۲۸ ارزش مشورت ۱۲، ۱۳، ۱۹، ۲۱، ۲۵، ۲۸ ۲۴ ; مشورت ۱۲، ۱۳، ۱۹، ۲۱، ۲۵، ۲۸ با مردم ۲۰
- معاشرت: آداب معاشرت ۵، ۸
- مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱۵
- مهربانى:۶، ۹، ۱۳ آثار مهربانى ۶، ۹، ۱۳ ۱۰
- نظام سیاسى:۲۱، ۲۲، ۲۵، ۲۶