ص ٧١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۳۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
إِذْ قَالَ‌ رَبُّکَ‌ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّي‌ خَالِقٌ‌ بَشَراً مِنْ‌ طِينٍ‌

ترجمه

و به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گل می‌آفرینم!

|آن‌گاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من آفريننده‌ى بشرى از گل خواهم بود
آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گِل خواهم آفريد.
(یاد کن) هنگامی که خدایت به فرشتگان گفت که من بشری از گل خواهم آفرید.
[یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشری از گل خواهم آفرید.
پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى را از گل مى‌آفرينم.
چنین بود که پروردگارت به فرشتگان فرمود همانا من آفریننده انسانی از گل هستم‌
[ياد كن‌] آنگاه كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: من آدميى از گِل مى‌آفرينم.
وقتی (این گفتگو در ملأ اَعلی و عالَم بالا درگرفت) که پروردگارت به فرشتگان گفت: من انسانی را از گِل می‌آفرینم.
چون پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بی‌گمان آفریننده‌ی بشری از گل هستم‌.»
هنگامی که گفت پروردگارت به فرشتگان من آفریننده بشری از گِل‌

Your Lord said to the angels, “I am creating a human being from clay.
ترتیل:
ترجمه:
ص ٧٠ آیه ٧١ ص ٧٢
سوره : سوره ص
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِذْ قَالَ رَبُّکَ ...»: بیان گفتگوئی است که در ملأ اعلی و عالم بالا در گرفته است. «بَشَراً»: مراد آدم است. «طِینٍ»: گِل.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ «71»

آن گاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من آفريننده‌ى بشرى از گِل هستم.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ (71)

بعد از آن اجمال گفتگو را بيان فرمايد:

إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ: ياد بياور زمانى را كه فرمود پروردگار تو مرجميع ملائكه را، إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ‌: بدرستى كه من آفريننده‌ام آدمى را از گل، مراد آدم ابو البشر است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ (71) فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ (72) فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (73) إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ (74) قالَ يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ (75)

قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (76) قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (77) وَ إِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلى‌ يَوْمِ الدِّينِ (78) قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (79) قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (80)

إِلى‌ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (81) قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (82) إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (83)

ترجمه‌

هنگاميكه گفت پروردگارت بفرشتگان همانا من آفريننده‌ام انسانى را از گل‌

پس چون با تناسب بپايان رساندم پيكر او را و دميدم در او از روح خود پس درافتيد مر او را سجده‌كنان‌

پس سجده كردند فرشتگان تماميشان همگى‌

مگر ابليس كه سركشى نمود و بود از كافران‌

گفت اى ابليس چه بازداشت تو را كه سجده كنى مر آنرا كه آفريدم بدو دست خود آيا تكبر كردى يا بودى از بلند مرتبگان‌

گفت من بهترم از او آفريدى مرا از آتش و آفريدى او را از گل‌

گفت پس بيرون رو از آن همانا توئى رانده شده‌

و همانا بر تو است لعنت من تا روز جزا

گفت پروردگارا پس مهلت ده مرا تا روز كه برانگيخته ميشوند

گفت پس همانا توئى از مهلت داده‌شدگان‌

تا روز آن وقت دانسته شده‌

گفت پس قسم بعزت تو هر آينه گمراه ميكنم آنها را همگى‌

مگر بندگان تو از آنها كه خالص شدگانند.

تفسير

خداوند شمه‌اى از احوال اهل عالم اعلى را كه در آيات سابقه اشاره بآن شده بود براى پيغمبر خود بيان فرموده تا مردم متوجّه شوند بمفاسد صفت تكبّر و تخلّف از فرمان حق از قبيل آنكه وقتى خداوند بملائكه فرمود من ميخواهم انسانى از گل خلق نمايم پس چون كالبد او را با تناسب اجزاء و صورت باتمام رساندم و دميدم در آن بافاضه از عالم قدس روان پاكى را كه براى شرافت آن اضافه بخود نمودم و روح خود خواندم پس سجده كنيد براى عبادت من و شكر نعمت و تجليل و تعظيم او در برابرش چون او حامل انوار محمدى صلى اللّه عليه و آله است و اطاعت او واجب است چنانچه در سوره بقره ذيل آيه شريفه‌ وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدم بيان شد پس ملائكه بتمامى سجده نمودند مگر ابليس كه واقعا از جن بود ولى چون مدتها بود با ملائكه مشغول بعبادت خدا بود در ضمن آنها مأمور بسجود


جلد 4 صفحه 480

شد و بواسطه خبث ذات و صفت تكبّر از امر الهى تخلّف نمود و كفر باطنى او آشكار گشت و خداوند باو فرمود چه چيز مانع شد تو را كه سجده نمائى در برابر موجوديكه خلق نمودم من او را بدو دست قدرت و قوّت خودم چنانچه در عيون و توحيد از حضرت رضا عليه السّلام نقل نموده و سؤال فرمود كه آيا تكبّر بيجا نمودى با آنكه مستحق نبودى يا واقعا بلند مرتبه بودى و مستحق تفوّق و آنملعون جواب داد كه من تفوّق ذاتى بر او دارم چون من از آتش خلق شدم كه روشن و نورانى است و او از گل خلق شده كه تاريك و ظلمانى است و منكر علم و حكمت خدا شد و شمه‌اى از اين مقال در اوائل سوره اعراف گذشت كه اگر از جهت نورانيّت آدم عليه السّلام خبر داشت و آنكه قابل مقايسه با نورانيّت آتش نيست ميدانست برترى و فضل او را و خداوند او را از عالم اعلى مطرود و محروم از رحمت خود و هر خير و كرامت فرمود تا روز قيامت و او از خدا مهلت و عمر طولانى خواست تا آنروز و خداوند او را مهلت داد تا روز كه وقت آن معلوم است بعلم الهى و ديگرى اطلاع از آن ندارد و او قسم ياد نمود بعزّت و جلال خدا كه بوسوسه و مكر اغواء نمايد و فريب دهد تمام ذريّه آدم را مگر از آنها كسانيرا كه خداوند خالص نموده است دلهاى ايشانرا براى محبّت خود بتوفيق طاعت و اجتناب از معصيت و شرح اين آيات و بيان وقت معلوم و ساير خصوصيّات در سوره حجر گذشته است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِذ قال‌َ رَبُّك‌َ لِلمَلائِكَةِ إِنِّي‌ خالِق‌ٌ بَشَراً مِن‌ طِين‌ٍ (71)

ياد كن‌ زماني‌ ‌که‌ فرمود پروردگار تو ‌از‌ ‌براي‌ ملائكه‌ محققا ‌من‌ خلق‌ ميكنم‌ بشري‌ ‌که‌ ‌از‌ گل‌ ‌باشد‌.

نظر ‌به‌ اينكه‌ خداوند ارواح‌ بندگانش‌ ‌را‌ قبلا ‌در‌ عالم‌ ارواح‌ خلق‌ فرموده‌ ‌بود‌ و گويا ملائكه‌ مطلع‌ نبودند و البته‌ بايد ‌اينکه‌ ارواح‌ تعلق‌ ‌به‌ ابدان‌ پيدا كنند ‌تا‌ بتوانند تحصيل‌ سعادت‌ كنند لذا خطاب‌ شد ‌به‌ ملائكه‌:

إِذ قال‌َ رَبُّك‌َ لِلمَلائِكَةِ ‌که‌ انساني‌ خلق‌ كنم‌ اعجوبه دهر ‌که‌ داراي‌ تمام‌ قواي‌ ملكي‌ و حيواني‌ و جني‌ ‌باشد‌ ‌که‌:

آدمي‌ زاده‌ طرفه‌ معجوني‌ ‌است‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 71)- تکبر کرد و رانده درگاه خدا شد! از این آیه به بعد توضیحی است بر «مخاصمه ملأ اعلی» و «ابلیس» و گفتگو در باره آفرینش «آدم».

نخست می‌فرماید: «به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری را از گل می‌آفرینم» (إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ).

نکات آیه

۱ - خداوند، پیش از آفرینش انسان، فرشتگان را از آن باخبر ساخت. (إذ قال ربّک للملئکة إنّى خلق بشرًا)

۲ - مجادله و گفتوگوى فرشتگان با خدا، در ملأ اعلى درباره آفرینش انسان (بالملأ الأعلى إذ یختصمون ... إذ قال ربّک للملئکة إنّى خلق بشرًا) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که «إذ» ظرف زمان ماضى بوده و متعلق به «إذ یختصمون» باشد.

۳ - داستان آفرینش انسان و مجادله و گفتوگوى فرشتگان با خداوند در این باره، شایان یاد و یادآورى است. (إذ قال ربّک للملئکة إنّى خلق بشرًا) برداشت یاد شده بر این اساس مبتنى است که «إذ» متعلق به فعل مقدر همچون «أذکر» باشد.

۴ - گِل، خمیرمایه آفرینش انسان (إذ قال ربّک للملئکة إنّى خلق بشرًا من طین)

۵ - ارتباط داشتن آفرینش انسان با ملأاعلى (عالم فرشتگان) (بالملأ الأعلى إذ یختصمون ... إذ قال ربّک للملئکة إنّى خلق بشرًا) گفتوگوى خداوند با فرشتگان در ملأ اعلى (عالم فرشتگان)، درباره آفرینش انسان، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.

۶ - اهمیت آفرینش انسان در مجموعه نظام هستى (بالملأ الأعلى إذ یختصمون ... إذ قال ربّک للملئکة إنّى خلق بشرًا من طین) از مجموع آیات مربوط به آفرینش انسان و جهان به دست مى آید که خداوند، تنها آفرینش انسان را با فرشتگان در میان گذاشت و نه موجودات دیگر را. بنابراین از این نکته، مى توان برداشت یاد شده را به دست آورد.

موضوعات مرتبط

  • انسان: انسان از گِل ۴; اهمیت خلقت انسان ۶; خلقت انسان ۱، ۵; عنصر خلقت انسان ۴; مجادله درباره خلقت انسان ۲
  • خدا: مجادله با خدا ۲، ۳
  • خلقت: خلقت از گِل ۴
  • ذکر: ذکر خلقت انسان ۳
  • ملائکه: تعلیم ملائکه ۱; عالم ملائکه ۵; گفتگوى ملائکه با خدا ۳; مجادله ملائکه ۲، ۳

منابع