النحل ١٤
کپی متن آیه |
---|
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيّاً وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَ تَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ |
ترجمه
النحل ١٣ | آیه ١٤ | النحل ١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«طَرِیّاً»: تازه. ناقص واوی و یائی و نیز مهموزاللام است. «مِنْهُ»: و «فِیهِ»: مرجع ضمیر در این دو واژه (الْبَحْرَ) است. «مَواخِرَ»: جمع ماخِرَة، شکافندهها. مراد کشتیهای جاری و روان است که آبها را از هم میشکافند. «حِلْیَةً»: زیورآلات. زینتآلات. از قبیل: لؤلؤ و مرجان و درّ و گوهر. «وَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ»: تا با سوار شدن بر کشتیها و شکافتن دریاها، فضل و لطف و روزی فراوان خدا را بطلبید. این جمله، عطف بر (لِتَأْکُلوا مِنْهُ ...) است و (تَرَی الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ) جمله معترضه است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱،سوره نحل
- بيان مفاد كلى سوره نحل و مكى و مدنى بودن آيات آن
- مراد از امر خدا و معناى ((اتى امر الله فلا تستعجلوه )) و وجوهى كه در اين باره گفته شده است
- رد نظريه ديگر مفسرين درباره مفاد آيه شريفه
- اشاره به آنچه كه از اين آيات قرآنى درباره حقيقت روح استفاده مى شود
- بيان معناى آيه : ((ينزل الملائكة بالروح من امره ...))
- وجوه مختلفى كه مفسران در پيرامون معناى آيه فوق ذكر كرده اند
- بعثت پيامبران و انزال ملائكه منوط به مشيت خداوند است
- رد سخن بعضى مفسرين در استدلال به آيه بر عدم شرط استعداد و و قابليت در امررسالت
- اشاره به دو مرحله داشتن انذار پيامبران هم در عقيده و هم درعمل
- احتجاج بر وحدانيت خدا از دو جهت : از راه خلق كردن و از راه تدبير
- غرض از ذكر اينكه خلقت انسان از نطفه اى ناچيز است بيان بى شرمى و وقاحت بشر است
- اشاره به فوائد انعام (شتر، گاو، گوسفند) و هدف از خلقت آنها
- بر خدا است كه قصد سبيل (راه هدايت ) را معين و روشن كند (و على الله قصدالسبيل ...)
- اختلاف دو فرقه اشاعره و معتزله در دلالت آيه
- سه قسم احتجاج براى سه گروه مختلف از انسانها بر وحدانيت خدا در ربوبيت
- معناى ((وترى الفلك مواخر فيه ))
- اركان سه گانه الوهيت و ربوبيت : خالق بودن ، منعم بودن و عالم بودن به درون وبرون انسان
- بيان نكته اى كه در تعليل ((و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها)) به ((ان الله لغفوررحيم )) وجوددارد
- رواياتى در ذيل آيه ((اتى امر الله فلا تستعجلوه ))
- نقد استدلال برخى از علماء به روايات فوق الذكر
- روايتى كه در آن ((اتى امر الله )) به ظهور مهدى عليه السلام تطبيق شده است
- رواياتى درباره حكم شرعى بول و گوشت چهارپايان
- دو روايت در تطبيق جمله : ((و بالنجم هم يهتدون )) بر ائمهاهل بيت عليهم السلام
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «14»
و اوست آنكه دريا را رام نمود تا از آن گوشت تازه بخوريد و زيورهايى براى پوشيدن از آن بيرون آوريد و مىبينى كه كشتىها سينه دريا را شكافته (و پيش مىروند، چنين كرد تا از كشتىها، تجارتها، ماهىگيرىها، غوّاصىها وحملونقلها كه همه وسيله درآمد است، استفاده كنيد) وبه سراغ فضل ولطف او رويد وشايد سپاسگزار باشيد.
جلد 4 - صفحه 500
نکته ها
«مَواخِرَ» جمع «مأخرة» از «مخر» به معناى شكافتن از چپ و راست است.
نقش دريا در زندگى انسان بسيار است. آبِ آن مايه بخار و ابر و باران است. عمقِ آن تأمين كنندهى غذاى انسان با لذيذترين ماهىها و سطح آن، ارزانترين و گستردهترين راه براى حمل ونقلِ كالا و مسافر است و همهى اينها، تنها به تدبير و قدرت الهى است و بشر هيچ نقشى در آن ندارد.
پیام ها
1- درياها با آن همه عظمت وخروش، رام ودر خدمت انسان هستند. «سَخَّرَ الْبَحْرَ»
2- دريا، مهمترين منبع تأمين گوشتِ تازه و سالم است. «لَحْماً طَرِيًّا»
3- خداوند، نه فقط نيازهاى اوّليه چون آب و غذا، بلكه حتّى زينتِ انسان را نيز تأمين نموده است. «حِلْيَةً تَلْبَسُونَها»
4- دريا، بهترين زينتهاى طبيعى را به انسان هديه مىكند. «حِلْيَةً تَلْبَسُونَها»
5- تازه بودنِ گوشت، يك ارزش است. «لَحْماً طَرِيًّا»
6- گرچه تلاش براى غذا از انسان است، امّا رزق از خداست. «لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ»
7- كاميابىها بايد هدفدار باشد. «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «14»
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ: و او سبحانه ذاتى است كه به قدرت كامله، مسخر گردانيد درياها را به طورى كه متمكنيد بر انتفاع بدان: يكى آنكه در آن صيد كنيد. لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا: تا بخوريد از آن گوشت تازه را يعنى ماهى.
وصف آن به طراوت به جهت آنكه تازهترين تمام گوشتها، و لطافت آن به اندازهاى است كه زود فاسد شود، و اين يك نوع اظهار قدرت الهى است كه چنين گوشت گوارائى از آب شور ايجاد فرمايد:
تأمل نما در ماهى و اقسام كثيره آن، چون مسكنش در آب است، بجاى پا حق تعالى دو بال در پهلوهاى او آفريده و تا بر آب مىزند حركت مىنمايد مانند
جلد 7 - صفحه 174
دو پرهاى كشتى كه به حركت آنها كشتى جارى شود. و بدنش را از فلسها مانند حلقههاى زره داخل به هم، و از آفات محفوظ باشد، چون آب مانع ديدن است، چشم او را چنان تعبيه نموده كه مىبيند. قوه شامه قوى كه طعمه خود را از مسافت دور پيدا كند، و از دهان به گوشهاى او سوراخ كه آب از دهانش وارد و از گوش خارج و به آن تنفس كند، و چون غذاى حيوانات دريائى و پرندگان و چرندگان بيشتر ماهى مىباشد، لذا خداى سبحان نسل او را بسيار قرار داده كه هرچه صيد كنند تمام نشود.
وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها: و ديگر: غوص مىكنيد در آن تا بيرون آريد از آن پيرايه و زينتى كه پوشيد آن را مانند لؤلؤ و مرجان و صدف و مرواريد كه مىپوشند، و زينت نمايند آنها را زنان و چون تزيين زنان براى مردان است، لذا نسبت به مردان داده شده. اگر هرآينه تسخير الهى نبودى، غوص در دريا نتوانستى. وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ: و مىبينى كشتيها را راننده و شكافنده آب در دريا. نزد بعضى مراد صداى جريان كشتى است. وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ: و ديگر تسخير دريا فرمود براى شما تا بجوئيد به سوارى كشتى از منفعت كه سبب وسعت رزق است. وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ: و براى اينكه شكر كنيد خداى تعالى را بر نعمت تسخير دريا و تربيت كشتى.
تنبيه: تخصيص اين نعم به تعقيب شكر، به جهت آنكه اقوى باشد در باب انعام از حيثيت آنكه مهالك را سبب منافع و تحصيل معاش گردانيده.
تبصره: صاحب كشف الاسرار گفته: حق تعالى در عالم صغير درياها آفريد و براى عبور آن كشتيها مقرر فرمود. در عالم كبير نفس انسانى درياها پديد آورد مانند شغل و غم و حرص و غفلت و تفرقه. براى عبور از آن كشتيها تعيين نموده، هر كه در كشتى توكل نشيند از درياى شغل به ساحل فراغت رسد، و هر كه به كشتى رضا در آيد، از بحر غم به ساحل فرح رسد. و هر كه در كشتى قناعت جاى كند از درياى حرص به ساحل زهد رسد، و هر كه در كشتى ذكر نشيند از درياى
جلد 7 - صفحه 175
غفلت به ساحل آگاهى رسد، و هر كه در كشتى توحيد در آيد از درياى تفرقه به ساحل جمعيت رسد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «14» وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «15» وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ «16» أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «17» وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ «18»
ترجمه
و او است آنكه مسخّر نمود دريا را تا بخوريد از آن گوشتى تازه و بيرون آريد از آن پيرايهاى كه ميپوشيد آنرا و ميبينى كشتيها را شكافندگان آب در آن و تا بجوئيد از فضل او و باشد كه شما شكر گذار شويد
و افكند در زمين كوههاى استوار را كه مبادا حركت دهد شما را و نهرها و راهها را باشد كه شما راه يابيد
و نشانهها را و بستاره آنها راه مىيابند
آيا پس كسيكه مىآفريند مانند كسى است كه نمىآفريند آيا پس توجه نميكنيد
و اگر بشماريد نعمت خدا را بشمار نتوانيد آورد آنرا همانا خدا هر آينه آمرزنده مهربان است.
تفسير
خداوند متعال پس از ذكر ادلّه توحيد بيان نعمت و رحمت و بخشش و بخشايش خود را بر بندگان فرموده باين تقريب كه او است آنچنان خداوندى كه درياى با اين عظمت را در اختيار و تصرّف شما در آورده بطوريكه ميتوانيد از آن ماهى صيد كنيد كه گوشت تازه لطيف با طراوت است و بخوريد و بيرون آوريد از قعر آن بشناورى و غوّاصى لؤلؤ و مرجان را و براى زينت بلباس بدوزيد و بپوشيد و پيرايه گردن و بازو كنيد و ميبينى تو كه پيغمبرى و ساير مردم كه كشتيها چگونه بوسيله باد كه مأمور الهى است بسينههاى خودشان آب دريا را ميشكافند و در آن سير ميكنند بمنفعت شما و براى آنكه شما از خدا بخواهيد كه سود تجارتتان از تفضل و عنايت او زياد شود و شكر گذار و فرمانبردار شويد و افكند در طرح زمين كوههاى ثابت استوار را كه بمنزله ميخها است براى استحكام زمين كه مبادا ميل كند از جاى خود و مضطرب شود و شما را متحرّك و مائل و مضطرب نمايد و نيز افكند نهرها و رودهاى جارى را و راههاى آنها و شما را بآباديها و شهرهاتان تا آنها بمزارع و بساتين شما برسند و شما بمقاصد و منازل خودتان در رفتن و بر گشتن راه يابيد و علاوه علائم و نشانههائى براى شناختن راه در طرح زمين افكند از قبيل كوه و دره و تپّه و بلندى و پستى و امثال اينها كه در روز راهنما باشند و در شب بستارهها مردم را خداوند راهنمائى ميكند و آنها راه مىيابند در دريا و صحرا
جلد 3 صفحه 277
در كافى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه خداوند ائمه را اركان زمين قرار داد كه مبادا حركت دهد اهلش را و در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اگر امام عليه السّلام يك ساعت از زمين برداشته شود موج ميزند زمين باهلش مانند دريا و در كافى و مجمع و قمّى ره و عياشى ره روايات بسيارى نقل نمودهاند از ائمه اطهار كه علامات مائيم و نجم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود مراد از نجم در آيه ستاره جدى ميباشد كه هميشه هست و بآن قبله شناخته ميشود و اهل دريا و صحرا هدايت ميشوند و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه آيه معناى ظاهرى دارد و معناى باطنى جدى نشانه قبله است و راهنماى اهل دريا و صحرا چون هميشگى است فيض ره فرموده يعنى اين معناى ظاهرى است و معناى باطنى آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است حقير عرض ميكنم مكرّر ذكر شده كه معناى ظاهرى و باطنى هر دو مراد است و اين از قبيل استعمال لفظ در زيادتر از يك معنى نيست كه مورد اشكال است اگر چه آنهم جائز است و بيان شد آيا پس از ذكر اين همه مخلوقات و نعم الهيه جاى ترديد است كه خداى تعالى مانند بتها و ساير مخلوقات كه خلقى ننمودند و نمينمايند نسبت و شباهتى بآنها ندارد و نبايد آنها را مانند خدا عبادت نمود و از آنها حاجت خواست و آيا نبايد كسيكه خود را عاقل ميداند اندك توجّهى باين موضوع مهم نمايد تا متذكّر شود كه اشتباه بزرگى كرده كه آنها را مانند خدا ستايش نموده و اگر مردم بخواهند بشمارند و تعيين كنند نعمتهاى خدا را كه چه قدر است ممكن نيست و نميتوانند چون از حدّ شمار بيرون است چه رسد بآنكه بخواهند شكر آنها را بجاى آورند چون كسى نمىتواند تمام نعمتهائى را كه در وجود او جمع است از اعضاء و اجزاء و عروق و اعصاب و حواس و انفاس و غيرها تعداد نمايد چه رسد بموجودات ارضيه و سماويّه كه مدخليت در زندگى او دارند و چه رسد بشكر آنها و شكر بر توفيق شكر گذارى كه آنهم نعمت بزرگى است و موجب تسلسل ميشود در اوّل گلستان فرموده: هر نفسى كه فرو ميرود ممدّ حيات است و چون بر ميآيد مفرّح ذات پس در هر نفسى دو نعمت موجود و بر هر نعمتى شكرى واجب. از دست و زبان كه بر آيد. كز عهده شكرش بدر آيد. پس بايد در مقام اداء شكر نعمت كه عقلا واجب
جلد 3 صفحه 278
است ناچار متمسك و متوسل بمغفرت و رحمت الهى شد تا از گناه تقصير در آن بمقتضاى غفوريّت خود بگذرد و بمقتضاى رحيميت خود قطع نعمت و تعجيل در عقوبت نفرمايد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ البَحرَ لِتَأكُلُوا مِنهُ لَحماً طَرِيًّا وَ تَستَخرِجُوا مِنهُ حِليَةً تَلبَسُونَها وَ تَرَي الفُلكَ مَواخِرَ فِيهِ وَ لِتَبتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ «14»
و خداوند آن خدائيست که مسخر فرمود دريا را براي اينكه تناول نمائيد گوشت بسيار لطيف و خوش طعم و استخراج كنيد و بيرون آوريد زينتهايي که خود را متلبس و زينت كنيد بآنها و ميبيني كشتيهايي که در سواحل باشد و در دريا و براي اينكه استفاده كنيد از فضل الهي و باشد که شما شكر گذار باشيد.
وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ البَحرَ تسخير بحر باينست که انسان بتواند از هر نقطه زمين
جلد 12 - صفحه 93
بنقطه ديگر که بين اينکه نقاط دريا فاصله شده سير كند و بتواند از دريا چيزهايي که در آن خلق شده استخراج كند که از جمله آنها مأكولات است لِتَأكُلُوا مِنهُ براي اينكه طعام خود قرار دهيد.
لحما طريا اقسام ماهيان که صيد ميكنند که با طراوت و خوش طعم و لذيذ باشند و شرط حليت سمك آنست که زنده از آب خارج كنيد وَ تَستَخرِجُوا مِنهُ حِليَةً مرواريدتر که در جوف صدف خداوند خلق فرموده و ساير چيزهايي که از ته دريا استخراج ميشود.
تَلبَسُونَها يعني خود را بآنها زينت ميكنيد مخصوصا براي نساء و معناي تلبس اينست که در گردن بيندازند يا در دست كنند يا گوشوار نمايند.
وَ تَرَي الفُلكَ خطاب بانسان است که شامل جميع افراد باشد نه خصوص نبيّ اكرم و فلك كشتي است مواخر فيه مواخر بر وزن فواعل است ميم فاء الفعل است نه بر وزن مطالب که ميم خارج باشد مثل تفاعل و بمعني بندرات که كنار درياهاست که بتوان از روي خاك در كشتي داخل شوند و روي آب حركت كنند و از مركزي بمركز ديگر سير كنند.
وَ لِتَبتَغُوا ابتغاء تحصيل منافع است که از محلي بمحل ديگر انتقال دهند و أمر معاش خود را تأمين كنند من فضله که تمام نعم الهيه از راه تفضل است بنده استحقاق هيچ ندارد تمام فضل و كرم الهي است.
و لعلكم گفتيم لعل نسبت بخدا ترديد نيست. بلكه بمعني بايد است يعني بايد تشكرون چون شكر نعمت بحكم عقل واجب است و البته شكر منعم توقف بر معرفت او دارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- نعمت کوهها و دریاها و ستارگان: در اینجا به سراغ بخش مهم دیگری از نعمتهای بیپایان خداوند در مورد انسانها میرود و نخست از دریاها که منبع بسیار مهم حیات و زندگی است آغاز کرده، میگوید: «و او کسی است که دریاها را برای شما تسخیر کرده و به خدمت شما گمارد» (وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ).
میدانیم قسمت عمده روی زمین را دریاها تشکیل میدهند، و نیز میدانیم نخستین جوانه حیات در دریاها آشکار شده، و قرار دادن آن در خدمت بشر یکی از نعمتهای بزرگ خدا است.
سپس به سه قسمت از منافع دریاها اشاره کرده، میفرماید: «تا از آن گوشت تازه بخورید» (لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا).
گوشتی که زحمت پرورش آن را نکشیدهاید تنها دست قدرت خدا آن را در دل اقیانوسها پرورش داده و رایگان در اختیارتان گذارده است.
دیگر از منافع آن مواد زینتی است که از دریاها استخراج میشود لذا اضافه
ج2، ص557
میکند: «و زیوری برای پوشیدن (مانند مروارید) از آن استخراج کنید» (وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها).
یکی از ابعاد معروف چهارگانه روح انسان را حس زیبایی تشکیل میدهد که نقش مؤثری در حیات بشر دارد، لذا باید بطرز صحیح و سالمی- دور از هرگونه افراط و تفریط و اسراف و تبذیر- اشباع گردد.
به همین دلیل در اسلام، استفاده از زینت به صورت معقول و خالی از هرگونه اسراف مانند بهرهگیری از لباسهای خوب، انواع عطریات، بعضی سنگهای قیمتی و مانند آن- مخصوصا در مورد زنان- که نیاز روحیشان به زینت بیشتر است توصیه شده است، ولی باید خالی از اسراف و تبذیر باشد.
بالاخره سومین نعمت دریاها را حرکت کشتیها به عنوان یک وسیله مهم برای انتقال انسان و نیازمندیهای او، ذکر میکند، و میفرماید: «کشتیها را میبینی که آبها را بر صفحه اقیانوسها میشکافند» (وَ تَرَی الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ).
صحنهای که در برابر سرنشینان کشتی به هنگام حرکت بر صفحه اقیانوسها ظاهر میشود چقدر دیدنی است خدا این نعمت را به شما داد تا از آن بهره گیرید «و از فضل او در مسیر تجارت خود از کشتیها استفاده کنید» (وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ).
با توجه به این همه نعمت، حس شکرگزاری را در شما زنده کند، «و شاید شکر نعمتهای او را به جا آورید» (وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
نکات آیه
۱- خداوند، دریاها را رام و در تسخیر بشر قرار داده است. (و هو الذى سخّر البحر لتأکلوا منه)
۲- رام کننده دریاها براى بهره بردارى آدمیان، فقط خداوند است. (و هو الذى سخّر البحر لتأکلوا منه) معرفه بودن مبتدا (هو) و خبر «الذى ...» بر حصر دلالت مى کند.
۳- تغذیه با گوشتهاى تازه، استفاده از زیورهاى دریایى و کشتیرانى، از فواید دریاست. (سخّر البحر لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیة تلبسونها و ترى الفلک) «طرى» به معناى جدید و تازه و «حلیة» به معناى زیور است.
۴- استفاده از مظاهر طبیعت، براى خوراک، پوشاک و زیورآلات مباح است. (لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیة تلبسونها)
۵- جواز غواصى و استخراج اشیاى قیمتى و زینتى دریا (و تستخرجوا منه حلیة)
۶- گرایش انسانها به زیبایى و تزیین با زیورآلات (تستخرجوا منه حلیة تلبسونها) فعل مضارع «تلبسونها» حکایت از واقعیت خارجى مى کند و آن استفاده از زیورآلات است. از طرفى، تزیین جزء نیازهاى ضرورى انسان نیست و در عین حال در کنار آن نیازها ذکر شده است و این حکایت از حقیقت یاد شده دارد.
۷- حرکت کشتى در دریا با شکافتن آب آن، منظره اى دیدنى و شگفت آور (و ترى الفلک مواخر فیه) عبارت «و ترى الفلک مواخر فیه» معترضه است و بین چند جمله اى واقع شده که به همدیگر عطف شده اند. آوردن جمله معترضه - در صورتى که امکان عطف وجود دارد - به خاطر مخالفت با اسلوب جمله و بیان تعجب آور بودن آن است. لازم به ذکر است که «مواخر» جمع «مأخره» (از ماده مخر) بوده و به معناى شکافتن است.
۸- گوشتهاى تازه دریایى و اشیاى تزیینى آن و سهولت کشتیرانى، از نعمتهاى خداوند است. (و هو الذى سخّر البحر لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیة تلبسونها و ترى الفلک مواخر فیه)
۹- فواید دریا منحصر به گوشت تازه، اشیاى زینتى و کشتیرانى نیست. (سخّر البحر لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیة ... و لتبتغوا من فضله)
۱۰- بیان تسخیر دریا از سوى خداوند و نعمتهاى فراوان آن براى ترغیب انسان به شکرگزارى است. (سخّر البحر لتأکلوا منه ... و لتبتغوا من فضله و لعلّکم تشکرون)
۱۱- خداوند، فواید و تفضلات بسیارى در دریا قرار داده که با تلاش و کوشش مى توان از آنها بهره مند شد. (سخّر البحر لتأکلوا منه ... و لتبتغوا من فضله) «تبتغوا» (از ابتغاء) به معناى تلاش و کوشش در به دست آوردن خواسته است.
۱۲- توجه به دریا و نعمتهاى آن، علاوه بر ایجاد زمینه خداشناسى، در پى دارنده شکر به درگاه خداست. (سخّر البحر ... و لعلّکم تشکرون) جمله «و لعلکم تشکرون» عطف به جمله محذوفى همانند «و لعلّکم تعرفونه» است.
۱۳- لزوم شکرگزارى در برابر نعمتهاى الهى (و لعلّکم تشکرون) از آن جایى که خداوند فلسفه ذکر چندین نعمت خویش را ایجاد زمینه شکرگزارى در انسانها بیان مى کند، به دست مى آید که شکرگزارى امرى بایسته و لازم است.
۱۴- عوامل طبیعى مجارى تحقق اراده خداوند در تأمین نیازهاى انسان (و هو الذى سخّر البحر لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیة تلبسونها و ترى الفلک مواخر فیه و لتبتغوا من فضله)
موضوعات مرتبط
- احکام ۴، ۵:
- انسان: زیبایی طلبى انسان ۶; فضایل انسان ۱; گرایشهاى انسان ۶; نیازهای انسان ۱۴
- توحید: توحید افعالى ۲
- حیوانات: گوشت حیوانات دریایى ۳، ۸
- خدا: اختصاصات خدا ۲; افعال خدا ۱; زمینه خدا شناسى ۱۲; مجارى اراده خدا ۱۴; نعمتهاى خدا ۸، ۱۱
- خوردنیها: خوردنیهاى مباح ۴
- دریا: استفاده از دریا ۱، ۲; تسخیر دریا ۱، ۱۰; دیدنیهاى دریا ۷; فواید دریا ۳، ۹
- ذکر: آثار ذکر نعمت ۱۲; ذکر نعمتهاى دریایى ۱۲
- زینت: استخراج زینت هاى دریایى ۵; استفاده از زینت ۴; استفاده از زینت هاى دریایى ۳; زینت هاى دریایى ۸
- شکر: اهمیت شکر نعمت ۱۳; تشویق به شکر نعمت ۱۰; زمینه شکر ۱۲
- طبیعت: استفاده از طبیعت ۴
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۱۴
- غواصى: احکام غواصى ۵
- کشتیرانى: کشتیرانى در دریا ۳
- کشتیها: شگفتى حرکت کشتیها ۷
- گرایشها: گرایش به زیبایى ۶; گرایش به زیورآلات ۶
- لباس: لباس مباح ۱۴
- مباحات ۴:
- نعمت: استفاده از نعمت هاى دریایى ۱۱; نعمت کشتیرانى ۸
- نیازها: عوامل مؤثر در تأمین نیازها ۱۴
منابع