العنكبوت ٨

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ‌ بِوَالِدَيْهِ‌ حُسْناً وَ إِنْ‌ جَاهَدَاکَ‌ لِتُشْرِکَ‌ بِي‌ مَا لَيْسَ‌ لَکَ‌ بِهِ‌ عِلْمٌ‌ فَلاَ تُطِعْهُمَا إِلَيَ‌ مَرْجِعُکُمْ‌ فَأُنَبِّئُکُمْ‌ بِمَا کُنْتُمْ‌ تَعْمَلُونَ‌

ترجمه

ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، و اگر آن دو (مشرک باشند و) تلاش کنند که برای من همتایی قائل شوی که به آن علم نداری، از آنها پیروی مکن! بازگشت شما به سوی من است، و شما را از آنچه انجام می‌دادید با خبر خواهم ساخت!

و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند. و اگر آنها كوشيدند تا تو چيزى را شريك من كنى كه بدان علم ندارى، از ايشان اطاعت مكن. بازگشت شما به سوى من است و شما را به كارهايى كه مى‌كرديد آگاه مى‌كنم
و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند، و[لى‌] اگر آنها با تو دركوشند تا چيزى را كه بدان علم ندارى با من شريك گردانى، از ايشان اطاعت مكن. سرانجامتان به سوى من است، و شما را از [حقيقت‌] آنچه انجام مى‌داديد باخبر خواهم كرد.
و ما به آدمی سفارش کردیم که در حق پدر و مادر خود نیکی کند، و اگر آنها (خود مشرک باشند و) کوشند تا تو به من (که خدای یگانه‌ام) از روی جهل و نادانی شرک آوری هرگز اطاعت امر آنها مکن، که رجوع شما به سوی من است و من شما را به پاداش هر عمل که به جای آورده‌اید آگاه می‌گردانم.
انسان را درباره پدر و مادرش به نیکی کردن سفارش کرده ایم؛ و اگر آن دو نفر تلاش کنند تا بر پایه جهالت و نادانی [وبدون معرفت و دانش که روشنگر حقایق است] چیزی را شریک من قرار دهی، از آنان اطاعت مکن. بازگشت شما فقط به سوی من است، پس شما را به آنچه همواره انجام می داده اید، آگاه می کنم.
به آدمى سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند. و اگر آن دو بكوشند كه تو چيزى را كه بدان آگاه نيستى شريك من قرار دهى، اطاعتشان مكن. بازگشت همه شما به سوى من است و شما را به كارهايى كه مى‌كرده‌ايد آگاه مى‌كنم.
و انسان را سفارش کرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند و [می‌گوییم‌] اگر تو را واداشتند که چیزی را که بدان علم نداری شریک من گردانی، پس از آن دو اطاعت مکن، چرا که بازگشت شما به سوی من است و آنگاه به [حقیقت‌] آنچه می‌کردید آگاهتان می‌سازم‌
و آدمى را سفارش كرديم كه به پدر و مادر خويش نيكويى كند و اگر بر تو سخت گيرند و بكوشند تا آنچه را كه بدان دانشى ندارى با من انباز گيرى پس فرمان ايشان مبر بازگشت همه شما به من است، پس شما را بدانچه مى‌كرديد آگاه مى‌كنم.
ما به انسان توصیه می‌کنیم که به پدر و مادرش کاملاً نیکی کند، و (امّا ای انسان!) اگر آن دو تلاش کردند که برای من انباز قرار دهی - که کمترین اطّلاعی از آن نداری (و اصلاً شرک با علم و عقل سازگار نیست) - از ایشان اطاعت مکن. (ولی باز هم محترمانه و مهربانانه با ایشان رفتار کن). بازگشت همه‌ی شما به سوی من است و از کارهائی که کرده‌اید آگاهتان می‌کنم (و جزا و سزای اعمالتان را بی کم و کاست خواهم داد).
و انسان را سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی‌‌‌‌‌‌ای (شایسته) کند و اگر(هم) آنها علیه تو (همی) کوشند تا چیزی را که بدان علم نداری با من شریک گردانی، پس از ایشان اطاعت مکن. سرانجامتان تنها سوی من است. پس شما را از (صورت و سیرت) آنچه انجام می‌داده‌اید، خبری مهم خواهم داد.
و اندرز دادیم انسان را به پدر و مادرش نکوئی‌کردن و اگر کوشیدند با تو که شرک‌ورزی با من آنچه را نیستت بدان دانشی پس فرمانبرداریشان نکن بسوی من است بازگشت شما تا آگهیتان دهم بدانچه بودید می‌کردید

We have advised the human being to be good to his parents. But if they urge you to associate with Me something you have no knowledge of, do not obey them. To Me is your return; and I will inform you of what you used to do.
ترتیل:
ترجمه:
العنكبوت ٧ آیه ٨ العنكبوت ٩
سوره : سوره العنكبوت
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حُسْناً»: زیبائی. یعنی باید انسان کاملاً به پدر و مادرش نیکی کند، نیکی و نیکوکاریی که انگار خودِ زیبائی است (نگا: بقره / ). «إِلَی اللهِ ...»: (نگا: مائده / و .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره سعد بن ابى وقاص نازل شده است زیرا وقتى که سعد مهاجرت نمود، مادرش سوگند یاد کرد که از آفتاب زیرا سایه نرود تا این که سعد از دین محمد برگردد سپس این آیه نازل گردید.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «8»

و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند، و اگر آن دو كوشيدند تا چيزى را كه بدان علم ندارى شريك من سازى، از ايشان اطاعت مكن، سرانجامِ شما به سوى من است، پس شما را از (حقيقت) آنچه انجام مى‌داديد آگاه خواهم ساخت.

جلد 7 - صفحه 116

پیام ها

1- نيكى به والدين يك امر انسانى است، نه فقط ايمانى. «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ»

2- احسان و نيكى به والدين، بدون قيد و شرط است. «حُسْناً» (شرطِ نژادى، سِنّى، منطقه‌اى، علمى، اجتماعى، سياسى، اقتصادى و ايمانى ندارد، حتّى اگر كافر و مشرك باشند، بايد احسان كرد.)

3- والدين منحرف براى انحراف فرزندان، كوشش مى‌كنند. «جاهَداكَ»

4- از احترامِ ديگران، سوء استفاده نكنيم. (والدين نبايد به خاطر احترام‌گزارى فرزندانشان، آنان را به شرك دعوت كنند.) «وَ إِنْ جاهَداكَ»

5- فرزندان، بايد قدرت انتخاب تفكّر صحيح را داشته باشند. جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي‌ ...

فَلا تُطِعْهُما

6- شرك، برهان و استدلال علمى ندارد. «ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»

7- در مسأله توحيد وشرك، با هيچ كس كنار نياييم و سازش نكنيم. «فَلا تُطِعْهُما»

8- احسان به والدين، مطلق و هميشگى است؛ امّا اطاعت از والدين، مشروط به آن است كه انسان را از خدا دور نكنند. «فَلا تُطِعْهُما»

9- ايمان به معاد، ضامن اجراى توصيه‌هاى الهى است. وَصَّيْنَا ... إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ‌

10- خداوند به همه‌ى كارهاى انسان آگاه است. «فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «8»

شأن نزول: چون سعد وقاص زهرى ايمان آورد. مادرش گفت: اى پسر اين چه كيش است كه اختيار كرده‌اى و ترك دين پدران خود نمودى، به خدا سوگند كه از آفتاب به سايه نروم و نخورم و نياشامم تا از اين دين برگردى يا بميرم و مردمان تو را گويند اى كشنده مادر. پس يك روز چيز نخورد، روز ديگر همين را گفت. سعد گفت: اى مادر اگر صد جان داشته باشى و ببينم يك يك از بدن تو بيرون مى‌آيد من ترك دين پيغمبر را نكنم، خواه غذا بخورى يا نخورى، هر دو در نزد من مساوى است. اين خبر به سمع مبارك حضرت رسول رسيد؛ آيه‌

جلد 10 - صفحه 205

شريفه نازل شد كه: «1» وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ‌: و امر فرموديم انسان را، بِوالِدَيْهِ حُسْناً: به پدر و مادرش نيكوئى كردن را، يعنى بجا آوردن فعلى كه محض خوبى باشد، يا به جهت زيادتى نيكوئى گوئيا محض حسن است ذاتا به چيزى كه متصف باشد به نيكوئى، يا به ايشان نيكوئى كن، وَ إِنْ جاهَداكَ‌: و اگر كوشش نمايند و جدال و نزاع كنند با تو، لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ‌: تا شرك‌آورى به من آنچه را كه نيست مر تو را به الوهيت، دانشى.

نكته: تعبير فرمود از نفى الوهيت به نفى علم به آن، به جهت اشعار به آنكه آنچه معلوم نباشد صحت آن، جايز نيست اتباع آن، و اگرچه معلوم نباشد بطلان آن. مراد آنست كه اگر پدر و مادر تو را تكليف كنند به آنكه شريك سازى با من چيزى را كه الوهيت آن را ندانى و در واقع الوهيت، جز ذات مرا ثابت نيست، فَلا تُطِعْهُما: پس فرمان مبر ايشان را كه طاعت مخلوق در معصيت خالق روا نيست، و حق مخلوق هر قدر عظيم باشد در وقت فرمانبردارى حق تعالى ساقط خواهد بود.

تنبيه: آيه شريفه عام است نسبت به تمام مكلفين، زيرا عبرت به آيات قرآنى عموم لفظ است نه خصوص سبب؛ بنابراين واجب است نيكوئى به والدين به اطاعت آنان در آنچه رضاى الهى است. و لطف و مرحمت و بخشش در حق هر دو منظور داشتن هر قدر كه تواند.

در كافى- از ابى ولاد مروى است كه سؤال نمودم حضرت صادق عليه السّلام را از فرمايش خداى عز و جل‌ «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»* چه چيز است اين احسان؟ فرمود: احسان اينست كه نيكو بدارى صحبت ايشان را، و به زحمت نياندازى ايشان را كه سؤال كنند تو را از آنچه محتاجند به آن و اگرچه مستغنى باشند «2». يعنى پيش از سؤال آنها رفع احتياجشان را بنما، لكن اين اطاعات منوط


«1» مجمع البيان، ج 4، ص 273- كشاف، ج 3، ص 184.

«2» اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب البرّ بالوالدين، ص 157، روايت اوّل.

جلد 10 - صفحه 206

باشد به رضاى الهى كه اگر امر به معصيت نمايند مخالفت آنها بايد نمود، زيرا حضرت فرمود (لا طاعة لمخلوق فى معصية الخالق) طاعت نيست براى مخلوق در نافرمانى خالق‌ «1».

إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ‌: بسوى مجازات من است بازگشت شما از مؤمن و كافر و بارّ و عاقّ. فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‌: پس آگاه نمايم شما را در آن وقت به آنچه هستيد كه مى‌كنيد، يعنى به جزا دادن آن.

تبصره: اين فرمايش متضمن دو چيز باشد: 1- آنكه جزاى عمل شما با من است، پس بايد قصد جفاى والدين نكنيد و مرتكب عقوق آنها نشويد به اذيت و محروم كردن ايشان از برّ و احسان به سبب شرك آنان، همچنانكه من منع روزى آنها نفرمايم به جهت شرك. 2- آنكه تحذير است از متابعت ايشان بر شرك، و تحريض و ترغيب بر ثبات و استقامت در دين به ذكر مرجع و وعيد به عذاب.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ «6» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ «7» وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «8» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ «9» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِي صُدُورِ الْعالَمِينَ «10»

ترجمه‌

و كسيكه مجاهده نمايد جز اين نيست كه مجاهده ميكند براى خودش همانا خدا بى نياز است از جهانيان‌

و آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى نيكو هر آينه محو مى‌كنيم البتّه از ايشان گناهانشان را و هر آينه جزا ميدهيم بآنها بهترين جزاى كارى كه ميكردند

و توصيه كرديم بانسان در باره پدر و مادرش به نيكى و اگر مجاهده نمايند با تو كه شريك قرار دهى براى من چيزى را كه نيست تو را بآن علمى پس اطاعت مكن آن دو را بسوى من است باز گشت شما پس خبر ميدهم شما را بآنچه بوديد كه ميكرديد

و آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى نيكو هر آينه داخل مى‌كنيم‌

البته ايشانرا در شايستگان‌


جلد 4 صفحه 217

و از مردمان كسانى هستند كه ميگويند ايمان آورديم بخدا پس چون آزار رسانده شوند در راه خدا قرار ميدهند آزار مردمان را مانند عذاب خدا و اگر آيد نصرتى از پروردگار تو هر آينه ميگويند همانا ما بوديم با شما آيا نيست خدا داناتر بآنچه باشد در سينه‌هاى جهانيان.

تفسير

خداوند متعال بعد از بيان تحقّق بعث و ثواب و عقاب بر طبق اقوال و اعمال عباد ميفرمايد هر كس با نفس امّاره خود جهاد نمايد و براى تحصيل توشه آخرت بكوشد براى نفع خود سعى و كوشش نموده چون خداوند بى نياز از اطاعت و عبادت بندگان است و كسانيكه ايمان به يگانگى خدا و نبوّت پيغمبر خاتم و امامت ائمه اطهار و روز جزا آوردند و اعمال شايسته نمودند خداوند گناهان سابق ايشانرا از نامه عملشان محو ميفرمايد و براى اعمال خوبى كه بعدا از آنها صادر شده بهترين جزا را كه بهشت عنبر سرشت است مقرّر فرموده و البته بآنها عطا خواهد فرمود و بنابراين مراد عطاى جزاى احسن است و بعضى گفته‌اند مراد عطاى جزاى اعمال حسنه آنها در اسلام است از عبادات و اطاعات كه بهتر است از ساير اعمال آنها در حال كفر كه معفوّ است و در حال اسلام از غير عبادات و اطاعات و ميفرمايد ما به بنى آدم سفارش و توصيه نموديم كه نسبت بپدر و مادر احسان و محبّت و از آنها تمكين و اطاعت نمايند ولى در صورتى كه آنها بخواهند و سعى نمايند كه اولاد خودشان را مشرك و از اطاعت خدا خارج نمايند نبايد بدستور آنها عمل نمايند و بپرستند معبوديرا كه باستحقاق آن براى پرستش و ستايش علم ندارند يا عبادت شيطان را نمايند و او را شريك قرار دهند با خدا در اطاعت با آنكه او را مستحق طاعت نميدانند و بازگشت تمام خلائق بحضور در محضر الهى است براى مشاهده اعمال و جزاى آن از خير و شرّ و كسانيكه ايمان آوردند بآنچه ذكر شد با اعمال حسنه در زمره سعداء و صلحاء محشور و با آنها در مقامات عاليه بهشتى شريك و مصاحب خواهند بود و بعضى از مردم سست عنصر بزبان ميگويند ايمان آورديم بخدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و اله ولى چون در راه خدا بمحنت و اذيّت و آزارى گرفتار شدند دست از دين خودشان بر ميدارند بتصوّر آنكه عذاب دائم الهى هم مانند رنج و زحمت دو روزه است كه از مردم خدانشناس‌


جلد 4 صفحه 218

بآنها رسيده آنهم براى امتحانشان كه معلوم شود در دعوى ايمان صادق بوده‌اند يا خير گويا ميگويند همانطور كه ما دست از كفر بر داشتيم از ترس عذاب خدا اكنون دست از ايمان بر ميداريم از ترس آزار كفّار غافل از آنكه فرسنگها فاصله است بين اين عذاب و آن عذاب و عجب در آنستكه همين اشخاص وقتى مشاهده نصرت و ظفر الهى را مينمايند كه نصيب مسلمانان شده ميگويند ما با شما بوده و هستيم و تقاضا داريم سهم ما را از غنائم بپردازيد اين مردم منافق گمان ميكنند خدا از ضمير آنها آگاه نيست با آنكه خداوند داناتر است از خود آنها بباطنشان و بآنچه در ضمائر ساير جهانيان است و قمّى ره نصر من ربّك را بظهور امام زمان عليه السّلام تفسير و تأويل فرموده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ وَصَّينَا الإِنسان‌َ بِوالِدَيه‌ِ حُسناً وَ إِن‌ جاهَداك‌َ لِتُشرِك‌َ بِي‌ ما لَيس‌َ لَك‌َ بِه‌ِ عِلم‌ٌ فَلا تُطِعهُما إِلَي‌َّ مَرجِعُكُم‌ فَأُنَبِّئُكُم‌ بِما كُنتُم‌ تَعمَلُون‌َ «8»

و سفارش‌ كرديم‌ ‌ما انسان‌ ‌را‌ بوالدين‌ پدر و مادر ‌خود‌ نيكي‌ ‌را‌ و ‌اگر‌ مجاهده‌ كردند ‌با‌ تو ‌که‌ شرك‌ بياوري‌، بمن‌ ‌که‌ خداي‌ تو هستم‌ چيزي‌ ‌را‌ ‌که‌ نيست‌ ‌براي‌ تو علم‌ بآن‌ ‌پس‌ اطاعت‌ مكن‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بسوي‌ ‌من‌ ‌است‌ بازگشت‌ ‌شما‌ ‌پس‌ خبر ميكنم‌ و آگاه‌ ميكنم‌ ‌شما‌ ‌را‌ بآنچه‌ ‌که‌ بوديد عمل‌ ميكرديد.

يكي‌ ‌از‌ واجبات‌ شرعي‌ اطاعت‌ والدين‌ ‌است‌ مثل‌ اطاعت‌ زوجه‌ زوج‌ ‌را‌ و اطاعت‌ عبيد و اما مواليان‌ ‌خود‌ ‌را‌ لكن‌ مادامي‌ ‌که‌ مخالفت‌ اوامر و نواهي‌ شرع‌ نباشد مثل‌ اينكه‌ بگويد نماز واجب‌ ‌را‌ نكن‌ ‌ يا ‌ امر ‌به‌ ترك‌ ساير واجبات‌ مثل‌ صوم‌، زكاة، خمس‌، حج‌، ‌ يا ‌ امر بفعل‌ معاصي‌ مثل‌ ساز، آواز، شرب‌ و ‌غير‌ اينها نبايد اطاعت‌ كرد چه‌ رسد بامر بكفر و شرك‌ و ضلالت‌ و پدر و مادر واجب‌ النفقه‌ هستند ‌در‌ صورتي‌ ‌که‌ ‌خود‌ نداشته‌ باشند لذا ميفرمايد:

وَ وَصَّينَا الإِنسان‌َ وصيت‌ الهي‌ دستورات‌ و فرامين‌ ‌او‌ ‌است‌.

بِوالِدَيه‌ِ حُسناً عاق‌ والدين‌ ‌از‌ معاصي‌ بسيار بزرگ‌ ‌است‌. مبادا اسباب‌ رنجش‌ خاطر ‌آنها‌ ‌را‌ فراهم‌ كني‌ و احسان‌ بآنها اطاعت‌ ‌آنها‌ دعاء ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ حيا و ميتا انفاق‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ احترام‌ ‌آنها‌ كوچكي‌ نسبت‌ بآنها هدايت‌ ‌آنها‌ ارشاد ‌آنها‌ و ساير نيكي‌ها ‌حتي‌ ‌اگر‌ كافر و مشرك‌ باشند بايد ‌با‌ ‌آنها‌ بملايمت‌ رفتار كرد چنانچه‌ ميفرمايد وَ إِن‌ جاهَداك‌َ عَلي‌ أَن‌ تُشرِك‌َ بِي‌ ما لَيس‌َ، لَك‌َ بِه‌ِ عِلم‌ٌ فَلا تُطِعهُما وَ صاحِبهُما فِي‌ الدُّنيا مَعرُوفاً (لقمان‌ ‌آيه‌ 15).

وَ إِن‌ جاهَداك‌َ لِتُشرِك‌َ بِي‌ ما لَيس‌َ لَك‌َ بِه‌ِ عِلم‌ٌ فَلا تُطِعهُما ‌حتي‌ دارد متوكل‌ عباسي‌ ملعون‌ يك‌ شب‌ دستور داد بمطربها و مقلدهاي‌ ‌خود‌ تقليد فاطمه‌ ‌را‌ ‌در‌ آوردند ‌بر‌ پسرش‌ بسيار ناگوار شد نوشت‌ ‌بر‌ حضرت‌ هادي‌ ‌به‌ نام‌ گمنامي‌ ‌که‌ ‌اگر‌ فرزندي‌ ببيند پدرش‌ تقليد صديقه‌ طاهره‌ ‌را‌ ‌در‌ آورده‌ تكليف‌ ‌اينکه‌ پسر ‌با‌ ‌اينکه‌ پدر چيست‌ فرمود چون‌ مرتد ‌شده‌ بايد ‌او‌ ‌را‌ كشت‌ لكن‌ عمر خودش‌ كوتاه‌ ميشود ‌گفت‌ و ‌لو‌ عمرم‌ كوتاه‌ شود چهل‌ غلام‌ زنگي‌ ‌را‌ برداشت‌ و شبانه‌

جلد 14 - صفحه 295

متوكل‌ ‌را‌ بقتل‌ رسانيدند.

إِلَي‌َّ مَرجِعُكُم‌ يوم القيامة ‌پس‌ ‌از‌ بعث‌.

فَأُنَبِّئُكُم‌ بِما كُنتُم‌ تَعمَلُون‌َ ‌هر‌ كس‌ گرفتار عمل‌ ‌خود‌ مي‌شود.

تنبيه‌: ‌از‌ ‌براي‌ ابوت‌ سه‌ درجه‌ ‌است‌:

«اب‌ يولدك‌ و اب‌ يزوجك‌ و اب‌ يعلمك‌»

‌که‌ علماء باشند و ‌در‌ اخبار بسيار ‌از‌ پيغمبر و امير المؤمنين‌ و صديقه‌ طاهره‌ و واحد واحد ائمه‌ ‌تا‌ حضرت‌ عسگري‌ اخبار متجاوز ‌از‌ بيست‌ حديث‌ داريم‌ ‌که‌ پيغمبر (ص‌) و امير المؤمنين‌ دو پدر ‌اينکه‌ امت‌ هستند و اطاعت‌ ‌آنها‌ واجب‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 8)

شأن نزول:

«بعضی از مردانی که در مکّه بودند ایمان و اسلام را پذیرفتند هنگامی که مادران آنها از این مسأله آگاه شدند تصمیم گرفتند که غذا نخورند، آب ننوشند، تا فرزندانشان از اسلام باز گردند! گر چه هیچ کدام از این مادران به گفته خود وفا نکردند و اعتصاب غذا را شکستند، ولی آیه نازل شد و خط مشی روشنی در برخورد با پدر و مادر در زمینه

ج3، ص491

مسأله ایمان و کفر به دست همگان داد.

تفسیر:

برترین توصیه نسبت به پدر و مادر: یکی از مهمترین آزمایشهای الهی مسأله «تضاد» خط ایمان و تقوا، با پیوندهای عاطفی و خویشاوندی است، قرآن در این زمینه تکلیف مسلمانان را به روشنی بیان کرده است.

نخست به عنوان یک قانون کلی- که از ریشه‌های عواطف و حق شناسی سر چشمه می‌گیرد- می‌فرماید: «و ما به انسان توصیه کردیم نسبت به پدر و مادرش نیکی کند» (وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً).

بنا بر این هر کس شایسته نام انسان است باید در برابر پدر و مادر حق شناس باشد، و احترام و تکریم و نیکی به آنها را در تمام عمر فراموش نکند، هر چند با این اعمال هرگز نمی‌تواند دین خود را به آنها ادا کند.

سپس برای این که کسی تصور نکند که پیوند عاطفی با پدر و مادر می‌تواند بر پیوند انسان با خدا و مسأله ایمان حاکم گردد، با یک استثنا صریح مطلب را در این زمینه روشن کرده، می‌فرماید: «و اگر آن دو (پدر و مادر) تلاش و کوشش کنند و به تو اصرار ورزند که برای من شریکی قائل شوی، که به آن علم نداری، از آنها اطاعت مکن» (وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما).

و در پایان آیه می‌افزاید: «باز گشت همه شما به سوی من است پس من شما را از اعمالی که انجام می‌دادید آگاه می‌سازم» (إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ). و پاداش و کیفر آن را بی‌کم‌وکاست در اختیارتان خواهم گذاشت.

این جمله در حقیقت تهدیدی است برای کسانی که راه شرک را می‌پویند، و کسانی که دیگران را به این راه دعوت می‌کنند.

نکات آیه

۱ - خداوند به انسان ها، براى احسان به والدین شان، توصیه کرده است. (و وصّینا الإنسن بولدیه حسنًا)

۲ - فرزندان، موظف اند از تلاش والدین براى مشرک ساختن آنان، سرپیچى کنند. (و إن جهداک لتشرک بى ما لیس لک به علم فلاتطعهما)

۳ - فرزندان، موظف اند به پدر و مادرشان، احسان کنند و از آنان، اطاعت نمایند، هرچند مشرک باشند. (و وصّینا الإنسن بولدیه حسنًا وإن جهداک لتشرک بى ما لیس لک به علم فلاتطعهما) از اطلاق «والدى» استفاده مى شود که به والدین، در هر آیینى باشند، باید احسان شود و هیچ قیدى وجود ندارد که اطلاق را مقید سازد. گفتنى است «إن جاهداک لتشرک بى» قرینه است بر این که نهى «لاتطعهما» مربوط به دعوت به شرک آنان است و نه سایر جهت ها.

۴ - پدر و مادر، بر فرزندان حق اطاعت کردن دارند. (و إن جهداک لتشرک بى ... فلاتطعهما)

۵ - پیروى بى دلیل و کور از دیگران، امر ناشایستى است. (و إن جهداک لتشرک بى ما لیس لک به علم فلاتطعهما)

۶ - از هر دعوت و تلاش شرک آلودى، باید سرپیجى کرد. (و إن جهداک لتشرک بى ما لیس لک به علم فلاتطعهما)

۷ - هشدار خداوند، به فرزند، درباره جواب مساعد دادن به دعوت و تلاش والدین در جهت مشرک ساختن او (و إن جهداک لتشرک بى ما لیس لک به علم فلاتطعهما)

۸ - عقیده به شریک داشتن خدا، عقیده اى درست و قابل قبول نیست. (و إن جهداک لتشرک بى ما لیس لک به علم فلاتطعهما)

۹ - شایسته است که عقیده، مبناى علمى و برهانى داشته باشد. (و إن جهداک لتشرک بى ما لیس لک به علم)

۱۰ - بازگشت همه انسان ها، تنها، به سوى خداوند است. (إلىّ مرجعکم) تقدیم خبر (إلىّ) بر مبتدا (مرجعکم)، افاده حصر مى کند.

۱۱ - مبدأ و مرجع انسان ها، خداوند است. (إلىّ مرجعکم) رجوع، به معناى «بازگشت به جایى است که آغاز، از آن جا بوده است.».

۱۲ - خداوند، انسان ها را، پس از حضور در پیشگاه خود، از همه اعمال شان آگاه خواهد ساخت. (إلىّ مرجعکم فأنبّئکم بما کنتم تعملون)

۱۳ - خداوند، به همه اعمال و رفتار انسان ها، آگاهى دارد. (فأنبّئکم بما کنتم تعملون)

۱۴ - اعمال دنیوى انسان ها، مورد حساب رسى خداوند قرار خواهد گرفت. (إلىّ مرجعکم فأنبّئکم بما کنتم تعملون) آگاه کردن خداوند، انسان ها را، از اعمال دنیوى شان، کنایه از مؤاخذه و حساب رسى است و صرف اطلاع رسانى نیست.

موضوعات مرتبط

  • اطاعت: اطاعت از والدین ۴; اطاعت کورکورانه ۵; اطاعت ناپسند ۵
  • انسان: انسان در محضر خدا ۱۲; علم اخروى انسان ۱۲; عمل انسان ۱۳; فرجام انسان ۱۰، ۱۱; مبدأ انسان ۱۱
  • بازگشت به خدا :۱۰، ۱۱
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۰، ۱۱
  • حقوق: حق اطاعت ۴
  • خدا: افعال خدا ۱۲; توصیه هاى خدا ۱; حسابرسى خدا ۱۴; علم خدا ۱۳; هشدارهاى خدا ۷
  • شرک: بى منطقى شرک ۸; رد دعوت به شرک ۶، ۷
  • عصیان: عصیان از والدین مشرک ۲
  • عقیده: برهان در عقیده ۹
  • عمل: حسابرسى عمل ۱۴
  • فرزند: مسؤولیت فرزند ۲، ۳، ۴
  • قیامت: عمل در قیامت ۱۲
  • والدین: احسان به والدین ۱، ۳; احسان به والدین مشرک ۳; حقوق والدین ۴; رد دعوت والدین ۷

منابع

  1. در صحیح مسلم و صحیح ترمذى و دیگران از علماء عامه از سعد بن ابى وقّاص روایت شده که گفت: مادرم به من گفت: آیا خداوند امر به نیکوئى نکرده است؟ قسم به خداوند که نه می‌خورم و نه مى آشامم تا این که بمیرم و یا این که تو به محمد کافر شوى سپس این آیه نازل گردید.