الصف ٩
کپی متن آیه |
---|
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ |
ترجمه
الصف ٨ | آیه ٩ | الصف ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْهُدی»: مراد قرآن است که انگار سراپا هدایت است (نگا: بقره / . «رَسُولَهُ»: پیغمبر خود، محمد را. «لِیُظْهِرَهُ»: تا آن دین را که اسلام نام دارد، چیره گرداند و غلبه دهد. مراد از اظهار یا غلبه اسلام بر آئینهای دیگر، این نیست که در جهان، دین دیگری نماند و بلکه همه از اسلام پیروی کنند؛ بلکه مراد چیره شدن اسلام بر سایر ادیان و غلبه مسلمین بر دیگران با حجت و برهان و قدرت مادی و معنوی تا آخر زمان است (نگا: صفوه التفاسیر).
تفسیر
- آيات ۱ ۹، سوره صف
- اشاره به مطالب اين سوره مباركه
- مقصود از خطاب توبيخى : ((چرا مى گوييد آنچه را كهعمل نمى كنيد)) با توجه به سياق و زمينه كلام
- اشاره به نهى مسلمانان از ايذاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم
- معناى جمله ((فلما زاغلوا ازاغ الله قلوبهم ...)) و بيان اينكه مقصود از ازاغه واضلال خداوند چيست
- دو بخش دعوت و رسالت عيسى (عليه السلام ) تصديق پيامبر پيش از خود، و بشارت بهآمدن پيامبر بعد از خود
- توضيح اينكه مفهوم بشارت دادن عيسى (عليه السلام ) به آمدن پيامبر اسلام (صلى اللهعليه و آله و سلم ) اين است كه دين اسلام اتم واكمل است
- معروف بودن پيامبر(ص ) به نام احمد
- وجه اينكه رد كننده دعوت به اسلام ((ظالمترين )) است
- معناى اظهار دين حق بر همه اديان
- (رواياتى درباره نام هاى پيامبر اكرم (ص )، بشارت عيسى ،
- فاصله بين عيسى و پيامبر اسلام (ص )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ «9»
او كسى است كه پيامبرش را همراه با هدايت و دين حق (به سوى مردم) فرستاد تا آن را بر همه اديان غالب سازد، گرچه مشركان آن را خوش نداشته باشند.
نکته ها
مشابه آيات هشتم و نهم اين سوره، در آيات 32 و 33 سوره توبه آمده است.
دشمن براى خاموش كردن نور خداوند از راههاى مختلفى استفاده مىكند، از جمله:
- تهمت ارتجاع و كهنه گرايى مىزنند. «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»* «1»
- مىگويند اين سخنان خيال و پندار است. «أَضْغاثُ أَحْلامٍ»* «2»
- سخنان پيامبر را دروغ و افترا مىنامند. «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ»* «3»
- آيات وحى را سطحى و بى ارزش قلمداد مىكنند. «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» «4»
- براى خداوند رقيب تراشى مىكنند. «وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً» «5»
- مردم را از شنيدن آيات الهى باز مىدارند. «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِيهِ» «6»
- به راه و مكتب مؤمنان طعنه مىزنند و آنان را تحقير مىكنند. «وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ» «7»
«1». انعام، 25.
«2». انبياء، 5.
«3». احقاف، 8.
«4». انفال، 31.
«5». ابراهيم، 30.
«6». فصلت، 26.
«7». توبه، 12.
جلد 9 - صفحه 613
- دين خدا را مسخره مىكنند. «اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً» «1»
- سعى در تخريب مساجد و پايگاههاى مكتب دارند. «سَعى فِي خَرابِها» «2»
- سعى در تحريف دين مىنمايند. «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ»* «3»
- گاهى در دين بدعت گذارى دارند. «وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها» «4»
- گاهى حقايق دين را كتمان مىكنند. «يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ» «5»
- دين خداوند را تجزيه مىكنند. «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ» «6»
- حق و باطل را در هم مىآميزند. «وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ» «7»
- در دين خدا، غلوّ مىكنند. «لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ»* «8»
- با مسلمانان به جنگ وستيز برمىخيزند. «لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ» «9»
خداوند سه بار وعده پيروزى اسلام بر تمام اديان را داده است:
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»* «10»
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً» «11»
«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»* «12»
و بدون شك خداوند وعده خود را عملى مىكند. «وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ» «13»
در روايات بدون شك متواتر مىخوانيم كه پيروزى اسلام بر ديگر اديان آسمانى، در زمان ظهور حضرت مهدى عليه السلام تحقّق خواهد يافت.
حضرت على عليه السلام فرمود: «فو الذى نفسى بيده حتى لا تبقى قرية الا و ينادى فيها بشهادة ان لا اله الا الله بكرة و عشيا» «14» به خداوندى كه جانم در دست اوست، هيچ شهر و روستايى
«1». مائده، 57.
«2». بقره، 114.
«3». نساء، 46.
«4». حديد، 27.
«5». بقره، 159.
«6». بقره، 85.
«7». بقره، 42.
«8». مائده، 77.
«9». بقره، 217.
«10». توبه، 33.
«11». فتح، 28.
«12». صف، 9.
«13». روم، 6؛ حج، 47.
«14». تفاسير مجمعالبيان، كنزالدقائق و برهان.
جلد 9 - صفحه 614
باقى نمىماند مگر آن كه هر صبح و شام صداى اذان و شهادتين در آن شنيده خواهد شد.
تاريخ اسلام، تحقق آيه هشتم را به اثبات رسانده است، زيرا با اين كه دشمن از طريقِ استهزا و اذيّت و شكنجه، محاصره اقتصادى و اجتماعى، تحميل جنگها، توطئههاى داخلى منافقان، ايجاد تفرقه ميان مسلمانان، به راه انداختن جنگهاى صليبى، ترويج فحشا و منكرات، استعمار نظامى و سياسى لحظهاى كوتاهى نكرده، ولى اسلام روز به روز توسعه پيدا كرده است.
پیام ها
1- دشمن دائماً در فكر خاموش كردن چراغ هدايت و نور خداست. «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ»
2- قرآن نور الهى است. «لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ»
3- دين نور است، يعنى مايهى شناخت، رشد، حركت و گرمى است. «نُورَ اللَّهِ»
4- برنامهها و تصميمات دشمنان براى مقابله با حق، تلاشى مذبوحانه و بىثمر است. «نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ»
كِى شود خورشيد از پف منطمس
كى شود دريا ز پوز سگ نجس
مَهْ فشاند نور و سگ عوعو كند
هر كسى بر طينت خود مىطند
5- مهمترين وسيله دشمن براى مقابله با اسلام، تبليغات است. «بِأَفْواهِهِمْ» البتّه به سرانجام نمىرسد.
چراغى را كه ايزد بر فروزد
هر آن كس پف كند ريشش بسوزد
6- اسلام، دين كامل و جاودان است. «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ»
7- هيچ نوع مخالفتى مانع اراده الهى نيست، نه شرك «وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»* «1»، و نه كفر. «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»
8- كفر و شرك، به طور يكسان از گسترش اسلام ناراضى هستند. «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»، «وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»
«1». توبه، 33.
جلد 9 - صفحه 615
9- رسولان با اراده الهى انتخاب مىشوند، نه انتخاب و اراده مردم. «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ»
10- پيروزى اسلام به خاطر حقانيّت آن است. «بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ»
11- آينده از آنِ اسلام است. «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»
12- مكتب اسلام، اميد آفرين است. «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»
13- حاكميّت و غلبهاى ارزش دارد كه كامل و دائم باشد. «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»
14- به جز اسلام، تمام اديان تاريخ مصرف دارند و تنها اسلام مكتب جاودانى است. «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»
15- عوامل پيروزى اسلام چند چيز است:
الف) اراده و امداد الهى، «هُوَ الَّذِي»
ب) رهبرى معصوم و لايق، «رَسُولَهُ»
ج) نياز طبيعى جامعه، «بِالْهُدى»
د) داشتن حقانيّت، «دِينِ الْحَقِّ»
ه) جامع و كامل بودن مكتب، «مُتِمُّ نُورِهِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ «9»
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ: اوست خدائى كه فرستاد، رَسُولَهُ بِالْهُدى: پيغمبر خود را كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است به چيزى كه سبب هدايت است، يعنى قرآن يا معجزات داله بر حق و حقانيّت، وَ دِينِ الْحَقِ: و ديانت راست و درست كه دين اسلام و ملت حنيفيه است، لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ:
تا غالب گرداند ديانت اسلام را بر همه اديان به تمامه، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ: و اگرچه كراهت دارند مشركان اظهار دين حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را، كه مشتمل است بر اثبات توحيد و ابطال شرك.
تبصره: به صريح آيه شريفه، خدا وعده فرموده كه اين دين اسلام را بر تمام اديان غالب گرداند، يعنى هيچ دينى در روى زمين باقى نماند مگر دين اسلام كه شرق و غرب عالم را فراگيرد. و اين قسمت محقق نشده، و به صريح آيه شريفه: إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ*، وعده الهى تخلفپذير نيست و البته بايد واقع شود، و آن زمان ظهور مهدى موعود، پسر امام حسن عسكرى عليه السّلام حضرت حجت عجل اللّه فرجه مىباشد؛ چنانچه احاديث بسيار وارد شده از جمله:
1- عياشى به اسناد خود از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده كه فرمود: اعلاى كلمه اسلام و غالب شدن آن، بعد از اين زمان خواهد شد. به حق آن كسى كه نفس من به يد قدرت او است، دين اسلام را غالب گرداند به
جلد 13 - صفحه 152
جميع اديان، تا آنكه باقى نماند هيچ شهرى مگر آنكه صبح و شبانگاه نداى لا اله إلّا اللّه و محمد رسول اللّه شنوند. «1» 2- على بن ابراهيم: اما قوله: يريدون ليطفؤوا نور اللّه بافواههم و اللّه متمّ نوره:
فرمود: تمام گرداند نور خود را به قائم آل محمد «عجل اللّه فرجه» زمانى كه خارج شود، ظاهر و غالب گرداند خدا آن را بر تمام اديان، تا آنكه عبادت نشود غير خداى تعالى؛ و اوست كسى كه پركند زمين را قسط و عدل، و چنانچه پر شده باشد ظلم و جور. «2» 3- ابن بابويه رحمه اللّه به اسناد خود روايت نموده از ابى بصير كه حضرت صادق عليه السّلام در اين آيه فرمود: قسم به خدا نازل نشده تأويل آن هنوز، و نازل نشود تأويل آن، تا بيرون آيد قائم؛ وقتى آن حضرت ظاهر شود باقى نماند كافرى به خدا و نه مشركى به امام، مگر كراهت دارد و نمىخواهد خروج او را، زيرا اگر كافرى در شكم سنگى باشد، سنگ به قدرت كامله الهى تكلم كند كه: اى مؤمن، در شكم من كافرى است، مرا بشكن و او را بيرون آور و بكش.
4- طبرسى رحمه اللّه از حضرت باقر عليه السّلام: انّ ذلك يكون عند خروج المهدىّ من آل محمّد فلا يبقى احد إلّا اقرّ بمحمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.
5- كتاب نور الابصار صفحه 228 از ابى عبد اللّه الكنجى، گفت: از سعيد بن جبير در تفسير آيه لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، قال: هو المهدىّ من ولد فاطمة عليها السّلام.
6- ابو الفتوح رازى رحمه اللّه در تفسير خود روايت نموده از مقداد بن اسود كه فرمود رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: باقى نماند روى زمين خانه گل و سنگى، مگر آنكه خداى تعالى داخل فرمايد كلمه اسلام را در آن، يا
«1» به نقل از نور الثقلين، جلد 5، صفحه 318، حديث 31.
«2» نور الثقلين، جلد 5، صفحه 317، حديث 29.
جلد 13 - صفحه 153
بتمامى عزت، يا بتمامى ذلت، يا عزيز شوند به عزت ايمان، يا ذليل گرداند آنها را تا متدين شوند به اسلام و ايمان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَنِي إِسْرائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ «6» وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «7» يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «8» هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ «9»
ترجمه
و هنگاميكه گفت عيسى پسر مريم اى بنى اسرائيل همانا من پيغمبر خدايم بسوى شما با آنكه تصديق كنندهام آنچه را كه پيش روى من است از تورية و مژده دهندهام به پيغمبرى كه ميآيد بعد از من كه نامش احمد است پس چون آمد نزد آنها با معجزات روشن گفتند اين جادوئى آشكار است
و كيست ستمكارتر از كسى كه ببندد بر خدا دروغ را با آنكه او خوانده ميشود بسوى اسلام و خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را
ميخواهند خاموش كنند نور خدا را بدهانهاشان و خدا كامل گرداننده است نور خود را اگر چه كراهت داشته باشند كافران
او است كسيكه فرستاد پيغمبر خود را براهنمائى و دين حق تا غالب سازد آنرا بر همه اديان اگر چه كراهت داشته باشند مشركان.
تفسير
خداوند سبحان بعد از ذكر سلوك بنى اسرائيل با حضرت موسى تذكر داده است پيغمبر خود و خلق را بارسال حضرت عيسى بر آن طايفه و ادّعاء نبوّت او و تصديق تورية و بشارت بظهور خاتم انبياء باسم و رسم بعد از او و قمّى ره نقل نموده كه بعضى از يهود از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال نمودند كه چرا ناميده
جلد 5 صفحه 196
شدى تو به احمد فرمود چون من در آسمان احمدم يعنى ستودهترم از خود در زمين و ظاهرا چون حضرت عيسى از عالم بالا اطّلاع بنام گرامى آنحضرت پيدا كرده بوده و نام زمينى او هنوز وضع نشده بوده بهمان نام آسمانى بشارت داده است ولى مستفاد از روايات آنستكه انبياء عظام هر يك بنوبه خود بشارت بظهور خاتمشان دادهاند هر يك به اسمى كه براى آنحضرت در كتابشان ذكر شده بوده و نام او در انجيل احمد است و تمام اعتماد در تعيين خارجى بذكر اوصاف و بيان نسب بوده كه مكرّر نقل شده است و بين حضرت عيسى و خاتم انبياء صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر حسب بعضى از روايات پانصد سال فاصله شده و چون آنحضرت مبعوث برسالت گرديد و اظهار فرمود با معجزات باهرات مشركين قريش گفتند اين سحرى است واضح و آشكار لذا خداوند ميفرمايد كيست ستمكارتر بخود و خلق از كسيكه افتراء بسته است بر خدا بدروغ كه پيغمبرى نفرستاده و كتابى نازل نفرموده با آنكه او خوانده ميشود بدين اسلام كه يگانه دين حقّ الهى است و احكامش مطابق با عقل و صلاح بشر است تا روز قيامت و آنكه تأييدات الهيّه به بيانيكه در ذيل آيات سابقه گذشت شامل حال ستمكاران نخواهد شد اينها باين نسبتهاى دروغ و انكار معجزات ميخواهند نور خدا را كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام و قرآن و دين اسلام و مذهب جعفرى است بدهانهاشان خاموش نمايند ولى خداوند بمنتهاى كمال و تماميّت ميرساند نور خود را اگر چه بر طبع كفّار گران باشد براى آنكه دماغشان بخاك ماليده شود خداوند عالم آنذات مقدّسى است كه فرستاد پيغمبر خود را براى راهنمائى خلق ببهشت و بيان دين حق كه اسلام و ايمان است تا غلبه دهد آنرا بحجّت و شمشير بر تمام اديان در تمام روى زمين اگر چه اهل شرك و نفاق كراهت داشته باشند و اين وعده كه در صدر اسلام داده شده بمقداريكه دهان معاندين بسته شود انجاز شد و اسلام در عالم منتشر گرديد ولى كمال و تماميّت آن در زمان ظهور امام زمان خواهد شد كه در دنيا دينى جز دين اسلام و مذهب اثنى عشرى نباشد چنانچه از اخبار عديده استفاده ميشود و شمّهئى از آن ذيل اين آيه در سوره
جلد 5 صفحه 197
توبه گذشت با بياناتى كه تكرار آن مناسب با وضع كتاب نيست اجمال امر آنكه اين يكى از معجزات قرآن ميباشد و چون ظاهر از آيه اخيره غلبه خارجى آشكار بر تمام اديان است از ادلّه مذهب ما است كه ميگوئيم روزى بايد بيايد كه تمام عالم داراى يك دين حقّ باشند و چون وعده خدا خلف ندارد خواهد آمد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هُوَ الَّذِي أَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدي وَ دِينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَو كَرِهَ المُشرِكُونَ «9»
او است خدايي که فرستاد رسول خود را بهدايت و دين حق تا اينكه ظاهر كند آن دين را بر هر ديني و لو كراهت داشته باشند مشركين.
سؤال: دين مقدس اسلام که بر ساير اديان عالم ظاهر و غالب نشده از صدر اسلام الي كنون اديان باطله در عالم بسيار از طبيعي و دهري و مشرك و يهود و نصاري بلكه فرق باطله مسلمين غير از شيعه اثني عشري که دين حق منحصر باو است، بلكه اينکه فرقه حقه بمنزله يك خال سفيد است در پيشاني گاو سياه.
جلد 16 - صفحه 517
جواب: مفسرين گفتند بحجت و تأييد و نصرت، چنانچه با هر صاحب مذهبي طرف بحث شوند غالب ميشوند، و در هر مرحله خداوند آنها را تأييد ميكند و نصرت ميدهد، لكن در اخبار بسيار داريم که مراد زمان ظهور حضرت بقية اللّه است که سرتاسر دنيا ذكر شهادتين بلند است و اديان باطله بكلي از بين ميرود.
اقول: از نفس آيه شريفه همين معني را ميتوان استفاده كرد، زيرا.
هُوَ الَّذِي أَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدي وَ دِينِ الحَقِّ بفعل ماضي فرموده كلمه ارسل و لكن لِيُظهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ را بفعل مضارع بيان فرموده که بعد از اينکه ظاهر ميفرمايد و زمان او را معيّن نفرموده و فرمايش او حقّ و صدق و قابل تخلّف نيست و گفتيم: دين حقّ مذهب شيعه اثني عشري است و بايد اينکه دين اسلام و اينکه مذهب حقّه سر تا سر دنيا را سير كند و اينکه منحصر است بدوره ظهور حضرت بقية اللّه و دوره رجعت ائمه اطهار الي يوم القيمة. وَ لَو كَرِهَ المُشرِكُونَ که يا ايمان بياورند و يا كشته شوند و احدي از آنها باقي نماند و دامنه ظهور و رجعت هم طولاني و دامنهدار است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- در این آیه برای تأکید بیشتر با صراحت میگوید: «او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاده تا او را بر همه ادیان غالب سازد هر چند مشرکان کراهت داشته باشند» (هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون).
و سر انجام اسلام هم از نظر منطق، و هم از نظر پیشرفت عملی بر مذاهب دیگر غالب شد، و دشمنان را از قسمتهای وسیعی از جهان عقب زد و جای آنها را
ج5، ص174
گرفت و هم اکنون نیز در حال پیشروی است.
البته مرحله نهائی این پیشروی به عقیده ما با ظهور حضرت مهدی- عج- تحقق مییابد که این آیات خود دلیلی بر آن ظهور عظیم است.
نکات آیه
۱ - حضرت محمد(ص)، فرستاده خداوند است. (هو الذى أرسل رسوله)
۲ - هدایت و راهنمایى انسان ها، مسؤولیتى الهى بر دوش پیامبر(ص) (أرسل رسوله بالهدى)
۳ - رسول اکرم(ص)، پیام آور هدایت از جانب خداوند (أرسل رسوله بالهدى) «باء» در «بالهدى» به معناى «مع» است; یعنى، رسولش را به همراه هدایت فرستاد.
۴ - انسان، نیازمند هدایت از جانب خداوند (أرسل رسوله بالهدى) فرستاده شدن پیامبر(ص) براى هدایت، با این فرض مى باشد که انسان، نیازمند هدایت از سوى خداوند است.
۵ - قرآن، کتاب هدایت است. (أرسل رسوله بالهدى) مقصود از «الهدى» قرآن کریم است، چرا که قرآن کتاب هدایت است و هدایت فلسفه نزول قرآن مى باشد.
۶ - هدایت و راهنمایى هاى قرآن، به دور از هر کاستى و پیراسته از کمترین پیامد ناهنجار (أرسل رسوله بالهدى) در صورتى که مراد از «هدى» قرآن باشد; تعبیر مصدر به جاى اسم فاعل (هادى) اشاره به این حقیقت دارد که قرآن، محض هدایت است; یعنى، رهنمودهاى قرآن مستلزم هیچ ضلالت و همراه با هیچ گمراهى و سر درگمى نیست.
۷ - اسلام، تنها دین حق و مورد قبول خداوند (هو الذى أرسل رسوله ... و دین الحقّ)
۸ - پیامبر(ص)، آورنده دین حق از سوى خداوند (أرسل رسوله بالهدى و دین الحقّ)
۹ - اسلام، حاوى معارف نظرى و برنامه عملى است. (أرسل رسوله بالهدى و دین الحقّ) «دین» به معناى ملت، مذهب و سیره است. «دین حق»; یعنى، مذهب و مسلک درست و به دور از هر گونه نقص و کاستى. با توجه به این که ظاهر عطف، تغایر معناى معطوف و معطوف علیه است، مى توان گفت که مراد از «هدى»، معارف عقلى و نظرى و مراد از «دین حق» قوانین و برنامه هاى عملى است.
۱۰ - تعلق اراده الهى بر غلبه دادن دین اسلام بر دیگر ادیان، به رغم ناخرسندى مشرکان (أرسل رسوله بالهدى و دین الحقّ لیظهره على الدین کلّه و لو کره المشرکون) ضمیر «یظهره» مى تواند به رسول و یا «دین» برگردد. در هر دو صورت، معنا یکى خواهد بود.
۱۱ - وجود مذاهب و ادیان گوناگون در جزیرة العرب به هنگام بعثت پیامبر(ص) (لیظهره على الدین کلّه)
۱۲ - مشرکان صدراسلام، اصلى ترین دشمن اسلام بودند. (لیظهره على الدین کلّه و لو کره المشرکون) با این که غیر از مشرکان، پیروان ادیان دیگر نیز از پیشرفت اسلام ناخرسند بوده و با آن خصومت داشتند; اختصاص به ذکر یافتن مشرکان در آیه شریفه، نشان دهنده مطلب یاد شده است.
۱۳ - شرک ستیزى، از مشخصه هاى بارز و اصلى اسلام (لیظهره على الدین کلّه و لو کره المشرکون)
۱۴ - تاریخ آینده بشر، شاهد شکست تمامى ادیان و پیروزى و حاکمیت دین اسلام خواهد بود. (هو الذى أرسل رسوله ... لیظهره على الدین کلّه)
موضوعات مرتبط
- ادیان: تاریخ ادیان ۱۱; فرجام ادیان ۱۴
- اسلام: پیشگویى پیروزى اسلام ۱۴; حقانیت اسلام ۷، ۸; دشمنان اسلام ۱۲; شرک ستیزى اسلام ۱۳; منشأ پیروزى اسلام ۱۰; ویژگیهاى اسلام ۹، ۱۳
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۴; هدایت انسان ها ۲
- بعثت: تاریخ مقارن بعثت ۱۱
- جزیرة العرب: تاریخ جزیرة العرب ۱۱; دین در جزیرة العرب ۱۱
- خدا: آثار اراده خدا ۱۰
- رسولان خدا :۱
- قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۱۴; تنزیه قرآن ۶; ویژگیهاى قرآن ۵; ویژگیهاى هدایتگرى قرآن ۶; هدایتگرى قرآن ۵
- محمد(ص): رسالت محمد(ص) ۱، ۲، ۸; مقامات محمد(ص) ۱; نقش محمد(ص) ۳، ۸; هدایتگرى محمد(ص) ۲، ۳
- مشرکان: دشمنى مشرکان صدر اسلام ۱۲; عوامل ناخشنودى مشرکان۱۰
- نیازها: نیاز به هدایتهاى خدا ۴
منابع