النبإ ٣٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۵۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
ذٰلِکَ‌ الْيَوْمُ‌ الْحَقُ‌ فَمَنْ‌ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى‌ رَبِّهِ‌ مَآباً

ترجمه

آن روز حق است؛ هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمی‌گزیند!

|آن روز، روز حق است پس هر كه خواهد، به سوى پروردگارش بازگشتى پيش گيرد
آن [روز]، روز حق است؛ پس هر كه خواهد، راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجويد.
چنین روز حتمی و محقق خواهد بود، پس هر که می‌خواهد نزد خدای خود (در آن روز) مقام و منزلتی یابد (امروز در راه ایمان و طاعت بکوشد).
آن [روز] روز حق است، پس هرکه بخواهد راه بازگشتی به سوی پروردگارش برگزیند؛
آن روز روزى است آمدنى. پس هر كه خواهد به سوى پروردگارش بازگردد.
این روز واقعی است پس هر که خواهد بازگشتگاهی به سوی پروردگار خویش بجوید
اين است آن روز حق- متحقق و بودنى- پس هر كه خواهد به سوى پروردگار خويش راه بازگشتى پيش گيرد.
آن روز واقعیّت دارد (و حتمی و قطعی است؛ نه پندار و خیال و داستان و افسانه). پس هرکس که بخواهد می‌تواند به سوی پروردگارش برگردد و (راه رضای خدا و خوشبختی را در پیش گیرد).
آن روز پای برجا (و) حق است‌؛ پس هر که خواهد، راه بازگشتی فراسوی پروردگارش برگیرد.
آن است روز حقّ تا هر که خواهد برگیرد بسوی پروردگار خویش بازگشتگاهی‌

That is the Day of Reality. So whoever wills, let him take a way back to his Lord.
ترتیل:
ترجمه:
النبإ ٣٨ آیه ٣٩ النبإ ٤٠
سوره : سوره النبإ
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ»: آن، روز راستینی است. آن روز، واقعیّت و حقیقت دارد. (ذلِکَ) مبتدا و (الْیَوْمُ) بدل، و (الْحَقُّ) خبر است. یا این که (الْیَوْمُ) خبر است و (الْحَقُّ) صفت آن است. «مَآباً»: محلّ بازگشت. برگشتن. راه. با توجّه به معنی دوم، مفهوم آیه چنین می‌شود: پس هرکس که بخواهد می‌تواند به سوی پروردگارش راه در پیش گیرد.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً «38» ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‌ رَبِّهِ مَآباً «39»

روزى كه روح و فرشتگان به صف ايستند، كسى سخن نگويد جز آن كه (خداى) رحمان به او اجازه دهد و او سخن صواب گويد. آن روز، روز حق است (و محقق خواهد شد.) پس هر كه بخواهد، راه بازگشتى به سوى پروردگارش انتخاب كند.

نکته ها

واژه «روح» در قرآن گاهى به صورت مطلق آمده، مانند اين آيه و آيه 4 سوره قدر، «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ» كه معمولًا در اين موارد، در برابر ملائكه قرار گرفته است و گاهى به صورت مقيد آمده، مانند روح القدس، روح الامين.

از روايات بر مى‌آيد كه روح، يا مخلوقى است برتر از فرشته و يا اگر فرشته است، برترين فرشتگان است. چنانكه در روايتى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم: روح، فرشته‌اى برتر از جبرئيل و ميكائيل است. «1»

در روايات مى‌خوانيم كه مراد از «إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً» امامان معصوم هستند كه از جانب خداوند اذن دارند سخن صواب و حق گويند. «2»

پیام ها

1- نه فقط انسان و جنّ، بلكه فرشتگان نيز در صحنه قيامت حاضر مى‌شوند.

«يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ»


«1». تفسير نمونه.

«2». تفسير نورالثقلين.

جلد 10 - صفحه 368

2- رعايت نظم و انضباط و آمادگى براى انجام دستورات، از ويژگى‌هاى فرشتگان الهى است. «يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا»

3- در قيامت شفاعت منوط به اذن خداوند است. «لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً»

4- انسان در انتخاب راه آزاد است. «فَمَنْ شاءَ»

5- قيامت، روزى است كه هم وقوع آن حق است و هم بر اساس حق عمل مى‌شود. «الْيَوْمُ الْحَقُّ»

6- چون قيامت حق است، پس راهى را انتخاب كنيم كه به سوى او باشد. «فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‌ رَبِّهِ مَآباً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‌ رَبِّهِ مَآباً (39)


«1» تفسير عياشى (علميه اسلاميه- تهران)، ج 2، ص 317، روايت 161. تفسير قمى (چ نجف)، ج 2 ص‌

«2» تفسير مجمع البيان (1403 هج)، ج 5، ص 427.

جلد 14 - صفحه 25

ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُ‌: آن روز، روزى است محقّق الوقوع. يعنى البتّه واقع خواهد شد و هيچ شكى در آمدن آن نيست. فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ: پس هر كه خواهد فرا گيرد، إِلى‌ رَبِّهِ مَآباً: به سوى ثواب پروردگار خود، بازگشتنى به ايمان و طاعت. يعنى هر كه خواهد كه عمل صالح كند كه موجب تقرّب او شود به ثواب خدا، پس او متمكّن خواهد شد بر آن، به جهت ازاحه علل و ايضاح سبل و ابلاغ رسل.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً (31) حَدائِقَ وَ أَعْناباً (32) وَ كَواعِبَ أَتْراباً (33) وَ كَأْساً دِهاقاً (34) لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً (35)

جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً (36) رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً (37) يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً (38) ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‌ رَبِّهِ مَآباً (39) إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً (40)

ترجمه‌

همانا براى پرهيزكاران است جاى نيل بسعادت ابدى‌

باغهائى است و انگورها

و دخترانى تازه بر آمده پستان همسنّ‌

و جام شراب پياپى‌

نميشنوند در آنها سخن بيهوده و نه دروغى‌

بپاداش از پروردگار تو كه بخششى است از روى حساب‌

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است كه بخشنده است و قادر نيستند در برابر او چون و چرائى را

روزى كه مى‌ايستند روح الامين و فرشتگان صف زده سخن نميگويند مگر كسيكه اذن دهد او را خداى بخشنده و گويد سخن بسزا و صلاحى‌

آنروز روز محقّق الوقوعى است كه خواهد آمد پس هر كه بخواهد بايد بگيرد بسوى پروردگار خود جاى بازگشتى‌

همانا ماييم داديم شما را از عذابى نزديك روزى كه مينگرد مرد آنچه را كه پيش فرستاده دو دستش و ميگويد كافر اى كاش من بودم خاك.

تفسير

خداوند متعال حسب المعمول بعد از ذكر احوال كفّار بيان فرموده است الطاف خود را در روز قيامت نسبت باهل تقوى و صلاح باين تقريب كه براى ايشان است در آنروز فوز و فلاح و نجات و رستگارى و سلامت و سعادت ابدى و كرامت سرمدى يا محلّ اين امور كه بهشت عنبر سرشت است و آن بوستانهائى است مملوّ از اشجار مثمره و انواع انگورها و شايد بملاحظه كثرت انواع و اقسام و وفور منافع آن مخصوص بذكر شده باشد و نيز براى ايشان است زنان جوانيكه تازه پستانهاى آنها بيرون آمده مانند ليمو و هم‌سنّ با يكديگرند چون گفته‌


جلد 5 صفحه 335

شده آنها شانزده ساله و مردان بهشتى سى ساله يا سى و سه ساله‌اند و جام شراب پريا پى در پى و نميشنوند در بهشت سخن بيهوده و نه دروغى را از يكديگر و كذابا بتخفيف نيز قرائت شده جزا داده شوند اهل تقوى از جانب پروردگار جزائى كه آن عطاى خداوند است نسبت بايشان و كافى است براى آنها يا بحساب اعمال حسنه آنان است يك برده تا هفتصد چنانچه در امالى از امير المؤمنين عليه السّلام اينمعنى را با تمسّك باين آيه نقل نموده است يا از روى حساب است يعنى گزاف نيست و بر حسب استحقاق ايشان است پروردگار تو اى پيغمبر اكرم پروردگار و مدّبر امور و پرورش دهنده آسمانها و زمين و موجودات ما بين آن دو است كه بخشنده و مهربان است و كسى حق گفتگو با او و چون و چرا در كار او ندارد چون مالك حقيقى آنها است و ثواب و عقاب و تمام افعالش بر طبق حكمت و مصلحت است و اينمعنى منافات با جواز شفاعت نمودن از گناهكاران باذن او ندارد و اين در روزى است كه روح الامين يعنى جبرئيل يا ملكى كه بزرگتر از او و ميكائيل است و با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار ميباشد چنانچه از امام صادق عليه السّلام نقل شده با ساير ملائكه صف ميكشند و مى‌ايستند و تكلم نميكنند از آنان و مردم مگر كسانيكه مأذون باشند از طرف خداوند در سخن گفتن و سخن صواب و خوب و بسزا گويند و در مجمع از امام صادق و در كافى از امام كاظم عليهما السلام نقل نموده كه مائيم و اللّه آنكسانيكه مأذونند از طرف خداوند در روز قيامت و آنانكه گويندگان صوابند عرض شد چه ميگوئيد فرمودند تمجيد ميكنيم از پروردگارمان و صلوات ميفرستيم بر پيغمبرمان و شفاعت ميكنيم از شيعيانمان و ردّ نميفرمايد ما را پروردگارمان اين روز روز حقّى است كه بايد حتما بيايد و شك و شبهه در وقوع آن نيست پس هر كس خواسته باشد در آنروز سعادتمند باشد بايد مرجع و مئال كار خود را كه بسوى حكم خدا است بأعمال صالحه خوب نمايد و در دنيا عمر خود را به بيهودگى تلف ننمايد ما شما مردم را از عذاب نزديكى ميترسانيم چون مرگ بآدمى نزديك است و از آنجا عذاب و ثواب شروع ميشود و قيامت هم چون محقّق الوقوع است نزديك است و بايد در فكر آنروز بود و آن روزى است كه هر كس بنامه‌


جلد 5 صفحه 336

اعمال خود كه آنرا بدست خويش در دنيا تهيّه نموده و پيش فرستاده نگاه ميكند و منتظر است كه به بيند خوب است يا بد و كافر ميگويد كاش من خاك بودم و از قبر سر بيرون نمى‌آوردم يا اصلا خاك بودم و در دنيا وجود پيدا نميكردم و مكلّف نميشدم كه چنين روزى را به بينم در علل از ابن عباس ره نقل نموده كه پرسيدند چرا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امير المؤمنين عليه السّلام را ابو تراب خوانده فرمود چون او صاحب زمين و حجت خدا است بر اهل آن بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از بركت وجود او است بقاء زمين و آرامش و قرار آن و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود چون روز قيامت شود و كافر ببيند آنچه را خداوند مهيّا فرموده براى شيعيان على عليه السّلام از ثواب و قرب و منزلت خواهد گفت ايكاش من خاك بودم يعنى شيعه على عليه السّلام بودم و او پدر من بود و مراد از قول خداوند و يقول الكافر يا ليتنى كنت ترابا اين است و قمّى ره هم قريب به اين معنى را نقل نموده است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره عمّ يتسائلون را همه روزه قرائت نمايد بسال نميرسد مگر آنكه موفق بزيارت مكّه مى‌گردد و فقنا اللّه تعالى انشاء اللّه‌


جلد 5 صفحه 337

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ذلِك‌َ اليَوم‌ُ الحَق‌ُّ فَمَن‌ شاءَ اتَّخَذَ إِلي‌ رَبِّه‌ِ مَآباً (39)

‌اينکه‌ ‌است‌ روز حق‌ ثابت‌ ‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ بخواهد اينكه‌ راهي‌ اتخاذ كند و بگيرد بسوي‌ پروردگار ‌خود‌ بازگشتي‌.

ذلِك‌َ اليَوم‌ُ الحَق‌ُّ ‌ذلک‌ اشاره‌ بيوم‌ القيامه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ آيات‌ قبل‌ بيوم‌ الفصل‌ و يوم يقوم‌ الروح‌ تعبير فرمود، و حق‌ مقابل‌ باطل‌ ‌است‌ بمعني‌ ثابت‌ و برقرار ‌است‌ و باطل‌ نابود ميشود: وَ قُل‌ جاءَ الحَق‌ُّ وَ زَهَق‌َ الباطِل‌ُ إِن‌َّ الباطِل‌َ كان‌َ زَهُوقاً و يكي‌ ‌از‌ اسماء ذات‌ الهي‌ حق‌ ‌است‌ ‌که‌ اشاره‌ بواجب‌ الوجود ‌که‌ هميشه‌ بوده‌ و هميشه‌ هست‌ نه‌ اول‌ دارد و نه‌ آخر ازلي‌ ابدي‌ سرمدي‌ ‌که‌ گفتند اسماء ذات‌ سه‌ اسم‌ ‌است‌ اللّه‌ ‌هو‌ حق‌، اللّه‌ ذات‌ متصف‌ بجميع‌ صفات‌ كمال‌ و منزه‌ ‌از‌ جميع‌ نقائص‌ امكان‌، ‌هو‌ اشاره‌ بمقام‌ غيب‌ الغيوبي‌ ‌او‌ ‌است‌، و حق‌ بمقام‌ واجب‌ الوجودي‌، و بقيه‌ اسماء الهي‌ اسماء صفات‌ و اسماء افعال‌ ‌است‌ مثل‌ عالم‌ قادر حي‌ مريد مدرك‌ سميع‌ بصير خبير، و مثل‌ خالق‌ رازق‌ محبي‌ مميت‌ رحيم‌ رحمن‌ و امثال‌ اينها لذا ‌هر‌ ثابتي‌ مقابل‌ ‌هر‌ زاهقي‌ حق‌ ‌است‌ مقابل‌ باطل‌ دين‌ حق‌ و اديان‌ باطله‌، قرآن‌ و كتب‌ ضاله‌، توحيد مقابل‌ شرك‌، ايمان‌ مقابل‌ كفر، هدايت‌ مقابل‌ ضلالت‌ و امثال‌ اينها.

فَمَن‌ شاءَ راه‌ ‌بر‌ همه‌ باز ‌است‌ انبياء آمدند دستورات‌ رسيد كتب‌ آسماني‌

جلد 17 - صفحه 367

نازل‌ شد احكام‌ بيان‌ شد راه‌ عذر بسته‌ شد.

اتَّخَذَ إِلي‌ رَبِّه‌ِ مَآباً بخواهد بگيرد راهي‌ ‌براي‌ رجوع‌ ‌الي‌ اللّه‌ ميتواند ‌در‌ صراط مستقيم‌ سير كند و ‌از‌ سبل‌ شيطاني‌ اعراض‌ كند لكن‌ ‌اينکه‌ طايفه‌ قليل‌ هستند زيرا طريق‌ حق‌ يك‌ طريق‌ بيش‌ نيست‌ و اما طرق‌ شيطاني‌ ‌از‌ هزار بيشتر ‌است‌.

متاع‌ كفر و دين‌ بي‌ مشتري‌ نيست‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 39)- سپس اشاره به این روز بزرگ- که هم روز قیامت انسانها و هم فرشتگان و هم یوم الفصل و روز کیفر طاغین و پاداش متقین است- کرده، می‌فرماید: «آن روز حق است» (ذلک الیوم الحق).

«حقّ» به معنی چیزی است که ثابت است، واقعیت دارد و تحقق می‌یابد، و این معنی در باره قیامت کاملا صادق است بعلاوه روزی است که «حق» هر کس به او داده می‌شود، حقوق مظلومان از ظالمان گرفته خواهد شد، و «حقایق» و اسرار

ج5، ص391

درون به ظهور می‌پیوندند، بنابر این روزی است به تمام معنی حق.

و چون توجه به این واقعیت می‌تواند مؤثرترین انگیزه انسان برای حرکت به سوی پروردگار، و اطاعت فرمان او گردد، بلافاصله می‌افزاید: «پس هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش بر می‌گزیند» و به سوی او باز می‌گردد (فمن شاء اتخذ الی ربه مآبا).

یعنی تمام اسباب این حرکت الهی فراهم است، انبیا به قدر کافی ابلاغ فرمان حق کرده‌اند، عقل انسانی نیز- که پیامبری از درون او است- راه او را روشن کرده سرنوشت طاغیان و پرهیزکاران نیز به خوبی تبیین شده، تنها چیزی که باقی مانده تصمیم قاطع انسان است که با استفاده از اختیاری که خدا به او داده است راه را برگزیند و پیش رود.

نکات آیه

۱ - روز قیامت، روزى عظیم و برپایى آن کارى حکیمانه است. (ذلک الیوم الحقّ) «ذلک» اشاره به دور است. به قرینه «عذاباً قریباً» - در آیه بعد - مراد از دورى قیامت، تأخیر زمانى آن نیست; بلکه بیانگر عظمت والا و فراتر از حد تصور آن است. «حقّ» به چیزى گفته مى شود که براساس حکمت پدید آمده باشد.

۲ - برپایى قیامت، حتمى و صحنه هاى آن، سراسر حق و منزّه از هر گونه باطل است. (ذلک الیوم الحقّ) درباره «حقّ»، معانى گوناگونى گفته شده است از جمله این که این کلمه مصدر و به معناى لزوم و ثبوت است و نیز نقطه مقابل باطل را «حقّ» گویند (مصباح). هر گاه مصدرى صفت قرار گیرد، بر مبالغه دلالت دارد; بنابراین «روز حق»; یعنى، روزى سراسر حق.

۳ - انتخاب راه خدا و هدف قرار دادن قرب او، دعوت الهى از تمام مردم (فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا) تعبیر «إلى ربّه مأباً» - به قرینه «للطاغین مأباً» در آیات پیشین - دعوت به اعراض از فرجام طغیانگران (جهنم) و برگزیدن قرب خداوند به عنوان مقصد نهایى است. حرف «إلى» در «إلى ربّه» دلالت مى کند که مقصد نهایى، راهى است که سمت و جهت آن به سوى خداوند باشد. این تعبیر کنایه از قرب به خداوند است; نه وصول به آن ذات اقدس; زیرا در آن صورت به حرف «إلى» نیازى نبود.

۴ - توجّه به حقانیت قیامت، زمینه ساز جهت دادن تلاش ها و حرکت ها به سوى خداوند (فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا) «فاء» در «فمن شاء...» براى تفریع است. مفاد آیه شریفه این است که چون قیامت حق است، بنابراین باید مقصد را به گونه اى برگزید که به سوى خدا باشد.

۵ - انسان فرجام نیک یا بد را به خواست خود، انتخاب مى کند و بر آن مجبور نیست. (فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا)

۶ - حرکت به سوى خداوند و دستیابى به مقام قرب او، براى تمام انسان ها امکان پذیر است. (فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا)

۷ - توجّه به حاکمیت تدبیر خداوند بر نظام زندگانى انسان ها، وادار کننده انسان به قرار دادن خویش در راه قرب به خدا (فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا) از واژه «ربّ» و جایگاه آن در مفاد آیه، برداشت یاد شده استفاده مى شود.

موضوعات مرتبط

  • انسان: اختیار انسان ۵
  • تقرب: دعوت به تقرب ۳; زمینه تقرب به خدا ۴، ۶، ۷
  • جبر: رد جبر ۵
  • خدا: حرکت به سوى خدا ۶; دعوتهاى خدا ۳
  • ذکر: آثار ذکر حاکمیت خدا ۷; آثار ذکر حقانیت قیامت ۴
  • سبیل الله: دعوت به سبیل الله ۳
  • فرجام: منشأ حسن فرجام ۵; منشأ فرجام شوم ۵
  • قیامت: حتمیت قیامت ۲; حقانیت قیامت ۲; حکمت در قیامت ۱; عظمت قیامت ۱; ویژگیهاى قیامت ۱

منابع