عبس ١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۲۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

چهره در هم کشید و روی برتافت...

رو ترش كرد و رخ برتافت
چهره در هم كشيد و روى گردانيد،
عبوس و ترشرو گشت.
چهره در هم کشید و روی گردانید،
روى را ترش كرد و سر برگردانيد.
ترشرویی کرد و روی بر تافت‌
روى در هم كشيد و رخ برتافت
چهره در هم کشید و روی برتافت!
(ای پیمبر خوش‌خو! آن تندخو) چهره در هم کشید، و روی گردانید،
روی درهم کشید و پشت کرد


سوره عبس آیه ١ عبس ٢
سوره : سوره عبس
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَبَسَ»: چهره در هم کشید. اخم و تخم کرد. مخاطب پیغمبر است. بدان گاه که سران قریش در خدمتش بودند و امیدوار بود که دعوتش را بپذیرند و با اسلام ایشان، قبائل و مردمان زیادی آئین یکتاپرستی را پذیرا گردند، مسلمان نابینای صادق و صمیمی و عاشق دینداری، و راغب فهم علم و دانش آسمانی، به نام ابن ام‌مکتوم به مجلس درآمد و با صدای بلند مکرّراً از آن حضرت تقاضای درس و وعظ قرآن و احکام دین کرد. اثر ناخوشنودی در چهره مبارکش پدیدار شد و از او روی گرداند و سرگرم ادامه دعوت اشراف به سوی دین خدا گردید. لذا مورد خطاب و عتاب آفریدگار قرار گرفت، و این مسأله، درس عبرت جاویدانی برای مسلمانان شد.


تفسیر

نکات آیه

۱ - چهره درهم کشیدن یکى از مسلمانان صدراسلام و روى گردانى اعتراض آمیز او، از مسلمانى که با ظاهرى ناخوشایند نزد او حاضر شده بود. (عبس و تولّى) فاعل «عبس» در آیه شریفه ذکر نشده است; ولى به قرینه نکوهش شدیدى که از او در آیات بعد آمده است; وى فردى بود که خداوند از اخلاق او رضایت کامل نداشت.

۲ - خداوند، نقاط ضعف مسلمانان صدراسلام را به آنان گوشزد مى کرد و ایشان را با خطاهایشان آشنا مى ساخت. (عبس و تولّى)

۳ - لزوم آگاهى از شیوه صحیح برخوردهاى اجتماعى و پرهیز از برخورد نامناسب با مردم (عبس و تولّى)

روایات و احادیث

۴ - «روى عن الصادق(ع) انّها [أى «عبس و تولّى...»] نزلت فى رجل من بنى امیّة کان عند النبى(ص) فجائه ابن اُمّ مکتوم فلمّا رأه تقذّر منه و جمع نفسه و عبس و أعرض بوجهه عنه فحکى اللّه سبحانه ذلک و أنکره علیه;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده که آیه «عبس و تولّى» درباره مردى از بنى امیه نازل شده است. آن مرد نزد پیامبر(ص) بود که ابن امّ مکتوم هم به حضور ایشان رسید. آن مرد وقتى ابن امّ مکتوم را دید، از او بدش آمد و خود را جمع کرد و چهره در هم کشید و روى از او برتافت. پس خداوند سبحان داستان وى را حکایت کرده، آن را بر وى ناپسند دانسته است».

موضوعات مرتبط

  • خدا: هشدارهاى خدا ۲
  • عبدالله بن ام مکتوم: اعراض از عبدالله بن ام مکتوم ۴; ترشرویى با عبدالله بن ام مکتوم ۴; قصه عبدالله بن ام مکتوم ۱، ۴
  • مسلمانان: هشدار به مسلمانان صدراسلام ۲
  • معاشرت: اهمیت آداب معاشرت ۳

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۶۴; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۵۰۹، ح ۴.