العلق ١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۵۹ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
اقْرَأْ بِاسْمِ‌ رَبِّکَ‌ الَّذِي‌ خَلَقَ‌

ترجمه

بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید،

بخوان به نام پروردگارت كه آفريد
بخوان به نام پروردگارت كه آفريد.
(ای رسول گرامی برخیز و قرآن را) به نام پروردرگارت که خدای آفریننده عالم است (بر خلق) قرائت کن.
بخوان به نام پروردگارت که [همه آفریده ها را] آفریده؛
بخوان به نام پروردگارت كه بيافريد.
بخوان به نام پروردگارت که آفریده است‌
بخوان به نام پروردگارت كه بيافريد- همه آفريدگان را-.
(ای محمّد! بخوان چیزی را که به تو وحی می‌شود. آن را بیاغاز و) بخوان به نام پروردگارت. آن که (همه‌ی جهان را) آفریده است.
بخوان به نام پروردگارت که آفرید.
بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید

Read: In the Name of your Lord who created.
ترتیل:
ترجمه:
سوره العلق آیه ١ العلق ٢
سوره : سوره العلق
نزول : ١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِقْرَأْ ...»: از اوّل این سوره تا آخر آیه پنجم، نخستین آیاتی است که در غار حراء بر پیغمبر نازل شده است و با تابش اشعّه جدید وحی، فصل تازه‌ای در تاریخ بشریّت گشوده گشته است. برابر فرمان الهی پیغمبر «قاری» شد (نگا: بیّنه / ولی «کاتب» نشد (نگا: جزء عمّ شیخ محمّد عبده).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ «1» خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ «2» اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ «3» الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ «4» عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ «5»

بخوان به نام پروردگارت كه (هستى را) آفريد. (او كه) انسان را از خون بسته آفريد. بخوان كه پروردگار تو از همه گرامى‌تر است. او كه با قلم آموخت. آنچه را انسان نمى‌دانست به او آموخت.

نکته ها

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اولين بار كه جبرئيل بر من ظاهر شد، فرمود: بخوان، گفتم: نمى‌توانم، بعد از سه بار مرا فشار داد، ديدم مى‌توانم بخوانم. «1»

در تفسير نوين مى‌خوانيم: آنجا كه به مسئله آفرينش انسان نظر دارد، خداوند، خود را كريم خوانده: «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ الَّذِي خَلَقَكَ» «2» ولى آنجا كه موضوع خواندن و يادگيرى و قلم مطرح است، خود را اكرم خوانده است. «اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»

از افتخارات اسلام اين است كه كارش را با قرائت و علم و قلم شروع كرد و اولين فرمان خداوند به پيامبرش فرمان فرهنگى بود. خواندن لوحى كه براى اولين بار در برابر پيامبر باز شد، منظم و مكتوب بود.


«1». تفسير نمونه.

«2». انفطار، 6- 7.

جلد 10 - صفحه 534

در فرمان اقرء اين نكته نهفته است كه آنچه بر تو نازل خواهد شد، خواندنى است، نه فقط دانستنى.

براى كلمه‌ «عَلَقٍ» چند معنا شده است:

الف) چسبنده و مراد آن است كه حضرت آدم از گل چسبنده آفريده شد و يا نطفه مرد شبيه زالو به نطفه زن مى‌چسبد.

ب) به معناى خون غليظ و بسته باشد كه معمولًا اين معنا مطرح است.

آنكه از خون بسته انسان مى‌سازد، بر شخص درس ناخوانده فرمان اقرء مى‌دهد.

آغاز تحصيل علم بايد با نام خدا باشد. «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» فارغ التحصيلان نيز بايد در راه او باشند. «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى‌ رَبِّكَ فَارْغَبْ»

پیام ها

1- قرائت قرآن بايد با نام خداوند آغاز شود. «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ»

2- اولين فرمان اسلام، فرمان فرهنگى است. «اقْرَأْ»

3- خواندن بايد جهت الهى داشته باشد. «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ»

4- خواندن قرآن وسيله رشد است. «اقْرَأْ وَ رَبُّكَ»

5- پرورش الهى هم مادّى است، «رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ‌- خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ» هم معنوى. «رَبُّكَ الْأَكْرَمُ‌- الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»

6- پروردگار، همان آفريننده است. (بنابراين سخن مشركان كه خالق بودن خدا را پذيرفته بودند ولى بت‌ها را ربّ مى‌دانستند باطل است.) «رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ»

7- بيان آفرينش انسان از خون بسته شده، هم يك پيشگوئى علمى است و هم راهى براى تربيت انسان كه بداند مبدء او از چيست و گرفتار غرور نشود.

«خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ»

8- آفرينش همه هستى در يكسو «الَّذِي خَلَقَ» و آفرينش انسان در يك سوى ديگر. «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ»

9- معلم اصلى انسان خداست. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ»

جلد 10 - صفحه 535

10- قلم، بهترين وسيله انتقال دانش است. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»

11- وحى الهى سرچشمه علوم بشرى است. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ»

12- خالقيّت، ربوبيّت، كريم بودن و معلم بودن خداوند، مستلزم قرائت كتاب اوست. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ‌ ... خَلَقَ‌ ... الْأَكْرَمُ‌ ... عَلَّمَ‌ ...

13- خداوند كارهاى خود را از طريق اسباب انجام مى‌دهد. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»

14- رهائى از جهل با استفاده از قلم، جلوه‌اى از كرم و ربوبيّت اوست و نويسندگى هنر مطلوب و مورد ترغيب اسلام است. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»

15- خداوند هم جسم انسان را رشد مى‌دهد و هم روح او را. (كلمه‌ «رَبِّكَ» ميان دو كلمه‌ «خَلَقَ» و «اقْرَأْ» آمده است.) «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ «1»

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ‌: بخوان به نام نامى پروردگار خود.

بيان- اكثر مفسران برآنند كه اول چيزى كه بر رسول نازل شد، پنج آيه از اول اين سوره بود و نزد بعضى اولين سوره، سوره فاتحة الكتاب بود و نزد جمعى سورة المدثر بوده چنانچه قبل [از اين‌] ذكر شد: نزول وحى- جابر بن عبد اللّه روايت نموده كه حضرت به من فرمود من يك ماه در كوه حرا مجاور بودم. چون جوار من رفتند، من پائين آمدم در بطن وادى به من ندائى رسيد. در اطراف خود نگاه كردم، هيچ كس را نديدم. بار ديگر به من ندائى كردند. سر بالا نمودم، ديدم جبرئيل بر سريرى در هوا نشسته و از سطوت و هيئت و عظمت هيكل او خوفى عظيم بر من وارد [شد] به خانه آمدم، گفتم (دثّرونى و صبّوا علىّ ماء باردا) مرا بپوشانيد و آب سرد بر من بريزيد «1». در فكر بودم، جبرئيل نازل شد و گفت (يا محمد اقرء) گفتم چه بخوانم گفت‌ «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» بخوان به نام نامى پروردگار خود الَّذِي خَلَقَ‌: آن خدائى كه بيافريد همه چيز را بر مقتضاى حكمت و مصلحت خود. يا خلق كرد آدم را از خاك، بعد از آن آدميان را كه اشرف و اظهرند در صنع و تدبير و دلالت ايشان بيشتر است بر وجوب عبادت و اطاعت حق و پرستش و ستايش ذات يگانه او.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ «1» خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ «2» اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ «3» الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ «4»

عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ «5» كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‌ «6» أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌ «7» إِنَّ إِلى‌ رَبِّكَ الرُّجْعى‌ «8» أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى‌ «9»

عَبْداً إِذا صَلَّى «10» أَ رَأَيْتَ إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى‌ «11» أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى‌ «12» أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «13» أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى‌ «14»

كَلاَّ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ «15» ناصِيَةٍ كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ «16» فَلْيَدْعُ نادِيَهُ «17» سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ «18» كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ «19»

ترجمه‌

بخوان بنام پروردگارت آنكه آفريد

آدمى را از خون بسته‌

بخوان و پروردگار تو كريم‌تر است از هر كريمى‌

آنكه تعليم نمود نوشتن را بقلم‌

تعليم نمود بانسان چيزى را كه نميدانست‌

نبايد چنين بود همانا آدمى هر آينه تجاوز ميكند

براى آنكه ببيند خود را كه بى‌نياز شده‌

همانا بسوى پروردگار تو است بازگشت‌

آيا ديدى آن كس را كه نهى ميكند

بنده‌ئى را وقتى نماز بخواند

آيا دانستى اگر بود بر راه حق‌

يا امر مينمود بپرهيزكارى‌

آيا دانستى اگر تكذيب كند و روى گرداند

آيا نميداند كه خدا ميبيند

نبايد چنين كند هر آينه اگر باز نايستد هر آينه بگيريم و بقهر بكشيم موى جلو سر او را

موى جلو سر دروغگوى خطا كار را

پس بايد بخواند اهل انجمن خود را

زود باشد كه بخوانيم موكّلان دوزخ را

نبايد چنين كند اطاعت مكن او را و سجود نما و بخدا نزديك شو.

تفسير

قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اين اول سوره‌اى است كه نازل شده بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جبرئيل نازل شد و عرضه داشت اى محمّد (ص) بخوان حضرت فرمود چه بخوانم عرضه داشت بخوان بنام پروردگارت كه خلق فرمود يعنى نور قديم تو را پيش از موجودات و ظاهرا مراد آن باشد كه ابتدا نما در


جلد 5 صفحه 410

تلاوت قرآن بنام خداوند رحمن رحيم و بعضى گفته‌اند با زائده است يعنى بخوان اسم پروردگارت را و مقصود خواندن خدا است به اسماء جمال و جلال آن ذات مقدّسى كه خلق فرمود موجودات را بمقتضاى حكمت و بيرون آورد از كتم عدم بكمال قدرت و آفريد انسان را كه اشرف موجودات است از خون بسته شده كه قبلا نطفه بوده و از پست‌ترين اشياء است در نظر يا از حيوان كوچك ذره‌بينى شبيه بزالو كه اخيرا كشف نموده‌اند و ميگويند مبدء نشو آدمى است بخوان قرآن را بر خلق و حقائق را از لوح محفوظ الهى و مپندار كه خوانا نيستى پروردگار تو كريم‌ترين صاحبان كرم است كه كرم هر كريمى منتهى بكرامت او است آن ذات مقدسى كه تعليم نمود نويسندگان را كه بنويسند بقلم ميتواند هر ناخوانده‌اى را خوانا نماند چنانچه قمّى ره نقل نموده كه مراد تعليم خداوند است كتابت را بانسان كه بآن تمام ميشود امور دنيا در مشارق زمين و مغاربش و گفته‌اند معلمين خط انبياء بوده‌اند بتعليم الهى و تعليم فرمود بانسان چيزى را كه نميدانست از علوم و معارف و هدايات و دلالات و ظاهرا مقصود بيان نعم الهيّه است كه از بدو پيدايش انسان و اصل باو شده تا از حضيض ذلّت باوج عزّت رسيده براى تقرير ربوبيت و تحقيق اكرميّت و ايجاب شكر نعمت و لذا ميفرمايد كلّا يعنى نبايد كفران نعمت خدا را نمود همانا انسان تجاوز ميكند از وظيفه عبوديت و سركشى مينمايد از فرامين صادره از مقام ربوبيّت وقتى كه خود را مستغنى و بى‌نياز ببيند اى انسان ناسپاس بدانكه بازگشت و مرجع تو در آخر عمر بحكم پروردگار تو است و جزاى اعمال تو را خواهد داد و چون بعضى از كفار مكّه منع مينمودند مسلمانان را از نماز خداوند به پيغمبر خود بر سبيل تعجب ميفرمايد آيا ديدى تو آن كافرى را كه نهى ميكند بنده خدائى را وقتى كه نماز بخواند و ميدانى جزاء او را چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه وليد بن مغيره نهى مينمود مردم را از نماز و اطاعت خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس اين آيه نازل شد و در مجمع نقل نموده كه ابو جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند ياد نمود كه اگر ببينم اين كار را ميكند پاى بر گردن او ميگذارم پس گفتند الآن مشغول است و او رفت كه‌


جلد 5 صفحه 411

لگد كند پس ناگهان با اضطراب برگشت گفتند چرا برگشتى گفت ما بين خود و او خندقى از آتش ديدم و هياكل هولناك بال دارى و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سوگند ياد فرمود كه اگر نزديك بمن ميشد ملائكه يك يك اعضاء او را ربوده بودند پس اين آيه نازل شد تا آخر سوره و نيز در مجمع نقل نموده از بيشتر مفسرين كه اين سوره پنج آيه از اول آن اول قرآنى است كه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده و بنابر اين خداوند ميفرمايد بگو بدانم اگر آن شخص نماز گزار كه پيغمبر اكرم است ثابت بر هدايت الهى باشد و امر بتقوى و پرهيز از شرك و معاصى نمايد چگونه خواهد بود حال كسى كه او را منع از نماز نمايد كه ابو جهل است بگو بدانم اگر آن شخص مانع از نماز تكذيب كند پيغمبر خدا را و روى گرداند از ايمان و اطاعت احكام خدا چيست مجازات او آيا نميداند كه خدا مى‌بيند كه چه ميكند و ميداند كه چه قدر بد است كار او نبايد چنين كارى كند تا مستحق عقاب گردد اگر از اين كار دست بر ندارد هر آينه ميگيريم موى جلو سر او را و ميكشانيمش بجهنّم چون سفع گرفتن و جذب نمودن بشدت است چيزى را و نسفعن صيغه متكلم مع الغير از فعل مضارع مؤكّد بنون تأكيد خفيفه است و در قرآن معمولا برأى بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد بمعامله اصحاب با سر بريده او در جنگ بدر پس بايد اهل انجمن خود را بخواند و از آنها كمك بطلبد چون روايت شده كه روزى ابو جهل بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گذشت ديد او نماز ميخواند گفت مگر من نگفتم بتو كه نماز مخوان و حضرت باو تندى نمود و او گفت مرا تهديد ميكنى با آنكه ياوران من در اين وادى از همه بيشتر است پس اين آيه نازل شد و قمّى ره نقل نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت نمود پس خدا فرمود فليدع ناديه سندع الزّبانيه يعنى پس بايد بخواند اهل شهر خود را ما هم در آتيه ملائكه موكّل دوزخ را ميخوانيم براى كشيدن او بآتش و زبانيه كه بمعناى صاحب منصبان لشگرى ميباشد بر نوزده نفر زمامداران‌


جلد 5 صفحه 412

امور جهنّم از ملائكه اطلاق ميشود و در خاتمه باز براى تأكيد فرموده نبايد چنين غلطى بكند اطاعت منما اى پيغمبر يا اى انسان او را در نهى از نماز و سجده كن و نماز بخوان و باقى باش بر طريقه خود و تقرّب جوى بخدا در سجود خود و نمازت در كافى و عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه نزديك‌ترين اوقات از بنده بخدا وقتى است كه او ساجد باشد و اين مراد از قول خداوند است و اسجد و اقترب و در فقيه از امام صادق عليه السّلام و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين معنى تأييد شده و در خصال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چهار سوره‌اى كه از قرآن سجده واجب دارد اقرء باسم ربّك الّذى خلق و النّجم و الم سجده و حم سجده است و در سابق اشاره باحكام آن شد و در مجمع علاوه نقل نموده كه ما سواى اين چهار در تمام قرآن مستحب است و واجب نيست و در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه اول سوره‌اى كه نازل شد بسم اللّه الرّحمن الرّحيم اقرء باسم ربك است و آخر سوره‌اى كه نازل شد اذا جاء نصر اللّه است و در كافى از امام صادق عليه السّلام هم اين معنى نقل شده و در ثواب الاعمال و مجمع از آن حضرت نقل نموده كه كسيكه در روز يا شب خود قرائت نمايد سوره اقرء باسم ربك را پس بميرد در آن روز يا در آن شب شهيد مرده و خداوند او را مبعوث ميفرمايد شهيد و زنده مينمايد او را مانند كسيكه با شمشير خود در راه خدا جهاد نموده با پيغمبرش صلّى اللّه عليه و آله و الحمد للّه و سلام على عباده الّذين اصطفى.


جلد 5 صفحه 413

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

اقرَأ بِاسم‌ِ رَبِّك‌َ الَّذِي‌ خَلَق‌َ «1»

اما الكلام‌ ‌في‌ فضلها: اكثر مفسرين‌ گفتند: ‌اينکه‌ سوره‌ اولين‌ سوره‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌

جلد 18 - صفحه 163

پيغمبر نازل‌ ‌شده‌ بعضي‌ گفتند: سوره‌ مدثر، بعضي‌ گفتند: سوره‌ حمد ‌که‌ فاتحة الكتاب‌ ناميده‌ ‌شده‌، و ‌اينکه‌ سوره‌ ‌از‌ سور عزائم‌ ‌است‌ ‌که‌ سجده‌ واجبه‌ دارد مثل‌ سوره‌ سجده‌ و فصلت‌ و النجم‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ ‌در‌ نماز جايز نيست‌ قرائت‌ ‌آنها‌ و همچنين‌ ‌در‌ حال‌ جنابت‌ و حيض‌ و ساير احداث‌ كبار، و ‌در‌ فضل‌ ‌آن‌ ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) فرمود:

(‌من‌ قرأ ‌في‌ يومه‌ ‌او‌ ليلته‌ اقرأ باسم‌ ربك‌ ‌ثم‌ مات‌ ‌في‌ يومه‌ ‌او‌ ‌في‌ ليلته‌ مات‌ شهيدا و بعثه‌ اللّه‌ شهيدا و احياه‌ شهيدا، و ‌کان‌ كمن‌ ضرب‌ بسيفه‌ ‌مع‌ ‌رسول‌ اللّه‌ (ص‌)

و اخباري‌ ‌براي‌ حفظ مال‌ ‌از‌ سارق‌ و حفظ ‌از‌ خطرات‌ دريا ‌در‌ كشتي‌، و دارد ‌که‌ ثواب‌ قرائت‌ تمام‌ سور مفصلات‌ ‌را‌ دارد.

اقرَأ ‌يعني‌ ‌خدا‌ ‌را‌ باسماء مقدسه‌ بايد خواند چنانچه‌ ميفرمايد: سَبِّح‌ِ اسم‌َ رَبِّك‌َ الأَعلَي‌ و ميفرمايد: قُل‌ِ ادعُوا اللّه‌َ أَوِ ادعُوا الرَّحمن‌َ أَيًّا ما تَدعُوا فَلَه‌ُ الأَسماءُ الحُسني‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌آيه‌ 110، وَ لِلّه‌ِ الأَسماءُ الحُسني‌ فَادعُوه‌ُ بِها اعراف‌ ‌آيه‌ 180 و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ ‌در‌ ‌هر‌ كاري‌ بايد اولا بسم‌ اللّه‌ ‌گفت‌ ‌که‌ فرمودند:

(‌کل‌ امر ذي‌ بال‌ ‌لم‌ يبدا ببسم‌ اللّه‌ فهو ابتر)

و لذا ‌در‌ اوائل‌ ‌هر‌ سوره‌ بسم‌ اللّه‌ دارد، ‌در‌ شروع‌ بطعام‌ بسم‌ اللّه‌، ‌در‌ ذبيحه‌ ‌اگر‌ بدون‌ بسم‌ اللّه‌ ‌باشد‌ ميته‌ ميشود، ‌در‌ شروع‌ بجماع‌ ‌در‌ نطفه‌ اثر دارد، و بسياري‌ ‌از‌ موارد ديگر. و بالجمله‌ انسان‌ بايد ‌از‌ ذكر غافل‌ نباشد و بزرگترين‌ عبادات‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد: اتل‌ُ ما أُوحِي‌َ إِلَيك‌َ مِن‌َ الكِتاب‌ِ وَ أَقِم‌ِ الصَّلاةَ إِن‌َّ الصَّلاةَ تَنهي‌ عَن‌ِ الفَحشاءِ وَ المُنكَرِ وَ لَذِكرُ اللّه‌ِ أَكبَرُ عنكبوت‌ ‌آيه‌ 45.

بِاسم‌ِ رَبِّك‌َ الَّذِي‌ خَلَق‌َ تمام‌ ممكنات‌ ‌از‌ صدر اول‌ نور مقدس‌ نبوي‌ ‌تا‌ مادة‌-‌ المواد معدوم‌ صرف‌ بودند (‌کان‌ اللّه‌ و ‌لم‌ يكن‌ معه‌ شي‌ء) ‌از‌ نيستي‌ بهستي‌ آورد بصرف‌ ايجاد ‌که‌ (خلقت‌ الاشياء بالمشية و خلقت‌ المشية بنفسها) «خالق‌ ‌کل‌ شي‌ء و ‌هو‌ ‌علي‌ ‌کل‌ شي‌ء قدير» و ‌در‌ ميان‌ مخلوقات‌ خلقت‌ انسان‌ عجيب‌تر ‌است‌ ‌که‌ گفتند اعجوبة الدهر ‌است‌:

تو ‌خود‌ يك‌ چيزي‌ و چندين‌ هزاري‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 1)- بخوان به نام پروردگارت! در نخستین آیه پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله را مخاطب ساخته، می‌گوید: «بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید» (اقرأ باسم ربک الذی خلق).

قابل توجه این که در اینجا قبل از هر چیز تکیه روی مسأله «ربوبیت» پروردگار شده است، و می‌دانیم «رب» به معنی «مالک مصلح» است کسی که هم صاحب چیزی است و هم به اصلاح و تربیت آن می‌پردازد.

سپس برای اثبات ربوبیت پروردگار روی مسأله خلقت و آفرینش جهان هستی تکیه شده، چرا که بهترین دلیل بر ربوبیت او خالقیت اوست، کسی عالم را تدبیر می‌کند که آفریننده آن است.

این در حقیقت پاسخی است به مشرکان عرب که «خالقیت» خدا را پذیرفته

ج5، ص540

بودند، اما ربوبیت و تدبیر را برای بتها قائل بودند! به علاوه ربوبیت خداوند و تدبیر او در نظام هستی بهترین دلیل بر اثبات ذات مقدّس اوست.

نکات آیه

۱ - پیامبر(ص)، مأمور دریافت قرآن و قرائت آن (اقرأ) «قرائت»، ممکن است به تلفّظ یا مرور در ذهن انجام گیرد و در آیه شریفه - به این دلیل که پیش از آن چیزى نازل نشده بود تا پیامبر(ص) مأمور به قرائت آن شود - مراد دریافت و قرائت آیاتى است که بعد از فرمان «اقرء» نازل مى شود. این فرمان، شامل قرائت کلمه «اقرء» نیز مى باشد; نظیر آن که گفته شود: «آنچه را مى گویم، گوش کن» که شامل همین جمله نیز مى گردد.

۲ - خداوند، در آغاز رسالت پیامبر(ص)، آن حضرت را به نزول آیاتى خواندنى (قرآن) وعده داد. (اقرأ) مشهور این است که سوره «علق» یا «پنچ آیه نخست آن»، اولین آیاتى است که بر پیامبر(ص) نازل گردید. تعبیر «اقرء» در سر آغاز وحى، شروع مناسبى است که در خود دو نکته دارد: ۱. پس از این مطالبى به پیامبر نازل خواهد شد; ۲. آن مطالب خواندنى خواهد بود، نه این که به دانستن آن بسنده شود.

۳ - پیامبر(ص)، مأمور آغاز قرائت قرآن، با نام خداوند (اقرأ باسم ربّک) حرف «باء» در «باسم»، به حال محذوفى نظیر «مبتدءاً» یا «مفتتحاً» تعلق دارد.

۴ - ذکر نام خداوند، از آداب شروع تلاوت قرآن (اقرأ باسم ربّک)

۵ - آغاز کارها با نام خدا، شایسته و مطلوب است. (اقرأ باسم ربّک) توصیه به آغاز قرائت قرآن با نام خدا و مطرح شدن ذکر نام او در اولین خطاب الهى به پیامبر(ص)، نشانگر اهمیت آن است و این نکته را به مخاطب القا مى کند که نام خداوند، باید سرآغاز هر کارى قرار گیرد.

۶ - خداوند، توانا سازنده پیامبر(ص) بر قرائت مکتوباتى خاص (اقرأ) فرمان «اقرء» - به قرینه امّى و بى سواد بودن پیامبر(ص) تا زمان بعثت - فرمانى بود که در کنار تشریع حکم قرائت، تأثیر تکوینى در وجود آن حضرت داشت. تکرار این فرمان در آیات بعد و حذف مفعول آن دو، مى تواند تأییدى بر تأثیر تکوینى آن باشد. واژه «قرائت» - که در مورد نوشته ها به کار مى رود - بیانگر وجود مکتوباتى در برابر دیدگان آن حضرت است که گرچه خطّ و نوع کتابت آن براى ما مجهول مى باشد; ولى قابل قرائت بوده است.

۷ - توانایى بر خواندن مکتوبات، امرى پسندیده و مطلوب در پیشگاه خداوند (اقرأ) اولین فرمان خداوند به پیامبر(ص)، فرمان «اقرء» است. بنابراین قرائت، از اهمیتى والا برخوردار است.

۸ - قرائت قرآن، بدون کمک گرفتن از نام خداوند، کامل نیست و تنها با ذکر نام او، قرائتى مطلوب خواهد بود. (اقرأ باسم ربّک) چنانچه حرف «باء» در «باسم ربّک» براى استعانت باشد; اسم خداوند، وسیله کامل بودن قرائت خواهد بود و با اکتفا به ابزار قرائت (زبان، ذهن و...) و کمک نگرفتن از نام خداوند، گرچه قرائت انجام مى پذیرد; ولى از کمال برخوردار نیست.

۹ - لزوم توجه به صفات و نشانه هاى خداوند، هنگام قرائت قرآن (اقرأ باسم ربّک) حرف «باء» در «باسم ربّک»، براى الصاق یا استعانت و یا مصاحبت است. و در صورت اخیر مفاد آیه شریفه لزوم همراه ساختن تمام لحظات قرائت با ذکر اسم خداوند است. در حقیقت مراد توجّه به صفات و نشانه هایى است که این اسم، بیانگر آن است.

۱۰ - خداوند، مربى پیامبر(ص) و تدبیرکننده شؤون رسالت آن حضرت است. (ربّک)

۱۱ - الزام پیامبر(ص) به قرائت قرآن در آغاز رسالت، مایه رشد و تعالى آن حضرت و از جلوه هاى ربوبیت خداوند بود. (اقرأ باسم ربّک)

۱۲ - خداوند، خالق تمامى مخلوقات است. (الذى خلق) ذکر نشدن مفعولى خاص براى فعل «خلق»، افاده عموم مى کند و در این صورت آیه بعد، ذکر خاص بعد از عام خواهد بود. در این موارد مى توان گفت: «خلق» گرچه متعدى است; ولى به جهت نظر نداشتن به مفعولى خاص، به منزله فعل لازم دانسته شده است. و ممکن است گفته شود: مفعول مقدّر آن، لفظى است که همه موجودات را شامل مى شود. برخى گفته اند: به قرینه آیه بعد، مفعول محذوف این فعل نیز «الإنسان» است که در این صورت، آیه شریفه تنها به آفرینش انسان نظر خواهد داشت.

۱۳ - ربوبیت (مالکیت و تدبیر امور)، ویژه خالق موجودات است. (ربّک الذى خلق) توصیف خداوند به «الذى خلق» - پس از بیان ربوبیت او - بیانگر این نکته است که خالقیت او، دلیل بر ربوبیت او است.

۱۴ - توجّه به خالقیت خداوند و ربوبیت او، برانگیزاننده انسان به همراه ساختن کارها با ذکر نام او است. (اقرأ باسم ربّک الذى خلق)

موضوعات مرتبط

  • انگیزش: عوامل انگیزش ۱۴
  • توحید: توحید ربوبى ۱۳
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۲، ۱۳
  • خدا: تدبیر خدا ۱۳; خالقیت خدا ۱۲، ۱۳; ربوبیت خدا ۱۰; قدرت خدا ۶; مالکیت خدا ۱۳; نشانه هاى ربوبیت خدا ۱۱; وعده هاى خدا ۲
  • ذکر: آثار ذکر ۱۴; ذکر آیات خدا هنگام تلاوت قرآن ۹; ذکر خالقیت خدا ۱۴; ذکر ربوبیت خدا ۱۴; ذکر صفات خدا هنگام تلاوت قرآن ۹; زمینه ذکر بسمله در کار ۱۴
  • علم: اهمیت علم ۷
  • عمل: عمل پسندیده ۵، ۷
  • قرآن: آداب تلاوت قرآن ۳، ۴، ۹; اهمیت بسمله در تلاوت قرآن ۸; بسمله در تلاوت قرآن ۳، ۴
  • کار: آداب کار ۵; بسمله در کار ۵
  • محمد(ص): تلاوت قرآن محمد(ص) ۱، ۳، ۱۱; رسالت محمد(ص) ۱، ۳، ۱۱; عوامل رشد محمد(ص) ۱۱; مدبر محمد(ص) ۱۰; مربى محمد(ص) ۱۰; منشأ علم محمد(ص) ۶; وعده نزول قرآن به محمد(ص) ۲
  • موجودات: خالق موجودات ۱۲

منابع