روایت:الکافی جلد ۸ ش ۳۲۶
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
علي بن ابراهيم عن هارون بن مسلم عن مسعده بن صدقه عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۸ ش ۳۲۵ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۳۲۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۴۶
مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه فرمود: على عليه السّلام را رسم چنان بود كه هنگامى كه باران ميگرفت (در اول آمدن باران) زير آن ميايستاد تا سر و ريش و جامهاش تر ميشد، پس بدان حضرت عرض كردند: اى امير المؤمنين زير سقفى برويد (كه باران شما را تر نكند)! فرمود: اين همان آبى است كه تازه از عرش آمده است. سپس شروع كرده فرمود: همانا در زير عرش دريائى قرار دارد و آبى در آن دريا است كه روزى حيوانات را آن آب ميروياند، و چون خداى عز ذكره اراده فرمايد كه از روى مهر خويش آنچه را خواهد براى آنها بروياند بدان آب وحى فرمايد و آن آب نيز- چنانچه گمانم هست كه فرمود- بر طبق خواسته او از آسمانى بآسمان ديگر باران فرو ريزد همچنان تا برسد بآسمان دنيا. پس آسمان دنيا نيز آن آبها را بابر افكند، و ابر همانند غربالى است، سپس خداوند بباد وحى كند كه آن را بكوب و آبش ساز همانند آبهاى معمولى و سپس بفلان جا ببر و بر آنها ببار تا چنين و چنان سيلى يا غير آن گردد. ابر نيز مطابق دستور حقتعالى بر آنجا كه مأمور است ببارد و هيچ قطره بارانى نيست جز آنكه بهمراهش فرشتهاى است تا آن را بجايگاهش برساند، و هيچ قطره بارانى از آسمان فرو نريزد جز روى شماره معين و اندازه معلومى مگر آن بارانى كه در روز طوفان نوح (ع) باريد كه چون نهرى فرو ريخت بىاندازه و بدون شماره. راوى گويد: سپس امام صادق (ع) از پدرانش عليهم السّلام از رسول خدا (ص) حديث كرد كه آن حضرت فرمود: همانا خداى عز و جل ابر را غربال باران قرار داده كه در ابتدا آن را بصورت تگرگ و يخ قرار داده و ابر است كه آن را آب كند و بصورت باران درآورد تا بدان چه اجابت ميكند زيانش نرساند، و آنچه تگرگ و صاعقه مىبينيد آنها عذابهائى است كه از جانب خداى عز و جل اصابت كند بهر يك از بندگانش كه خواهد. سپس فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: بباران و هم چنين بماه نو اشاره نكنيد كه اين كار را خداوند خوش ندارد.
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۲۸۲
مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود: على عليه السّلام را عادت بر آن بود كه در آغاز بارش باران زير آن مىايستاد تا سر و ريش و جامهاش تر مىشد.پس به حضرت عليه السّلام عرض شد: بهتر است زير سقفى بروى. حضرت عليه السّلام فرمود: اين همان آبى است كه تازه از عرش رسيده، سپس حضرت عليه السّلام چنين سخن آغازيد و فرمود: در زير عرش دريايى نهان شده است و آبى در آن درياست كه روزى حيوانات را آن آب مىروياند، و هنگامى كه خداوند والانام اراده كند كه از روى مهر آنچه را خواهد براى آنها بروياند بدان آب وحى فرمايد و آن آب نيز- آن گونه كه گمان مىكنم فرمود- بر طبق خواسته او همچنان از آسمانى به آسمان ديگر فرو ريزد تا به آسمان دنيا مىرسد، پس آسمان دنيا نيز، آن آبها را برابر مىافكند و ابر چونان غربال است. سپس خداوند به باد وحى مىفرمايد كه: ابر را بكوب و آبش بساز همچون آبهاى ديگر و سپس به فلان جا ببر و بر آنها ببار تا سيل و جز آن جريان يابد. او نيز بر اساس دستورات الهى بر آن جا كه بدو دستور داده شده ببارد و هيچ قطره بارانى نيست مگر آنكه فرشتهاى همراه آن است تا آن را در جايگاهش بنشاند. و هيچ قطره بارانى فرو نريزد مگر به تعداد معين و اندازه مشخص جز بارانى كه در روز طوفان نوح عليه السّلام باريدن گرفت كه سيل آسا بريخت بىهيچ اندازه و شمارى.راوى مىگويد: سپس امام صادق عليه السّلام از پدرانش عليهم السّلام و از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حديث كرد كه آن حضرت فرمود: همانا خداى عزّ و جلّ ابر را غربالهاى باران قرار داد، و در آغاز آن را به صورت تگرگ گرداند و ابر است كه آن را آب مىكند و به صورت باران در مىآورد تا بدان چه اصابت مىكند زيان نرساند، و تگرگ و آذرخشى كه مىبينيد در واقع عذابهايى است از سوى خداى عزّ و جلّ تا به هر يك از بندگانش كه خواهد اصابت كند.سپس فرمود: پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: به باران و هلال ماه اشاره نكنيد كه خداوند اين كار را خوش نمىدارد