روایت:الکافی جلد ۲ ش ۹۵
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
بالاسناد الاول عن ابن محبوب عن يعقوب السراج عن جابر عن ابي جعفر ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۹۴ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۹۶ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۱۶۳
از امام باقر (ع)، فرمود: از امير المؤمنين (ع) پرسيده شد از ايمان، در پاسخ فرمود: به راستى خدا عز و جل ايمان را بر چهار ستون نهاده، بر صبر و يقين و عدالت و جهاد، صبر از اين ميان بر چهار پره است: بر شوق و نگرانى و زهد و مراقبت، هر كه شوق بهشت دارد از هوسرانيها خوددارى كند و هر كه از دوزخ نگران است از هر چه حرام است رو برگرداند و هر كه در دنيا بىرغبت است، گرفتاريها بر او آسان است و هر كه مراقب مرگ است به كارهاى خوب شتابد و يقين بر چهار پره است: هوش تيز، سنجش درست آينده، فهم عبرت، توجه به روش پيشينيان، هر كه هوش تيز دارد سنجش درست را بفهمد و هر كه نسبت به آينده سنجش درستى دارد عبرت گيرد، و هر كه عبرت گيرد روش گذشتگان را بشناسد، و هر كه روش گذشتگان را شناخت گويا با آنها زندگى كرده و رهبرى شود بدان چه درستتر باشد و نگاه كند هر كه نجات يافته به چه وسيله نجات يافته و هر كه هلاك شده براى چه هلاك شده و همانا خدا هر كه را هلاك كرده براى گناه او بوده و هر كه را نجات بخشيده براى طاعت او نجات بخشيده، عدالت بر چهار پره است: فهم عميق، موج دانش، شكوفه حكم و بستان بردبارى، هر كه بفهمد همه علم را، تفسير تواند و هر كه بداند دستورهاى صدور حكم را بشناسد و هر كه بردبار باشد در كار خود كوتاهى نكند و ميان مردم ستوده زندگى كند و جهاد بر چهار پره است، بر امر به معروف و نهى از منكر و پايدارى در جبههها (راست گوئى در هر حال خ ب) و بغض فاسقان، هر كه امر به معروف كند پشت مؤمن را نيرو بخشد و هر كه نهى از منكر كند بينى منافق را به خاك مالد و از نيرنگش آسوده شود و هر كه در جبههها بپايد آنچه به عهده دارد انجام داده و هر كه فاسقان را دشمن دارد براى خدا خشم كرده و هر كه براى خدا خشم كند خدا براى او خشم كند، اين است ايمان و ستونها و پرههاى آن.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۸۳
امام باقر عليه السّلام فرمود: امير المؤمنين عليه السّلام را از ايمان سؤال كردند، فرمود: خداى عز و جل ايمان را بر چهار پايه قرار داده است: ۱- صبر، ۲- يقين، ۳- عدالت، ۴- جهاد. و صبر چهار شعبه دارد: اشتياق و ترس و زهد و مراقبت (انتظار) پس هر كه اشتياق بهشت داشته باشد، هوسرانيها را كنار گذارد، و هر كه از دوزخ بيم دارد، از چيزهاى حرام رو گرداند، و هر كه در دنيا زهد ورزد (و بىرغبت شود)، مصيبتها بر او آسان شود، و هر كه منتظر مرگ باشد با انجام دادن نيكيها شتاب كند. و يقين چهار شعبه دارد: ۱- زيركى و روشى بينى، ۲- رسيدن بحقايق، ۳- عبرتشناسى ۴- روش پيشينيان، پس هر كه روشن بين شود حقيقتشناس گردد و هر كه بحقايق رسد عبرتشناس شود و هر كه عبرتشناس باشد، سنت و روش را بفهمد و هر كه سنت را شناسد مثل اينست كه با پيشينيان بوده و بطريقهاى كه درستتر است هدايت شود و نگاه كند هر كه نجات يافته بچه وسيله نجات يافته و هر كه هلاك شده براى چه هلاك شده، و همانا خدا هر كه اهلاك نمود تنها بسبب نافرمانيش هلاك نموده و هر كه را نجات بخشيده بسبب اطاعتش بوده. و عدالت چهار شعبه دارد: ۱- فهميدن امر مشكل [دقت در فهميدن] ۲- رسيدن بحقيقت دانش ۳- روشنى حكم (داورى)، ۴- خرمى شكيبائى، پس هر كه بفهمد همه دانش را تفسير كند، و هر كه بداند آبگاههاى داورى را بشناسد و هر كه بردبارى ورزد، در كارش زياد روى نكند و ميان مردم ستوده زندگى نمايد و جهاد چهار شعبه دارد: ۱- امر بمعروف ۲- نهى از منكر ۳- راستگوئى در هر حال ۴- دشمنى با بدكاران. پس هر كه امر بمعروف كند، مؤمن را يارى كرده و پشتش را محكم نموده، و هر كه نهى از منكر كند، بينى منافق را بخاك ماليده و از نيرنگش ايمن گشته و هر كه همه جا راستگويد، وظيفهاى كه بر او بوده انجام داده و هر كه با بدكاران دشمنى كند براى خدا خشم نموده و هر كه براى خدا خشم نمايد، خدا هم بخاطر او خشم نمايد، اينست ايمان و پايهها و شعبههايش.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۱۵۳
به اسناد اوّل، از ابنمحبوب، از يعقوب سرّاج، از جابر، از امام محمد باقر عليه السلام روايت است كه فرمود: «اميرالمؤمنين عليه السلام از ايمان سؤال شد. فرمود: خداى عز و جل ايمان را بر چهار ستون قرار داد؛ يعنى بر صبر و يقين و عدل و جهاد؛ پس از اين، چهار ستون را بر چهار شعبه قرار داد؛ يعنى بر شوق و آرزومندى و ترسيدن و بىرغبتى و چشمداشت و انتظار؛ پس هر كه به سوى بهشت مشتاق باشد، از خواهشهاى نفس بگذرد و عشقش به آنها تمام شود. و هر كه از آتش جهنّم بترسد، از محرّمات الهى باز گردد. و هر كه در دنيا رغبت نداشته باشد، مصيبتهاى دنيا بر او سهل و آسان باشد. و هر كه مرگ را انتظار كشد، به سوى خوبىها بشتابد. و يقين نيز بر چهار شعبه است و آنها، بينايىِ زيركى، و رسيدن به كنه حكمت و شناختن پند، و طريقه و روش پيشينيان است؛ پس هر كه زيركى را ببيند و به آن بينا شود، حكمت را مىشناسد. و هر كه به كنه حكمت رسد، پند را بشناسد. و هر كه پند را شناخت، راه و روش پيشينيان را بشناسد. و هر كه راه و روش را شناخت، گويا كه با پيشينيان بوده و راه يافته به سوى آن راهى كه از همه راهها راستتر و درستتر است، و نظر كرده به سوى آنكه نجات يافته به آنچه نجات يافته، و آنكه هلاك شده به آنچه هلاك شده. «۱» جز اين نيست كه خدا هر كه را هلاك گردانيد، به نافرمانى خويش هلاك گردانيده. و هر كه را رهانيد، به فرمانبردارى خويش رهانيد. و عدل نيز بر چهار شعبه است و آنها، فهم پوشيده و علم پوشنده و شكوفه حكمتها و باغ و مرغزار عقل و بردبارى است؛ پس هر كه فهم داشته باشد، همه علم را تفسير و بيان مىكند. و هر كه علم داشته باشد، شريعههاى حكم را بشناسد. و هر كه بردبار و عاقل باشد، در كار خويش پيشى نگيرد و از حد تجاوز نكند و در ميان مردمان ستوده زندگانى كند، كه همهكس او را ستايش كنند. و جهاد نيز بر چهار شعبه است؛ يعنى بر امر به معروف و نهى از منكر، و راستى در جميع مواضع، و دشمنى با فاسقان؛ پس هر كه امر كند به معروف، پشت مؤمن را سخت و قوى گرداند. و هر كه نهى كند از منكر، بينى منافق را بر خاك مالد و از مكر او ايمن باشد. و هر كه در همه مواطن راست گويد، آنچه را كه بر او واجب است به جا آورد. و هر كه فاسقان را دشمن دارد، به جهت خدا خشم گيرد و خلاف رضاى او را كه ديد به غضب آيد. و هر كه از براى خدا غضب كند، خدا از براى او غضب كند. و ايمان و ستونها و شعبهاى آن، اين است كه مذكور شد»