آل عمران ٧٩
ترجمه
آل عمران ٧٨ | آیه ٧٩ | آل عمران ٨٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِن دُونِ اللهِ»: به جای خدا. «رَبَّانِیِّینَ»: خداجویان و خداپرستان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۰ - ۷۹، سوره آل عمران
- بيان آيه شريفه ((ما كان لبشر...)) كه متضمن پاكى ساحت مسيح (ع ) از عقايد خرافىنصارانسبت به او مى باشد
- حاصل معناى آيه ((و ما كان ليشر...))
- معناى ((عبادا لى )) و فرق بين عبد و عبيد
- معناى ماده ((درس )) و مراد از آن در ((بما كنتم تدرسون ))
- علت دو اختلافى كه در سياق دو آيه وجود دارد
- ۱ - داستان عيسى و مادرش (عليهماالسلام ) در قرآن چگونه است
- كلام حضرت عيسى در كودكى نسبت به برنانه نبوتش براعتاستهلال بود
- حضرت عيسى (ع ) و شريعت تازه او
- ۲ - شخصيت عيسى (عليه السلام ) و مقامش در درگاه خدا
- ۳ - عيسى چه مى گفت ؟ و درباره اش چه مى گفتند؟
- اعتقاد خرافى به تفديه عيسى عليه السلام (فدا شدن براى رهايى گناهكاران ) بااعتقاد به اينكه آن حضرت از شفيعان روز جزا است فرق دارد
- آيات شريفه اى كه عقايد باطل مسيحيان درباره مسيح (ع ) را بيان مى كنند
- مساءله پدر و پسر بودن خدا و مسيح در انجيلهاى موجود
- كلماتى از انجيل در در مورد پدرى و پسرى كه نمى توان آنها را بر تشريفحمل كرد
- حاصل و نتيجه گفتار مسيحيان (اقنومهاى سه گانه )
- ۴ - احتجاج قرآن بر ضد مذهب تثليث
- سه دليل عقلى بر محال بودن توليد مثل براى خدا
- چهار برهان در آيه شريفه ((بديع السموات و الارض ))
- احتجاج دوم : اثبات اينكه شخص عيسى بن مريم (ع ) پسر خدا و شريك او در الوهيت نيست
- خوردن طعام دلالت بر احتياج و ماديت مى كند لذا با الوهيت منافات دارد
- مسيح انسان بوده داراى صفات و احوال و افعال بشرى
- عبادت كردن مسيح خود اولين دليل بر نفى الوهيت اوست
- ۵ - مسيح يكى از شفيعان نزد خدا است ، نه خونبهاى گنهكاران
- مساءله دار و فدا اساس دعوت مسيحيان
- ده اشكال بر اين اعتقاد باطل
- دومين اشكال
- سومين اشكال بر گفتار نصارا
- اشكال چهارم
- اشكال پنجم بر گفتار مسيحيان
- اتصاف خداوند به جسم و اوصاف جسمانى در كتاب نصارا
- اشكال ششم بر گفتار مسيحيان
- اشكال هفتم
- اشكال هشتم
- لازمه اعتقاد به تفديه عيسى عليه السلام جهل به معناى حقيقى گناه و خطا و نفهميدنچگونگى ارتياط گناه با عقاب است
- لازمه قول به هلاكت دائمى فرزندان آدم و انحصار راه نجات آنان در فدا شدن عيسى (ع)،لغو وعبث بودن تشريع تمام اديان است
- سخنى به طرفدارى بولس و پاسخ آن
- قرآن كريم نيز مؤ يد اين حكم عقلى است
- اشكال دهم بر سخن مسيحيان
- در سلطنت حقيقيه خداوند كه تبديل و تبدلى در آن راه ندارد، فديه واقع شدن عقلامحال است
- نفى فديه در آيات قرآنى
- شفاعت غير از فديه است و قرآن كريم شفاعت را در مورد عيسى (ع ) اثبات كرده است
- ۶ - اين آراء از كجا منشاگرفته ؟
- اولين كسى كه در مكه مردم را به بت پرستى دعوت كرد
- ۷ - كتابى كه اهل كتاب خود را منسوب به آن مى دانند چيست ؟ و چگونه كتابى است ؟
- بحث تاريخى
- سند كتاب تورات تا پنجاه سال قطع شده است !
- ۲ - داستان مسيح و انجيل
- انجيلهاى چهارگانه
- ۳ انجيل لوقا
- ۴ انجيل يوحنّا
- بى اعتبارى انجيلهاى چهارگانه از لحاظ سند ومجهول الحال بودن آنها
- عدم اعتبار كتب مسيحيت باعبث شده است بعضى منكر وجود خارجى عيسى و بعضى معتقدبهوجود دو عيسى شوند
- امور ديگرى كه موجب ترديد درباره انجيلهاى مسيحيت مى شوند
- ظهور دعوت مسيحيت بعد از خود عيسى عليه السلام بوده است
- سهم بزرگ جوامعى مانند روم ، هند، چين و مصر و... كه مسيحيت در آنها گسترش يافته ،دراعتقادبه تثليت و ظهور لاهوت در ناسوت و مساءله تفديه
- به جهت عجز از دعوت بر اساس مبانى عقلى و عقلائى ، مبلغين مسحيت اساس دعوت خودرابرمكاشفه و رهبانيت قرار دارد و اصول و فروع مسيحيت را در قالب وثنيت ريختند
- علت موفقيت دعوت به مسيحيت ، در امپراتورى روم
- بطلان و فساد مبناى دعوت مسيحى ، موجب درگيرى و مشاجره بين مدارس مسيحى و سپسمراقبت كليسا و تفتيش عقايد گرديد
- اجمالى از سير تاريخى مسحيت و پيدايش انشعابات و مذاهب مختلف مسيحى
- انشعاب مسيحيت به سه شعبه كاتوليك ، ارتدوكس ، پروتستانت
- اتهامات و دروغ پردازى هاى كليسا درباره مسلمين در زمان جنگهاى صليبى و حتى پس از آن
- افول كليسا و رشد الحاد و بى دينى ، در اثر تعليمات غلط مسيحيت
- گفتار دو تن از اساتيد علوم دينى درباره نهضت دينى در آمريكا
- بحث روايتى (رواياتى كه درباره شاءن نزول آيه كريمه : ((ما كان لبشر...)) )
نکات آیه
۱ - هیچ پیامبرى حق ندارد مردم را دعوت به بندگى و خضوع در برابر خویش کند. (ما کان لبشر ان یؤتیه اللّه الکتاب ... ثم یقول للناس کونوا عباداً لى)
۲ - نسبت ادعاى معبودیّت پیامبران براى خود، از بافته هاى تحریفگران کتب الهى (و انّ منهم لفریفاً یلون السنّتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب ... ما کان لبشر ان یؤتیه اللّه الکتاب ... ثم یقول للناس کونوا عباداً لى) از ارتباط این آیه با آیه قبل استفاده مى شود.
۳ - نفى الوهیّت حضرت عیسى (ع) ازسوى خداوند (انّ مثل عیسى عند اللّه ... (آیه ۵۹- ) ما کان لبشر ان یؤتیه اللّه الکتاب) از مصادیق مورد نظر براى آیه شریفه، حضرت مسیح است ; چون آیات قبل درباره اهل کتاب مى باشد.
۴ - پیامبران، انسانهایى مافوق، نه مافوق انسان (ما کان لبشر ان یؤتیه اللّه الکتاب و الحکم)
۵ - کتاب و حکمت، عطیّه الهى به انبیا (ان یؤتیه اللّه الکتاب و الحکم) بنابراینکه «الحکم»، به معنى حکمت باشد.
۶ - حکومت، عطیّه الهى به انبیا (ان یؤتیه اللّه الکتاب و الحکم) بنابراینکه «الحکم»، به معنى حکومت باشد.
۷ - پیامبران، مردم را تنها به بندگى خدا دعوت مى کردند. (ما کان لبشر ... ثم یقول للناس کونوا عباداً لى من دون اللّه و لکن کونوا ربّانیّن)
۸ - پیامبران، هیچگاه از مقام خود و دین خدا، سوء استفاده نکردند. (ما کان لبشر ... ثم یقول للناس کونوا عباداً لى من دون اللّه)
۹ - ناسازگارى مقام نبوّت و دارا بودن کتاب و حکمت، با دعوت مردم به پرستش خویش (ما کان لبشر ... ثم یقول للناس کونوا عباداً لى من دون اللّه)
۱۰ - عبودیّت براى خداوند و نفى آن از غیر او محور اصلى دعوت انبیا (ما کان لبشر ... ثم یقول للناس کونوا عباداً لى من دون اللّه و لکن کونوا ربّانیّن) ربانى کسى است که با ربّ ارتباط شدید داشته و او را بسیار عبادت کند.
۱۱ - اعتقادات شرک آمیز پیروان ادیان در مورد انبیاى خویش، بر خلاف تعلیمات آنهاست. (ما کان لبشر ... ثم یقول ... کونوا ربّانیّن)
۱۲ - رسالت انبیا، تربیت انسانهایى خدایى (و لکن کونوا ربّانیّن)
۱۳ - تعلیم و تعلم کتب آسمانى، زمینه ربّانى شدن انسان (کونوا ربّانیّن بما کنتم تعلّمون الکتاب و بما کنتم تدرسون)
۱۴ - لزوم عمل به آموخته هاى برگرفته از کتب آسمانى (کونوا ربّانیّن بما کنتم تعلّمون الکتاب و بما کنتم تدرسون) چون فرمان ربانى شدن را به کسانى مى دهد که کتب آسمانى را آموخته اند، معلوم مى شود علم به آن کافى نبوده و عمل نیز لازم است.
۱۵ - پرورش دانشمندان ربانى بر اساس تعالیم کتب آسمانى، از اهداف انبیا (کونوا ربّانیّن بما کنتم تعلّمون الکتاب)
۱۶ - کتب آسمانى، براى یاد دادن و یاد گرفتن است. (بما کنتم تعلّمون الکتاب و بما کنتم تدرسون)
۱۷ - ممنوعیّت سوء استفاده از مقام و مناصب دینى، براى دعوت مردم به خود (ما کان لبشر ان یؤتیه اللّه الکتاب ... ثم یقول للناس کونوا عباداً لى)
۱۸ - مسؤولیت عالمان دینى، در قبال علم خویش به کتب الهى (و لکن کونوا ربّانیّن بما کنتم تعلّمون الکتاب و بما کنتم تدرسون)
۱۹ - کتب آسمانى، قابل فهم براى مردم (بما کنتم تعلّمون الکتاب و بما کنتم تدرسون)
روایات و احادیث
۲۰ - نهى پیامبر (ص) از غلو درباره آن حضرت (ما کان لبشر ان یؤتیه ... ثم یقول للنّاس کونوا عباداً لى) رسول اللّه (ص): لا ترفعونى فوق حقّى فان اللّه تعالى اتّخذنى عبدا قبل ان یتّخذنى نبیّا، سپس آن حضرت آیه فوق را تلاوت نمود.[۱]
موضوعات مرتبط
- انبیا: اهداف انبیا ۱۲، ۱۵ ; تعالیم انبیا ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۵ ; حکمت انبیا ۵، ۹ ; حکومت انبیا ۶ ; دعوت انبیا ۷، ۹، ۱۰ ; عصمت انبیا ۸ ; قلمرو مسؤولیت انبیا ۱، ۱۰ مقام انبیا ۴ ; نبوت انبیا ۹ ; انبیا و تربیت ۱۲
- تربیت: ۱۲
- تعلیم و تعلم: ۱۳، ۱۶
- توحید عبادى: ۳، ۷، ۹، ۱۰
- خدا: عبودیت خدا ۷، ۱۰ ; عطایاى خدا ۵; نواهى خدا ۱
- خودسازى: عوامل خودسازى ۱۳
- دین: سوء استفاده از دین ۸، ۱۷
- رشد: مراحل رشد ۱۳
- عقیده: عقیده باطل ۲، ۱۱
- علما: ۱۳، ۱۵، ۱۸
- عمل: اهمیّت عمل ۱۴
- عیسى (ع): الوهیت عیسى (ع) ۳
- غلو: ۲۰
- کتب آسمانى: ۵، ۹، ۱۳، ۱۹ اهداف کتب آسمانى ۱۶ ; تحریف کتب آسمانى ۲ ; تعالیم کتب آسمانى ۱۴
- محمّد (ص): نواهى محمّد (ص) ۲۰
- نبوت: ۹
- مسؤولیت: علم و مسؤولیت ۱۸
منابع
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۲۰۱، ح ۱، ب ۴۶- ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۵۷، ح ۲۰۹.