روایت:الکافی جلد ۲ ش ۴۵۹

آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن القاسم بن يحيي عن جده الحسن بن راشد عن ابي عبد الله ع قال قال رسول الله ص :

مَا لِي وَ لِلدُّنْيَا إِنَّمَا مَثَلِي وَ مَثَلُهَا كَمَثَلِ اَلرَّاكِبِ رُفِعَتْ لَهُ شَجَرَةٌ فِي يَوْمٍ صَائِفٍ‏ فَقَالَ تَحْتَهَا ثُمَّ رَاحَ وَ تَرَكَهَا

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۴۰۱

رسول خدا (ص) فرمود: مرا با دنيا چه كار؟ همانا مثل من با او چون مثل شتر سوارى است كه درختى بر فراز او باشد در روز گرمى و زير آن استراحت نيم روز را بگذراند و سپس برود و آن را به جا گذارد.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۰۲

رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: مرا با دنيا چكار؟ حكايت من و دنيا حكايت سواريست كه در روز گرمى درختى برايش بپا شده و او در زير آن درخت خواب قيلوله (كوتاهى) نموده، سپس كوچ كرده و درخت را واگذاشته است.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۳۴۷

چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‏اند، از احمد بن محمد بن خالد، از قاسم بن يحيى، از جدّش حسن بن راشد، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود: «رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: مرا با دنيا چه كار؟! و من و دنيا با هم چه مناسبت داريم؟! جز اين نيست كه داستان من چون داستان سواره‏اى است كه در روز بسيار گرمى درختى از برايش نمودار شود؛ پس در زير آن‏ __________________________________________________

(۱). آل عمران، ۱۴۱.

درخت قيلوله كند، بعد از آن برود و آن درخت را وا گذارد».