روایت:الکافی جلد ۱ ش ۴۶۳
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
الحسين عن معلي عن الحسن بن علي عن احمد بن عايذ عن ابيه عن ابن اذينه قال حدثنا غير واحد عن احدهما ع انه قال :
الکافی جلد ۱ ش ۴۶۲ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۴۶۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۵۹
يكى از دو امام (باقر يا صادق ع) فرمود: بنده مؤمن نباشد تا خدا و رسولش و همه امامها را و امام زمانش را بشناسد و در كارهايش به امام زمانش مراجعه كند و تسليم او باشد، و سپس فرمود: چگونه آخرى را بشناسد و او نسبت به اولى جاهل باشد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۲۵۵
يكى از دو امام باقر و صادق (ع) فرمود: بنده خدا مؤمن نباشد تا آنكه خدا و رسولش و همه ائمه و امام زمانش را بشناسد و در امورش بامام زمانش رجوع كند و تسليمش باشد، سپس فرمود: چگونه ممكن است كسى امام آخر را (كه امام زمان اوست) بشناسد و امام اول را نشناسد (از اين جهت معرفت همه ائمه در ايمان شرط شد كه طريق شناختن همه امامان يكى است و امام لاحق بنص امام سابق شناخته گردد).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۵۶۷
حسين، از مُعلّى، از حسن بن على، از احمد بن عائذ، از پدرش، از ابن اذينه روايت كرده است كه گفت: حديث كردند ما را چندين نفر، از امام محمد باقر يا امام جعفر صادق عليهما السلام كه آن حضرت فرمود كه: «بنده خدا مؤمن نمىباشد تا آنكه خدا و رسول خدا و همه ائمه هدى را بشناسد، و امام زمان خويش را بشناسد، و مشكلاتى كه دارد به سوى او برگرداند، و در معضلات به او رجوع نمايد، و او را تصديق نمايد در آنچه مىفرمايد». بعد از آن فرمود كه: «چگونه آخر را مىشناسد و حال آنكه او اول را نمىداند، و معرفتى به حالش ندارد؟» (و شايد كه مراد از اول، خدا و رسول باشد. پس مراد از آخر، ائمه باشد. و مىتواند كه مراد از آخر، امام زمان باشد، و بنابر اين، مراد از اول، امامان پيش از او باشد. و معنى دوم در نزد حقير ظاهرتر است).