روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۸
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، أَبْوَابُ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَام-بَابُ آدَابِ الْقَضَاء
قال امير المومنين ع لشريح :
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۷ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۵
و امير المؤمنين عليه السّلام به شريح فرمود: اى شريح بنگر كسانى كه با داشتن تمكّن در پرداخت بدهى تعلّل مىورزند و وقتگذرانى و مماطله مىنمايند و بزور متوسل شده و امروز و فردا كرده و بدهى خود را نمىپردازند بر ايشان سخت بگير و بر آنها كه تمكن دارند و نمىدهند يا كسانى كه به حكّام رشوه مىدهند تا از پرداخت بدهى سر باز زنند، دار و درخت و اراضى آنها را در معرض فروش قرار ده زيرا من از رسول خدا (ص) شنيدم كه مىفرمود: در صورتى كه مسلمانى پرداخت بدهى خود را بتعويق انداخت در صورتى كه آمادگى براى پرداخت داشته باشد اين ستم است در حق مسلمان طلبكار، و هر كس كه تهيدست بود و صاحب مال يا خانه يا اثاثيهاى هم نبود، راهى بر او نيست و بايد طلبكار، وى را مهلت دهد تا متمكّن گردد. و فرمود: بدان كه مردم را بر حقّ وادار نمىكند مگر آنكه از باطل بازشان دارد. سپس فرمود ميان مسلمانان بمساوات عمل كن از جهت خوشروئى و خوشگوئى و همصحبتى تا نزديكان اميد بيجا در تجاوزكارى تو نبندند، و بيگانگان و دشمنان هم از عدل تو مأيوس نشوند، «و ردّ اليمين على المدّعي مع بيّنة» ردّ قسم بر مدعى صاحب بيّنه كن اين بر خلاف مذهب شيعه است و اصل در مذهب ما آنست كه مدّعى پس از اقامه بينه مجبور به قسم نيست و شايد اين حكم در صورتى باشد كه صحّت دليل مورد ترديد باشد، چنان كه جمله بعد كه مىفرمايد:
«فإنّ ذلك أجلى للعمى و أثبت في القضاء»
اين براى روشن شدن مورد تاريك حكم بهتر و براى اثبات حكم قوىتر است، مؤيّد آنست يا اينكه در جمله سقطى واقع شده مثلا
«و ردّ اليمين على المدعى مع عدم البينه»
بوده يعنى با نبودن شاهد.] و بدان كه مسلمانان هر كدام نسبت به ديگرى عادلند مگر آنكه در مورد حدّى تازيانه خورده و توبه هم ننموده باشد يا آن كس كه به شهادت دادن دروغ معروف شده يا مورد گمان بد است و در موردش سوء ظنّ دارند يا متّهم است، و زنهار كه از مجلس قضا خستگى نشان دهى و خود را ناراحت يابى، همان مجلسى كه خداوند متعال براى آن پاداش قرار داده و بهترين ذخيره آخرت را براى كسى كه بحق حكم راند مهيّا ساخته است، و نيز دستور فرمود: براى كسى كه شاهدانش غايبند مدّتى معيّن كن تا حاضرشان كند و وقتى حاضر شدند تو خود حقّ را معيّن كرده و بستان و بصاحبش باز گردان و اگر حاضرشان نساخت پس بناچار حكم را بر ايشان مطابق موازين صادر نماى، بعد امام عليه السّلام به شريح تذكر داد كه مبادا حكمى در قصاص يا حدّى از حدود مردم و يا حقّى از حقوق الهى به اجرا گذارى جز اينكه قبلا با من در ميان گذارى، و نيز زنهار كه با شكم گرسنه در مجلس قضا بنشينى، مگر چيزى بخورى، بيارى خداى متعال.