آل عمران ١٩١
کپی متن آیه |
---|
الَّذِينَ يَذْکُرُونَ اللَّهَ قِيَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَکَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هٰذَا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ |
ترجمه
آل عمران ١٩٠ | آیه ١٩١ | آل عمران ١٩٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قِیَاماً»: جمع قائم، ایستادگان. «قُعُوداً»: جمع قاعد، نشستگان. «قِیَاماً وَ قُعُوداً وَ ... الأرْضِ»: حال ضمیر (و) یَذْکُرُونَ بوده و بر همدیگر عطف شدهاند. «جُنُوب»: جمع جنْب، پهلوها. «بَاطِلاً»: بیهوده و عبث. صفت مصدر محذوفی است و تقدیر چنین است: خَلْقاً باطِلاً. یا حال (هذا) است. «سُبْحَانَکَ»: پاک و منزّهی تو. مفعول مطلق فعل محذوف (سَبَّحَ). «قِنَا»: ما را محفوظ و مصون دار. از ماده (وقی).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
اين آيه در همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است. [۱]
شأن نزول آیات ۱۹۱، ۱۹۲، ۱۹۳ و ۱۹۴:[۲]
از امامين امام باقر|باقر و امام صادق|صادق عليهماالسلام روايت شده كه اين آيات و آيات ديگر آخر سوره آل عمران درباره امام على مرتضى عليهالسلام و جماعتى از اصحاب و ياران او نازل گرديد، زيرا هنگامى كه پيامبر بعد از مرگ عموى خود ابوطالب مأمور هجرت به سوى مدينه گشت قريش بر ضد او با يكديگر همسوگند شدند كه يك شب در وقتى كه پيامبر در خواب باشد بر او حمله كنند و با وارد آوردن ضربات متعدد وى را بكشند تا قاتل او معلوم نگردد و كسى نتواند به علت معلوم نبودن قاتل از او خونخواهى كند.
بنابراين خداوند امر فرمود كه على در آن شب به جاى پيامبر بخوابد تا بتواند آن شب به طرف مدينه هجرت كند على عليهالسلام طبق امر خداوند به جاى پيامبر خوابيد و رسول خدا صلی الله علیه و آله به طرف مدينه هجرت فرمود. مشركين وقتى آمدند و على را به جاى پيامبر ديدند در عين حال تعجب به قهقرى برگشتند و توطئه اى كه براى قتل پيامبر چيده بودند، به خواست خداوند عملى نگرديد سپس على مرتضى به دستور رسول خدا زوجات او را به طرف مدينه حركت داد وقتى كه ابوسفيان از اين موضوع اطلاع يافت با عده اى على مرتضى را دنبال كرد كه شايد از هجرت او با زوجات پيامبر به سوى مدينه جلوگيرى به عمل آورد.
ابوسفيان غلامى داشت به نام اسود كه بسيار زرنگ و در عين حال قوى و نيرومند هم بود. به اين غلام دستور داد كه زودتر برود و در هر جا به على مرتضى برخورد نمايد جلو او را بگيرد تا خودش برسد، اسود با عجله و شتاب فراوان به راه افتاد تا به على مرتضى رسيد. او را از رفتن مانع شد و گفت: بايد صبر كند تا ابوسفيان برسد و حتى تهديد كرد كه اگر به رفتن ادامه دهد او را خواهد كشت.
على به اسود فرمود: كه از جلو راه او خارج شود و در غير اين صورت به ضرر او تمام خواهد شد. اسود با شمشير به على مرتضى حمله ور گرديد و جنگ بين آن دو نفر درگرفت. سرانجام اسود بدست على عليهالسلام كشته شد و على عليهالسلام به راه خود با زوجات رسول خدا صلی الله علیه و آله و همراهان ديگر ادامه داد. ابوسفيان وقتى كه به محل حادثه رسيد غلام خود اسود را كشته يافت. لذا با سرعت و شتاب هر چه تمامتر على عليهالسلام را دنبال كرد تا اين كه بالأخره به او رسيد و گفت: يا على با اجازه چه كسى اين زنان را كه از فاميل ما مى باشند با خود به مدينه ميبرى در حالتى كه غلام مرا هم به قتل رسانيده اى.
على عليهالسلام فرمود: با اجازه كسى به راه افتاده ام كه اجازه من بدست اوست. بنابراين بهتر است كه برگردى و كار خود را به جنگ و جدال نكشانى. ابوسفيان اعتنائى نكرد و كار آنها به جنگ كشيد. در اين جنگ ابوسفيان كارى از پيش نبرد و با نوميدى مراجعت كرد، على عليهالسلام با ياران و زوجات پيامبر به مدينه آمد پس از ورود به مدينه دستور داد كه همراهان به استراحت پردازند و پس از استراحت نماز گذارند و به شكرانه وارد شدند به مدينه در حال سلامت به ذكر خداوند مشغول شدند و تا صبح به ذكر خدا و نماز پرداختند و شكر و سپاس خداى را بجاى آوردند سپس نزد رسول خدا آمدند و قبل از رسيدن خدمت پيامبر، جبرئيل نزد رسول خدا آمد و موضوع على مرتضى را به وى خبر داد و اين آيات را نازل نمود سپس پيامبر به على فرمود: يا على خداوند اين آيات را درباره تو و اصحاب و ياران تو نازل گردانيد.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«191» الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ
(خردمندان) كسانى هستند كه ايستاده و نشسته و (خوابيده) بر پهلو ياد خدا مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين انديشه مىكنند (و از عمق جان مىگويند:) پروردگارا! اين هستى را باطل و بى هدف نيافريدهاى، تو (از كار عبث) پاك و منزّهى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار.
نکته ها
به فرمودهى امام باقر عليه السلام، افراد سالم، نماز را ايستاده و افراد مريض، نشسته و افراد عاجز و ناتوان، به پهلو خوابيده، به جا آورند. «1»
پیام ها
1- نشانهى خردمندى، ياد خدا در هر حال است. «لِأُولِي الْأَلْبابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ»
2- اهلذكر بايد اهل تعقل و تفكر باشند. «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ ... وَ يَتَفَكَّرُونَ»
3- ايمان بر اساس فكر و انديشه ارزشمند است. «يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا»
4- ايمان و اعتراف با تمام وجود ارزش دارد. نبايد به اعتراف زبانى اكتفا كرد.
«يَتَفَكَّرُونَ ... رَبَّنا ما خَلَقْتَ ...»
5- ذكر وفكر، همراه يكديگر ارزش است. متأسفانه كسانى ذكر مىگويند، ولى اهل فكر نيستند وكسانى اهل فكر هستند، ولى اهل ذكر نيستند. «يَذْكُرُونَ ... يَتَفَكَّرُونَ»
6- آنچه سبب رشد و قرب الهى است، ذكر و فكر مستمر است نه مقطعى و
«1». تفاسير برهان و راهنما.
جلد 1 - صفحه 676
موسمى. «يَذْكُرُونَ» و «يَتَفَكَّرُونَ» فعل مضارعاند كه نشان استمرار است.
7- شناختِ حسّى طبيعت كافى نيست، تعقّل و تفكّر لازم است. «يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
8- كسى كه در آفرينش آسمانها و زمين فكر كند، پى مىبرد كه خالق هستى، پروردگار ما نيز هست. «يَتَفَكَّرُونَ ... رَبَّنا»
9- آفرينش بيهوده نيست، گرچه همه اسرار آن را درك نكنيم. «ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا»
10- اوّل تعقّل و انديشه، سپس ايمان و عرفان و آنگاه دعا و مناجات. «يَتَفَكَّرُونَ ... رَبَّنا ... فَقِنا»
11- اگر هستى بيهوده و باطل نيست، ما هم نبايد بيهوده و باطل زندگى كنيم.
«ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا ... فَقِنا عَذابَ النَّارِ»
12- هستى هدفدار است، پس هر چه از هدف الهى دور شويم به دوزخ نزديك مىشويم. «فَقِنا عَذابَ النَّارِ»
13- قبل از دعا، خدا را ستايش كنيم. «سُبْحانَكَ فَقِنا ...»
14- ثمرهى عقل و خرد، ترس از قيامت است. «لِأُولِي الْأَلْبابِ ... فَقِنا عَذابَ النَّارِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ (191)
بعد از آن وصف اولوا الالباب را فرمايد:
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ: صاحبان عقول صافيه، كسانيند كه ياد مىكنند و متذكر شوند خدا را، قِياماً وَ قُعُوداً: در حالى كه ايستاده و در وقتى كه نشستهاند، وَ عَلى جُنُوبِهِمْ: و در آن زمان كه بر پهلوهاى خود افتادهاند. غرض از اين حالت سه گانه دوام ذكر است، يعنى در ياد خدا و در درياى محبتش، مستغرقاند كه: من احبّ شيئا اكثر ذكره. و در حديث آمده: من احبّ ان ترتع فى رياض الجنّة فليكثر ذكر اللّه. «2» هر كه دوست دارد كه متنعم شود در باغات
«1» مدرك پيشين
«2» بحار الانوار، جلد 93، صفحه 158، حديث 20 (مضمون مشابه) المحجّة البيضاء، جلد 2، صفحه 267.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 327
بهشتى، پس بايد ذكر خدا بسيار نمايد.
صدوق رضوان اللّه عليه در «امالى» روايت نموده از حضرت باقر عليه السّلام كه فرمود: هميشه مؤمن در رحمت است مادامى كه در ياد خدا باشد، ايستاده يا نشسته يا به پهلو خوابيده. بعد اين آيه را تلاوت فرمود «1».
صفت ديگر اولوا الالباب آنكه: وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: و تفكر مىكنند از روى استدلال در آفرينش آسمانها با اين عظمت، و ثوابت و سيارات و نير اعظم و اصغر، و احوال طاريه بر آن از رعد و برق و ابر و باران و غيره و همچنين زمين با اين بسطت به اقسام مختلفه، و خلق جماد و نبات و حيوان و انسان و احوال ظاهره در آنها، هر آينه برهان محكمى است در ارشاد عقل به يگانگى قادر حكيم على الاطلاق، و لذا احاديث بسيار در فضيلت تفكر وارد شده:
1- در كتاب «كافى» از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مىفرمود: نبّه بالتّفكّر قلبك و جاف عن اللّيل جنبك و اتّق اللّه ربّك «2». آگاه كن به تفكر، قلب خود را؛ و خالى كن از شب، پهلوى خود را؛ و بپرهيز خداى، پروردگارت را.
2- قال امير المؤمنين عليه السّلام: التّفكّر يدعو الى البرّ و العمل به «3». فرمود حضرت امير المؤمنين عليه السّلام: تفكر، مىخواند شخص را به نيكوكارى و عمل به آن.
3- قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: افضلكم منزلة عند اللّه تعالى يوم القيامة اطولكم جوعا و تفكّرا و ابغضكم الى اللّه كلّ نؤم اكول «4». فرمود رسول
«1» بحار الانوار، جلد 93، صفحه 152، حديث 10 (در اصل به جاى رحمت، صلاة آمده)
«2» اصول كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، باب التفكر، صفحه 54، حديث اوّل
«3» همان مدرك، صفحه 55، حديث 5
«4» المحجّة البيضاء، جلد 5، صفحه 146.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 328
خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: افضل شما از حيث منزلت نزد خداى تعالى در روز قيامت، كسى است كه طولانى باشد گرسنگى او، و تفكر او؛ و دشمنترين شما نزد خدا، بسيار خواب كننده و بسيار خورنده باشد.
4- از حضرت عيسى عليه السّلام سؤال شد: افضل مردم كيست؟ قال: من كان منطقه ذكرا و صمته فكرا و نظره عبرا «1». فرمود: هر كه نطق او ذكر، و سكوت او فكر، و نظر او عبرت باشد.
5- روزى حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برخوردند به جماعتى كه متفكر بودند. فرمود: چرا تكلم نكنيد؟ عرض كردند: فكر مىكنيم در مخلوقات خدا. پس حضرت فرمود: چنين است، فكر كنيد در خلق الهى و تفكر ننمائيد در ذات سبحانى «2».
رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا: (نتيجه تفكر عقول خالصه در آسمان و زمين آنكه گويند:) پروردگارا نيافريدى اين آسمان و زمين و مخلوقات را باطل و عبث و بيهوده، بدون رعايت حكمت و مصلحت، بلكه خلق تمام، محض حكمت عظيمه است كه از جمله آن، آنكه: مبدء وجود انسان و سبب معاش و هادى ايشان است به معرفت تو، و ترغيب بر طاعت تو و ارشاد به سپاسدارى و حق شناسى، تا بدين واسطه نائل به سعادت ابديه و سعادت سرمديه باشد.
سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ: پاك و منزه باشد ذات يگانه تو از عيوب و نقايص، پس نگاهدار ما را در ظل عنايت و لطف خود از عذاب آتش جهنم، به جهت قصور در تأمل و تدبر و طاعت و بندگى ذات يگانه ذو الجلال تو.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ (191)
ترجمه
آنانكه ياد ميكنند خدا را ايستاده و نشسته و بر پهلو آراميده و انديشه مينمايند در آفرينش آسمانها و زمين پروردگار ما نيافريدى اين را باطل منزهى تو از هر عيب پس نگاهدار ما را از عذاب آتش..
تفسير
ياد خدا در هر حال خوب است مكان و زمان و هيئت شخص كه ايستاده باشد يا نشسته يا ساير هيئات مدخليت در اصل حسن آن ندارد بلى ممكن است موجب مزيد حسن شود بعضى از ازمنه و امكنه و هيئات باعتبار فضيلت و شرافت و مشقت آن از پيغمبر (ص) روايت شده كه كسيكه دوست دارد گردش كند و متنعم شود در باغهاى بهشت پس بايد زياد ذكر خدا نمايد و در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه كسيكه زياد ذكر خدا نمايد خدا او را دوست دارد و عياشى از حضرت باقر (ع) روايت نموده در اين آيه كه شخص سالم نماز را ايستاده و نشسته بجا ميآورد
جلد 1 صفحه 549
و مريض نشسته و كسيكه ضعفش زياده از حد نشستن باشد به پهلو ميخوابد و نماز مى- گذارد و در امالى و عياشى از آنحضرت نقل نموده كه هميشه مؤمن نماز گذار است ماداميكه در ذكر خدا باشد چه ايستاده باشد چه نشسته چه بپهلو آرميده و آنكه اين آيه را تلاوت فرمود و نيز خوب است تفكر در مخلوقات الهى و عبرت گرفتن از آنها در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه افضل عبادات همواره انديشه نمودن در خدا و در قدرت او است و از حضرت رضا (ع) روايت شده است كه عبادت بزيادى نماز و روزه نيست همانا عبادت تفكر در امر خدا است و از پيغمبر (ص) روايت شده است كه يك ساعت فكر نمودن بهتر است از يك شب نماز گذاردن و در روايت ديگر ترجيح داده شده است بر عبادت يك سال و در روايتى هم تفضيل داده شده است بر عبادت شصت سال و اين اختلاف بر حسب اختلاف مراتب فكر و درجات فكر كنندگان و انواع موارد فكر است و از پيغمبر (ص) روايت شده است كه تفكر نمائيد در خلق و تفكر نكنيد در خالق حقير عرض ميكنم چون معرفت بكنه ذات احديت براى بشر ممكن نيست و آنچه در خاطر خطور كند مخلوق است و خالق نيست اين فكر فايده ندارد و بسا ميشود كه موجب حيرت و ضلالت هم بشود لذا نهى شده است ولى تفكر در اسرار خلقت و حكم و مصالح آن و نظام احسن موجودات موجب تصديق به وجود صانع قدير حكيم است لذا امر شده است بتفكر تا موجب ازدياد معرفت و اذعان و اعتبار شود و كسيكه در اين وادى بىپايان وارد شود مىبيند كه هيچ ذره از ذرات موجودات عبث و خالى از حكمت خلق نشده است چه رسد بانسان كه اشرف و اكمل موجودات است و ميفهمد كه براى نيل بكمال لايق خود بدنيا آمده است و پس از وصول بآن از دنيا ميرود و هر چه تحصيل نموده با او خواهد بود و بالفطره ميگويد پروردگارا نيافريدى خلق را باطل و ضايع و بدون حكمت و مصلحت و چون توئى منزه و مبرى است از هر عيب و نقص و فتور و هر كار لغو و عبث و بيفائده پس حفظ فرما ما را از عذاب آتش جهنم چون اگر بهشت و دوزخى نباشد لازم آيد عبث بودن خلق و تكليف و در اين آيه شريفه نظم بديعى مراعات شده است كه فرموده در ابتداء ياد خدا مينمايند و پس از آن تفكر در خلق آسمانهاى با عظمت و آفتاب و ماه و ساير ستارگان ميكنند و بعظمت خالق پى ميبرند و نيز انديشه در خلق زمين و
جلد 1 صفحه 550
اصناف موجودات آن ميكنند و عالم كبير را در وجود عالم صغير كه انسان است مشاهده مينمايند و بغرض خلقت پى ميبرند و معرفت آنها كامل ميشود پس از آن اقرار بصفات ثبوتيه و سلبيه حق مينمائيد و خضوع و خشيت براى آنها حاصل ميشود و در نتيجه بحال تضرع و ابتهال از خداوند درخواست توفيق و كمك براى اداء وظيفه عبوديت و امتثال اوامر الهى مينمايند كه از عذاب ابدى محفوظ بمانند و اينها همه مخصوص بصاحبان عقول سليمه است ولى بيخردان عمرى بغفلت و بىفكرى ميگذرانند و راه سعادت و نجات را پيدا نميكنند و عاقبت بوبال اعمال خودشان مبتلا خواهند شد و الحق نظم اين كلام هم مظهر نظام احسن است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ يَذكُرُونَ اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلي جُنُوبِهِم وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلقِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلاً سُبحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ (191)
كساني که خدا را ياد ميكنند در حال ايستادن و نشستن و پهلو افتادن و فكر ميكنند در آثار قدرت و حكم در خلقت آسمانها و زمين و عرض ميكنند پروردگارا اينها را بدون حكمت و باطل و لغو خلق نفرمودهاي منزّهي از فعل لغو و باطل پس ما را از عذاب آتش حفظ فرما.
الّذين صفت لِأُولِي الأَلبابِ است اشاره به اينكه صاحبان خرد همچه كساني هستند که يَذكُرُونَ اللّهَ بياد خدا هستند و زبانشان باذكار الهيه مشغول است قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلي جُنُوبِهِم در هر حال چه مشغول كار باشند و قيام بامر دنيا چه سكونت و قعود پيدا كند و دست از كار بكشند و چه استراحت كنند و بر پهلو بيفتند.
وَ يَتَفَكَّرُونَ که يكي از عبادات بزرگ تفكّر در مصنوعات الهي و ريزه كاريها که در هر يك از مخلوقات بكار زده مخصوصا فِي خَلقِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ که اينکه كرات جويّه که بسا كراتيست که مليونها از كره زمين بزرگتر است و خداوند متعال بقدرت كامله خود در فضاء نگاهداري كرده بِغَيرِ عَمَدٍ تَرَونَها رعد آيه 2 و ميگويند رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلًا چون خداوند تبارك و تعالي حكيم في ذاته و عدل في فعله محال است كار لغو و عبث و گزاف و جزاف و زشت و قبيح از او صادر شود و البته تمام كارهاي او درست و بجا و بموقع موافق حكمت و مصلحت است چه بپارهاي از حكم و مصالح آن بشر پي ببرد و چه بواسطه كوتاهي عقل درك نكند لكن ميداند که باطل و بدون حكمت نيست و لو اجمالا.
جلد 4 - صفحه 459
سبحانك تنزيه و تقديس حق است ذاتا و صفتا و فعلا.
فَقِنا عَذابَ النّارِ صاحبان خرد با اينكه آثار قدرت را مشاهده و معرفت بحق پيدا كرده و دائما در ذكر پروردگار هستند پناه بخدا از عذاب ميبرند و بخود مغرور نميشوند و از او تمنّاي حفظ از آتش و نجات از مهالك را دارند
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 191))- نقشه دلربا و شگفت انگیز این جهان آنچنان قلوب صاحبان خرد را به خود جذب میکند که در جمیع حالات به یاد پدید آوردنده این نظام و اسرار شگرف آن میباشند لذا آیه شریفه میفرماید: «خردمندان آنها هستند که خدا را در حال ایستادن و نشستن و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند یاد میکنند و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند» (الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
یعنی همیشه و در همه حال غرق این تفکر حیات بخشند.
لذا خردمندان، با توجه به این حقیقت، این زمزمه را سر میدهند که:
«خداوندا! این (دستگاه با عظمت) را بیهوده، نیافریدهای» و همه روی حکمت و هدف صحیحی آفریده شده (رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا).
در این موقع متوجه مسؤولیتهای خود میشوند، و از خدا تقاضای توفیق انجام آنها را میطلبند، تا از کیفر او در امان باشند و لذا میگویند: «خداوندا! تو منزه و پاکی ما را از عذاب آتش نگاهدار» (سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ).
نکات آیه
۱- آنان که همواره و در هر حال به یاد خدا بوده و در آفرینش آسمانها و زمین مى اندیشند، داراى خرد ناب هستند. (لایات لاولى الالباب. الّذین یذکرون اللّه قیاماً و قعوداً و على جنوبهم و یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض) فعل مضارع «یذکرون»، دلالت بر استمرار و دوام ذکر دارد و «قیام»، جمع قائم (ایستاده) و «قعود»، جمع قاعد (نشسته) و «جنوب»، جمع جنب (پهلو)، کنایه از تمامى حالات آدمى است. چون غالباً آدمى از این سه حالت خارج نیست.
۲- ارزش یاد خداوند همواره و در هر حال (الّذین یذکرون اللّه قیاماً و قعوداً و على جنوبهم)
۳- اهمیّت و ارزش برتر یاد خدا در حال قیام بر حال نشسته و در حال نشسته بر حال خوابیده* (الّذین یذکرون اللّه قیاماً و قعوداً و على جنوبهم) در برداشت فوق، کلمات «قیام» و «قعود» و «على جنوبهم» به معناى حقیقى آن گرفته شده، نه به معناى کنایى آن (همه حالات)، و ترتیب ذکرى این حالات مى تواند اشاره به ترتیب آن در اهمیّت و ارزش باشد.
۴- ارزش اندیشیدن در آفرینش آسمانها و زمین (الّذین ... یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض)
۵- ارزش اندیشه در آفرینش آسمانها و زمین، در صورت توأم بودن آن با یاد خدا* (الّذین یذکرون اللّه ... و یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض) جمله «یتفکّرون» بدون تکرار «الّذین»، عطف بر «یذکرون» شده تا دلالت کند به اینکه هر دو صفت (ذکر و تفکّر) توأماً، وصف «اولى الالباب» است ; نه اینکه اولوا الالباب دو گروهند ; عدّه اى ذاکر و عدّه اى دیگر متفکّر.
۶- همواره به یاد خداوند بودن و اندیشیدن در آفرینش آسمانها و زمین، دو صفت برجسته خردمندان (لاولى الالباب. الّذین یذکرون اللّه قیاماً و قعوداً و على جنوبهم و یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض)
۷- ترغیب انسانها به یاد همیشگى خدا و اندیشیدن در آفرینش آسمانها و زمین (الّذین یذکرون اللّه قیاماً ... و یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض) ستایش خداوند از دارندگان صفات یاد شده و توصیف آنان به خردمندى، براى تشویق به تحصیل چنین ویژگیهایى است.
۸- آسمانها متعددند. (فى خلق السّموات و الارض)
۹- آفرینش آسمانها و زمین، امرى با عظمت و میدانى گسترده براى تفکّر مستمر (و یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض)
۱۰- کیفیّت آفرینش آسمانها و زمین، از منابع شناخت (و یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض) «خلق» به معناى آفریدن و ایجاد کردن است ; ولى ظاهراً در آیه شریفه، مراد از آن چگونگى وجود آسمانها و زمین است.
۱۱- عقل و حسّ از ابزارهاى شناخت حقایق (و یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض) چون آفرینش آسمانها و زمین را مى بینند (احساس مى کنند) و در آن مى اندیشند (تعقّل مى کنند) و آنگاه به نتیجه مى رسند (ما خلقت هذا باطلا)، بنابراین آیه شریفه، حسّ و عقل را از ابزار شناخت معرفى کرده است.
۱۲- آسمانها و زمین، آفریده هایى حادث (فى خلق السّموات و الارض)
۱۳- برهان «انّى» (از معلول به علّت پى بردن) از روشهاى قرآن براى استدلال بر هدفدارى جهان آفرینش (الّذین ... و یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلا)
۱۴- آنان که با اندیشیدن در خلقت آسمانها و زمین به هدفدارى جهان پى نبرند، نه خردمندند و نه شناخت صحیحى از آفرینش دارند. (لایات لاولى الالباب. الّذین ... و یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً)
۱۵- پى بردن و اقرار خردمندان به هدفدارى آفرینش، پس از اندیشه در آن (لاولى الالباب ... یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً) ظاهراً «ربّنا ما خلقت ... » بیان نتیجه تفکّر آنان مى باشد.
۱۶- بیهوده نپنداشتن آفرینش، نشانه خردمندى (لایات لاولى الالباب. الّذین ... ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک)
۱۷- پاک و منزّه دانستن خداوند از هر عیب و نقصى، نشانه خردمندى (لایات لاولى الالباب. الّذین ... ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک)
۱۸- تفکّر در آفرینش آسمان و زمین، موجب درک توحید ربوبى (جهان بینى توحیدى) و اعتراف به آن (یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً) چون پس از تفکّر، خداوند را با ربّنا (پروردگار همه ما) یاد مى کنند، معلوم مى شود که آدمى با اندیشه در آفرینش، مى تواند به ربوبیت خداوند نسبت به همگان (توحیدى ربوبى) دست یابد.
۱۹- جهان بینى توحیدى و هدفدارى جهان بدون اتکاى بر وحى با عقل و منطق قابل درک است. (و یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً) زیرا صاحبان خرد ناب پس از اندیشه در جهان، بدون تکیه بر وحى، به توحید ربوبى و هدفدارى جهان رسیده اند.
۲۰- جهان آفرینش، مجموعه اى هدفدار و منظّم (یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً) «باطل» به چیزى گفته مى شود که هدفى را تعقیب نکند و یا داراى غرض و هدفى معقول نباشد. بنابراین باطل نبودن هستى یعنى دارا بودن هدف معقول و منطقى و لازمه هدفدارى، نظم است.
۲۱- ناسازگارى ربوبیّت خدا با آفرینش بى هدف و باطل (ربّنا ما خلقت هذا باطلاً)
۲۲- خضوع و کرنش خردمندان براى خداوند، در پى تفکّر در آفرینش و پى بردن به هدفدارى آن (ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک) اعتراف خردمندان به مالکیّت خداوند نسبت به آنان با کلمه «ربّنا» که به معناى مالک و مدبّر آمده، دلالت بر خشوع و خضوع ایشان در برابر خداوند دارد.
۲۳- آفرینش، نظامى حساب شده، متقن و ضرورى (ربّنا ما خلقت هذا باطلاً) حقّ، کارى است که انجام آن ضرورى است و به اندازه لازم و در زمان خودش تحقق یابد. (مفردات راغب). و باطل نقیض حق است.
۲۴- خداوند از اینکه آفرینشى باطل و بیهوده داشته باشد، پاک و منزّه است. (ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک)
۲۵- خردمندان، خداوند را از هر کاستى مبرّا و منزّه مى دانند. (لایات لاولى الالباب. الّذین ... سبحانک)
۲۶- پى بردن خردمندان و اعتراف آنان به کمال مطلق پروردگارا، پس از اندیشه در آفرینش (الّذین ... یتفکّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ... سبحانک) تسبیح به معناى پاک دانستن از هر عیب و نقصى است و لازمه نبود عیب و نقص براى خداوند، وجود تمام کمالات براى اوست و خردمندان با تفکّر در آفرینش به چنین اعتقادى رسیده اند.
۲۷- منزّه بودن خداوند از هر نقص و عیب، دلیل راه نداشتن بیهودگى در آفرینش او (ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک)
۲۸- دعاى خردمندان براى رهایى از عذاب دوزخ (لاولى الالباب ... فقنا عذاب النّار)
۲۹- اعتقاد به قیامت و کیفر و پاداش در آن، پیامد اعتقاد به باطل نبودن و هدفدار بودن آفرینش (ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النّار) کلمه «فا» در «فقنا ... »، بیانگر این معناست که خردمندان با نفى بطلان در آفرینش و اعتقاد به هدفدارى جهان به این نتیجه رسیده اند که باید قیامت و روز جزا و پاداشى باشد.
۳۰- خداوند تنها بازدارنده انسان از گرفتار شدن به عذاب دوزخ (فقنا عذاب النّار) با توجّه به این که خردمندان پس از پى بردن به هدفدارى آفرینش تنها از جانب خداوند درخواست نجات از عذاب دارند.
۳۱- اعتقاد به معاد و درخواست رهایى از آتش دوزخ، نشانه خردمندى (لایات لاولى الالباب ... فقنا عذاب النّار)
۳۲- همه انسانها در خطر گرفتارى به آتش دوزخ (لایات لاولى الالباب ... فقنا عذاب النّار)
۳۳- اعتقاد به هدفدارى آفرینش، دلیل نگرانى خردمندان از سرنوشت خود در قیامت است. (ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النّار)
۳۴- دعا براى نجات یافتن از عذاب دوزخ، وسیله اى براى رهایى یافتن از آن (فقنا عذاب النّار)
۳۵- آتش، وسیله اى براى عذاب دوزخیان (فقنا عذاب النّار)
روایات و احادیث
۳۶- نماز، مصداق ذکر و یاد خداوند است. (الّذین یذکرون اللّه ... و على جنوبهم) امام باقر (ع) درباره آیه فوق فرمود: الصحیح یصلى قائماً ... .[۴]
۳۷- انسان سالم نماز را ایستاده و مریض آن را نشسته و ناتوانتر از او آن را به پهلو مى خواند. (یذکرون اللّه قیاماً و قعوداً و على جنوبهم) امام باقر (ع) درباره آیه فوق فرمود: ... «قیاماً» الاصحاء و «قعوداً» یعنى المرضى «و على جنوبهم» قال: اعلّ ممّن یصلّى جالساً و اوجع.[۵]
موضوعات مرتبط
- آسمان: آفرینش آسمان ۱، ۴، ۵، ۶، ۷، ۹، ۱۰، ۱۴، ۱۸ ; تعدّد آسمان ۸ ; موجودات آسمان ۱۲
- آفرینش:۱، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۸، ۲۲، ۲۶ اتقان آفرینش ۱، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۸، ۲۲، ۲۶ ۲۳ ; اهداف آفرینش ۱، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۸، ۲۲، ۲۶ ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۴، ۲۷، ۲۹، ۳۳ ; نظم آفرینش ۱، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۸، ۲۲، ۲۶ ۲۰، ۲۳
- آیات احکام:۳۷
- ارزشها:۲، ۴، ۵
- اسماء و صفات: صفات جلال ۱۷، ۲۴، ۲۵، ۲۷
- انسان: فرجام انسان ۳۳ ; هشدار به انسان ۳۲
- ایمان:۲۶ به قیامت ۲۹، ۳۱
- برهان: اقسام برهان ۱۳ ; برهان انّى ۱۳
- پاداش: اخروى ۲۹
- تعقل: آثار تعقل ۱، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۲۲، ۲۶ ; ارزش تعقل ۴، ۵ ; تشویق به تعقل ۶، ۷ ; تعقل در آفرینش ۱، ۴، ۵، ۶، ۷، ۹، ۱۴، ۱۵، ۱۸، ۲۲، ۲۶ ; فاقدان تعقل ۱۴
- توحید: ربوبى ۱۸ ; دلایل توحید ۱۸
- جهانخبینى: توحیدى ۱۹
- جهنّم: آتش جهنّم ۳۱، ۳۲ ; عذاب جهنّم ۳۴
- جهنمیان: کیفر جهنمیان ۳۵
- خدا:۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۷، ۳۶ امداد خدا ۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۷، ۳۶ ۳۰ ; تنزیه خدا ۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۷، ۳۶ ۱۷، ۲۷ ; ربوبیت خدا ۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۷، ۳۶ ۲۱ ; کمال خدا ۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۷، ۳۶ ۲۶
- خضوع:۲۲
- دعا:۲۸ آثار دعا ۲۸ ۳۴
- ذکر: خدا ۱، ۵، ۶، ۷، ۳۶ ; فضیلت ذکر خدا ۲، ۳
- زمین: آفرینش زمین ۱، ۴، ۵، ۶، ۷، ۹، ۱۰، ۱۴، ۱۸ ; موجودات زمین ۱۲
- شناخت: ابزار شناخت ۱۱ ; حسّى شناخت ۱۱ ; شناخت عقلى ۱۱ ; منابع شناخت ۱۰
- عاقلان:۱۵، ۲۵، ۳۱، ۳۳ ایمان عاقلان ۱۵، ۲۵، ۳۱، ۳۳ ۲۶ ; خضوع عاقلان ۱۵، ۲۵، ۳۱، ۳۳ ۲۲ ; دعاى عاقلان ۱۵، ۲۵، ۳۱، ۳۳ ۲۸ ; ویژگى عاقلان ۱۵، ۲۵، ۳۱، ۳۳ ۱، ۶
- عذاب: آتش عذاب ۳۵ ; عوامل نجات از عذاب ۲۸، ۳۰، ۳۱، ۳۴
- عقل: نقش عقل ۱۹
- قیامت:۲۹، ۳۱
- کیفر:۳۵ اخروى ۲۹
- نماز: احکام نماز ۳۷ ; فضیلت نماز ۳۶ ; نماز بیمار ۳۷
- وحى: نقش وحى ۱۹
منابع
- ↑ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۲، ص ۶۹۳.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شيخ طوسي و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۱۷۲.
- ↑ كتاب نهج البيان از شيبانى و تفسير برهان.
- ↑ کافى، ج ۳، ص ۴۱۱، ح ۱۱ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۱۱، ح ۱۷۴.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۱۱، ح ۱۷۳ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۷.