البقرة ٢٦٠
ترجمه
البقرة ٢٥٩ | آیه ٢٦٠ | البقرة ٢٦١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَوْتَی»: جمع میّت، مردگان. «بَلَی»: آری. حرف جواب است. برای ابطال نفی متقدّم و افاده اثبات مفهوم بعد از خود میآید. «صُرْهُنَّ»: آنها را به خود نزدیک کن. آنها را بهم بیامیز. آنها را پاره پاره کن. از ماده (صَور) به معنی میل یا قطع. «جُزْءاً»: قطعه و پاره و تکّه. «أُدْعُهُنَّ»: آنها را صدا بزن. «سَعْیاً»: شتابان. مصدری است به معنی اسم فاعل و حال بشمار است و تقدیر چنین است: یَأْتِینَکَ سَاعِیَاتٍ. همچون: جَآءَ زَیْدٌ رَکْضاً؛ أَیْ رَاکِضاً. یا این که مفعول مطلق است و همچون قَعَدْتُ جُلُوساً میباشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قَالَ رَبِ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ... (۴) قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ... (۴) وَ قَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِي بِهِ... (۶)
تفسیر
- آيات ۲۶۰ - ۲۵۸ ، سوره بقره
- منشاء اعتقاد به رب النوع ها و پرستش بتها
- ادعاى ربوبيت سلاطين و حاكمان خودكامه به سوء استفاده از اعتقادات باطل عوام
- محاجه و مشاجره ابراهيم (ع ) با نمرود، پادشاه زمان كه مدعى الوهيت بوده
- نيرنگ نمرود در محاجه با ابراهيم
- دفع يك توهم در باره جمله ((خدا به او (نمورد) ملك و دولت داد))
- توضيح احتجاجات ابراهيم (ع ) و تناسب آنها با عوامفريبى هاى نمرود و انحطاط فكرى مردم آن زمان
- احتجاج دوم ابراهيم (ع ) كه نمرود در برابر آن چاره اى جز تسليم نداشت
- ستم كارى علت محروميت از هدايت است
- گفتارى در باره اينكه احسان وسيله هدايت و ظلم باعث گمراهى است
- بيان دو مقدمه براى روشن شدن وجه محروميت ظالمين از هدايت الهى به سوى كمال
- در امور اعتبارى و تكوينى از هر امرى آثار خودش بروز مى كند
- حق ، مرگ و تزلزلى ندارد و باطل نيز ثبات و بقائى ندارد هر چند صباحى امر بر افرادى مشتبه شود
- وجوه مختلفى كه مفسرين در باره عطف موجود در اين آيه گفته اند
- حق ، مرگ و تزلزلى ندارد و باطل نيز ثبات و بقائى ندارد هر چند صباحى امر بر افرادى مشتبه شود
- آيات سه گانه اى مورد بحث و به كار رفتن سه جور سياق براى فهم مخاطب
- طرح يك سؤ ال در ارتباط با آيه مورد بحث و پاسخ به آن
- سخن بعضى از مفسرين مبنى بر اينكه مراد از موت در ((فاماته الله )) بيهوشى است . ورد آن
- شرح قصه پيامبرى كه خدا او را مى راند و سپس زنده كرد و توضيح جوانب آن و پاسخ به اشكالاتى كه به نظر مى رسد
- پيامبرى كه بعد از مرگ زنده شد، بعد از زنده شدن به صحت علم قبلى خود پى برد نه اينكه جاهل بود و علم پيدا كرد
- مراد ابراهيم (ع ) از سؤ ال از چگونگى زنده كردن مردگان ((ارنى كيف تحيى الموتى ))
- سه دليل بر اينكه مراد ابراهيم (ع ) اين بود كه خدا كيفيت احياء را به او نشان دهد نه اصل احياء
- گفته برخى از مفسرين مبنى بر اينكه ابراهيم (ع ) درخواست علم به كيفيت احياء را نموده نه ديدن آن را
- پنچ دليلى كه مفسر مذكور بر اثبات گفتار خود آورده است
- بى اعتبارى آن نظريه و پاسخ به دلايل پنجگانه آن
- تفسير باطل يكى از مفسرين در باره درخواست ابراهيم (ع ) از خداوند در خصوص رؤ يت چگونگى احياء مردگان
- وجه بطلان تفسير مزبور
- سؤ ال خداوند از ابراهيم (ع ) و جواب ابراهيم .. ((قال اولم تومن ؟ قال بلى ...))
- وجود خطورات نفسانى موهوم و منافى عقايد يقينى منافاتى با ايمان و تصديق ندارد
- در مشاهده و حس اثرى هست كه علم آن اثر را ندارد
- نكاتى كه در پاسخ خداوند به درخواست ابراهيم وجود دارد
- دو نكته اى كه با دقت در سؤ ال ابراهيم (ع ) از خداوند در مى يابيم
- بحث روايتى (در ذيل آيات محاجه ابراهيم (ع ) و درخواست او از خداى تعالى و پاسخ حضرت حق به او...)
- رواياتى از اءئمه معصومين (ع ) در باره (و اذ قال ابراهيم رب ارنى كيف تحيى الموتى ...) و داستان آن
- دو شبهه در ارتباط با اين روايت و پاسخ آن
- سخن در اينكه چهار پرنده اى كه ابراهيم انتخاب كرد چه بودند
نکات آیه
۱ - خداوند با نشان دادن کیفیّت احیاى مردگان، ابراهیم (ع) را به نور، هدایت کرد. (اللّه ولىّ الّذین امنوا یخرجهم من الظّلمات الى النّور ... و اذ قال ابرهیم ربّ) داستان ابراهیم (ع) در آیه شریفه، مثال و ارائه نمونه اى دیگر است براى ولایت الهى و ثمره آن. یعنى این داستان، نمونه اى براى هدایت مؤمنان پذیراىِ ولایت به نور و خارج ساختن آنان از ظلمات و تاریکى است.
۲ - یادآورى ماجراى ابراهیم (ع) و زنده شدن مرغان، باعث اطمینان به قدرت الهى، بر احیاى مردگان (و اذ قال ابرهیم ربّ ارنى کیف تحیى الموتى)
۳ - پرسش ابراهیم (ع) از خداوند، درباره نشان دادن کیفیّت احیاى مردگان براى آرامش خاطر خویش (و اذ قال ابرهیم ربّ ارنى کیف تحیى الموتى ... لطمئنّ قلبى)
۴ - احیاى مردگان، از شؤون ربوبیّت خداوند (ربّ ارنى کیف تحیى الموتى)
۵ - خداوند، احیاکننده مردگان (کیف تحیى الموتى)
۶ - ایمان ابراهیم (ع) به اصل معاد و احیاى مردگان (قال اولم تؤمن قال بلى)
۷ - ارزش پى جویى و پژوهش، براى کشف حقایق و معارفِ دینى (قال ابرهیم ربّ ارنى کیف تحیى الموتى)
۸ - سیر رشد معرفتىِ حضرت ابراهیم (ع)، از ایمان به اطمینان درونى (قال اولم تؤمن قال بلى و لکن لیطمئنّ قلبى)
۹ - مشاهدات حسّى، از جمله ابزار شناخت (ربّ ارنى کیف تحیى الموتى)
۱۰ - آرامش خاطر و اطمینان قلبى، مرتبه اى از مراحل عالى رشد ایمان و اعتقاد دینى (اولم تؤمن قال بلى و لکن لیطمئنّ قلبى)
۱۱ - قلب، کانون ایمان و آرامش خاطر (لیطمئنّ قلبى)
۱۲ - دانایى به چگونگى احیاى مردگان از جانب خداوند، شرط ایمان به اصل معاد نیست. (ربّ ارنى کیف تحیى الموتى قال اَوَلم تُؤمِن قال بلى)
۱۳ - گفتگوى حضرت ابراهیم (ع) و خداوند (و اذ قال ابراهیم ... قال اَوَلم تُؤمن قال بلى ... قال فخذ اربعة من الطیر)
۱۴ - امر خدا به ابراهیم (ع)، براى نشان دادن کیفیّت احیاى مردگان، به گرفتن چهار مرغ و کشتن و در هم کوبیدن آنها و قرار دادن هر جزئى بر کوهى و فراخواندنشان تا زنده گردند و شتابان به سوى او روند. (قال فخذ ... ثمّ ادعهنّ یأتینک سعیاً) مفرد آوردن کلمه جزء (منهنّ جزءاً)، حکایت از این معنا دارد که مرغان را در هم کوبید و مخلوط کرد و الاّ باید گفته شود: «منهنّ اجزاء»، نه جزءاً.
۱۵ - امر خداوند به ابراهیم (ع)، درباره مأنوس ساختن پرندگانى که مأمور ذبح آنها گردیده بود با خویش* (فصرهنّ الیک) متعدّى شدن کلمه «فصرهنّ» به «الى» نشانگر این است که آن کلمه، متضمن معناى «املهن» است ; یعنى آنها را به خود متمایل ساز که لازمه آن، انس گرفتن پرندگان با ابراهیم (ع) است. بر این اساس، کُشتن پرندگان و مخلوط کردن آنها از جمله «ثمّ اجعل على کلّ جبل منهنّ جزءاً» معلوم مى شود.
۱۶ - بازگشت پرندگان ذبح شده به جانب ابراهیم (ع)، پس از فراخوانى آنها (ثمّ ادعهنّ یأتینک سعیاً)
۱۷ - بازگشت آدمیان به هنگامه رستاخیز، با همان جسم دنیایى (کیف تحیى الموتى ... ثم ادعهنّ یأتینک سعیاً)
۱۸ - اعطاى ولایت تکوینى از جانب خدا، براى برخى از بندگان خاصّ خود (و اذ قال ابرهیم ... یأتینک سعیاً)
۱۹ - امکان زنده شدن مردگان در دنیا (فخذ اربعة من الطیر ... ثمّ ادعهنّ یأتینک سعیاً)
۲۰ - خداوند، جمع کننده اجزاى پراکنده شده قبلى مردگان، و زنده کننده آنان در هنگامه رستاخیز (قال فخذ اربعة من الطیر ... ثمّ ادعهنّ یأتینک سعیاً)
۲۱ - ارائه نمونه هاى عینى از جانب خداوند، از راههاى اثبات حقّ و هدایت الهى (فخذ اربعة من الطیر ... یأتینک سعیاً)
۲۲ - خداوند، عزیز (غالب و پیروز) و حکیم است. (انّ اللّه عزیز حکیم)
۲۳ - جمع میان اجزاى پراکنده مردگان و احیاى آنان، بر اساس حکمت خداوندى (ثمّ اجعل ... ثمّ ادعهنّ ... انّ اللّه عزیز حکیم)
۲۴ - حاکمیّت و تسلط خداوند بر عالم مرگ و حیات، دانایى او به کیفیّت ترکیب اجزاىِ مردگان و زنده کردن آنان (و اعلم انّ اللّه عزیز حکیم)
۲۵ - توجّه به عزّت و حکمت الهى، هموارکننده شناختِ چگونگىِ زنده شدن مردگان (و اعلم انّ اللّه عزیز حکیم)
۲۶ - لزوم آگاهى و توجّه به اسامى و صفات الهى (و اعلم انّ اللّه عزیز حکیم)
روایات و احادیث
۲۷ - طاووس، خروس، کبوتر و کلاغ، چهار پرنده اى که ابراهیم (ع) برگزید. (فخذ اربعة من الطیر) امام صادق (ع): ... فاخد ابراهیم الطاووس و الدیک و الحمام و الغراب ...[۱].
۲۸ - پرسش ابراهیم (ع) از خداوند درباره کیفیّت زنده شدن مردگان، به انگیزه اطمینان قلب خود به خلیل اللّه بودنش (قال إبرهیم ربّ ارنى ... لیطمئنّ قلبى) امام رضا (ع) درباره «لیطمئنّ قلبى» در آیه فوق فرمود: ... و لکن لیطمئن قلبى على الخلّة[۲].
۲۹ - حضرت ابراهیم (ع)، اجزاىِ مرغان را بر ده کوه قرار داد. (ثمّ اجعل على کلّ جبل منهنّ جزءاً) امام صادق (ع): ... و کانت الجبال عشرة.[۳]
موضوعات مرتبط
- ابراهیم (ع): ابراهیم (ع) خلیل ۲۸ ; ابراهیم (ع) و پرندگان ۱۶، ۲۷، ۲۹ ; امر به ابراهیم (ع) ۱۴، ۱۵ ; پرسش ابراهیم (ع) ۳، ۲۸ ; تکلّم ابراهیم (ع) با خدا ۱۳ ; رشد ابراهیم (ع) ۸
- اسماء و صفات: ۲۶ حکیم ۲۲ ; عزیز ۲۲
- اطمینان: اطمینان قلب ۱۱ ; اهمیّت اطمینان ۱۰ ; عوامل اطمینان ۲، ۳، ۲۸
- ایمان: ایمان به معاد ۶، ۱۲ ; زمینه ایمان ۲۵ ; شرایط ایمان ۱۲ ; مراتب ایمان ۸، ۱۰
- پرندگان: احیاى پرندگان ۱۶، ۲۳ ; ذبح پرندگان ۱۵، ۱۶
- تاریخ: ذکر حوادث تاریخ ۲ ; فواید تاریخ ۲
- تحقیق: اهمیّت تحقیق ۷
- تربیت: الگو در تربیت ۲۱ ; روش تربیت ۲۱
- توحید: توحید افعالى ۲۴
- جهان بینى: جهان بینى و ایدئولوژى ۲۵
- حیات: منشأ حیات ۲۴
- خدا: افعال خدا ۴، ۵، ۲۰ ; اوامر خدا ۱۴، ۱۵ ; حاکمیّت خدا ۲۴ ; حکمت خدا ۲۳، ۲۵ ; ربوبیّت خدا ۴ ; عزّت خدا ۲۵ ; عطایاى خدا ۱۸ ; علم خدا ۲۴ ; قدرت خدا ۲ ; هدایت خدا ۱، ۲۱
- خروس: ۲۷
- رجعت: ۱۹
- رشد: مراحل رشد ۱۰
- شناخت: ابزار شناخت ۹، ۱۴ ; شناخت حسّى ۳، ۹، ۲۸
- طاووس: ۲۷
- کبوتر: ۲۷
- کلاغ: ۲۷
- مردگان: احیاى مردگان ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۱۲، ۱۴، ۱۶، ۱۹، ۲۰، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۸
- مرگ: منشأ مرگ ۲۴
- معاد: معاد جسمانى ۱۷، ۲۰
- معرفت شناسى: ۹
- ولایت: ولایت تکوینى ۱۸
- هدایت: زمینه هدایت ۲۱ ; عوامل هدایت ۱