روایت:الکافی جلد ۱ ش ۹۸۳
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
الحسين بن محمد عن معلي بن محمد عن الوشا قال :
الکافی جلد ۱ ش ۹۸۲ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۹۸۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۵۷
وشّاء گويد: به ابى الحسن (ع) گفتم كه آنها از تو روايت كردهاند كه مردى به شما گفته است تو مرگ آن حضرت را از گفته سعيد دانستى، فرمود: سعيد خبر او را آورد ولى من پيش از آمدنش آن را دانسته بودم، گويد: از آن حضرت شنيدم مىفرمود: من ام فروه دختر اسحاق را يك روز بعد از مردن ابو الحسن (امام كاظم) در ماه رجب طلاق دادم، گفتم با اين كه مردن ابو الحسن را فهميدى او را طلاق دادى؟ فرمود: آرى، گفتم: پيش از آنكه سعيد به شما وارد شود؟ فرمود: آرى.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۲۱۷
وشاء گويد: بحضرت رضا عليه السلام عرضكردم: مردم (واقفيه) از شما روايت كنند كه وفات حضرت ابو الحسن (موسى بن جعفر) عليه السلام را مردى بشما گفته و شما آن را از گفته سعيد دانستهايد (و بقول يك نفر كه مرگ امام ثابت نميشود) فرمود: سعيد آمد ولى من پيش از آمدن او ميدانستم. وشاء گويد: و شنيدم كه ميفرمود: من ام فروه دختر اسحاق را در ماه رجب يك روز بعد از وفات حضرت ابو الحسن (پدرم) عليه السلام طلاق دادم، عرضكردم: وقتى طلاق داديد كه ميدانستيد ابو الحسن وفات كرده است؟ فرمود: آرى، عرضكردم: پيش از اينكه سعيد نزد شما آيد؟ فرمود: آرى.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۳۱۳
حسين بن محمد، از معلّى بن محمد، از وشّاء روايت كرده است كه گفت: به خدمت امام رضا عليه السلام عرض كردم كه: مردم از تو روايت كردهاند در باب وفات امام موسى كاظم عليه السلام، كه مردى به تو عرض نمود كه: اين را به گفته سعيد- كه خادم امام موسى است- دانستهاى؟ حضرت فرمود كه: «سعيد آمد بعد از آنكه من به آن علم به هم رسانيده بودم، پيش از آنكه او بيايد». وشّاء گفت: و از آن حضرت شنيدم كه مىفرمود: «امّ فَروه- دختر اسحاق- را كه يكى از زنهاى امام موسى است، در ماه رجب طلاق گفتم، يك روز بعد از وفات امام موسى عليه السلام». عرض كردم كه: او را طلاق گفتى با آنكه به وفات امام موسى عليه السلام عالم بودى. فرمود: «آرى». عرض كردم كه: پيش از آنكه سعيد بر تو وارد شود؟ فرمود: «آرى».
(و بعضى اين طلاق را بر معنى لغوى حمل كردهاند و گفتهاند كه: كنايه است از بيرون كردن امّ فَروه از خانه آن حضرت. و بعضى گفتهاند كه: اين طلاق، به جهت انداختن اوست از زوجيت معصوم، چنانچه رسول، امير المؤمنين- صلوات اللَّه عليهما- را وكيل فرموده بود در باب طلاق زنان خود؛ كه هر يك از ايشان كه آن حضرت را نافرمانى كند، او را طلاق گويد و از شرافت مادر مؤمنان بودن بيندازد).