مريم ١٩
کپی متن آیه |
---|
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاَماً زَکِيّاً |
ترجمه
مريم ١٨ | آیه ١٩ | مريم ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«زَکِیّاً»: پاک از لحاظ ظاهری و معنوی. بزرگ شونده بر خیر و صلاح.
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۴۰ سوره مريم
- اشاره به شباهتهاى داستان يحيى و داستان عيسى (عليهما السلام )
- مراد از جمله : ((فاتخذت من دونهم حجابا((
- مقصود از روحى كه براى مريم (عليه السلام ) به صورت بشرمتمثل شد
- گفتارى در معناى تمثل
- نقد و بررسى چهار اشكال و شبهه اى كه پيرامون جبرئيل براى مريم مطرح شده است
- پاسخ به اشكال دوم درباره تمثل
- پاسخ به اشكالهاى سوم و چهارم
- حاصل سخن درباره حقيقت تمثل
- پناه بردن مريم به خدا و آگاهانيدن او به دارا شدن پسر شدن پسرى توسط جبرئيل
- حكايت وضع حمل مريم و اندوه و نگرانى او در اين خصوص
- حضرت عيسى (ع ) مادر خود را تسلى و دلدارى مى دهد
- سفارش به روزه سكوت گرفتن براى رهايى از زخم زبان مردم
- وجوم مختلف درباره لفظ ((كان (( در جمله : ((كيف نكلم من كان فى المهد صبيا((
- سخن گفتن عيسى (عليه السلام ) در گهواره با مردم :((قال انى عبدالله ...((
- تقرير حجتى بر نفى فرزند بودن عيسى (عليه السلام ) براى خدا
- توبيخ كسانى كه درباره عيسى (عليه السلام ) اختلاف كردند و گمراه گشتند، و تهديدآنان
- معناى جلمه (لكن الظالمون اليوم فى ظلال مبين )
- روز قيامت براى ظالمين روز حسرت است
- توضيحى درباره مراد از اينكه فرمود: ((انا نحن نرث الاءرض و من عليها...((
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات مربوط به مريم وحمل او به عيسى و تكلم عيسى در نوزادى و...)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا «19»
(فرشته) گفت: همانا من فرستادهى پروردگار توام (و آمدهام) تا پسرى پاكيزه به تو بخشم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا «19»
جبرئيل چون اضطراب مريم را مشاهده نمود:
قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ: گفت جز اين نيست كه من فرستاده پروردگار تو هستم، يعنى خدائى كه به ذات او پناه مىبرى مرا بسوى تو فرستاده. لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا: تا ببخشم تو را، يعنى سبب و واسطه شوم در آنكه خداوند سبحان ببخشد به تو پسرى پاكيزه از ادناس شرك و معصيت و پرهيزكار و پارسا باشد. يا نمو و ترقى كننده در كارهاى شايسته پسنديده. ابن عباس گفته: مراد به زكى پيغمبر باشد، و بنابراين تسميه نبى به زكى از قبيل تسميه ملزوم است به اسم لازم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا «16» فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا «17» قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا «18» قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا «19» قالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا «20»
قالَ كَذلِكِ قالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ كانَ أَمْراً مَقْضِيًّا «21»
ترجمه
و ياد كن در كتاب مريم را هنگاميكه كنارهگيرى كرد از كسانش در جائى از جانب مشرق
پس گرفت از برابر ايشان پردهاى پس فرستاديم بسوى او روح خودمان را پس متمثّل شد براى او بصورت انسانى درست اندام
گفت همانا من پناه ميبرم بخداى بخشنده از تو اگر هستى پرهيزكار
گفت نيستم من مگر فرستاده پروردگارت تا ببخشم بتو پسر پاكيزهاى
گفت از كجا ميباشد مرا پسرى با آنكه دست نرسانده بمن انسانى و نبودم زناكار
گفت اينچنين گفت پروردگار تو كه آن بر من آسان است و تا بگردانم آنرا علامتى براى مردم و رحمتى از ما و بوده است امرى مقرّر شده.
تفسير
خداوند تعالى بعد از قصّه حضرت زكريّا و يحيى شروع بذكر قصّه مريم و عيسى عليه السّلام نمود براى نسبت ايشان با يكديگر و شباهت احوالشان و اينكه قدرت خداوند در ولادت عيسى عليه السّلام بىپدر بيشتر ظاهر شد از ولادت يحيى از پدر پير و مادر نازا باين تقريب كه فرمود اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ياد كن در قرآن از قصّه مريم بنت عمران وقتى كه اعتزال و كنارهگيرى نمود از اقوام و عشاير خود براى عبادت در مكانيكه از اماكن شرقى بود براى آنكه آفتاب رو باشد و بعضى گفتهاند ميخواست غسل كند و سرش را شانه نمايد و پردهاى آويخت براى آنكه از كسانش مستور باشد و از اينجا معلوم ميشود كه حجاب در شرايع سابقه هم ثابت بوده و اختصاص بدين مقدّس اسلام ندارد چون اگر نبود حضرت مريم عليها السلام از كسان خود اتّخاذ حجاب نميفرمود ناگاه جبرئيل كه ملقّب بروح الامين
جلد 3 صفحه 467
است از جانب خداوند نزد او آمد بصورت جوانى زيبا و خوش اندام مريم از نهايت عفّت بوحشت افتاد و گفت من پناه ميبرم بخداوند رحمن از تو اگر با تقوى و پرهيزكارى چون شخص خدا ترس اگر اتفاقا قصد سوئى به كسى داشته باشد اگر طرف از شرّ او پناه بخدا ببرد از آنقصد بر ميگردد و اگر متوجّه نباشد كه آن عمل سوء منافى با تقوى است متوجّه ميشود مانند آنكه بگويند اگر مسلمانى مردم آزارى مكن جبرئيل گفت آسوده خاطر باش كه من از طرف همان خداى رحمن كه پناه باو بردى آمدم تا ببخشم بتو از جانب او و بعضى بجاى لأهب ليهب قرائت نمودهاند يعنى تا ببخشد او بتو پسرى كه پاك و پاكيزه باشد از گناه و اخلاق رذيله بتوسط دميدن من در پيراهن تو روح او را مريم گفت از كجا باشد براى من چنين پسرى با آنكه دست بشرى بمن نرسيده از راه حلال و هيچگاه العياذ باللّه زناكار نبودم جبرئيل گفت اينچنين گفت پروردگار تو كه آن براى من آسان است و اين كار را ميكنم براى آنكه وجود آن پسر را از مثل تو زن پاك دامنى بدون پدر علامت و دليل قدرت خود قرار دهم براى خلق و تا رحمتى باشد از من بر بندگان كه هدايت و ارشاد شوند بتوسط او براه راست و دين حقّ و اين كار از قضاى حتم و حكم قطعى الهى بود كه در علم ازلى گذشته بود واقع شود و شد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا «19»
گفت روح الامين جز اينکه نيست و مقصد ديگري در نظر ندارم من فرستاده پروردگار تو هستم که ببخشم از براي تو غلامي که پاك و پاكيزه باشد قالَ إِنَّما كلمه حصر است يعني غرض سويي ندارم فقط أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ رسالت حق دو نحوه است يكي رسالت بر بندگان بايد بشر باشد از جنس آنها تا بتواند با آنها تماس بگيرد و اگر هم ملك باشد بايد بصورت بشر باشد چنانچه ساره زوجه ابراهيم مشاهده آنها را كرد و دارد در اخبار که بر صدّيقه طاهره پس از رحلت پيغمبر نازل ميشدند و خدمت ميكردند و او را تسليت ميدادند بلكه در زمان حضرت رسول چنانچه سلمان ميگويد وارد شدم ديدم گهواره حسين عليه السّلام در حركت است و يكي ذكر خواب ميگويد.
جلد 12 - صفحه 429
ان في الجنة نهرا من لبن لعلي و حسين و حسن کل من کان محبا لهم يدخل الجنة من غير حزن
و آسياب ميگردد و يكي مشغول خدمات است و صديقه طاهره بخواب رفته خدمت پيغمبر صلّي اللّه عليه و اله رسيدم فرمود ملائكه براي خدمت فاطمه نازل ميشوند جبرئيل ذكر خواب ميگفت ميكائيل آسياب ميگردانيد اسرافيل ذكر ميگفت و تسبيح در دست فاطمه گردش ميكرد لذا بر مريم هم بصورة بشري نازل شد و گفت لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا حضرت مريم دانست ملك است و فرستاده پروردگار است و براي اينکه بشارت آمده لكن تعجب كرد که چگونه ميشود او اولاد پيدا كند با اينكه شوهر ندارد لذا.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 19)- مریم با گفتن این سخن در انتظار عکس العمل آن مرد ناشناس
ج3، ص84
بود، انتظاری آمیخته با وحشت و نگرانی بسیار، اما این حالت دیری نپایید، ناشناس زبان به سخن گشود و مأموریت و رسالت عظیم خویش را چنین بیان کرد و «گفت:
من فرستاده پروردگار توام»! (قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ)
.این جمله همچون آبی که بر آتش بریزد، به قلب پاک مریم آرامش بخشید.
ولی این آرامش نیز چندان طولانی نشد، چرا که بلا فاصله افزود: من آمدهام «تا پسر پاکیزهای (از نظر خلق و خوی و جسم و جان) به تو ببخشم»! (لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا)
نکات آیه
۱- مأمور ویژه الهى در پاسخ به نگرانى مریم(س) خود را به او شناساند و فرستاده خدا بودن خود را به او ابلاغ کرد. (قالت إنّى أعوذ ... قال إنّما أنا رسول ربّک)
۲- مأمور ویژه الهى با بشارت فرزند به مریم(س)، خود را مأمور بخشیدن پسرى پاک نهاد به وى معرفى کرد. (قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلمًا زکیًّا) اسناد «هبه فرزند» به جبرئیل به خاطر وساطت او در بخشش الهى است. «زکىّ» از ریشه «زکاء» به معناى صلاح گرفته شده است (مصباح). «تزکیة» و «زکاة» در معانى «طهارت» و «نموّ» و «برکت» و «مدح» استعمال دارد و در هر مورد، معناى مناسب آن مورد نظر است. طهارت و صلاح کودک به شایستگى هاى ذاتى او است.
۳- اعطاى فرزندى شایسته و پاک به مریم(س)، مایه رشد و تکامل او و جلوه اى از ربوبیت خداوند (قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلمًا زکیًّا ... قال ربّک هو ) کلمه «ربّ» مى تواند بیانگر مطلب فوق باشد.
۴- عیسى(ع)، موهبتى ویژه از جانب خداوند به مریم(س) بود. (إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلمًا زکیًّا) با وجود آن که القاى روح عیسى(ع) به مریم(س) با وسائط دیگر هم امکان پذیر بوده است، ولى فرستادن جبرئیل و بشارت به مریم و برشمردن ویژگى هاى آن موهبت، جملگى بر ویژه بودن آن موهبت دلالت دارد.
۵- پاکى و رشد معنوى حضرت عیسى(ع)، قبل از تولد وى، از سوى خداوند تضمین شده بود. (إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلمًا زکیًّا)
۶- فرزند صالح و پاک نهاد، از موهبت هاى الهى است. (لأهب لک غلمًا زکیًّا)
روایات و احادیث
۷- «عن الباقر(ع)[ فى قصّة مریم]:... تمثّل لها الروح الأمین ...» قال إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً» فتفل فى جیبها فحملت بعیسى(ع); از امام باقر(ع) [در داستان مریم] روایت شده: روح الامین بر وى ظاهر شد ... و گفت: «إنّما أنا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً» پس آب دهان در گریبان وى افکند و او به عیسى(ع) حامله شد».[۱]
موضوعات مرتبط
- بشارت: بشارت ولادت عیسى(ع) ۲
- جبرئیل: بشارتهاى جبرئیل ۲; مسؤولیت جبرئیل ۲; معارفه جبرئیل و مریم(ع) ۱
- خدا: عطایاى خدا ۲، ۴، ۶; نشانه هاى ربوبیت خدا ۳
- رسولان خدا ۱:
- عیسى(ع): تضمین پاکى عیسى(ع) ۵; تکامل عیسى(ع) ۵; فضایل عیسى(ع) ۵
- مریم(ع): آثار فرزنددارى مریم(ع) ۳; باردارى مریم(ع) ۷; عوامل تکامل مریم(ع) ۳; قصه مریم(ع) ۱، ۴، ۷; نزول جبرئیل بر مریم(ع) ۷; نعمتهاى مریم(ع) ۴; نگرانى مریم(ع) ۱
- نعمت: نعمت عیسى(ع) ۴; نعمت فرزند صالح ۶
منابع
- ↑ قصص الأنبیاء راوندى، ص ۲۶۴، ح ۳۰۳; بحارالأنوار ج ۱۴، ص ۲۱۵، ح ۱۴.