المائدة ٢٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
إِنِّي‌ أُرِيدُ أَنْ‌ تَبُوءَ بِإِثْمِي‌ وَ إِثْمِکَ‌ فَتَکُونَ‌ مِنْ‌ أَصْحَابِ‌ النَّارِ وَ ذٰلِکَ‌ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ‌

ترجمه

من می‌خواهم تو با گناه من و خودت (از این عمل) بازگردی (و بار هر دو گناه را به دوش کشی)؛ و از دوزخیان گردی. و همین است سزای ستمکاران!

من مى‌خواهم تو بار گناه من و گناه خودت را بر دوش‌كشى تا از دوزخيان گردى، و سزاى ستمكاران همين است
«من مى‌خواهم تو با گناه من و گناه خودت [به سوى خدا] بازگردى، و در نتيجه از اهل آتش باشى، و اين است سزاى ستمگران.»
من خواهم که گناه (کشتن) من و گناه (مخالفت) تو هر دو به تو باز گردد تا تو اهل آتش جهنم شوی، که آن آتش جزای ستمکاران است.
من می خواهم به گناه کشتن من و گناه خودت [که سبب مردود شدن کار نیکت بود، به پیشگاه خدا] بازگردی و در نتیجه از دوزخیان باشی؛ و این است پاداش ستمکاران.
مى‌خواهم كه هم گناه مرا به گردن گيرى و هم گناه خود را تا از دوزخيان گردى كه اين است پاداش ستمكاران.
من می‌خواهم که بار گناه من و گناه خودت را بر دوش کشی و از دوزخیان شوی، و این جزای ستمگران است‌
من مى‌خواهم گناه من و گناه خود را برگيرى تا از دوزخيان باشى، و اين است پاداش ستمكاران.
من می‌خواهم با (کوله‌بار) گناه من و گناه خود (در روز رستاخیز به سوی پروردگار) برگردی و از دوزخیان باشی، و این سزای (عادلانه‌ی خدا برای) ستمگران است.
«من همی خواهم که تو با گناهِ من و گناه خودت (سوی خدا) بازگردی؛ پس از همدمان آتش باشی و همین است سزای ستمگران.»
همانا می‌خواهم که برگیری گناه من و گناه خویش را تا شوی از یاران آتش و این است پاداش ستمگران‌

“I would rather you bear my sin and your sin, and you become among the inmates of the Fire. Such is the reward for the evildoers.”
ترتیل:
ترجمه:
المائدة ٢٨ آیه ٢٩ المائدة ٣٠
سوره : سوره المائدة
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَبُوأَ»: برگردی. «تَبُوأَ بِإِثْمِی وَ إِثْمِکَ»: مراد این است که گناه کشتن مرا بر گناهان اصلی خود بیفزائی.


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ «29»

همانا من مى‌خواهم تو با بار گناه من (كه پس از كشتنم بر عهده تو قرار مى‌گيرد) و گناه خودت (به سوى خدا) بازگردى و از دوزخيان باشى، و اين است كيفر ستمكاران.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ «29»

بعد از آن تعليل امتناع از معارضه و مقاومه، هابيل گفت:

إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ‌: بدرستى كه من مى‌خواهم آنكه باز گردى به گناه من و گناه خود، يعنى به گناه كشتن من اگر متحمل شوى و


(1 و 2) مجمع البيان ج 2 ص 184.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 67

گناه خود كه پيش من كرده‌اى، چه آن سبب رد قربانى بوده، و اين اراده از هابيل موافق حكم خدا بود. يا معنى آنكه: من مى‌خواهم باز گردى به گناه من و گناه خود كه قتل جميع مردمان است به جهت اقتداى ايشان به تو، چه اين سنت سنيه از تو ناشى خواهد شد، و مؤيد اين است فرمايش نبوى صلى اللّه عليه و آله: هر كه تأسيس كند عمل بدى را، پس بر او باشد گناه آن و گناه هر كه به آن عمل نمايد. «1» يا معنى آنكه: اگر فى الواقع قتل ميان من و تو واقع شود، من مى‌خواهم از من ناشى نگردد، بلكه از تو صدور يابد. غرض هابيل آن بود كه قتل از من بالذات واقع نشود، نه آنكه مقصود اصلى آنكه از قابيل البته قتل به فعل آيد. طبرسى فرمايد «2» معنى «تبوأ باثمى: تبوأ بعقاب اثمى» باشد، زيرا جايز نيست براى كسى اراده كند نافرمانى خدا را از غير خود به اينكه خواهش نمايد از غير، مناهى الهى را مرتكب شود، لكن جايز است بخواهد از خدا عقاب غير را بر عملى كه مستحق است عقاب بر او را. پس معنى آيه بر اين تقدير چنين است: من مى‌خواهم برگردى از حالتى كه ملتبس باشى به عقاب كشتن من اگر از تو واقع شود. فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ: باشى تو بعد از صدور اين امر قبيح، از ملازمان آتش جهنم. وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ‌: و اين است جزا و پاداش ستمكاران كه قتل ناحق كنند.

در ثواب الاعمال عن الباقر: من قتل مؤمنا متعمّدا اثبت اللّه تعالى عليه جميع الذّنوب و برئ المقتول منها و ذلك قول اللّه عزّ و جلّ انّى اريد ان تبوأ باثمى و اثمك فتكون من اصحاب النّار. «3» فرمود حضرت باقر عليه السّلام: هر كه بكشد مؤمنى را، ثابت فرمايد خدا بر قاتل او جميع گناهان مقتول را و برى كند مقتول را از آن، و اين است قول خداوند عزّ و جلّ‌ «إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ».


«1» مجمع البيان ج 2 ص 187.

«2» مجمع البيان، جلد 2، صفحه 184.

«3» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، صدوق، صفحه 328، حديث 9.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 68


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ «29»

ترجمه‌

همانا من ميخواهم كه باز گردى بگناه من و گناه خود پس باشى از اهل آتش و اين پاداش ستمكاران است.

تفسير

بوء بفتح باء بمعنى رجوع و بازگشت است و مراد باثمى جمعى از مفسرين گفته‌اند اثم قتلى است يعنى گناه كشتن من علاوه بر گناهان خودت در عهده تو خواهد بود و اين معنى علاوه بر آنكه محتاج بتقدير مضاف و خلاف ظاهر است خالى از ركاكت نيست زيرا در اينصورت حاصل كلام آن ميشود كه هابيل خواسته است گناه برادرش زياد شود و اين اراده از كسيكه لايق مقام وصايت انبيا باشد صورت‌پذير نيست بلكه اشخاص صالح هم از اين تمنيّات مبرّى هستند و در ثواب الاعمال از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه كسيكه مؤمنى را بكشد خداوند تمام گناهان او را براى قاتلش اثبات ميفرمايد و مقتول از آنها برى ميشود و اين معنى مراد از اين آيه است حقير عرض مى‌كنم بنابر اين احتياج بحذف مضاف و تقدير در آيه نيست و كلام در نهايت رزانت و متانت است زيرا كه معلوم است هابيل دلخوش بوده كه اگر كشته شود از گناه پاك ميشود و شهيد يا در حكم شهيد از دنيا ميرود نه آنكه گناه برادرش زياد ميشود و آثار اين عمل شنيع و عاقبت امر مرتكب را بيان فرموده شايد برادر را ردع نمايد و اشكال نشود كه چگونه خداوند گناه كسى را بر ديگرى تحميل مينمايد زيرا معلوم است مراد آنستكه عقاب گناهان مقتول را بقاتل مينمايند يعنى گناهان او را عفو و بهمان مقدار يا زيادتر قاتل را عقاب مينمايند و اين در صورتى است كه مقتول گناهى داشته باشد و الا گناه قتل بجاى خود ثابت بلكه زيادتر خواهد بود و اللّه اعلم.


جلد 2 صفحه 200

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنِّي‌ أُرِيدُ أَن‌ تَبُوءَ بِإِثمِي‌ وَ إِثمِك‌َ فَتَكُون‌َ مِن‌ أَصحاب‌ِ النّارِ وَ ذلِك‌َ جَزاءُ الظّالِمِين‌َ «29»

محققا ‌من‌ اراده‌ دارم‌ ‌که‌ تو ‌بر‌ گردي‌ بگناه‌ ‌من‌ و گناه‌ ‌خود‌ ‌پس‌ بوده‌ باشي‌ ‌از‌ اصحاب‌ آتش‌ و همين‌ ‌است‌ جزاء ظلم‌ كنندگان‌.

إِنِّي‌ أُرِيدُ أَن‌ تَبُوءَ باء بمعني‌ رجع‌ ‌است‌ و رجوع‌ بگناه‌ ارتكاب‌ معصيت‌ ‌است‌ و اراده‌ اينجا بمعني‌ واگذاريست‌ ‌يعني‌ ‌من‌ ‌در‌ مقام‌ قتل‌ تو ‌بر‌ نميآيم‌ و تو ‌را‌ ‌هر‌ چه‌ بكني‌ بخدا وا ميگذارم‌ ‌او‌ انتقام‌ مرا ‌از‌ تو خواهد كشيد.

بِإِثمِي‌ وَ إِثمِك‌َ مفسرين‌ گفتند گناه‌ قتل‌ ‌من‌ و گناه‌ معاصي‌ ‌که‌ قبلا مرتكب‌ شده‌اي‌ و بعضي‌ گفتند گناه‌ قتل‌ ‌من‌ و گناه‌ قتلهايي‌ ‌که‌ ‌در‌ عالم‌ واقع‌ ميشود ‌که‌ تو سبب‌ ‌آنها‌ ميشوي‌ لكن‌ ‌هر‌ دو تفسير غلط ‌است‌ بلكه‌ مراد ظاهرا ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ قتل‌ نفس‌ دو قسم‌ عقوبت‌ دارد يكي‌ ‌از‌ جنبه‌ حق‌ الناسي‌ ‌که‌ ظلم‌ بمظلوم‌ ‌شده‌ و خداوند ‌در‌ حديث‌ قدسي‌ قسم‌ ياد فرموده‌

و عزتي‌ و جلالي‌ ‌لا‌ يجوزني‌ ظلم‌ ظالم‌

‌تا‌ حق‌ مظلوم‌ گرفته‌ نشود و ديگر جنبه‌ حق‌ الهي‌ ‌که‌ معصيت‌ بسيار بزرگي‌ ‌است‌ و جزاء ‌او‌ خلود ‌در‌ عذاب‌ ‌است‌ چنانچه‌ گذشت‌ ‌يعني‌ ظلمي‌ ‌که‌ بمن‌ ميكني‌ و ظلمي‌ ‌که‌ بنفس‌ ‌خود‌ ميكني‌ ‌که‌ ‌هم‌ ظالم‌ بنفس‌ ‌است‌ ‌هم‌ ظالم‌ بغير فَتَكُون‌َ مِن‌ أَصحاب‌ِ النّارِ مصاحبت‌ ‌با‌ آتش‌ اينست‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌هم‌ جدا نشوند و كنايه‌ ‌از‌ خلود ‌است‌ وَ ذلِك‌َ جَزاءُ الظّالِمِين‌َ ‌اينکه‌ مصاحبت‌ ‌با‌ آتش‌ و خلود ‌در‌ عذاب‌ جزاي‌ ستمكاران‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- عزم هابیل بر آلوده نساختن دست خویش به خون برادر و گرفتار نیامدن به پیامدهاى آن (انى ارید ... فتکون من اصحب النار)

۲- تأکید هابیل بر پیشدستى نکردن در قتل برادر، در عین حفظ حق دفاع از خویش در برابر تهاجم وى (انى ارید ان تبوا باثمى) چنانچه مراد از «اثمى»، گناهى باشد که از کشته شدن احتمالى قابیل به دست هابیل صورت گیرد، معلوم مى شود هابیل خاطر نشان ساخته است که من اگرچه قصد کشتن تو را ندارم ولى از خود دفاع مى کنم، هر چند به کشتن ناخواسته تو بینجامد.

۳- قابیل در دیدگاه و سخن هابیل، در صورت اقدام به تهاجم، مسؤول تمامى پیامدهاى سوء عملکرد هر کدام (انى ارید ان تبوا باثمى و اثمک) مراد از «اثمى»، به قرینه «اثمک»، گناهانى است که بر اثر درگیرى آن دو به وجود مى آید. زیرا به شهادت مقام، مراد از گناه قابیل، همان برادرکشى و مقدمات آن است. بنابراین مقصود هابیل این است که من تهاجمى را علیه تو آغاز نمى کنم و هرگز قصد کشتن تو را نخواهم کرد تا در درگیرى احتمالى، تو مهاجم باشى و آغازگر و در نتیجه اگر تو تلف شدى و یامن کشته شدم در هر صورت گناه به گردن تو افتد.

۴- آغازگر درگیرى و تهاجم ناروا، مسؤول خسارتهاى عملکرد خویش و طرف مقابل (ان تبوا باثمى و اثمک)

۵- گناهان به وجود آمده در درگیریهاى ناروا، بر عهده آغازگر آن است، هر چند به دست طرف مقابل صورت گیرد. (انى ارید ان تبوا باثمى و اثمک)

۶- هشدار هابیل به قابیل درباره بزرگى گناه آدمکشى و سنگینى عقوبت آن در قیامت (ان تبوا باثمى و اثمک فتکون من اصحب النار)

۷- خداوند، گناهان مقتول به ناحق را به پاى قاتل او ثبت خواهد کرد. (انى ارید ان تبوا باثمى و اثمک) برداشت فوق مبتنى بر این است که مراد از «اثمى»، مطلق گناهان باشد. برداشت فوق را فرمایش منقول از امام باقر (ع) تأیید مى کند که فرمود: من قتل مؤمناً متعمداً اثبت اللّه علیه جمیع الذنوب و برى المقتول منها و ذلک قول اللّه تعالى «انى ارید ان تبوا باثمى و اثمک فتکون من اصحب النار».(۱)

۸- گناه آدمى، همواره ملازم وى (ان تبوا باثمى و اثمک)

۱- . ثواب الاعمال و عقاب الاعمال (مترجم)، ص ۶۳۶، ح ۹، باب عقاب من قتل نفساً متعمداً; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۱۳، ح ۱۳۳.

۹- گناهان آدمى، قابل انتقال به ذمه فردى دیگر (انى ارید ان تبوا باثمى و اثمک) «تبوأ» به معناى «ترجع» است. یعنى «تو بر فرض کشتن من باز مى گردى در حالى که گناهان مرا نیز به دوش مى کشى» و لازمه آن، گناهان هابیل بر گردن قابیل است.

۱۰- هابیل، معتقد به معاد و معارف دین و داراى یقین به بهشت و دوزخ و آگاه به کیفر و پاداش اعمال (انى اخاف اللّه رب العلمین ... تبوأ باثمى و اثمک فتکون من اصحب النار)

۱۱- آتش همواره دوزخ، جزاى ستمگران و کیفرى مناسب براى آنان (فتکون من اصحب النار و ذلک جزؤا الظلمین) «جزاء» در لغت به معنى کیفر و پاداشى است که کافى باشد.

۱۲- قتل و برادر کشى، ظلم و موجب ورود به آتش دوزخ (قال لاقتلنک قال ... و ذلک جزؤا الظلمین)

۱۳- خوف از خداوند و یا معاد، مانع ظلم و گناه و گرفتار آمدن به عذاب دوزخ (انى اخاف اللّه رب العلمین. انى ارید ان تبوا باثمى ... فتکون من اصحب النار)

موضوعات مرتبط

  • ایمان: به بهشت ۱۰ ; ایمان به تعالیم دین ۱۰ ; ایمان به جهنّم ۱۰ ; ایمان به معاد ۱۰
  • برادر: قتل برادر ۱۲
  • تجاوز: آغازگر تجاوز ۴، ۵ ; کیفر تجاوز ۴، ۵
  • ترس: آثار ترس از خدا ۱۳
  • جهنّم: آتش جهنّم ۱۱ ; موانع جهنّم ۱۳ ; موجبات جهنّم ۱۲
  • جهنّمیان: جاودانگى جهنّمیان ۱۱ ; کیفر جهنّمیان ۱۱
  • دفاع: حق دفاع ۲
  • ذکر: آثار ذکر معاد ۱۳
  • ظالمان: کیفر ظالمان ۱۱
  • ظلم: موارد ظلم ۱۲ ; موانع ظلم ۱۳
  • عمل: پاداش عمل ۱۰ ; ثبت عمل ۷ ; کیفر عمل ۱۰
  • فرزندان آدم (ع): قصه فرزندان آدم (ع) ۲
  • قابیل: قصه قابیل ۳ ; هشدار به قابیل ۶
  • قاتل: گناه قاتل ۷ ; هشدار به قاتل ۶
  • قتل: آثار قتل ۱ ; اجتناب از قتل ۲ ; ظلم قتل ۱۲ ; قتل ناحق ۷ ; کیفر اخروى قتل ۶ ; گناه قتل ۶
  • گناه: آثار گناه ۸ ; انتقال گناه ۹ ; گناه کبیره ۶ ; موانع گناه ۱۳
  • مسؤول عمل ناپسند:۳، ۴، ۵
  • مقتول: گناه مقتول ۷
  • هابیل: عقیده هابیل ۳، ۱۰ ; قصه هابیل ۱، ۲، ۳ ; هابیل و قابیل ۱، ۲ ; هشدار هابیل ۶

منابع