روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۳۳۹

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۱ توسط Move page script (بحث | مشارکت‌ها) (Move page script صفحهٔ من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۳۳۹ را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۳۳۹ منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الدِّيَات

روي الحسن بن محبوب عن مالك بن عطيه عن ابيه عن سلمه بن كهيل قال :

أُتِيَ‏ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع‏ بِرَجُلٍ قَدْ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً فَقَالَ‏ عَلِيٌّ ع‏ مَنْ عَشِيرَتُكَ وَ قَرَابَتُكَ فَقَالَ مَا لِي بِهَذِهِ اَلْبَلْدَةِ قَرَابَةٌ وَ لاَ عَشِيرَةٌ فَقَالَ مِنْ أَهْلِ أَيِّ اَلْبُلْدَانِ أَنْتَ فَقَالَ أَنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ‏ اَلْمَوْصِلِ‏ وُلِدْتُ بِهَا وَ لِي فِيهَا قَرَابَةٌ وَ أَهْلُ بَيْتٍ فَسَأَلَ‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ عَنْهُ فَلَمْ يَجِدْ لَهُ‏ بِالْكُوفَةِ قَرَابَةً وَ لاَ عَشِيرَةً قَالَ فَكَتَبَ إِلَى عَامِلِهِ عَلَى‏ اَلْمَوْصِلِ‏ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ فُلاَنَ بْنَ فُلاَنٍ وَ حِلْيَتُهُ كَذَا وَ كَذَا قَتَلَ رَجُلاً مِنَ‏ اَلْمُسْلِمِينَ‏ خَطَأً وَ قَدْ ذَكَرَ أَنَّهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ‏ اَلْمَوْصِلِ‏ وَ أَنَّ لَهُ بِهَا قَرَابَةً وَ أَهْلَ بَيْتٍ وَ قَدْ بَعَثْتُ بِهِ إِلَيْكَ مَعَ رَسُولِي فُلاَنِ بْنِ فُلاَنٍ وَ حِلْيَتُهُ كَذَا وَ كَذَا فَإِذَا وَرَدَا عَلَيْكَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَقَرَأْتَ كِتَابِي فَافْحَصْ عَنْ أَمْرِهِ وَ سَلْ عَنْ قَرَابَتِهِ مِنَ‏ اَلْمُسْلِمِينَ‏ فَإِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ‏ اَلْمَوْصِلِ‏ مِمَّنْ وُلِدَ بِهَا وَ أَصَبْتَ لَهُ بِهَا قَرَابَةً مِنَ‏ اَلْمُسْلِمِينَ‏ فَاجْمَعْهُمْ إِلَيْكَ ثُمَّ اُنْظُرْ فَإِنْ كَانَ هُنَاكَ رَجُلٌ يَرِثُهُ لَهُ سَهْمٌ فِي‏ اَلْكِتَابِ‏ لاَ يَحْجُبُهُ عَنْ مِيرَاثِهِ أَحَدٌ مِنْ قَرَابَتِهِ فَأَلْزِمْهُ اَلدِّيَةَ وَ خُذْهُ بِهَا فِي ثَلاَثِ سِنِينَ‏ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ مِنْ قَرَابَتِهِ أَحَدٌ لَهُ سَهْمٌ فِي‏ اَلْكِتَابِ‏ وَ كَانُوا قَرَابَتَهُ سَوَاءً فِي اَلنَّسَبِ فَفُضَّ اَلدِّيَةَ عَلَى قَرَابَتِهِ مِنْ قِبَلِ أَبِيهِ وَ عَلَى قَرَابَتِهِ مِنْ قِبَلِ أُمِّهِ مِنَ اَلرِّجَالِ اَلْمُدْرِكِينَ‏ اَلْمُسْلِمِينَ‏ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلَى قَرَابَتِهِ مِنْ قِبَلِ أَبِيهِ ثُلُثَيِ اَلدِّيَةِ وَ اِجْعَلْ عَلَى قَرَابَتِهِ مِنْ قِبَلِ أُمِّهِ ثُلُثَ اَلدِّيَةِ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ لَهُ قَرَابَةٌ مِنْ أُمِّهِ فَفُضَّ اَلدِّيَةَ عَلَى قَرَابَتِهِ مِنْ قِبَلِ أَبِيهِ مِنَ اَلرِّجَالِ اَلْمُدْرِكِينَ‏ اَلْمُسْلِمِينَ‏ ثُمَّ خُذْهُمْ بِهَا وَ اِسْتَأْدِهِمُ اَلدِّيَةَ فِي ثَلاَثِ سِنِينَ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ قَرَابَةٌ مِنْ قِبَلِ أَبِيهِ وَ لاَ قَرَابَةٌ مِنْ قِبَلِ أُمِّهِ فَفُضَّ اَلدِّيَةَ عَلَى أَهْلِ‏ اَلْمَوْصِلِ‏ مِمَّنْ وُلِدَ بِهَا وَ نَشَأَ وَ لاَ تُدْخِلَنَّ فِيهِمْ غَيْرَهُمْ مِنْ أَهْلِ اَلْبُلْدَانِ ثُمَّ اِسْتَأْدِ ذَلِكَ مِنْهُمْ فِي ثَلاَثِ سِنِينَ فِي كُلِّ سَنَةٍ نَجْماً حَتَّى تَسْتَوْفِيَهُ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لِفُلاَنِ بْنِ فُلاَنٍ قَرَابَةٌ مِنْ أَهْلِ‏ اَلْمَوْصِلِ‏ وَ لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِهَا وَ كَانَ مُبْطِلاً فَرُدَّهُ إِلَيَّ مَعَ رَسُولِي فُلاَنِ بْنِ فُلاَنٍ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَأَنَا وَلِيُّهُ وَ اَلْمُودِي عَنْهُ وَ لاَ يُبْطَلُ دَمُ اِمْرِئٍ‏ مُسْلِمٍ‏


من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۳۳۸ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۳۴۰
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۴
بخش : كتاب الديات
عنوان : حدیث امام على (ع) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۴ كِتَابُ الدِّيَات‏‏‏ بَابُ الْعَاقِلَة
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۵ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۵۲۸

سلمة بن كهيل كه از روات عامّه است نقل كرده است: مردى را نزد امير مؤمنان عليه السّلام آوردند كه بخطا شخصى را كشته بود، حضرت عليه السّلام پرسيد: خويشان و خاندان تو كيانند؟ مرد گفت: من در اين ديار خويش و قومى ندارم، فرمود: از اهل كدام ديار هستى؟ عرض كرد: از اهل موصل هستم و در آنجا خويشان و بستگانى داشته‏ام، امام عليه السّلام تحقيق كرد و او در كوفه خويش و فاميلى نداشت، گويد: پس به عامل خود در موصل نامه‏اى نوشت بدين صورت كه فلان كس پسر فلان شخص كه خصوصيّاتش چنين و چنانست مردى را از مسلمانان بخطا كشته است، و اظهار ميدارد كه او از اهل موصل است و در آنجا خويشان و خانواده دارد، و من اكنون او را بهمراه فلان فرزند فلان بخصوصيّات و نشانى چنين و چنان بنزد تو فرستادم، و چون بر تو وارد شدند بيارى خداوند، و كتاب مرا قراءت كردى در باره او تفحّص و جستجو كن و بپرس از اينكه آيا خويشاوندى از مسلمين دارد يا نه، و چنانچه از اهل موصل بود و در آنجا خويشان مسلمانى داشت كه در موصل بدنيا آمده‏اند پس كليّه را نزد خود بخوان، سپس بنگر آيا ميان آن جماعت مردى هست كه از او ارث برد از آن سهامى كه در كتاب خداوند براى ميراث‏خواران معيّن فرموده كه ديگرى وى را از آن باز نمى‏دارد، پس او را ملزم به پرداخت ديه مقتول بدار، و از وى بتدريج تا مدت سه سال بستان، و چنانچه در آنجا خويشاوندى كه ارث بر از سهامى كه در كتاب خدا معيّن شده است ندارد، و خويشان موجودش همه در يك طبقه هستند، پس همه ديه‏ را بر خويشان پدرى و مادرى او از مردان كه بسنّ بلوغ رسيده‏اند و مسلمانند توزيع كن بدين صورت كه بر خويشان پدرى دو سوّم و بر خويشان مادرى يك سوّم ديه را مقرّر دارى، و اگر خويشاوند مادرى نداشت، پس آن ديه را به خويشان پدرى او از مردان مسلمان تقسيم كن و آنان را به پرداخت آن تا مدّت سه سال مأمور ساز، و اگر خويشى، نه از جانب پدر و نه از جانب مادر نداشت، پس ديه را بر اهل موصل آنان كه در آنجا بدنيا آمده و در همان جا زيست و پرورش يافته‏اند توزيع كن و ديگران را در آنها داخل مساز، و ديه را بتدريج تا مدّت سه سال در سه نوبت از آنان بستان تا تماما أخذ شود، به اميد خداوند، و اگر براى آن شخص خويشانى از اهل موصل نبود، و خود او نيز از اهل آنجا نشد و بيهوده مى‏گفت، پس او را با فرستاده‏ام فلانى باز گردان بيارى خداوند، و من خود وليّ اويم و از جانب او ديه را مى‏پردازم و نميگذارم خون مرد مسلمانى پايمال گردد.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)