روایت:الکافی جلد ۱ ش ۴۳۵

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۱ توسط Move page script (بحث | مشارکت‌ها) (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۱ ش ۴۳۵ را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۱ ش ۴۳۵ منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

علي بن محمد عن سهل بن زياد عن محمد بن الحسين عن اسحاق بن عبد العزيز ابي السفاتج عن جابر عن ابي جعفر ع قال سمعته يقول :


الکافی جلد ۱ ش ۴۳۴ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۴۳۶
روایت شده از : امام محمّد باقر عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث امام محمّد باقر (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابُ طَبَقَاتِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُلِ وَ الْأَئِمَّةِ ع‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۴۳

جابر گويد: از امام باقر (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: به راستى خدا ابراهيم را به بندگى خود پذيرفت پيش از آنكه او را پيغمبر خود نمايد و پيغمبرش گرفت پيش از آنكه رسولش سازد و به رسالتش برگزيد پيش از آنكه خليل خودش گيرد و خليل خودش نمود پيش از آنكه امام گيردش و چون همه اين مقامات را براى او فراهم نمود (و كف خود را براى نمودن جميع مقامات به هم بست) به او فرمود: اى ابراهيم «به راستى من تو را براى مردم امام ساختم» از بس اين مقام به نظر ابراهيم بزرگ آمد «عرض كرد: پروردگارا و از نژاد من هم؟ خدا فرمود: عهد من به ستمكاران نرسد».

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۲۴۷

جابر گويد: شنيدم كه امام باقر (ع) ميفرمود: همانا خدا ابراهيم را به بندگى به پذيرفت پيش از آنكه بپيغمبرى پذيرد و بپيغمبريش پذيرفت پيش از آنكه برسالتش گيرد و برسالتش گرفت پيش از آنكه خليلش گيرد و خليلش گرفت پيش از آنكه امامش گيرد و چون اين مقامات برايش فراهم نمود- امام پنج انگشت خود را (براى نمودن اين پنج مقام) جمع كرد- بابراهيم گفت: اى ابراهيم همانا من ترا امام مردم گردانيدم. از بس اين مرتبت در چشم ابراهيم بزرگ آمد، گفت: پروردگارا و از فرزندان من هم؟، خدا فرمود: پيمان من بستمكاران نرسد.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۵۵۳

على بن محمد، از سهل بن زياد، از محمد بن حسين، از اسحاق بن عبدالعزيز- كه ابوالسفاتج است-، از جابر از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه گفت: از آن حضرت شنيدم كه مى‏فرمود: «به درستى كه خدا، ابراهيم را بنده خود گردانيد، پيش از آن‏كه او را پيغمبر گرداند، و او را پيغمبر گردانيد، پيش از آن‏كه او را رسول گرداند، و او را رسول گردانيد، پيش از آن‏كه او را خليل گرداند، و او را خليل گردانيد، پيش از آن‏كه او را امام‏ گرداند. پس چون اين مراتب را از براى او جمع نمود، دست او را گرفت (كه او را بلند مرتبه ساخت، يا خدا دست خود را نگاه داشت؛ به اين‏كه صنعت خويش را در باب او كامل گردانيد)، به ابراهيم فرمود كه: «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»؛ «اى ابراهيم، به درستى كه من تو را پيشواى مردمان مى‏گردانم». پس به جهت بزرگى امامت در چشم ابراهيم، عرض كرد كه:

«وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي»؛ «اى پروردگار من، و بعضى از ذريه مرا نيز امام گردان». خدا فرمود كه: «قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»؛ عهد من به ستم كاران نمى‏رسد».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)