الزمر ٥
کپی متن آیه |
---|
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِ يُکَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَ يُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلاَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ |
ترجمه
الزمر ٤ | آیه ٥ | الزمر ٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِالْحَقِّ»: به حق نه به شوخی و عبث. یعنی آفرینش دارای نظم و نظام شگرف و مقصد و هدف بزرگی است، و زندگی بازیچه نیست. «یُکَوِّرُ»: میپیچد. یعنی خداوند زمین را کروی آفریده است و به دور خود به گردش انداخته است، و بر اثر این گردش، قسمتی از کره زمین روز و قسمتی شب است، و گوئی از یک سو نوار سفید بر سیاه، و از سوی دیگر نوار سیاه بر سفید پیچیده میشود. چرا که مصدر آن (تکویر) است که به معنی پیچیدن عمامه و دستار به دور سر است. «أَجَلٍ مُّسَمّیً»: (نگا: رعد / لقمان / ، فاطر / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ... (۶) وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ... (۵) إِنَ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي... (۱۱)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۰ سوره زمر
- محتواى كلّى سوره مباركه زمر
- اشاره به معناى «إنزال» و «تنزيل»، در قرآن كريم
- معناى اين كه: «دين خالص، براى خداست»
- اثبات توحید خداوند در ربوبيّت، با بيان انحصار «خلق» و «تدبير» پروردگار
- گفتارى در معناى خشم و رضاى خدا
- انسان کفران پیشه، در حال اضطرار، به خدا روی می آورد، و در خوشی ها، او را فراموش می کند
- پاداش بى حساب صابران
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ «5»
او آسمانها و زمين را به حقّ آفريد. شب را بر روز و روز را بر شب در مىپيچد و خورشيد و ماه را رام ساخت. هر يك تا مدّتى معين در حركتند، بدانيد كه او عزيز و بسيار آمرزنده است.
پیام ها
1- آفرينش هستى امرى تصادفى نيست. «خَلَقَ السَّماواتِ»
2- هم نظام تشريع حقّ است «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ» «1» هم نظام تكوين. «خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ»
3- او هم خالق است «خَلَقَ» هم مدبّر است. «يُكَوِّرُ»
4- خورشيد و ماه دائماً در حركتند. «كُلٌّ يَجْرِي»
5- حركات كرات آسمانى زمانبندى دارد. «لِأَجَلٍ»
6- زمان بندى حركات، حساب شده و معيّن است. «مُسَمًّى»
7- آيه قبل با كلمهى «قهار» پايان يافت و اين آيه با كلمهى «غفار»، تا بيم و اميد در كنار هم باشند.
«1». زمر، 3.
جلد 8 - صفحه 144
8- عفو خدا بر اساس عجز و ضعف نيست بلكه با وجود قدرت مىبخشد.
«الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ»
9- آفرينش آسمانها و زمين و حركات ماه و خورشيد و در هم پيچيده شدن شب و روز جلوهاى از عزّت الهى است. «خَلَقَ، سَخَّرَ، يُكَوِّرُ، هُوَ الْعَزِيزُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ «5»
جلد 11 - صفحه 220
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ: خداى به حق آن ذاتى است كه بيافريد آسمانها و زمينها را، بِالْحَقِ: به راستى و درستى نه به باطل و عبث بلكه در آفريدن آنها چندين هزار آثار قدرت و اطوار حكمت مندرج است تا به تدبّر و تفكر در آنها معرفت به وحدانيت سبحانى پيدا كنند. يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ: در مىآورد شب را به روز، يعنى به پرده ظلمت شب نور روز را مىپوشاند. وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ: و در مىآورد روز بر شب، يعنى به شعاع ضياء روز، ظلمت شب را پنهان مىسازد. يا شب را به روز مىافزايد و روز را مىكاهد و روز را به شب متزايد و شب را ناقص گرداند. وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ: و رام كرد آفتاب و ماه را، يعنى جارى ساخت آنها را بر طرز واحد، كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى: هر يك آنها مىرود در فلك خود تا زمانى نام برده شده، يعنى وقت معين كه منتهى دور آنست در سير هر روز يا هر ماه يا هر سال. يا وقت انقطاع سير او كه قيامت باشد. أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ: بدانيد كه خداى غالب است بر تمام مكونات، بسيار آمرزنده كه با وجود شرك و معصيت، سلب نفرمايد از بنى آدم اصناف نعمت را و معامله ننمايد به عقوبت. و محقق است ذاتى كه قادر بر خلق آسمان و زمين و تسخير آفتاب و ماه و ادخال شب در روز و بعكس باشد، هر آينه منزه خواهد بود از اتخاذ ولد و شريك، زيرا آن از صفات محتاج، و ذات او غنى باشد.
ديگر از شواهد قدرت او:
جلد 11 - صفحه 221
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ «1» إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ «2» أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي ما هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ «3» لَوْ أَرادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً لاصْطَفى مِمَّا يَخْلُقُ ما يَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ «4»
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَى اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ «5»
ترجمه
اين نازل نمودن كتابست از جانب خداوند غالب درست كردار
همانا ما فرستاديم بسوى تو كتابرا بحق پس بپرست خدا را با آنكه خالصكننده باشى براى او دين را
بدانيد كه براى خدا است دين خالص و آنها كه گرفتند غير از او خداوندگارانى ميگويند نمىپرستيم آنها را مگر براى آنكه نزديك كنند ما را بخدا نزديك نمودنى همانا خدا حكم ميكند ميانشان در آنچه آنها در آن اختلاف ميكنند همانا خدا هدايت نمىكند كسى را كه او دروغگوى ناسپاس است
اگر ميخواست خدا كه بگيرد فرزندى هر آينه برگزيده بود از آنچه مىآفريند آنچه را كه ميخواست منزّه است او او است خداى يگانه داراى قهر و غلبه
آفريد آسمانها و زمين را بحق ميپوشاند لباس شب را بر روز و ميپوشاند لباس روز را بر شب و رام گردانيد خورشيد و ماه را هر يك جارى ميگردد تا مدتى نامبرده بدانيد او است خداوند غالب آمرزنده.
تفسير
خداوند متعال در اينسوره مباركه بدوا فرموده نزول قرآن از خداوند ارجمند درستكردار است و بنابراين تنزيل مبتدا و من اللّه خبر است و محتمل است تنزيل خبر مبتداء محذوف باشد چنانچه ترجمه شد و بعدا ميفرمايد
جلد 4 صفحه 483
ما آنرا براستى و درستى و حق و حقيقت فرستاديم نه بدون غرض صحيح و بيهوده و بباطل و براى تذكر عموم بندگان به پيغمبر خود دستور داده كه عبادت كن خدا را از روى اخلاص بدون ريا و شرك و اغراض ديگرى بطوريكه دين تو منحصر بخداپرستى باشد و بدانكه دين خدا خالص از غير خدا است و دينى كه در آن شرك باشد بهر وجه كه باشد منسوب بحقّ و بامر خدا نميشود و مرضىّ الهى نيست و نبوده و نخواهد بود و آنكه بتپرستان مكّه ميگويند ما خداوند بزرگ را كه خالق آسمانها و زمين است قبول داريم و اينكه پرستش مينمائيم بتها را براى آنستكه آنها نزديك كنند ما را بخدا بنزديكى مخصوصى كه آنشفاعت است و خدا حكم ميكند ميان آنها و موحّدين در آنچه با هم در آن اختلاف مينمايند از توحيد و شرك يا حكم مينمايد بين اهل شرك در اختلافاتيكه مينمايند با يكديگر در امور دينى و انواع شرك آنها از خفى و جلى و اجلى و غيرها و هر كس را بقدر استحقاق عذاب ميفرمايد و قدر مشترك ميان همه آنستكه آنها دروغ ميگويند بتها هيچ كار از دستشان برنمىآيد و بعبادت آنها كفران نعمت خدا را مينمايند و خداوند توفيق نيل بسعادت و هدايت بدار كرامت خود را بآنها نميدهد در احتجاج از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله نقل نموده كه بمشركين عرب فرمود شما چرا عبادت ميكنيد بتها را گفتند براى آنكه آنها ما را بخدا نزديك كنند فرمود آيا آنها شنوا و مطيع و عبادت كننده پروردگارند تا شما براى تعظيم آنها مقرّب درگاه خدا شويد گفتند خير فرمود شما كسانى هستيد كه آن بتها را بدست خودتان تراشيده و ساختهايد گفتند بلى فرمود پس اگر قدرت داشتند آنها سزاوارتر بود عبادت شما را نمايند از شما كه عبادت آنها را نمائيد وقتى كه امر نفرموده باشد شما را بتعظيم آنها كسيكه عارف است بمصالح و عواقب شما و حكيم است در آنچه شما را بآن تكليف ميفرمايد و نيز اينكه بعضى از مشركين عرب ميگويند ملائكه دختران خدايند و يهود ميگويند عزير پسر خدا است و نصارى ميگويند مسيح پسر خدا است تمام دروغ و افتراء بخدا است چون خداوند منزّه است از آنكه مجانسى از زن و فرزند داشته باشد و اگر ميخواست كسيرا بفرزندى از بندگان خود قبول نمايد باختيار آنها نميگذارد كه براى او فرزند اختيار نمايند خودش براى خود از مخلوقاتش
جلد 4 صفحه 484
هر كس را ميخواست بفرزندى اختيار مينمود ولى او حاجت بگرفتن زن و فرزند براى خود ندارد و مقام مقدّسش اجلّ از اين امور است چون او يگانه است مجانس و مشابه و عديل و نظيرى ندارد و منقسم نميشود در وجودى و نه در عقلى و نه در وهمى چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و قاهر و غالب بر تمام موجودات است خلق فرموده آسمانها و زمين را بحقّ نه بباطل و بمقتضاى حكمت نه بيهوده و عبث و شب و روز را بر گرد يكديگر ميگرداند يا هر يك را غالب بر ديگرى مينمايد و مسخّر فرموده خورشيد و ماه و ساير سيّارات را كه هر يك از آنها در مدار خود بامر او سير مينمايند تا مدّت معيّنى كه نهايت دور آنها يا روز قيامت باشد كه پايان سير آنها است و همه مقهور بقهر الهى خواهند شد و اينها براى آنستكه تمام موجودات بكمال لايق خود برسند و هر موجودى بقدر قابليّت خود از معرفت و نعمت بىمنتهاى او كامياب و بهرهمند گردد و عزّت و عظمت خداوند آشكار شود و براى اهل ايمان احيانا اگر خلل و فتورى در اطاعت و عبادت حقّ روى دهد بمغفرت و رحمت او تلافى و تدارك گردد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ بِالحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيلَ عَلَي النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَي اللَّيلِ وَ سَخَّرَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ كُلٌّ يَجرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّي أَلا هُوَ العَزِيزُ الغَفّارُ «5»
خلق فرمود آسمانها را و زمين را بحق از روي حكمت و مصلحت صحيح درست بجا و بموقع ميگذارد شب را بر روز يعني ميافزايد و روز را بر شب و مسخر فرمود خورشيد و ماه را کل اينها در جريان و سير هستند براي مدتي که بر آنها تعيين فرموده و نام نهاده آگاه باشيد او است عزيز و بسيار آمرزنده.
خَلَقَ السَّماواتِ هفت طبقه آسمانها را که در خبر دارد هر طبقه آنها تا طبقه ديگر پانصد سال راه است و فوق آنها كرسيست که ميفرمايد وَسِعَ كُرسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ آيه الكرسي و فوق كرسي عرش است که محيط بجميع عوالم جسمانيست و فوق آن عوالم مجردات عالم عقول و نفوس و ارواح و فوق آن عالم انوار و فوق آن عالم لاهوت که لا يدرك و لا يوصف است و جز ذات اقدسش احاطه بآن ندارد و عالم جبروت.
وَ الأَرضَ كرات سفليّه كره زمين که بر روي كره آب فرار گرفته مثل كشتي روي آب و كره هوي که محيط بكره آب و زمين است جل الخالق.
بِالحَقِّ حق بمعني ثابت است مقابل باطل که زائل و زاهق است يعني از روي حكمت و مصلحت صحيح بجا و بموقع است و كار قبيح و لغو نيست.
يُكَوِّرُ اللَّيلَ عَلَي النَّهارِ وَ يُكَوِّرُ النَّهارَ عَلَي اللَّيلِ تكوير چيزي بر چيزي گذاردن است مثل تكوير عمامه که روي هم پيچيده ميشود و ظاهرا اينجا بمعني زياده و نقصان است که شب را بر روز ميافزايد و روز را بر شب چون كره زمين
جلد 15 - صفحه 285
دور كره شمس در مدار منطقة البروج سير ميكند و دائره منطقة البروج در دو نقطه تماس پيدا ميكنند با دائره معدل النهار اول فروردين و اول مهر شب و روز مساوي ميشود و هر چه رو بنقطه جنوب رود شب افزوده ميشود بر روز و هر چه رو بشمال آيد روز افزوده ميشود که منتهي بلندي روز اول تير است و منتهي بلندي شب که اول دي باشد.
وَ سَخَّرَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ تمام كرات علويه و سفليه مسخر امر الهي هستند و در تحت فرمان او چنانچه ميفرمايد وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمرِهِ اعراف آيه 52 وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمرِهِ نحل آيه 12 أَ لَم يَرَوا إِلَي الطَّيرِ مُسَخَّراتٍ فِي جَوِّ السَّماءِ ما يُمسِكُهُنَّ إِلَّا اللّهُ نحل آيه 81.
كُلٌّ يَجرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّي تا روز آخر دنيا و قيام قيامت که تمام از حركت و جريان بازداشته ميشوند و مجتمع ميشوند و آثار از آنها گرفته ميشود که آيات در اينکه باب بسيار است در بسياري از سور بيان شده.
أَلا هُوَ العَزِيزُ الغَفّارُ معناي عزيز و غفار مكرر بيان شده و واضح است احتياج بتوضيح ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- سپس برای تثبیت این واقعیت که خدا هیچ نیازی به مخلوقات ندارد، و نیز برای بیان نشانههائی از توحید و عظمتش میفرماید: «آسمانها و زمین را به حق آفرید» (خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ).
حق بودن آنها دلیل بر این است که هدفی بزرگ در کار بوده که آن چیزی جز تکامل موجودات، و در پیشاپیش آنها انسان، و سپس منتهی شدن به رستاخیز نیست.
بعد از بیان این آفرینش بزرگ به گوشهای از تدبیر عجیب و تغییرات حساب شده و نظامات شگرف حاکم بر آنها اشاره کرده، میگوید: «شب را بر روز میپیچد و روز را بر شب» (یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَی النَّهارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَی اللَّیْلِ).
نکته لطیفی که در این تعبیر قرآنی، نهفته این است که زمین کروی است و به دور خود گردش میکند و بر اثر این گردش، نوار سیاه شب و نوار سفید روز دائما گرد آن میگردند، گوئی از یکسو نوار سفید بر سیاه و از سوی دیگر نوار سیاه بر سفید پیچیده میشود.
به هر حال قرآن مجید در مورد نظام «نور» و «ظلمت» پیدایش شب و روز تعبیرات گوناگونی دارد که هر کدام به نکتهای اشاره میکند و از زاویه خاصی به آن مینگرد.
سپس به گوشه دیگری از تدبیر و نظم این جهان پرداخته، میگوید:
«و خورشید و ماه را مسخر فرمان خویش قرار داد که هر کدام تا سر آمد معینی به حرکت خود ادامه میدهند» (وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی).
نه خورشید در حرکتی که به گرد خود دارد، یا حرکتی که با مجموع منظومه شمسی به سوی نقطه خاصی از کهکشان پیش میرود کمترین بینظمی از خود نشان میدهد، و نه ماه در حرکت خود به دور زمین و به دور خودش، و در همه حال
ج4، ص210
سر بر فرمان او دارند، «مسخر قوانین آفرینش» اویند، تا سر آمد عمرشان به وضع خود ادامه میدهند.
در پایان آیه به عنوان تهدید مشرکان در عین گشودن راه بازگشت و لطف و عنایت میفرماید: «آگاه باشید که او قادر و آمرزنده است»! (أَلا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ).
به مقتضای عزت و قدرت بیانتهایش هیچ گنهکار و مشرکی نمیتواند از چنگال عذابش بگریزد، و به مقتضای غفاریتش پرده بر روی عیوب و گناهان توبه کاران میافکند و آنها را در سایه رحمتش قرار میدهد.
نکات آیه
۱ - خدا، آفریننده آسمان ها و زمین (خلق السموت و الأرض)
۲ - آفرینش جهان (آسمان، زمین و...)، هدفدار و به دور از عبث کارى است. (خلق السموت و الأرض بالحقّ) «حقّ» در مقابل باطل قرار دارد و باطل گاهى در معناى عبث به کار مى رود. بنابراین حق به معناى هدفدار بودن است.
۳ - جهان، داراى آسمان هاى متعدد (خلق السموت)
۴ - خداوند، شب را چون پرده اى بر روز و روز را بر شب مى نهد. (یکوّر الّیل على النهار و یکوّر النهار على الّیل) «تکویر» (مصدر «یکوّر») در اصل به معناى پیچیدن دائره وار است (مصباح المنیر); ولى به کارگیرى «على» نشان مى دهد که «تکویر» در این آیه، به معناى «وضع الشىء على الشىء» است.
۵ - پیدایش مستمر روز و شب و نور و ظلمت، از نشانه هاى قدرت مطلق و ربوبیت یگانه خداوند است. (یکوّر الّیل على النهار و یکوّر النهار على الّیل)
۶ - خورشید و ماه، مسخر خدا و رام اراده او هستند. (و سخّر الشمس و القمر)
۷ - حرکت منظم و بى وقفه خورشید و ماه (و سخّر الشمس و القمر کلّ یجرى) فعل مضارع «یجرى»، دلالت بر استمرار جریان حرکت خورشید و ماه دارد.
۸ - حرکت خورشید و ماه، تا وقت معینى بوده و زمانى به پایان مى رسد. (و سخّر الشمس و القمر کلّ یجرى لأجل مسمًّى)
۹ - خداوند، عزیز (پیروز شکست ناپذیر) و غفّار (بسیار آمرزنده) است. (ألا هو العزیز الغفّ-ر)
۱۰ - آفرینش و تدبیر آسمان ها و زمین و پیدایش شب و روز و تسخیر خورشید و ماه، جلوه هاى عزت و قدرتمندى خداوند است. (خلق السموت و الأرض ... کلّ یجرى لأجل مسمًّى ألا هو العزیز) یادآورى عزت و قدرتمندى خداوند در پایان آیه شریفه و پس از یادآورى آفرینش آسمان، زمین و...، گویاى برداشت یاد شده است.
۱۱ - لزوم خوف و رجا و بیم و امید نسبت به خدا (ألا هو العزیز الغفّ-ر) تذکر به دو صفت عزت و آمرزندگى خدا در یک جمله، مى تواند براى نکته یاد شده باشد.
۱۲ - غفران و بخشش لغزش ها در عین عزت و قدرتمندى، رفتارى پسندیده و شایسته (ألا هو العزیز الغفّ-ر)
۱۳ - توجه و اعتقاد به عزت و غفران خداوند، برخوردار از اهمیتى والا در میان مجموعه معارف الهى (ألا هو العزیز الغفّ-ر)
موضوعات مرتبط
- آسمان: تدبیر آسمان ها ۱۰; تعدد آسمان ها ۳; خالق آسمان ها ۱; خلقت آسمان ها ۱۰
- آفرینش: هدفدارى خلقت آفرینش ۲
- اسماء و صفات: عزیز ۹; غفار ۹
- امیدوارى: اهمیت امیدوارى به خدا ۱۱
- ترس: اهمیت ترس از خدا ۱۱
- خدا: اراده خدا ۶; خالقیت خدا ۱; نشانه هاى عزت خدا ۱۰; نشانه هاى قدرت خدا ۵، ۱۰
- خورشید: انقیاد خورشید ۶; تداوم حرکت خورشید ۷; تسخیر خورشید ۱۰; فرجام خورشید ۸; مدت حرکت خورشید ۸; منشأ تسخیر خورشید ۶
- روز: پوشش روز با شب ۴; خلقت روز ۵، ۱۰
- زمین: تدبیر زمین ۱۰; خالق زمین ۱; خلقت زمین ۱۰
- شب: پوشش شب با روز ۴; خلقت شب ۵، ۱۰
- ظلمت: خلقت ظلمت ۵
- عقیده: اهمیت عقیده به آمرزشهاى خدا ۱۳; اهمیت عقیده به عزت خدا ۱۳
- عفو: عفو هنگام قدرت ۱۲
- عمل: عمل پسندیده ۱۲
- ماه(گردون): انقیاد ماه(گردون) ۶; تداوم حرکت ماه(گردون) ۷; تسخیر ماه(گردون) ۱۰; فرجام ماه(گردون) ۸; مدت حرکت ماه(گردون) ۸; منشأ تسخیر ماه(گردون) ۶
- نور: خلقت نور ۵
منابع