روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۳۳۹
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الدِّيَات
روي الحسن بن محبوب عن مالك بن عطيه عن ابيه عن سلمه بن كهيل قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۳۳۸ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۳۴۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۵ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۵۲۸
سلمة بن كهيل كه از روات عامّه است نقل كرده است: مردى را نزد امير مؤمنان عليه السّلام آوردند كه بخطا شخصى را كشته بود، حضرت عليه السّلام پرسيد: خويشان و خاندان تو كيانند؟ مرد گفت: من در اين ديار خويش و قومى ندارم، فرمود: از اهل كدام ديار هستى؟ عرض كرد: از اهل موصل هستم و در آنجا خويشان و بستگانى داشتهام، امام عليه السّلام تحقيق كرد و او در كوفه خويش و فاميلى نداشت، گويد: پس به عامل خود در موصل نامهاى نوشت بدين صورت كه فلان كس پسر فلان شخص كه خصوصيّاتش چنين و چنانست مردى را از مسلمانان بخطا كشته است، و اظهار ميدارد كه او از اهل موصل است و در آنجا خويشان و خانواده دارد، و من اكنون او را بهمراه فلان فرزند فلان بخصوصيّات و نشانى چنين و چنان بنزد تو فرستادم، و چون بر تو وارد شدند بيارى خداوند، و كتاب مرا قراءت كردى در باره او تفحّص و جستجو كن و بپرس از اينكه آيا خويشاوندى از مسلمين دارد يا نه، و چنانچه از اهل موصل بود و در آنجا خويشان مسلمانى داشت كه در موصل بدنيا آمدهاند پس كليّه را نزد خود بخوان، سپس بنگر آيا ميان آن جماعت مردى هست كه از او ارث برد از آن سهامى كه در كتاب خداوند براى ميراثخواران معيّن فرموده كه ديگرى وى را از آن باز نمىدارد، پس او را ملزم به پرداخت ديه مقتول بدار، و از وى بتدريج تا مدت سه سال بستان، و چنانچه در آنجا خويشاوندى كه ارث بر از سهامى كه در كتاب خدا معيّن شده است ندارد، و خويشان موجودش همه در يك طبقه هستند، پس همه ديه را بر خويشان پدرى و مادرى او از مردان كه بسنّ بلوغ رسيدهاند و مسلمانند توزيع كن بدين صورت كه بر خويشان پدرى دو سوّم و بر خويشان مادرى يك سوّم ديه را مقرّر دارى، و اگر خويشاوند مادرى نداشت، پس آن ديه را به خويشان پدرى او از مردان مسلمان تقسيم كن و آنان را به پرداخت آن تا مدّت سه سال مأمور ساز، و اگر خويشى، نه از جانب پدر و نه از جانب مادر نداشت، پس ديه را بر اهل موصل آنان كه در آنجا بدنيا آمده و در همان جا زيست و پرورش يافتهاند توزيع كن و ديگران را در آنها داخل مساز، و ديه را بتدريج تا مدّت سه سال در سه نوبت از آنان بستان تا تماما أخذ شود، به اميد خداوند، و اگر براى آن شخص خويشانى از اهل موصل نبود، و خود او نيز از اهل آنجا نشد و بيهوده مىگفت، پس او را با فرستادهام فلانى باز گردان بيارى خداوند، و من خود وليّ اويم و از جانب او ديه را مىپردازم و نميگذارم خون مرد مسلمانى پايمال گردد.